🔺"مسجد مریم" در کپنهاگ دانمارک طرفدار "پیشنماز شدن" زنان و امامت آنها در مساجد است و ازدواج بین الادیانی را حمایت می کند و از حق طلاق زنان نیز پشتیبانی می کند. در پشت سر خانم «شیرین خنکان» آیه ای از قرآن است که اشارت به خلقت گروه های انسانی اعم از شعوب و قبائل و جنس انسان اعم از زن و مرد دارد که این تمایزات و تفاوت ها مایه تعمیق قوه شناخت انسان اعلام شده است. جالب تر اینکه در نزد خداوند عامل تقرب "تقوی" عنوان شده است و خانم خنکان که در جامعه دانمارک زندگی می کند تلاش می کند تفسیر دیگری از نسبت جنسیت و دیانت ارائه دهد. به سخن دیگر، نقش مقتضیات زمان و مکان -آنگونه که در فقه گفته می شود- کافی نیست بل مقتضیات زمان اجتماعی و مکان اجتماعی هم باید ملحوظ شود.
🔸منبع: کانال سیدجوادمیری
@saraeer
📜فقه پویا بر اساس تعامل با سایر علوم است
🔻محمود قیومزاده، مدرس حوزه در گفتگو با شبکه اجتهاد:
🔹باید واژهها مشخص بشود یعنی مشخص شود منظور از کارآمدی چیست؟ آیا منظور از آن، این است که فقه یک دنیای آبادی برای افراد بسازد ولو اختلاف طبقاتی هم وجود داشته باشد؟ یعنی گروهی از دسترنج افرادی استفاده کنند و طبقه مرفه داشته باشند و بقیه هم بهره کمی داشته باشند در حدی که فقط بتوانند زندگی کنند؟
🔹در برخی از جوامع پیشرفته این قاعده برقرار است که برای گروههای متوسط و زیر متوسط، زندگی اجتماعی فیالجمله مطلوبی تهیه شود، اما بسیاری از سرمایه دارها و متمولین از حاصل دسترنج آنها تغذیه میکنند و بهرهمند میشوند. آیا منظور از کارآمدی این است که ساختمان و برجهایی ساخته شود اما به حوزه معنویات و عبادات و اخلاقیات چندان توجهی نشود؟
🔹یعنی توقع شان از فقه، ساختن زندگی مرفه و بدون مشکل است و اگر چنانچه نتواند این زندگی را برایشان فراهم کند گله مند میشوند، در حالی که منظور از فقه کارآمد چنین نیست بلکه منظور این است که برای حیات دنیوی برنامهریزی داشته باشند اما اصل و اساس را تلاش برای حیات اخروی قرار دهند.
🔹مراد از واژه فقه چیست؟ یعنی منظور از فقه، دستورات و بایدها و نبایدها است یا اینکه به سایر امور نیز می پردازد؟ در رابطه با بایسته های فقه کارآمد با توجه به تعریفی که از کارآمدی داریم، این است که نگاه به فقه متفاوت است؛ یعنی کسانی که فقه را حداقلی معنا میکنند، مرادشان از فقه، دستورات بین خالق و مخلوق، رعایت حریم بین افراد و طهارت و نجاست و حلیت و حرمت است و از حوزه اجتماعی فاصله میگیرند. در حوزه و بین فقها چنین نظریات و افرادی وجود دارد مخصوصا در عصر غیبت، تعبیر از فقه حداقلی می شود.
🔹اما شاخصههای فقه کارآمد، آن است که هدف گذاری حیات بشر و خلقت انسان را تامین کند. این هدفگذاری ارتباط بین خودش و سایر مخلوقات و طبیعت و دیگر انسانها و از همه مهمتر ارتباط با خدا را باید تنظیم کند. و نهایتا سعادت بشر را در سعادت اخروی ببیند، یعنی اگر تعارض با زندگی دنیا و سعادت اخروی باشد سعادت اخروی را ترجیح میدهند. اما شاخصههای آن که اگر بخواهد کارآمد باشد و ارتباطات را تأمین کند بی نیاز از سایر علوم نیست و نباید تمام علوم را کنار زد و فقط به فقه پرداخت.
🔹به عنوان مثال، فقه بیان میکند که ثروت عادلانه توزیع شود. عادلانه توزیع شدن ثروت را باید در سایر علوم و رشته ها جستجو کرد یعنی باید اقتصادی بر اساس اقتصاد پویا و فعال و و با بهره وری بالا به طوری که همه دسترسی به منابع داشته باشند در فقه وجود داشته باشد. پس فقه پویا بر اساس تعامل با سایر علوم است.
🔹این طور نیست که فقه بیان احکام کند و شیوه اجرا نداشته باشد در سیره هم این قضیه برقرار است مثلا امیرالمومنین هم بیان احکام داشتند و هم شیوه اجرا؛ همچنین پیامبر(ص).
🔹در فقه هم در حوزه مالی و تجارت، بیان شیوه مضاربه و مشارکت و سرمایه گذاری و همچنین بیان احکام هر یک را دارد. یا در قضاوت، علاوه بر بیان احکام شیوه اجرا حکم هم بیان شده است. پس فیالجمله علاوه بر بیان احکام، شیوه اجرا هم دارد و اجرا هم انجام داده اما فقه متکفل سیاستها هم است. حتی در حوزه اجرا مثلاً قائل است که نباید از منکِر، دلیل مطالبه کرد، بلکه از مدّعی باید مطالبه کرد و باید تجربه بشری و سایر علوم مرتبط وارد شود و بیان اینکه کدام مقتضیاتی برای جمع دلیل لازم است.
🔹پس رسالت فقه، بیان احکام کلی است و سایر علوم بشری باید در نحوه اجرای این احکام و اصول کلی دخالت کند.
@saraeer
📜کشف حجاب در فضای مجازی تخلف است
🔻رامین پاشایی، معاون اجتماعی پلیس فتا:
🔹هیچ تفاوتی میان جرائم در فضای مجازی و واقعیت وجود ندارد و هر امری که موجب تشویش اذهان عمومی میشود قطعا با آن برخورد خواهد شد و پلیس در این رابطه با جدیت عمل میکند. قدرت نمایی اراذل و اوباش در فضای مجازی نیز ذیل همین موارد است و اخلال در امنیت محسوب شده و قطعا با آنها برخورد میشود. در رابطه با کشف حجاب در فضای مجازی نیز باید گفت به علت اینکه زیرمجموعه ناهنجاریها قرار میگیرد، نیز تخلف محسوب میشود.
🔸برنا
@saraeer
📜معتبرترین اعلامیّه حقوق بشر
🔻آیت الله صافی گلپایگانی:
🔹روزی از روزها كه طبق معمول به محضر استاد بزرگ آيت الله العظمي آقاي بروجردي قدّس سرّه مشرّف شدم، در حالی كه از آن سرچشمهی علم استفاده میكردم، آن استاد بزرگوار نامهای را كه همان روز به ايشان رسيده بود، به من مرحمت كردند. نامه را گرفتم و مطالعه نمودم. آن چه از نامه در خاطرم باقی مانده است، به طور خلاصه به اين مضمون بود
🔹شخصي مسيحي، كاتب و استاد لبنانی، «جرج جرداق» به محضر آيت الله نوشته بود: من درباره تاريخ زندگي امام علی عليهالسّلام مطالعات بسيار كردهام و اين حقيقت را دريافتم كه همه اصولی كه در دنيای متمدّن معاصر، مورد قبول و اتّفاق ملل و امم واقع شده و اساس ترقّی و زندگی انسانی شناخته میشود، از زندگی امام، دستورات، روش و رفتار آن حضرت استفاده میشود و علمای اسلام، آنچنان كه بايد (البتّه اين نظر اوست) به اين اصول بر نخورده، و يا آنچنان كه بايد آن را تشريح نكردهاند.
🔹علمای غرب نيز اين مطلب را كتمان كردهاند؛ چون نخواستهاند قبول كنند كه شخصيّتی در شرق، مظهر و مبيّن تمام اين اصول باشد، و من سزاوار نديدم كه چنين شخصيّتی در شرق باشد، و شأن و منزلت و حقّش مجهول بماند؛ بنابراين، اين كتاب را نگاشتم، و چون من مسيحی هستم، كسي نمیتواند مرا به تعصّب متّهم كند.
🔹نيز نوشته بود كه شما را شايستهترين شخصيّتي يافتهام كه اين كتاب را به او اهدا كنم. بنابراين آن را به شما اهدا میكنم و شما پس از مطالعه، تصديق میكنيد كه: اِنّي اَنْصَفْتُ الْاِمامَ بَعْضَ الاِنْصافِ.
🔹مرحوم استاد، منتظر وصول كتاب بودند كه هنوز نرسيده بود. به عرض رساندم كه كتاب انشاءالله تعالی میرسد؛ ولي همين نامه نيز از نظر مطالب و اعترافاتی كه در آن است، سند مهمّی میباشد. پس از مدّتی كتاب رسيد. نام كتاب، «اَلامام عليّ صَوتُ الْعدالَةِ الانسانِيَّه» بود؛ كه در يك جلد چاپ شده بود و اخيراً به وضع فعلی در چند جلد در آمده است.
