هدایت شده از 🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
🌷شهید محمدحسین فهمیده🌷
«برادر شهید داوود فهمیده»
نام پدر : محمد تقی
محل تولد : قم
تاریخ ولادت: ۱۳۴۶/۲/۱۶
تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۸/۸
محل شهادت: خرمشهر
مدت عمر: ۱۳سال
محل مزار : گلزار شهدای بهشت زهرا تهران
قطعه و ردیف و شماره : ۲۴ - ۴۴ - ۱۱
کتاب مربوط به این شهید: شهید فهمیده، فهمیده رزمنده کوچک،شناسنامه شهدا(جلد هفتم)
وصیت نامه شهید :
«بسم الله الرحمن الرحیم»
"مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه"
هرکس من را طلب میکند می یابد مرا، و کسی که مرا یافت میشناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من میشود و کسی که عاشق من میشود، من عاشق او میشوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را میکشم و کسی که من او را بکشم، خون بهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم.
B2n.ir/m47767
برای خواندن زندگینامه کامل شهید فهمیده بر روی لینک بالا کلیک کنید. 👆
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈
دِماءُ الشُهَداءْ «چله ی شهدا»👇
🍃@demao_shohada🍃
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
هدایت شده از 🇵🇸دِمـــاٰءُالشُــــهَداءْ🇮🇷
🌷سردار شهید سید حمید تقوی فر
تاریخ تولد :1338/06/20
محل تولد :ابودبس اهواز
نام پدر :نصرالله
تاریخ شهادت: 1393/10/06
محل شهادت: سامرا
به نقل از همسر شهید :
سال ۶۲ که «سید نصرالله تقوی فر»، پدرش، در عملیات خیبر شهید شد، گفت: «میخواهم روزههای قضای پدر را بگیرم.» و این شروع یک ماجرای عجیب و طول و دراز بود. از آن به بعد، حاج حمید نهفقط در ماه مبارک رمضان، بلکه در بسیاری از روزهای دیگر سال هم، روزه بود. ماجرا به همینجا ختم نشد. ۲ سال بعد که «سید خسرو»، برادر حاج حمید در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید، گفت: «حالا نوبت روزههای داداش است»! و شروع به گرفتن روزههای قضای او کرد. شاید باور نکنید، دیگر از همان موقع تا شهادتش، به جز عید فطر و عید قربان و روزهای معدودی، همیشه روزه بود!»
B2n.ir/n60845
برای خواندن زندگینامه کامل شهید تقوی فر بر روی لینک بالا کلیک کنید. 👆
┈┈•✾🌿🌸🌿✾•┈┈
دِماءُ الشُهَداءْ «چله ی شهدا»👇
🍃@demao_shohada🍃
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
💐💐
💠 مقام عالِم
گویند:
مرحوم حاج ملا احمد نراقی
حاکمی را از کاشان بخاطر ظلم او
بیرون کرد.
فتحعلی شاه حاجی را از کاشان
احضار کرد و در مجلس
با او تغیّر و تندی کرد که:
شما در اوضاع سلطنت
دخالت می کنید و در امور کشور
اخلال ایجاد می کنید.
حاجی در همانجا دست های خود را
به آسمان بلند کرد و آستین ها را
بالا زد و عرض کرد:
بار خدایا
این سلطان ظالم
حاکمی ظالم بر مردم قرار داد
من رفع ستم نمودم
و آن ظالم را از شهر بیرون کردم
اکنون این سلطان ظالم
بر من خشمناک شده......
تا خواست نفرین کند
فتحعلی شاه از جای برخاست.
دست های حاجی را گرفت
و به زیر آورد.
و شروع کرد به عذرخواهی کردن.
بالاخره حاجی را از خود راضی ساخت،
و حاکمی بهتر برای کاشان فرستاد.
"""""""""""""""""""""""""""؛
قصص العماء
💐💐💐