eitaa logo
بصیرت افزایی
54 دنبال‌کننده
5هزار عکس
8.1هزار ویدیو
168 فایل
السلام علیک یا حجت ابن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف بصیرت افزایی الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
مشاهده در ایتا
دانلود
در پی اهانت مجله فرانسوی به رسول الله الاعظم محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، پیشنهاد و درخواست می کنم این تصویر و متن زیر؛ شعارهای آن به صورت هشتگ ها را بازنشر بدهید: I love Mohammad "P.B.U.H" I hate terrorism. I condemn insulting the holy prophets. ٠٠٠٠٠٠٠٠ من عاشق محمدم از تروریسم متنفرم توهین به پیامبران الهی را محکوم میکنم ٠٠٠٠٠٠٠٠ أنا أحب محمد صلی الله علیه و آله أنا اکره الأرهاب أنا ادین الأهانة على الأنبیاء کلهم ٠٠٠٠٠٠٠٠ J'adore Muhammad Je suis déteste le terrorisme Je condamne insulte aux messagers de Dieu ٠٠٠٠٠٠٠٠ "P.B.U.H"
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود 🎯 مقدمه‌ای بر مطالب امروز 1⃣ بازنشر کاریکاتورهای توهین‌آمیز نسبت به ساحت قدسی نبیّ مکرم اسلام در فرانسه، مسلمانان آزادهٔ سراسر جهان را محزون و خشگین ساخته است. البته توهین‌های مکرر به مقام نبیّ مکرم اسلام، و تلاش برای خاموش‌کردن این نور الهی، ریشه‌ای تاریخی دارد و از تلاش برای از بین بردن "شخص" ایشان، به تلاش برای از بین بردن "شخصیت" ایشان رسیده است! 2⃣ با دقت در نقل‌های تاریخی معلوم می‌شود كه با شناسایی نور نبوت در اجداد پیامبر (ص) و تطبیق آن با علائم ذکر شده در کتاب‌های آسمانی، می‌کوشیدند این نور را خاموش سازند، اما موفق نشدند. لذا نگاهی داریم گذرا به شروع این تلاش‌های ناکام. با ما همراه شوید. ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود (١) 🎯 تلاش‌های یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم (ص) ⚔ الف. ترور هاشم 1⃣ حضرت ، جدّ اعلای پیامبر (ص) مکّی بود، اما قبرش در غزه فلسطین است! 2⃣ ایشان از مکه برای تجارت به سوی شام خارج شد و در یثرب مهمان رئیس یکی از قبایل مستقر در مدینه به‌نام عمرو بن زید بن لبید خزرجی گردید. 3⃣ هاشم با سلمی، دختر عمرو، ازدوج کرد و او را به مکه برد. وقتی سلمی حامله شد، طبق شرطی که هنگام ازدواج کرده بودند، هاشم او را برای وضع حمل، به نزد خانواده‌اش در یثرب بازگرداند و خود از آنجا برای تجارت به شام رفت. 4⃣ او هنگام رفتن به سفر، به همسرش گفت: «احتمال دارد از این سفر بازنگردم. خداوند به تو پسری خواهد داد. از او بسیار نگهداری کن»! 5⃣ هاشم به غزه رفت و پس از پایان تجارت، آهنگ بازگشت کرد. اما همان شب، به‌ناگاه بیمار شد. پس اصحابش را فراخواند و گفت: به مکه بازگردید. به مدینه که رسیدید، همسرم را سلام برسانید و دربارهٔ فرزندم که متولد خواهد شد، سفارش کنید؛ به او بگویید که این فرزند، بزرگ‌ترین دغدغهٔ من است. سپس قلم و کاغذی خواست و وصیّت‌نامه‌ای نوشت که بخش عمده‌ای از آن در سفارش به پاسداری از فرزند و اشتیاقش به زیارت او بود. 6⃣ موسی (ع) به خبر آمدن پیامبر اکرم (ص) را داده بود. اینان از قیافه، پدر و مادر و نسل او آگاه بودند و گنجینه‌ای از اطلاعات را در اختیار داشتند. علم نیز که از موسی (ع) آموخته بودند، نسل به نسل در آنان منتقل شده بود. 7⃣ با این اطلاعات، هاشم، در چشم آنها آشنا بود و به‌خوبی می‌دانستند که ، از نسل اوست. اما تیرشان دیر به هدف خورد و هنگامی هاشم ترور شد که نطفهٔ عبدالمطب در مدینه بسته شده بود. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/3kDUc1 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود (٢) 🎯 تلاش‌های یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم (ص) ⚔ ب. ترور عبدالمطلب 1⃣ فرزند هاشم در مدینه به دنیا آمد و رشد كرد. او را نامیدند. به توصیهٔ هاشم، مادر، پاسداری از او را برعهده گرفت و جالب است كه مادر دیگر ازدواج نکرد. 2⃣ مردی از بنی‌عبدمناف برای تجارت به یثرب رفته بود، کودکی را در آنجا دید که خود را فرزند هاشم می‌خواند. از حال او پرسید و او خود را معرفی کرد. 3⃣ آن مرد این خبر را به مُطلب رساند و مُطلب کودک را از این خانه فراری داده، همراه خود به مکه برد. [طبق نقلی دیگر وی با توافق مادر شیبه این کار را کرد.] 4⃣ به‌هنگام بازگشت مطلب و شیبه، آنان را شناسایی كرده و به آنها حمله کردند که آن دو با اعجاز نجات یافتند. 5⃣ وقتی مطلب شیبه را به مکه آورد؛ مردم به گمان این‌که وی غلام مطلب است، او را نام نهادند و این نام بر وی ماند. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/3kDUc1 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود (٣) 🎯 تلاش‌های یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم (ص) ⚔ ج. ترور عبدالله 1⃣ یهود در عبدالمطلب ناكام ماند و از او عبدالله به‌دنیا آمد. عبدالله اهل مکّه بود ولی قبرش در مدینه (مقرّ یهود) است و این عجیب می‌نماید! 2⃣ دربارهٔ عبدالله، داستان‌ها صریح‌تر است. یهودیان بارها دست به او زده و ناکام ماندند. 3⃣ روزی وهب بن عبدمناف، یکی از تاجران مکه، عبدالله ٢۵ساله را دید که در میانش گرفته بودند و می‌خواستند او را بکشند. وهب گریخت و میان بنی‌هاشم آمد و فریاد زد: عبدالله را دریایید که دشمنان، او را در میان گرفته‌اند. عبدالله معجزه‌آسا نجات یافت. 4⃣ وهب که شاهد نجات معجزه‌آسای عبدالله بود و نور نبوت را در چهرهٔ او می‌دید، پیشنهاد ازدواج دخترش، آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سر گرفت. 5⃣ گفته‌اند: یهودی زنی را فرستادند که همسر عبدالله شود تا نطفهٔ پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل گردد. وی هر روز راه بر عبدالله می‌گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می‌داد، ولی بعد از ازدواج عبدالله، دیگر این پیشنهاد را نداد. عبدالله از او پرسید: چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ زن گفت: نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست! عبدالله، ازدواج کرده بود. 6⃣ چند ماه پس از ازدواج آن‌دو و در شرایطی که آمنه باردار بود. عبدالله در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه از دنیا رفت! 7⃣ تیر برای بار دوم دیر به هدف می‌خورد. عبدالله به‌گونه‌ای کاملاً مشکوک در یثرب درگذشت، اما نمی‌توان خط ترور را ردیابی کرد. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/3kDUc1 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود (۴) 🎯 تلاش‌های یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم (ص) ⚔ د. تلاش برای ترور پیامبر (ص) 1⃣ یک روز بعد از میلاد حضرت محمد (ص)، یکی از علمای یهود به آمد و از حاضران پرسید: آیا امشب در میان شما فردی متولد شده است؟ گفتند: نه. گفت: پس باید در فلسطین متولد شده باشد؛ پسری که نامش احمد است و به‌دست او خواهد بود! 2⃣ حاضران، پس از جلسه، سراغ گرفتند و دریافتند که پسری برای عبدالله بن عبدالمطلب به‌دنیا آمده است. پس آن عالم را خبر کردند و بنابر درخواست وی، او را نزد کودک بردند. او به محض دیدن طفل، بی‌هوش شد. 3⃣ چون به‌هوش آمد گفت:... این همان کسی است که بنی‌اسرائیل را نابود می‌کند. آن‌گاه با دیدن شادی از این خبر، ادامه داد: به خدا قسم، کاری با شما کند که اهل مشرق و مغرب از آن یاد کنند. 4⃣ به این ترتیب، حضرت محمد (ص) از همان نخستین روز تولد شناسایی شد. تیرهای برای جلوگیری از تولد او، همه به خطا رفته بود و آنها برای رسیدن به هدفشان، می‌بایست ایشان را از میان برمی‌داشتند. 5⃣ در مقابل این توطئه‌ها، برای جلوگیری از پیامبر (ص) نیز تلاش‌هایی صورت گرفت که در ادامه به آنها می‌پردازیم: ✍ حجةالاسلام مهدی طائب 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/3kDUc1 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود (۵) 🎯 تلاش‌های یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم (ص) 🌐 ١- دوری از محیط مکه 1⃣ در آن شرایط، وظیفه‌ای خطیر بر عهده داشت. پیامبر (ص) برای مادر و نیز جدّمادری و جدّپدری بسیار محبوب بود. 2⃣ عبدالمطلب، محبوب‌ترین فرزندش، ، را از دست داده و دختر وهب نیز دو ماه پس از ازدواج بیوه شده بود. 3⃣ محصول این ازدواج، یک پسر بسیار زیبا بود. از این‌رو، اهمیت پاسداری از محمد (ص) برای سرپرستان ایشان، کاملاً آشکار بود. 4⃣ او در محیط مکه، به‌دلیل رفت و آمد کاروان‌های تجاری و زیارتی، در امان نبود. تنها چاره، دور کردن وی از مکه بود؛ آن هم مخفیانه و دور از چشم اغیار. 5⃣ محمد (ص) را به دایه سپردند تا ایشان را در سرزمینی دورتر از مکه و پنهانی نگهداری کند. منطقهٔ سکونت از مکه، بسیار دور بود. 6⃣ اما چرا عبدالمطلب، محمد (ص) را پس از ۵سال به مکه بازگرداند؟ در تاریخ، دلایلی برای بازگرداندن پیامبر (ص) نقل کرده‌اند. 7⃣ علت بازگرداندن حضرت به مکه، آن بود که ایشان را شناسایی کرده بودند و می‌خواستند او را با خود ببرند. نقل‌هایی، این مطلب را تایید می‌کنند. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/3kDUc1 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ اسلام و تروریسم تاریخی یهود (۶) 🎯 تلاش‌های یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور پیامبر اکرم (ص) 🌐 ٢- پاسداری مداوم 1⃣ رفتار عبدالمطلب نشان می‌دهد که اهمیت حفاظت از پیامبر (ص) برایش کاملاً روشن بوده است؛ چرا که حتی هنگام جلسات نیز، وی را همراه می‌برد و به‌جای خود می‌نشاند. 2⃣ اهمیت این حفاظت در نظر عبدالمطلب، در وصیت‌نامهٔ او به نیز آشکار می‌شود. 3⃣ محمد (ص) ٨ساله بود که مرگ فرا رسید. رسم عرب، وصیّت به فرزند بزرگ‌تر است، ولی عبدالمطلب برخلاف این رسم عرب، ابوطالب را وصی خود قرار داد؛ در حالی‌که او فرزند بزرگ‌تر عبدالمطلب نبود و برادر بزرگ‌ترش نیز زنده بود. 4⃣ بیش از دو سوّم وصیت‌نامهٔ عبدالمطلب، سفارش به حفاظت از کودک بود و در پایان فرمود: «اگر به من قول ندهی که از این کودک حفاظت کنی، راحت جان نخواهم داد». ابوطالب دست پدر را گرفت و قول داد که با جان و مال از محمد (ص) پاسداری کند. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/3kDUc1 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