🔹حضرت آيت الله پس از آن كه اندكی فرصت يافتند، كتاب را مطالعه كردند و به من نيز امر فرمودند كه از ابتدا تا پايان آن را مطالعه كنم و هرجا كه اشتباهي به نظرم آمد، يادداشت نمايم. من هم به فرمايش استاد آن را مطالعه كرده و آن موارد را يادداشت نمودم و به محضرشان تقديم كردم و ایشان تأیید فرمودند و در ترجمه توصیه کردند آن نکات اشتباه تذکّر داده شود. از جمله مطالب ارزندهای كه در آن كتاب خواندم، بررسی عهدنامه مالك اشتر و مقايسه آن با اعلاميّه حقوق بشر بود.
🔹اين دانشمند مسيحی، موادّ اعلاميّه حقوق بشر را نوشته و در مقابل هر مادّهای جمله اي از اين عهدنامه را قرار داده است و میگويد: اين اعلاميّه حقوق بشر است، و اين هم عهدنامه امام به مالك اشتر. هر دو را كه ملاحظه میكنيم، میبينيم در تمام مواد، جملات عهدنامه كاملتر و رساتر است؛ با اين تفاوت كه:
🔹1. اعلاميّه حقوق بشر را در عصری كه به اصطلاح، دنيا پيشرفت كرده، نوشتهاند و پس از چند مرتبه تكميل، به صورت فعلی در آمده است؛ امّا علي عليهالسّلام عهدنامه را بيش از سيزده قرن قبل در موقعی كه اين حقوق، مطرح و مورد توجّه نبوده است، مرقوم فرمود.
🔹2. در اطراف موادّ اين عهدنامه و مضمون و الفاظ و متن آن، علمای حقوق و دانشمندان كشورهای مختلف اظهار نظر كرده و بررسیها نموده، و در روزنامهها در معرض افكار عموم گذاردند، و با اشتراك مساعی آن را نوشتند. امّا امام عليهالسّلام شخصاً و بدون اينكه با احدی مشورت كرده باشد، هنگامي كه مالك اشتر را به حكومت مصر معيّن فرمود، اين عهدنامه را نوشت.
🔹3. اينان وقتی اعلاميّه حقوق بشر را نوشتند، هر چه توانستند بر سر ملل دنيا، به خصوص ملل ضعيف و استعمار زده و محروم منّت گذارده و به آن افتخار كردند؛ در حالی كه امام در اعلام اين حقوق برای بشر به احدی منّت نمیگذاشت، و آن را انجام وظيفه ميدانست.
🔹4. كسانی كه اعلاميّه حقوق بشر را به دنيا عرضه داشتند، و خود را بنيانگذار آن (البتّه به دروغ) معرّفی نمودند، خودشان برای اين اعلاميّه احترامی قايل نيستند؛ و در موقعی كه پای منافعشان در بين باشد، موادّ آن را زير پا میگذارند و به آن عمل نمیكنند. امّا امام عليهالسّلام به شهادت تاريخ، خودش در عمل به اين عهدنامه پيش قدمتر بود، و از موادّ آن هرگز تخلّف نفرمود.
🔸سایت دفتر معظمله
@saraeer
📜دانشهای اسلامی معاصر در غیاب «عدالت علی(ع)»
🔻رضا تاران:
🔹امام علی(ع) نماد عدالت در اندیشۀ شیعیان است. اشاره اصلی به دورۀ زمامداری ایشان و طبعاً منظور اجرای «عدالت اجتماعی» در این دوره است. اما پرسش این است که «مفهوم عدالت» مورد نظر که بخش مهمی از هویت مذهبی شیعیان را تشکیل داده است، چه جایگاهی در دانشهای امروزی شیعیان، بهویژه در حوزههای علمیه دارد؟ این مسئله از آن جهت مهم است که اگر یک مفهوم بنیادی چون عدالت در یکی از حوزههای دانشی طرح نشود، نمیتواند در حوزه عمل و خصوصاً عمل سیاسی هنجارآفرین باشد.
🔹بهنظر میرسد مفهوم «عدالت» در چهار دانش کلام، فلسفه، اخلاق و فقه محل بحث و گفتگو است:
🔹۱. عدالت در دانش کلام اسلامی: عدل در اصطلاح علم کلام مربوط به افعال الهی و موضوع بحث متکلمان است. عدل تکوینی، یعنی خداوند هر موجودی را با توجه به استعداد ذاتی او ایجاد کرده و متناسب با غایت مطلوب وی، اسباب و شرایط لازم حیات را برای او فراهم میآورد و نظام آفرینش نیز بر اساس بهترین طرح، طراحی شده است.
🔹عدل تشریعی یعنی خداوند موجوداتی که شایستگی دریافت کمالات عقلانی و معنوی را دارند، از هدایتهای تشریعی بهرهمند ساخته است. عدل در مقام جزا یعنی عقوبتها و کیفرهای الهی عادلانه است و هر کسی را نسبت به گناهانی که مرتکب شده است عقوبت میکند و از پاداش نیکوکاران نیز چیزی نمیکاهد (ربانی گلپایگانی، 1371).
🔹دانش کلام از نظر جایگاه دانشی، برای دانش فقه، اصول موضوعه میسازد. تفسیر از انسان، عقل، وحی، غایت زندگی و قانون مورد نیاز برای رسیدن به سعادت در این حوزه از دانش شکل میگیرد و میتواند تأثیر مستقیم در قانونگذاری عادلانه فقهی داشته باشد. اما در تفاسیر کلامی «عدالت اجتماعی» چندان مورد توجه نبوده است.
🔹۲. عدالت در دانش فقه: در کتابهای فقهی، از عدالت قاضی، امام جماعت، امام جمعه، شهود و گواهان، مرجع تقلید، عدالت در تعدد زوجات و چگونگی همکاری یا عدم همکاری با عمال جور در دوره غیبت بحث میشود. در تعریف فقهی، عدالت کیفیتی نفسانی یا ملکهای در انسان است که او را بر ملازمت تقوا (یا تقوا و مروّت) برمیانگیزاند. در تعریف دیگر عدالت یعنی ترک گناهان یا خصوص گناهان کبیره که از ملکه نفسانی ناشی میشود.
🔹در دانش فقه، عدالت صفتی برای امامجماعت، قاضی، حاکم شرع و حکمران است و با فرض عادل بودن او عدالت اجتماعی قابل تحقق خواهد بود. در نظریههای جدید، عدالت وصف سیستم سیاسی است و نه وصف کارگزار. گذری بر مباحث فقهی در حوزه علمیه نشان میدهد بحث عدالت همچنان به عنوان وصف کارگزار در نظر گرفته میشود و در مباحث فقهی از عدالت فردی به عدالت اجتماعی، تحول چندانی رخ نداده است.
🔹۳. عدالت در دانش اخلاق: عدالت عبارت است از مطیع بودن قوه عامله بر قوه عاقله در جمیع تصرفات (نراقی، معراجالسعاده: 27). «عدالت یا در اخلاق است یا در افعال یا در عطاها و قسمت اموال یا معملات در میان مردمان یا در حکمرانی و سیاست؛ پس مقتضای عدالت این است که حد وسط را نگه دارد؛ پس واجب است عادل واقعی حکیمی دانا به قواعد شریعت الهیه و نوامیس نبویه باشد.» (نراقی، معراجالسعاده: 46). دانش اخلاق در حوزههای علمیه معاصر بسیار نحیف شده است. مباحث حسن و قبح، خیر و شر، ظلم و عدل میتواند مقدمات بحث عدالت اجتماعی را فراهم آورد.
🔹۴. عدالت در حکمت عملی: فیلسوفان مسلمان حکمت را به نظری و عملی تقسیم میکنند. حکمت عملی شامل تهذیب نفس، تدبیر منزل و سیاست مُدن است که در حوزه اراده انسان جای دارند. «عدالت» از مفاهیم بنیادی در حکمت علمی فارابی است که در ترسیم رفتارهای نیک و بد مدینه، جایگاه داوری دارد. برای فهم جایگاه حکمت عملی در حوزه علمیه امروز میتوان به دو کتاب فلسفی «بدایة الحکمه» و «نهایة الحکمه» اشاره کرد که اساساً بخش حکمت عملی ندارند تا مفهوم عدالت را طرح کرده باشند.
🔹شاید همین تفاسیر از عدالت موجب شد در دهههای چهل و پنجاه، کنشگران سیاسی به قرآن و خصوصا نهجالبلاغه پناه ببرند و عدالت اجتماعی را از آن دو متن جستجو کنند، و شاید اعتراض برخی اشاره به همین مسئله دارد که میگویند: انقلاب با قرآن و نهجالبلاغه شکل گرفت و حکومت با توضیحالمسائل و بحارالانوار اداره میشود.
