❤️دلنوشته مهدوی
از آن زمان که شنیدم حسین چطور خودش را تا نزدیک پیکر عباسش کشانده و چطور کمرشکسته،برگشته،فهمیدم شما به سیصد و سیزده نفر نیاز ندارید؛شما یک عباس میخواهید که دلتان نه به قوّت بازویش،که به استحکام دلش گرم باشد.
یک عباس که بدانید اگر تمام دنیا مقابلتان باشد،عباستان پشت سر است. یک عباس که افتخار کند به برادریش،به یاریش،به جان نثاریش.که وقتی ببینیدش بگویید طوبی لک!
عباسی که با وجودش،به سیصد و اندی نفر که هیچ،به سیصد و اندی هزار نفر هم بینیاز باشید.که وقتی به صورتش،به قد و قامتش،به دستِ ادبِ روی سینهاش مینگرید؛لبخند بزنید حتی در میان معرکهی مصیبت و اندوه.
شما کسی را خواهانید که همچون عباس،علمدارتان باشد.سر و دست و چشم و جان بدهد اما علمتان را زمین نگذارد.قدم از قدم شما جلوتر نگذارد، حتی آب را هم پیش از شما ننوشد.
کفیل غم نگاهتان و شادی دلتان باشد.از ابتدا باشد و تا انتهای دنیا هم دست از دامنتان ندارد.ساقیِ جان و دلِ تشنه و منتظرتان شود.
شما منتظر عباسها هستید و ما در تقلای عباس شدن...
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
🏴🏴🏴🏴
محرم خونه پیداش نمی شد.
وقت و جان و مالش وقف دستگاه سید الشهدا
بود. هر کاری که از دستش بر میومد انجام می
داد. پای ثابت روضه های #حاج_منصور و
#شیخ_حسین_انصاریان بود از طرفی هم در
هیئت #مسجد_سیدالساجدین خادمی میکرد.
از کمک به آشپزخانه تا کارهای فنی و تعمیراتی.
در این دو ماه محرم و صفر همیشه الویت
رو به کارهای روضه و هیات امام حسین علیه
سلام می داد.
آخر کار هم #روز_اربعین بین رفتن سر
خونه و زندگی دنیایی و فدایی ارباب شدن،
اولویت رو به دستگاه سیدالشهدا علیه سلام
داد.
#شهیدنویدصفری
#خاطرات_شهید
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥خاطره فرزند شهید طیاری از بیقراری حاج قاسم برای شهادت
🔴حاج قاسم درحالیکه مقابل من روی زمین نشسته بود و از شدت گریه های بلند شانه هایش میلرزید بهم گفت: دلم برای شهدا تنگ شده، برای شهادت من دعا کن
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۶ مرداد ۱۴۰۲
۲۶ مرداد ۱۴۰۲