🔷👆حمایت استاد رحیم پور ازغدی از حجت‌الاسلام والمسلمین ❎منتظر حملات شدید این جماعت علیه استاد رحیم پور ازغدی هم باشید! آیا می توانند بگویند ایشان نیست؟! ویدیوچکـ / @videocheck_media 💢 رسانه ای متفاوت برای شما☝️
🔷👆حمایت استاد رحیم پور ازغدی از حجت‌الاسلام والمسلمین ❎منتظر حملات شدید این جماعت علیه استاد رحیم پور ازغدی هم باشید! آیا می توانند بگویند ایشان نیست؟! ویدیوچکـ / @videocheck_media 💢 رسانه ای متفاوت برای شما☝️
این عبارت درباره معدود اصحابّ حضرت اومده که ابی عبدالله روز صورتشون رو بر صورت کسی گذاشته باشن جز حضرت ، فرزند رشیدش و .... اما یکی از اونها که ابی عبدالله صورت بر صورتش گذاشت ، بود! صورتشو گذاشت رو صورت سیاه جَون و واسش دعاکرد : اللهم بیض وجهه و طیّب ریحه و احشره مع محمد و ال محمد و.... آخر عاقبت نوکر شدن قشنگه ! باید خوب نوکری کنی ! خادم باش ! ! ولی وفادار باش ! @Jauwn_ir | جون عاشق الحسین
🔴 سال ۹۶ دولتی‌ها میگفتن رئیسی علیه مردم و حضورش وضعیت رو بدتر میکنه! سعید نوروزی @fetan2
معرفی بهترین و آسان‌ترین روش‌ها برای دانلود فیلم و عکس از اینستاگرام https://www.yjc.ir/fa/amp/news/7165810 لینک دانلود فیلم و عکس از اینستاگرام https://aloinstagram.com/
نهج‌البلاغه حکمت ۲ وَ قَالَ ( علیه السلام ) : أَزْرَی بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ وَ رَضِیَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ وَ هَانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَیْهَا لِسَانَهُ . و درود خدا بر او فرمود: آنکه جان را با طمع ورزی بپوشاند خود را پست کرده، و آنکه راز سختی های خود را آشکار سازد خود را خوار کرده، و آن که زبان را بر خود، حاکم کند، خود را بی ارزش کرده است. 📑nahjolbalagheh 📚@sbasirv 🌐https://eitaa.com/sbasirv
شرح و تفسیر از اين کارها بپرهيز امام(عليه السلام) در اين کلام نورانى اش به پيامدها و آثار سوء سه رذيله اخلاقى در عباراتى کوتاه و فشرده اشاره فرموده است. نخست مى فرمايد: «هر کس طمع را پيشه کند خود را حقير ساخته است». (أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ). واژه «طمع» به معناى بيش از حق خود طالب بودن و گرفتن مواهب زندگى از دست ديگران است و تعبير به «استشعر» که به معناى پوشيدن لباس زيرين است اشاره به اين است که طمع را به خود چسبانده و از آن جدا نمى شود; بديهى است که افراد طماع براى رسيدن به مقصود خود بايد تن به هر ذلتى بدهند و دست سؤال به سوى هرکس دراز کنند و شخصيت خود را براى نيل به اهداف طمعکارانه خود بشکنند. در سخنان رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «بِئْسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ لَهُ طَمَعٌ يَقُودُهُ إِلَى طَبَع». در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) درباره خطر اين صفت مذموم مخصوصاً براى علما وارد شده است که فرمود: «إن الصّفاة الزّلال الذي لا تَثْبُتُ عَلَيْهِ أقْدامُ». و عجيب اين که هنگامى که طمع فزونى يابد کارهايى از انسان سر مى زند که کاملاً احمقانه است; شبيه آنچه درباره طماع معروف عرب به نام «اشعب» نقل شده که بسيارى از اوقات هنگامى که راه مى رفت دامن خود را به دست مى گرفت و آن را در برابر آسمان باز نگه مى داشت و مى گفت: شنيده ام بعضى از پرندگان در حال پرواز تخم مى گذارند شايد تخم آن پرنده در دامن من بيفتد. و يا نقل مى کنند هنگامى که گروهى از کودکان او را در کوچه و بازار آزار مى دادند براى پراکنده ساختن آنها گفت: شنيده ام در فلان خانه حلوا پخش مى کنند بچه ها به سوى آن خانه دويدند ناگهان ديدند خود اشعب نيز به سوى آن خانه مى دود گفتند: تو چرا؟ گفت: شايد حرف من درست باشد. اين داستان ها خواه واقعيت داشته باشد يا نه اشاره به کارهاى ننگ آورى است که انسان به جهت طمع انجام مى دهد. نقطه مقابل طمع قناعت است که سبب عزت آدمى مى شود همان گونه که اميرمؤمنان فرمود: «عَزَّ مَنْ قَنَعَ; آن کس که قناعت پيشه کند عزيز خواهد بود». و به گفته شاعر: آز بگذار و پادشاهى کن * گردن بى طمع بلند بود! در دومين نکته مى فرمايد: «کسى که سفره دل خويش را (نزد اين و آن بدون هيچ فايده) باز کند (و مشکلات خود را فاش سازد) رضايت به ذلت خود داده است»; (وَ رَضِيَ بِالذُّلِّ مَنْ کَشَفَ عَنْ ضُرِّهِ). روشن است هرگاه انسان نزد طبيب درد خود را بگويد و از وى راه درمان بطلبد يا پيش قاضى ظلمى را که بر او رفته بيان سازد و از او احقاق حق بخواهد يا نزد دوستش از گرفتارى خود براى گرفتن وام سخن بگويد کار خلافى نکرده و به دنبال مشکل گشايى بوده; اما طرح مشکلات نزد کسانى که هيچ گونه توانايى بر حل آن ندارند اثرى جز ذلت و سرافکندگى انسان نخواهد داشت. در اين گونه موارد بايد خويشتن دار بود و لب به شکايت نگشود. آن گاه امام(عليه السلام) در جمله سوم مى فرمايد: «کسى که زبانش را بر خود امير سازد شخصيت او تحقير مى شود»; (وَهَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ مَنْ أَمَّرَ عَلَيْهَا لِسَانَهُ). منظور از امير شدن زبان آن است که از تحت کنترل عقل و فکر خارج شود و هرچه بر زبانش آمد بگويد. بديهى است سخنانى که از فکر و عقل و تقوا سرچشمه نمى گيرد در بسيارى از موارد خطرهايى ايجاد مى کند که انسان قادر بر جبران آن نيست و گاه اسباب رنجش افراد آبرومند و سبب ايجاد اختلاف در ميان مردم و کينه و دشمنى نسبت به گوينده و ديگران مى شود و چه زيبا مى گويد شاعر عرب: اِحْفَظْ لِسانَکَ اَيُّهَا الاْنْسانُ * لا يَلْدَغَنَّکَ إنَّهُ ثُعْبانٌ کَمْ فِى الْمَقابِرِ مِنْ قَتيلِ لِسانِهِ *** کانَتْ تُهابُ لِقاءُهُ الاْقْرانُ اى انسان زبان خود را حفظ کن ـ مراقب باش تو را نگزد که اژدهايى است. چه بسيارند کسانى که در گورستان ها خفته اند و کشته زبان خويشند ـ همان کسانى که همطرازان آنها از ملاقات با آنها وحشت داشتند. در حديث ديگرى در سلسله همين کلمات قصار مى خوانيم: «مَنْ کَثُرَ کَلاَمُهُ کَثُرَ خَطَؤُهُ; کسى که زياد سخن گويد اشتباهات زيادى خواهد کرد». و اين خطاى بسيار باعت تحقير و بى ارزش شدن او در نظرها مى شود. کوتاه سخن اين که انسان عاقل بايد زبانش را در اختيار عقلش قرار دهد نه اين که عقلش را در اختيار زبان که اولى مايه سعادت است و دومى اسباب حقارت. شايان توجه است صفات سه گانه نکوهيده اى را که امام در اين بيان کوتاه ذکر کرده (طمع، فاش کردن ناراحتى ها نزد هرکس و امير ساختن زبان بر خود) هرسه در اين جهت مشترکند که سبب ذلت و خوارى مى شوند و اين هماهنگى در اثر سبب شده است که امام(عليه السلام) هر سه را کنار هم قرار دهد.