🔹در دهههای اخیر برخی از حوزویان مانند شهید مطهری و دیگران مباحثی دربارۀ عدالت طرح کردهاند، اما بهنظر میرسد مادامی که این مباحث، در حوزۀ دانشهای اسلامی وارد نشود، بعید است تحول جدی در تفسیر این مفهوم رخ دهد. و همچنان تئوریهای چپ بر مباحث عدالت سایه خواهد افکند.
- نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، سازمان انتشارات جاویدان، بی تا.
- ربانی گلپایگانی، علی، مکتبهای کلامی، کیهان اندیشه، شماره 51، 1372.
🔸نامههای حوزوی
@saraeer
📜عدالتخواهانی که علی (ع) را کشتند
🔻علی مهدیان:
🔹اعرف الحق تعرف اهله پاسخ امیرالمومنین است به یک پرسش. پرسشی که نماد یک زخم کاری و عمیق بر جان اندیشه خوارجی است. اندیشه کسانی که قدرت ندارند در میانه دعواها و نقشه ها حق را بیابند. شاخص ها و استاندارد هایشان غلط و ناقص است ظاهرگرایانه است و برای اینکه دچار استانداردهای دوگانه نشوند تیغ را به روی حق و باطل هر دو میکشند. هم علی هم معاویه و عمروعاص.
🔹چرا حکومت داری؟ اصلا حکومت مال خدا است. پس هر کس حکومت دارد بزنیم. چرا پول داری پول مال خدا است پس هر کس پولدار است بزنیم. تو پول و قدرت داری و این همه انسان فقیر داریم پس تو بدی. اگر بگویی خدیجه پولدار بود محمدص پولدار بود موسی ع پولدار بود امیرالمومنین پولدار بود امام خمینی پولدار بود نمیفهمند. اگر بگویی باید پول داشت و خرج جبهه حق کرد حکومت داشت و خرج احقاق حق مظلوم کرد نه چپگرایانه هر پولدار قدرتمندی را محکوم کرد ارور میدهند. باور کنید ظلم ستیزی کمونیستی روحش ظلم ستیزی خوارجی است. ظلم ستیزی بر بستر ظاهرگرایی.
🔹در جامعه دینی اینها عدالتخواهانی هستند که آرمانجوییشان ربطی با ولایت ندارد ان الحکم الا لله یعنی آرمان بی ولایت، یعنی توحید بدون ولایت، یعنی حرکت بدون رهبر. چرا رهبر نه ؟ چون ولایت و رهبری عقل جامعه است و این آرمانجویی با عقل نسبتی ندارد. چون ولایت روح جامعه است و این جریان بدن را میشناسد نه روح.
🔹مارخوش خط و خالند چون حرف از ارزش ها میزنند حرف از آرمانها میزنند اینها قبل از آنکه شکم بیگناهان را با تیغ نفهمی هایشان سفره کنند کمر علی ع را شکسته بودند. به نام پر زرق و برق ترین شعارها از جمله توحید.
🔹حاصل عمرم در حوزه یک جمله شده و آن اینکه هر آرمانی و هر ارزشی، دقیقا هر ارزشی، در زبان هر کس شنیدم نسبتش را با اندیشه ناب محمدی بیابم با اندیشه امام. از جمله عدالت. عدالت علوی و ناب با عدالت ظاهرگرایانه متحجر با عدالت مارقین با عدالت کمونیستی فرق میکند. ظلم ستیزی خمینی با ظلم ستیزی کج کلاههای سیبیلو با ظلم ستیزی کسانی که شاخصهای رشدشان قواره ای بیش از چشمهایشان ندارد با ظلم ستیزی جاهلان ظاهرگرا فرق میکند.
🔹اینها فقط اهل ظلم به این و آن نیستند ظلم اصلی را به انقلاب مردم میکنند. چهل سال انقلاب را شکست میدانند چرا که آرمانها به تقریرشان رخ نداد. بیانیه گام دوم را یک دروغ بزرگ میفهمند. ربطی به مدرک و سواد و مقاله و کتاب ندارد اینها حوادث و وقایع و رخدادها را بر اساس حق نمیشناسند بر اساس ظاهر تقریر میکنند.
🔹معمولا ابزار دست انگلیس و آمریکا و خلاصه دشمن هوشمند دنیاخواهند. این جریان محل خیزش و رویش ابن ملجم ها است. ببینید شهید مطهری را چه کسانی و چرا کشتند.
🔸برپا
@saraeer
📜با کدامین کارنامه حکمرانی، سودای جهانگشایی داریم؟
🔻مهدی نصیری:
🔹 آیت الله علیرضا اعرافی رییس حوزه های علمیه کشور و عضو فقهای شورای نگهبان و امام جمعه قم و عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و ... و .... اخیرا اظهار داشته اند: «حوزه باید پاسخگوی هفت میلیارد بشر باشد؛ نمی توان بعد از تحولات جهان کار کرد؛ بلکه باید قبل از آن برنامه ریزی های لازم را انجام داد.» (حوزهنیوز)
پیرامون این سخنان چند نکته قابل ذکر است:
🔹1. این گونه حرف زدن از مصادیق غلو و مبالغه گویی غیر منطقی است که در امر دین و مقدسات زیانبار تر از عرصه های دیگر است. آیا واقعا حوزه ما سرشار از پاسخ های متقن و منقح و علمی برای مشکلات بشریت و دنیاست؟ ما که در پیش پا افتاده ترین مسائل فقهی خود مانند وقت نماز صبح تا مهمترین مساله کلامی و فلسفی مان یعنی توحید، اختلافات در حد تضاد و تناقض داریم؟
🔹و البته همان طور که در کتاب «عصر حیرت» توضیح داده ام چنین اختلافات و تحیرهای نظری و فقهی و کلامی از لوازم عصر غیبت و شرایط عدم دسترسی به هادی و فصل الخطاب معصوم است که لازم است فقها و عالمان شیعی پیوسته متذکر این امر باشند و از بلندپروازی های اصلاح گرانه و انقلابی بر حذر باشند.
.
🔹2. ما به ازای عملی ما در قبال شعارها و ادعاهایمان برای عرضه به دنیا چیست؟ کشوری مملو از مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و....با قوای سه گانه ای گرفتار ضعف های اساسی ایده ای و ساختاری و مدیریتی و انضباطی و ...؟ کشوری گرفتار دوقطبی های مزمن فرساینده و ویرانگر اجتماعی و سیاسی با کاهش حضور مردم در میدان انتخابات و سطوح بالای طلاق و اعتیاد و کاهش زاد و ولد و بیکاری و فقر و تورم لجام گسیخته و شکاف طبقاتی و گرفتار در چنبره اژدهای هفت سر فساد و چپاول بیت المال و مسئولان اشرافی و... ؟
🔹البته این حرف به معنای انکار نقاط قوت و دستاوردهای جمهوری اسلامی نیست اما به نظرم این حجم از دستاوردها و نقاط قوت هنوز به سطحی نرسیده که با اتکای به آن بتوان به دنیا فخر فروخت و ادعای ام القری بودن نه تنها برای جهان تشیع و جهان اسلام که برای کل جهان و بشریت را کرد!
🔹3. جایگاه اصل انتظار و مهدویت و ضجه های تاریخی شیعه در دعای افتتاح و ندبه و هزاران آیه و روایت در این موضوع، در این نوع نگاه که این قدر اعتماد به نفس در طرح وعده تمدن سازی و اصلاح عالم پیش از ظهور و یا مقدمه ظهور دارد (که البته ظهور متوقف بر چنین اصلاحات بلندپروازانه ای نیست)، کجاست؟
🔹به نظرم نقطه قوت اغلب مسئولان جمهوری اسلامی به خصوص روحانیون و حوزویان آنها در فن خطابه و عبارت پردازی و بلیغ گویی، از جمله عوامل ضعفها وکاستی ها در تمام سالهای پس از انقلاب بوده است چه آن که این توانایی، امر را بر آنان مشتبه کرده و احساس می کنند که با سخندانی و سخنرانی (به خصوص وقتی به زیور طبع و پخش و نمایش در رسانه های مکتوب و صوتی و تصویری آراسته می شود) مسائل و امور جامعه، تمشیت و حل و فصل، و رضایت عامه جلب می شود، در حالی که واضح است وقتی در مقام حرف قوی و در مقام عمل ضعیف باشیم خود از اسباب تضعیف و ادبار ملک است.
🔸کانال نویسنده
@saraeer
📜توصیه سیدحسن نصرالله برای شب قدر
🔻سیدحسن نصرالله:
🔹شب قدر واجب و مهم نیست که جوشن، ابوحمزه، افتتاح، کمیل، دعای توبه و فلان مناجات و دعاهای کوچک و دعاهای بزرگ را بخوانیم. لزومی ندارد. اگر توانستیم روی دو سه دعا تمرکز کنیم و آسودهخاطر وقتی به آنها اختصاص دهیم و با آرامش و حزن و غم بخوانیمشان قطعا میتوانیم دستاورد بسیار بزرگی از شبهای قدر و شبهای ماه رمضان داشته باشیم، تا اینکه بیاییم یک برنامهی سه چهار ساعته بریزیم و جسم و جان و عقل و قلب خود را خسته کنیم و مدام در عجله باشیم و هیچ چیز دستگیرمان نشود و روی هیچ چیز تمرکز نکنیم و هیچ چیز نفهمیم.
🔸نصرالله.آی.آر
@saraeer
📜تاراج اقتصادی کشور و بیکفایتی مسئولان و سکوت روشنفکران و روحانیت
🔻عبدالحسین خسروپناه:
🔹متاسفانه کار از گرانی گذشته است و شاهد تهاجم و ناتوی اقتصادی در کشوریم؛ این تاراج اقتصادی، کارشناسانه زاییده بیکفایتی مدیران اجرایی از سطح کارمندان تا وزیران است و نیز نفوذ مافیای قدرت داخلی و خارجی، ساختارهای معیوب و فسادزا، ضعف نظارتی و رسیدگی نکردن به پروندههای تفحص و سکوت روشنفکران و روحانیت که از هر بابی سخن میگویند مگر درد و گرفتاریهای مردم.
🔸کانال نویسنده
@saraeer
📜امیرالمومنین و فضای آزاد سیاسی!
🔻سلمان کدیور
🔹در دولت علوی، زندانی سیاسی، دیده نمیشود. فهم این امر برای ما که ادعای حکومت علوی داریم بسیار مهم است. اینکه حاکمیت چگونه با مخالفین و منتقدین خود برخورد می کند. این روش و منش باید الگوی امروز ما باشد.
🔹این بدان معنا نیست که در حکومت حضرت، کسی مرتکب جرم سیاسی علیه حکومت نمیشد، بلکه به عکس، در آن دوره به دلیل فتنه خوارج، شورش طلحه و زبیر، و شرارتهای معاویه، اوضاع جامعه از نظر سیاسی بسیار ملتهب بود، به خصوص که چون خوارج و اصحاب جمل، از میان یاران حضرت انشعاب پیدا کردند و با تبلیغات گمراهکنندهی ضدِ حضرت، عضو گیری میکردند، ارتکاب جرائم علیه حکومت فراوان اتفاق میافتاد.
🔹آن گروهها، پس از شورش مسلحانه، با مقابلهی حضرت و جنگ رو به رو شدند، ولی قبل از آن، زندانی نداشتند در حالی که برخی از آنها به حضرت دشنام میدادند، برخی دیگر به نشر اکاذیب و تشویش اذهان میپرداختند، برخی هم تجمعات علیه حکومت تشکیل میدادند و...
🔹شگفت آور است که در آن شرائط حادّ امنیتی و سیاسی، حتی نام “چند نفر” که زندانی شده باشند، دیده نمیشود! در حالی که مخالفان، افراد سرشناسی بودند و حبس آنها در تاریخ ثبت میشد. شگفت آورتر آنکه در همان اوضاع، افراد متعددی از مسئولان دولت منصوب خود امیر المومنین به دلیل تخلفات خود، در زندان بودند!
🔹کثیر حضرمی، میگوید فضای آزاد سیاسی به حدی بود که در مسجد کوفه، گروهی علیه امیرالمؤمنین که حاکم حکومت بود، صحبت میکردند و یکی از آنها قسم خورد که حضرت را خواهد کشت، من او را گرفتم وخدمت حضرت آوردم حضرت فرمود: آزادش کن! توقعداری که قبل از اقدام به قتل، او را بکشم!؟ گفتم: به شما اهانت میکرد! فرمود: تو هم به او اهانت کن یا رهایش کن.
🔹این را بگذارید کنار قوانین خودمان که جرمی به نام توهین به مقامات در دادگاه ها داریم. حضرت امیر اصلا چنین تخلفی را جرم نمی دانستند.
🔹نکته بسیار حیرت انگیز دیگر که امروزه یک عرف پذیرفته شده امنیتی است، حضرت امیر .ع. آن را ظلم می دانست. امروزه حکومتها معمولاً، مخالفان را پیش از اقدام علیه حکومت دستگیر میکنند، سایت هاشان را تعطیل می کنند، رهبرانشان را بازداشت می کنند، تا فرصت اقدامات ضد حکومتی را از آنان بگیرند، ولی امیرالمؤمنین شیوهی دیگری داشت.
🔹مثلاً خرّیت بن راشد، سر به عصیان برداشت و خروج کرد، برخی اصحاب اصرار داشتند که حضرت او را دستگیر کند و حتی در این باره به حضرت اعتراض کردند، ولی پاسخ حضرت این بود که تا جنایتی اتفاق نیفتاده نمیتوان کسی را زندانی کرد، و الّا باید زندان را از متهمان پر کنیم: انا لو فعلنا هذا لکل من نتهمّه من الناس ملأنا السجون منهم.
🔹یا روایاتی مبنی بر اطلاع حضرت از نقشه ابن مجلم برای قتلشان و امتناع ایشان از قصاص پیش از جنایت آن ملعون، همگی سیره ای را نقش کرده که امروزه برای ما عجیب می نماید.
🔹امیرالمومنین تا لحظه ای که دشمنان دست به اقدام عملی نمی زدند، یا دست به سلاح نمی بردند، با آنها درگیر نمی شد.
🔸کانال فلاخن
@saraeer
📜خطر خودیها/ عدالتخواهانی که علی (ع) را کشتند- ۲
🔻علی مهدیان:
🔹در سخنرانی رهبری با دانشجویان یک کلیدواژه مهم در فضای دینی را معادل مطالبه گری قرار دادند. و آن مفهوم نهی از منکر بود. جالب است که یکی از مهمترین جریانهای انقلابی صدر اسلام که مفهوم نهی از منکر را در دست گرفت جریان خوارج بود. تحلیلهای مهمی درباره کافر بودن یا نبودن کسانی که مرتکب منکر میشوند در این جریان شکل گرفت. علت تکفیر یا ضد انقلاب شمردن این و آن نیز همین نکته بود. عمدتا نهی اینها نیز ناظر به منکرات در ساحت حکومت بود. کسانی که در تاریخ میگردند که کجای تاریخ اشاره شده که خوارج عدالتخواه بوده اند همین کلیدواژه نهی از منکر که رهبری بیان کردند برایشان کافی است.
🔹برای ما از عدالت خواهی امیرالمومنین گفته اند اما از عدالت خواهی خوارج نگفته اند. این باعث شده که مشکلات جدی را در تاریخ عدالت خواهی خود مشاهده کنیم. شکست و انحراف جنبش مشروطه را باید ناشی از همین خطا قلمداد کرد. جنبشی که با عدالت خواهی آغاز شد و دم در سفارت انگلیس تمام شد.
🔹اگر بگوییم عدالت خواهی که اراده ولی خدا و اراده دشمن در آن مشاهده نشود باعث میشود که آن مشروطه خواه یا بفرمایید عدالتخواه خبیث شلوار خود را پایین بکشد و روی بدن شیخ فضل الله ادرار کند و در نهایت خروجی این عدالت خواهی ، رضا شاه است، شاید کسی باور نکند.
🔹رهبری در جایی میگوید: «یکی از کسانی که در راس خوارج بود کسی است به نام ذوالثدیه، این در زمان پیغمبر در جنگ حنین وقتی پیغمبر ص داشتند غنائم حنین را تقسیم میکردند بین مسلمانها ، این خودش را رساند به پیغمبر ص، صدا زد که «یا رسول الله اعدل»، عدالت را مراعات کن....» «کتاب بصیرت و استقامت انتشارات صهبا»
🔹درگیری این جماعت با عثمان را نیز از همین منظر باید دریافت. بی عدالتی و فساد نظام عثمانی. و متاسفانه هیچ کس نمیپرسد عدالت علوی با چه منطقی مخالف شورش مقابل نظام عثمانی بود؟
🔹اساسا دین به گونه ای جامعه را بار آورده بود که همه مسلمین به صورت خودآگاه و ناخودآگاه متوجه این بودند که همه آرمانها را در مفهوم عدالت باید قرار داد. اندیشمندان مسلمان در این باره کتابها نوشته اند که عدالت در مرکز اندیشه دینی است و بحث از عدالت خداوند بر این پایه و بستر مطرح شده. که یک سر این مباحثات نیز اشعری ها هستند که امتداد خوارجند به قول شهید مطهری.
🔹در اندیشه شهید مطهری و رهبری ویژگی اصلی این جریان غلبه احساسات بر آگاهی و فهم است. دردی که در سخنان رهبری با دانشجویان تاکید شد. علت بد دهنی و توهین و بی اخلاقی در این جماعت و همینطور در اختیار جریان اموی و یزیدی و زبیری قرار گرفتنشان همین است.
🔹به نظرم نقد عدالت خواهی و انقلابی گری در کشور برای امروز ما که بنا است جوانان انقلابی زمام کار را به دست بگیرند مثل نان شب واجب است.
🔹البته ظاهراً دوستان علاقه دارند مفهوم عدالت خواهی را در قوطی کبریت یک جریان سیاسی اجتماعی خاص در کشور محصور کنند و این نیز برای رشد و بالندگی عدالت خواهی در کشور خطرناک است.
🔸بر پا
@saraeer
📜حیرت یا مجاهدت؟ انفعال یا امید و اقدام؟
🔻محمد ایمانی:
🔹برادر ارجمندم، جناب آقای مهدی نصیری در نقد این سخن آیت الله اعرافی که "حوزه باید پاسخگوی هفت میلیارد بشر باشد؛ نمی توان بعد از تحولات جهان کار کرد؛ بلکه باید قبل از آن برنامه ریزی های لازم را انجام داد"، نوشته اند:
🔹"با کدامین کارنامه حکمرانی، سودای جهانگشایی داریم؟ آیا واقعا حوزه ما سرشار از پاسخ های متقن و منقح و علمی برای مشکلات بشریت و دنیاست؟ ما که در پیش پا افتاده ترین مسائل فقهی تا مهمترین مساله کلامی و فلسفی مان یعنی توحید، اختلافات در حد تضاد و تناقض داریم؟... چنین اختلافات و تحیرهایی از لوازم عصر غیبت و شرایط عدم دسترسی به هادی و فصل الخطاب معصوم است.
🔹ما به ازای عملی ما در قبال شعارها و ادعاهایمان برای عرضه به دنیا چیست؟ کشوری مملو از مشکلات عدیده اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی و....با قوای سه گانه ای گرفتار ضعف های اساسی ...؟ کشوری گرفتار دوقطبی های مزمن فرساینده و ویرانگر با کاهش حضور مردم در میدان انتخابات و سطوح بالای طلاق و اعتیاد و کاهش زاد و ولد و بیکاری و فقر و تورم لجام گسیخته و شکاف طبقاتی و گرفتار در چنبره اژدهای هفت سر فساد و چپاول بیت المال و مسئولان اشرافی و...؟".
🔹در این که با ببرخی آرمان ها - چه در حوزه نظریه پردازی و چه در حوزه عمل- فاصله داریم، تردیدی نیست. علت را باید در کم کاری، غفلت یا دنیازدگی جست و جو کرد؛ این موانع، همان است که نگذاشت حکومت امیر مومنان (ع) به پنج سال برسد، به حکمیت تحمیلی ختم گردید و مانع از تشکیل حکومت توسط ائمه معصومین (ع) شد. همین مهیا نبودن بسترهای سیاسی و اجتماعی و معرفتی است که موجب شده انقلاب مهدی موعود (عج) 12 قرن تاخیر بیفتد.
🔹اما داشتن نگاه صفر و صدی، رهزن عقل و دین است. تصور این که عملکرد مجموعه نظام بی عیب بوده و همه چیز برای ظهور مهیاست، نادرست است؛ همچنان که تصور ناکامی مطلق، خلاف حقیقت است. بلکه اگر منصفانه و مصون از تبلیغات دشمن قضاوت کنیم، کفه موفقیت ها چند برابر سنگین تر از ناکامی هاست.
🔹اگر شاهد کم کاری و کم فروشی و قصور یا خیانت برخی خواص در ادوار مختلف بوده ایم که عصر ظهور را به تاخیر انداخته، در عین حال شاهد عمیق ترین، بیشترین و بی سابقه ترین شکوفایی نیروها و توانمندی های جبهه مومن به مهدویت بوده ایم؛ حقیقتی که بلا شک، بشارت نزدیک تر شدن دوران ظهور را می دهد.
🔹هرگز جبهه حق در طول تاریخ 300 هزار شهید پا به رکاب (و چندین برابر آن، مهیای مجاهدت و شهادت) به خود ندیده. کمّیت و کیفیت مدافعان حرم و دیگر نیروهای جوان و مومن انقلابی که در بخش های مختلف، منشا خدمات معجزه آسا شده اند، در تاریخ بی نظیر است. همچنان که گسترگی جغرافیایی این نیروها و قدرتشان در شکست پیاپی مستکبران عالم کم سابقه است.
🔹کسی منکر اشکالات، نواقص و تخلفات نیست. علت اصلی هم عدم تمکین یا اهتمام کافی به هدایت های ولی فقیه است. اما در عین حال موفقیت های بزرگی هم به دست آمده که در چند قرن اخیر بلکه کل تاریخ ایران بی سابقه است. از موفقیت های بزرگ فنی و علمی، سیاسی، اقتصادی و نظامی و خدمت رسانی و محرومی زدایی که بگذریم، درحوزه اجتماعی، فرهنگ سازی و تمدن سازی نیز برخی کارکردها بی نظیر است
🔹آخرین شاهد، کارکرد موثر در مبارزه با کرونا و پیامدهای آن در مقایسه با اغلب کشورهای پیشرفته است. این در حالی است که ما در معرض تحریم گسترده قرار داریم. همچنان که اهتمام کم نظیر نظام در صیانت از مردم به چشم آمد، عمق و گستره همدلی و کوشندگی اجتماعی (مجاهدت جمعی)هم درخشید
🔹بی تردید،اگر جمهوری اسلامی نبود،نه آن توانمندی برای مبارزه با بیماری وجود داشت و نه این همدلی شکل می گرفت؛ چنان که در دنیا دیدیم.بله اگر برخی غفلت ها و انحرافات خواص نبود، از این ظرفیتها ده ها برابر بیشتر می شد استفاده کرد، اماهمین ظرفیت ها و فرصت های کم سابقه نیز به برکت نظام و کوشندگان حوزه ها (ونه طیف منفعل)فراهم شده است
🔹حتماجناب آقای نصیری نیز عمده عرائض نگارنده را تایید می کنند و احتمالا دیدن برخی نارسایی ها و معایب مهم،موجب نپرداختن به دستاوردهای بزرگ و بعضا منحصر به فرد شده که با همه نواقص، اصلا قابل قیاس با وضعیت فقدان انقلاب و نظام انقلابی نیست.
🔹کارکرداجزاءنظام را همواره باید نظام تراز اسلامی تطبیق داد و ناکارکردی ها یا بد کارکردی های را اصلاح کرد؛این یک مسئولیت مهم است. اما ضمنا هرگز هم نباید از یاد برد که قبل از انقلاب در چه قهقرای همه جانبه ای بودیم. همچنان که در مقام مقایسه با مجموعه عملکرد نظام های مختلف سیاسی،به مراتب موفقتر بوده ایم. تبیین ابعاد این موضوع طبعا نوشتاری مستقل و مبسوط می طلبد
🔹و بالاخره این که اگر بر اشکالات نباید چشم بست، نباید هم از جنگ رسانه ای و نرم دشمن هم که"امید و اراده و اقدام مومنانه"راهدف گرفته، غافل شد
@saraeer
📜عارضههای گفتمانِ مهار عدالتخواهی
🔻روح الله رشیدی:
🔹تا جایی که به مسئلۀ عدالت مربوط میشود، گفتمانِ مسلطِ فضای دینی و سیاسیِ اخیر، معطوف به مهار عدالتخواهی بوده است. اصل برای اغلب سیاسیون و مشاهیر منبری و قوای رسانهای منتسب به نظام، بر این بوده که باورها، انگیزهها و رویکردهای عدالتخواهانه و کنشهای ضد بیعدالتی، تعدیل و در نهایت، تعطیل شود. حتی نگاههای به ظاهر اصلاحی نیز در نهایت، با هدف توقف جریان عدالتخواهی شکل گرفته است.
🔹اگر گروههایی از جوانان دردمند و آرمانخواه، در مسیر عدالتخواهی، خودآئین میشوند، قطعاً یکی از عواملش، سرخوردگیِ ناشی از رویکرد سلبی و گفتمانِ معطوف به مهار عدالتخواهی و ارادههای گسترده برای منصرف ساختنِ آنها از سوی چهرههای سیاسی و مذهبی است. این گروهها، در جمع خواص جامعه، کمتر کسی را مییابند که انگیزههای عدالتخواهانهشان را با او همخوان ببینند و رشد دهند. هرچه هست، تفاسیرِ روبهپایین و فروکاهنده از عدالت است و بس.
🔹روزگاری، خیزش انگیزههای عدالتطلبانۀ نسل جوان ایرانی، با معارفِ امثال شهید بهشتی، شهید مطهری، دکتر شریعتی، آیتالله طالقانی و آیتالله خامنهای گره میخورد و توسعه و تعمیق مییافت. معارفی رو بهجلو، که نه تنها درصدد منصرف ساختن جوانان از پیجوییِ عدالت و مبارزه با بیعدالتی نبود، که حتی آنها را تجهیز میکرد و مانعِ فروغلتیدنشان در دامِ چپگرایی و تحجر میشد.
🔹در دورۀ اخیر، اما هرکس از راه رسید، دم را غنیمت شمرد و با لطایفالحیل، کوشید تا انگیزههای عدالتخواهانه را مهار و عدالتخواهان را منصرف و حتی منکوب کند. گفتمانِ مهار عدالتخواهی، با تکنیکهایی نظیر «تهدیدمحوری»، «امنیتزدگی»، «مقدس مآبی»، «دوگانهسازی»، «بزرگنماییِ پارهای حرکات تخریبیِ شبهعدالتخواهانه» و «دستاویز قرار دادنِ پارهای گرایشاتِ غیردینیِ عدالتخواهانه» پیش میتازد. آنچنان که حتی وقتی رهبر انقلاب در یک فراز مهم، از «ضرورت بالا نگه داشتنِ پرچم آرمانخواهی و مطالبه گری با ملاحظۀ مراقبت از آسیب ندیدن نظام» در گفتگوی رمضان 99 با دانشجویان، سخن میگوید، گفتمانِ مهار، بیتوجه به پایۀ اصلی این سخن (ضرورت تداوم عدالتخواهی و مطالبهگری) بلافاصله وجهِ تهدیدی و قیدِ «مراقبت از آسیب دیدن نظام» را برجسته میکند تا زمینه را برای تداوم مهار عدالتخواهان در حال و آینده آماده نگه داشته باشد.
🔹در همین دیدار، ایجاد تمدن نوین اسلامی همردیف با «عدالتخواهی و مبارزه با فساد» از مظاهر آرمانخواهی یاد میشود. معنای این همنشینیِ مفهومی، برای اهل صدق روشن است؛ اما گفتمانِ مهار عدالتخواهی، عمیقاً فارغ از دغدغۀ اصلاحِ امور و رشد جامعه است و در خوش بینانهترین حالت، به هدفی مانند «تحقق تمدن نوین اسلامی» به مثابۀ امکانی برای لفاظی و حرّافی نگاه میکند تا طرحی روی زمین که قرار است از طریق عدالتگستری و رفع فساد، محقق شود.
🔸کانال ابتدا
@saraeer
📜فلسطین و عالمان اسلامی
🔻مجتبی الهی خراسانی:
🔹اگر جهان اسلام بخواهد برای آینده خود تصویری روشن و جذاب از تمدن اسلامی شامل مجموعهای از کشورهای اسلامی و ملل مسلمان ترسیم کند که در تراز شایسته فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در کنار یکدیگر، و با تعامل و گفتگو و همزیستی همدلانه زندگی میکنند، قطعاً چنین آیندهای فقط و فقط با نبودن اسرائیل ممکن خواهد بود.
🔹اسرائیل در چند دهه گذشته چونان غده سرطانی بوده که هر از گاهی دولتمردانی را در کشورهای اسلامی به تطمیع یا تهدید، و به صورت سری یا آشکار همچون سالیان اخیر، با خود همراه ساخته است.
🔹اگرچه مظلومیت ملت فلسطین و تاریخ پر غصه دردناک یک ملت اخراج شده و در بند با همه گونه محاصره اقتصادی، سیاسی و نظامی، برای دشمنی و ستیزه مسلمانان با اسرائیل کافی است، اما قطعاً متفکران اسلامی در سراسر دنیا و به خصوص رهبران مذاهب اسلامی و اساتید معاهد، دانشگاهها، حوزهها و مجامع علمی جهان اسلام، نقشی یگانه در بیدارسازی وجدان عمومی، اتخاذ تدابیر فرهنگی، زمینه سازی سیاسی و فشار افکار عمومی ملتها بر دولتمردان کم و بیش مرتبط یا هراسناک از رژیم سفاک صهیونیستی دارد که بسیار حایز اهمیت است.
🔹پس از ناکامیهای پی در پی ایدئولوژی مارکسیستی و کارهای دستی جنبشهای قومیتگرایی عربی یکی دو دهه است جنبشی از جوانان متعهد چهارچوب و اصول اسلامی با گرایشهای مذهبی و سلایق فکری گوناگون راه حل را در مبارزه همه جانبه و مقاومت در همه ابعاد در برابر رژیم غاصب صهیونیستی یافتهاند.
🔹اما توسعه این جریان و قدرت یافتن این جنبشها در میان ملل مسلمان نیازمند پشتیبانی فکری و هدایت عقیدتی و تبیین مذهبی مقاومت و وجوب آن توسط عالمان اسلامی است و این رسالت حوزههای علمیه شیعه را به عنوان پرچمداران مکتب اهل بیت علیهمالسلام دو چندان میسازد.
🔹آنان که پرچم امامان معصوم و جانشینان بیبدیل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را بر دوش میکشند و زمینه فکری و عقیدتی و فرهنگی جوامع را برای ظهور منجی موعود آماده میسازند، بیش از دیگران مسئولیت پشتیبانی و راهبری فکری جریان مقاومت اسلامی در سراسر جهان را برعهده دارند.
🔹حمایت از مقاومت اسلامی فلسطین توسط عالمان شیعه، امری مستحدث و پس از انقلاب اسلامی ایران نیست، بلکه مورد اتفاق علمای نجف و قم و مشهد بوده است.
🔹بسیار پیشتر به هنگام جنگشش روزه اعراب و اسراییل، آیتالله میرزا جواد تهرانی در سر درس خود گفته بود: کاش در صحرای سینا بودم و حداقل خاک کفش سربازان مسلمان مصری را پاک میکردم! اعلامیهها و مجالس متنوع علمای قم و نجف و مشهد و مجالس مراجع و علمای حوزه در محکومیت اقدامات رژیم غاصب صهیونیستی، در دفتر تاریخ و آلبوم تصاویر این حوزهها ثبت است.
🔹انقلاب اسلامی ایران این بیداری را از حاشیه به متن آورد و وجه ثابت حوزهها و شعار جوامع مسلمان تبدیل، و امام خمینی (قدس سره) با اعلام روز قدس، توجه به این مسئله را جزئی از تقویم سالانه کرد و اکنون مقام معظم رهبری، مرشد مقاومت اسلامی به حساب میآید.
🔹پاسداشت این دستاوردها میسزد خط مسئولیت و آگاهیبخشی عالمان حوزه و حمایتهای گوناگون از خط مقاومت، پررنگتر و مبتکرانهتر از پیش باشد.
🔹ملل مسلمان، سخت مشتاق پیامهای با طراوت، انگیزهبخش و مستند به تعالیم قرآن و سنت پیامبر و آموزههای اهل بیت پیامبر علیهالسلام، برای بازیابی عزت خود، و بیرون کشیدن دشنه صهیونیسم از جگرگوشه خود – فلسطین – هستند؛ این اشتیاق را بی پاسخ نگذاریم.
🔸شبکه اجتهاد
@saraeer
📜فقر معرفتی در عدالت و ولایت
🔻سیدفرید حاج سیدجوادی، استاد حوزه:
🔹 بحثهایی که این سالها بر سر نسبت میان حکومت ولایی و عدالت بر سر منابر و نیز در رسانهها پیدا شده، اگر چه جذابیت رسانهای بالایی دارد، اما غالبا فاقد محتوای معرفتی درخور توجه است. حامیان سویه ولایت، معمولا با استناد به مطلقه بودن ولایتفقیه، هرگونه کنش و جنبش اجتماعی و سیاسی را در چارچوب و امتداد پذیرش ولایت رهبری میپسندند و هرگونه تکاپوی کنشگران را که نشانههای واضحی از همسویی و تایید در بیانات رهبری نداشته باشد، انحراف در ولایتپذیری قلمداد مینمایند.
🔹 در سوی مقابل عدالتطلبان، فلسفه برپایی حکومت اسلامی و یکی از مهمترین اهداف آن را اقامه قسط در جامعه میدانند و بر این باورند که کارنامه جمهوری اسلامی در زمینه عدالت نیازمند بازخوانی و نقد اساسی است تا راهی برای اصلاح روندهای حکمرانی به سوی عدالت گشوده شود. مطالبه گران عدالت طیف گستردهای را از دلدادگان انقلاب تا دلبستگان به اندیشههای نومارکسیستی در بر میگیرند. با وجود گستردگی دامنه، جمعیت کنشگران آنها چندان پرشمار نیست و محدودیت حضور خود در رسانههای جمعی را با تلاش و تکاپو در رسانههای اجتماعی جبران می کنند.
🔹 فراسوی منازعات رسانهای، شیعیان، «ولایت» و «عدالت» را به عنوان دو اصل مذهبی متمایز خود از عامه مسلمانان میشناسند. طبعا برای اجتناب از تقابل میان این دو اصل بنیادین مذهب، لازم است تبیین و تقریر نظری مناسبی از آنها ارائه شود که همسازی اصول مذهب را اثبات و تثبیت نماید. شوربختانه باید گفت منازعاتی این چنین، که عالمان دینی میتوانند با حضور موثر خود، افکار و اندیشههای آحاد جامعه را به سرچشمههای هدایت رهنمون شوند، در بازار مجادلات قدرت و سیاست به تهدیدی برای باور دینی تبدیل شدهاست. واقعیت غیرقابل انکار آن است که ادبیات معرفت دینی ما در بنیادهای نظریِ چنین موضوعاتی رشدی متناسب با پیدایش مسائل و ابهامها نداشته و در سالیان اخیر بیشتر به میوهچینی از تبیینها دلخوش کردهایم که در دهههای گذشته ارائه شدهاند.
🔹 در سالهای پس از انقلاب، درباره عدالت چه در معنای الهیاتی آن و چه در ساحت اجتماعی آن محصول علمی درخور توجهی نداشتهایم، که پسندیده اصحاب اندیشه باشد. هنوز هم خوشهچین آثار شهید مطهری ماندهایم که عدل الهی را در پاسخ به پرسشها و نیازهای فکری آن سالها ارائه شده بود. امتداد حکومتی مباحث ولایت نیز که امام خمینی – ره – ۵۰ سال قبل در ۱۳ جلسه تدریس فرمودند در سالیان پس از آن چندان بسط و تفصیل نیافت. آنچه امام تدریس فرمودند در اثبات اصل تشکیل حکومت به دست فقیه جامعالشرایط در عصر غیبت بود، اما بسیاری از مسائل و فروعات آن باقی ماند که در سالیان پس از انقلاب با کممهری حوزههای علمیه مواجه شد. شاید مهتمرین و مبسوطترین مباحث حکومت در اسلام همان درسهای آیتﷲ منتظری در دهه ۶۰ باشد که با تغییر مناسبات ایشان با نظام مهجور ماند.
🔹 تا زمانی که ولایت و عدالت را در تراز فروعات فقهی و با مراجعه به شواهد تاریخی درنظر آوریم راهی برای تبیین نسبت میان این دو بنیاد مذهب تشیع گشوده نمیشود، چنانکه توحید و نبوت نیز با روشهای فقهی و تاریخی قابل شناخت و تبیین نیستند. استناد به برخی شواهد تاریخی برای تقدم عدالت بر ولایت یا بالعکس، مناسب جدالهای رسانهای و سیاسی است، اما نیاز جامعه امروز ما بازشناسی نسبت میان این دو در حوزه اندیشه و معرفت است. جالب آنکه در سلسله نشستهای «اندیشههای راهبردی» که در محضر رهبر انقلاب برگزار میشد، یک جلسه به عدالت اختصاص یافت و آنجا نیز معلوم بود، نظریه ای درباره عدالت در چنته نداریم.
🔹 امید آنکه، در پایان این منازعات که نشانهای بود بر مساله خیز بودن عدالت در حکومت اسلامی، از رخوت فکری گذشته در این عرصه به نشاط و تکاپویی معرفتی برآییم.
🔸مباحثات
@saraeer
📜شتاب در نقد!
🔻داود فیرحی:
🔹 19 اردیبهشت 99 و به همت انجمن اندیشه و قلم، گفتاری بود با عنوان؛ "فقه و روشنفکری دینی؛ ضرورت پل سازی".
🔹این گفتار به دلیل اهمیت موضوع بازتاب هایی داشت و نقدها و اعتراض هایی را بر انگیخت که همه نیکو است و ارزش بسیار دارد. سعی خواهم کرد در این باره بیشتر بدانم و باز هم بگویم و بنویسم. اما یک نکته منفی و متاسفانه برجسته نیز دیده می شود که ظاهراً در حال تبدیل شدن به عادت رایج است و اینجا بدان می پردازم و آن "عبورنقدها از عیار نقد" است؛
🔹در منتخب قابوسنامه است؛ " اگر از گران سنگی و آهستگی نکوهیده گردی، دوست تر دارم تا از سبکساری و شتابزدگی ستوده گردی". شتابزدگی، اغلب، نکوهیده است و در حوزه نقد و علم، نکوهیده تر. قابل درک است که شبکه های اجتماعی همگان را به مطالب "فست فودی" عادت داده و ذائقة فرهنگی ما را تغییر داده است،لیکن سرایت آن به اصحاب قلم یاللعجب است؛ سلیقه عمومی جامعه ما مشهور به مشکل پسندی و تلاش در تشخیص اصیل از غیر آن بوده است و در حلقه های مباحث علمی نیز همواره توصیه می شد؛ "علیکم بالمتون لا بالحواشی؛ متن را بنگرید و از افتادن در تله حاشیه ها پرهیز کنید".
🔹سنت نقد دو قاعده نیکو داشت؛ نخست این که ناقد سعی می کرد عصاره ادعای نویسنده یا گوینده را با مراجعه مستقیم و استناد دقیق به متن یا گفتار، صورتبندی و ایضاح نماید؛ ثانیاً با طرح فروض و احتمالات ممکن، نقدهای وارده را در قالب "گزاره های شرطی" طرح و توسعه دهد. به عنوان مثال اگر مقصود و مدعا چنان باشد، چنین نقدی بدان وارد است.
🔹اما نقدها (بر فقه و روشنفکری دینی)بیشتر اعتراض بود در قالب نقد! طبق معمول، شبکه های اجتماعی و نشریات هرکدام به اقتضای سلیقه خود بخشی از متن را بریده و برجسته می کنند، لیکن از دوستان دقیق النظر انتظار می رفت که نقد و اعتراض خود را بر اصل مدعا و متن استوار نمایند و نه بریده جراید. از یکی دو تن از این دوستان اندیشمند پرسیدم که اصل گفتار را ملاحظه کرده اند یا نه؟ فرمودند؛ "اصل متن را مراجعه نکرده ام، از سایت ها و کانال های مختلف دیدم"!!! باری، بحث از نسبت فقه و روشنفکری دینی چنان ارجمند است که ارزش گفتگو و نقادی بسیار دارد.
🔸کانال داود فیرحی
@saraeer
📜سوسیالیسم با چهره انسانی، اسلام با چهره رحمانی
🔻سعید حجاریان:
🔹اصطلاح «سوسیالیسم با چهره انسانی» در ادبیات سوسیالیستها آشناست و مسبوق به سابقه. این اصطلاح در دهه ۱۹۶۰ از سوی الکساندر دوبچک و لودویک اسوبودا برای تغییرات بنیادین در سیستم کمونیستی چکسلواکی بهکار گرفته شد. آنها میخواستند ضمن حفظ مالکیت جمعی، حوزههای سیاست، فرهنگ و سبک زندگی را دموکراتیزه کنند
🔹اما، در کشور چکسلواکی ایده سوسیالیسم با چهره انسانی پایدار نماند و از دو سو مورد تهاجم قرار گرفت. از یک سو، کمونیستهای ارتدوکس در درون چکسلواکی و همچنین شوروی آن را نوعی تجدیدنظر در مبانی کمونیسم و چرخش به سمت سرمایهداری و لیبرالیسم قلمداد کردند. از سوی دیگر، کشورهای اروپای غربی و آمریکا آن را ابزاری برای بقای کمونیسم میدیدند و معتقد بودند سوسیالیسم اساساً نمیتواند چهره انسانی به خود بگیرد و این فریبی است برای دراز کردن عمر چکسلواکیِ کمونیست
🔹در ایران هم کمابیش چنین اتفاقی رخ داده است. بعد از دوم خرداد سال ۱۳۷۶، اصطلاحی تحت عنوان «اسلام رحمانی» صورتی اجتماعی بهخود گرفت و پوسته مباحث تئوریک و درونگروهی را شکافت. قائلان به این قرائت از اسلام اعتقاد داشتند (و دارند) که این دین نه فرمان به قتل میدهد و نه قائل به کشتار جمعی است و میگفتند پیامبر اسلام بهصفت رحمت للعالمین آمده است و در یک کلام، رحمت خداوند بر غضباش سبقت دارد
🔹این قرائت از اسلام هم از قضا با حملاتی مواجه شد؛ از دو سو! از یک طرف، مخالفان اسلام بودند که اعتقاد داشتند این دین اساساً با جنگ و خونریزی ایران را فتح کرده و عملکرد جمهوری اسلامی را نیز شاهدی بر مدعای خود میگرفتند و صراحتاً میگفتند نمیتوان بربریت را با پوششی انسانی نادیده گرفت. از طرف دیگر، عدهای خشکهمقدس بودند که اسلام رحمانی را نواختند و گفتند این مفهوم بنا دارد اسلام را لیبرالیزه کند و تا جایی پیش رفتند که صراحتاً اعلام کردند، اسلام قِتال دارد و شریعت دستور داده است: «و قاتلوهم حتی لا تکون فتنه»
🔹باید گفت، بهلحاظ نظری و عملی بهپایان منطق «چشم در برابر چشم»، «ما و آنها»، «دشنام در برابر دشنام» و... رسیدهایم و نباید سنگر ثبات نسبی و همبستگی ملی را برپایه منطقی ناروشن از کف بدهیم و مردم را در مقابل مردم قرار دهیم و با تقابل گفتمانی، شکافها را افزایش دهیم
🔸کانال ورای حد تقریر
@saraeer
📜دو گروه مخالف فلسفه اسلامی
🔻سید محمد جواد موسوی:
🔹مخالفان فلسفه اسلامی دو دسته اند: دسته اول مومنینی که به سبب وجود معارف و اندیشه های زیربنایی دین خود را از فلسفه (به معنای تفلسف) مستغنی می دانند. دسته دوم ملحدینی هستند که زخم خورده از استحکام پولادین فلسفه بوده و "علم زدگی" ایشان، سبب هجمه های تناقض آلود به علم شریف فلسفه شده است.
🔹گروه اول اگر مناسبات علم و دین را خوب و عالمانه برای خویش حل کنند درخواهند یافت که فعالیت فلسفی (تفلسف درباره اندیشه های زیربنایی) سبب رونق علم فلسفه و تدقیق و تحقیق محققانه معارف دینی خواهد شد.
🔹حکیم انقلاب در این خصوص چنین فرموده اند: "فلسفه ملاصدرا فلسفهای عقلی، ذوقی و شرعی است و در حقیقت ملاصدرا فلسفه عقلی و ذوقی را برمبنای شرع مقدس پیریزی کرده است برای او تعبد محض، مبادی رسیدن به افکار عالی فلسفی بوده است و این جریان عظیم و جوشان و تمام نشدنی در دوران ریاضت به روح مقدس وی افاضه و نازل شده است." (1386/ 07/ 09)
🔹گروه دوم نیز لازم است از قرن نوزدهم و بیستم جدا شوند و دریابند "انسان" قرن بیست و یکم در جستجوی معناست و فهم "معنای زندگی" محتاج تامل فلسفی.
🔹و فرمایش مقام معظم رهبری:
" امروز آن چیزی که من در محیطهای عملىِ دانشگاههای اروپا مشاهده کردم، نیاز به ملاصدرا و شیخ انصاری است. شیخ انصاری کارش در حقوق است، فقه است؛ ملاصدرا حکمت الهی است. میگوید من میبینم امروز اینها تشنهی ملاصدرا و شیخ انصاریاند. این برداشتِ یک استاد غرب شناسِ زباندانِ مسلط به چند زبان اروپائی است که سالها هم در آنجاها زندگی کرده و درس خوانده بود و با علوم اسلامی هم آشنا بود. این، برداشت اوست، که برداشت درستی است."( 1374/ 11/ 15)
@elmetawhid
@saraeer
📜نیمنگاهی به مبانی کلامی نصگرایی متکلمان عقلگرا در فقه
🔻حمیدرضا تمدن:
🔹ممکن است برای پژوهشگر تاریخ فقه این گزاره که «متکلّمان در فقه، نصگرا هستند» در نگاه نخست قدری عجیب در نظر آید؛ شاید به این سبب که استدلالات کلامی این گروه بر پایه عقل و همچنین گرایششان به فقه تحلیلی موجب شکلگیری تصویری دیگر در ذهن میشود. اما حقیقت آن است که نام این جریان در تاریخ فقه(و فقه امامیه) به عنوان نخستین مخالفان شیوههای استنباط فرامتنی ثبت شده است. برای نمونه همواره به مخالفت این دسته با «قیاس» در کنار «ظاهریه» و همچنین برخی از فقیهان معتزلی (به ویژه پیروان ابراهیم نظّام) اشاره شده است.
🔹به نظر میرسد که قضاوت درباره ریشههای این امر در میان فقیه-متکلّمان شیعه دستکم به دو دلیل بسیار دشوار است:
1- کمبود شدید منابع بهویژه عدم دسترسی به آنچه تا قرن سوم نوشته شده است.
2- سیطره برخی پیشفرضهای ایدئولوژیک بر اندیشه پژوهشگران
🔹با این وجود اما شاید بتوان بر اساس برخی نقلهای پراکنده و همچنین سرنخهای دیگری که بعدها فقیهان هوادار این مکتب مانند شیخ مفید و شریف مرتضی ارائه داده اند، گامی در جهت دستیافتن به تحلیلی درست از ریشههای متن محوری و همچنین نصگرایی آنان ارائه داد. مسألهای که فقه متکلّمان عدلیه(اعم از امامیه و معتزله) را در عمل به آنچه اشاعره بدان باور داشتند نزدیک میساخت.
🔹در این تحلیل به نظر میرسد که نباید نقش مبانی کلامی را از یاد برد گرچه شاید بتوان درباره برخی دیگر از مذاهب و مکاتب، از عوامل و انگیزههای سیاسی در مخالفت با شیوههای توسعه گرا در استنباط سخن گفت، شبیه به آنچه برخی از نواندیشان دینی مانند محمد عابد الجابری درباره مخالفت ظاهریه با قیاس مطرح کرده اند. (تکوین العقل العربی، ص 308)
🔹به عنوان یک نمونه از مبانی کلامی مهم و تأثیرگذار بر مسائل بنیادین علم اصول میتوان به بحث «لطف و تکالیف سمعی» و نقش آن در «نظریه تکلیف» اشاره کرد که طبق آن احکام سمعی یا شرعی، حکم دستهای از افعال را بیان میکنند که عقل داوری خاصی درباره آنها ندارد و لذا در حیطه ناآگاهیهای عقلی قرار گرفتهاند.از همین رو احکام شرعی را لطف به احکام عقلی خوانده اند ( که البته هر دو دسته از احکام شرعی(امضایی و تأسیسی) نمیتوانند با احکام عقلی در تعارض باشند.
🔹بر اساس تحلیل متکلّمان، این حوزه (احکام و تکالیف شرعی) از قضا طیفی وسیع را در بر میگیرد. (برای نمونه نک: طوسی، الإقتصاد، ص248-246 و علم الهدی، الذخیرة، ص335-323 ) در همین بحث نسبت تکالیف سمعی و عقلی که میان عدلیه و اشاعره از یک سو و میان قرائت بصری و بغدادی از این مسأله در سویی دیگر، مورد اختلاف قرار گرفته بود
🔹شاید بتوان ریشه این نصگرایی را در تفکیک دوگانه «دلیل و علّت» در تکالیف عقلی و سمعی پی گرفت که بر اساس آن، تعیین اوصاف حسن و قبح افعال غالبا توسط سمع حاصل میشود نه عقل. (برای نمونه نک: قاضی عبدالجبار، المغنی، ج 14، ص22)
🔹شیخ مفید به عنوان یکی از چهرههای شاخص مکتب متکلّمان، در «مختصر التذکرة بأصول الفقه»، ضمن بحث از «حظر و اباحه»، به ناتوانی عقل در تشخیص اباحه و حرمت آنچه توسط سمع مباح یا حرام دانسته شده تصریح کرده است و بر همین اساس جایگاه «سمع» را به حدی میداند که فقدان آن موجب نقض حکمت الهی میگردد. (ص43) بر همین پایه، متکلّمان درباره گستره تکالیف عقلی و سمعی بر این باور بودهاند که متعلّق تکالیف عقلی از چند عنوان کلی و معدود همچون «عدل» و «ظلم» فراتر نمیرود. حال آنکه تکالیف سمعی، گستره وسیعی از افعال را در بر میگیرد.
🔸کاتبان
@saraeer
📜پولدارها و فانتزیبازی دین و اخلاق!
🔻مهراب صادقنیا:
🔹در روزگار ما پولدارها برای خودشان از هر چیزی فانتزی میسازند؛ از دوچرخه و موتور و ماشینهای کلاسیک گرفته تا ورزش و هنر و ادبیات و مدرک. آنها فکر میکنند چون پول دارند میتوانند هر چیز را به اسباببازی تبدیل کنند؛ خواه توپِ گُلف و بلیارد باشد و یا بیماری و فقر دیگران.
🔹این سالها دین و اخلاق نیز وسیلهی بازی خوبی برای آنها شدهاند. آنها میتوانند هیئتهای مذهبی لاکچری، مدّاحهای ویژه، و نذریهای آنچنانی داشته باشند. میتوانند پائین برجهایشان را بکنند حسینیّه، و هر از چندی کمی از آن "چیچیِ کف دستها" بیاورند و به عنوان سهمین به بیوت مراجع بدهند و بشوند سمبل دینداری. بعد هم یک منبری پیدا بشود و پولداری و دینداری یکی بکند. بیچاره فقیرها که آخرین دلخوشیشان همین نماز و روزهای بود که میخواندند و حالا هم پولدارها صاحبش شدهاند. معلوم نیست سالانه چقدر باید به دلیل بیپولی ثواب از دست بدهند!
🔹کمک به فقیرها هم شده است فانتزی پولدارها. آنها هر از چندی هوس میکنند غذا و لباسی به فقیران بدهند و اینجوری کمی حال کنند که شکم گرسنهای را سیر کرده و تنِ برهنهای را پوشاندهاند. کسی نیست حساب و کتاب کند که این همه مؤسسه به نام کمک به نیازمندان راه میافتد و گاهی بودجههای کلانی در آنها گُمگور میشود، چگونه اداره میشوند و پای زن و فامیل کدام رئیس و وزیر در میان است. این همه کنسرت، مسابقهی ورزشی، جشنواره، و ... به نام نیازمندان برگزار میشود، پولشان چه میشود و چه گرهی از فقر و بدبختی این کشور باز میکنند. راستی اگر نیازمندها نبودند این آدمها با چه چیزی میخواستند پُز بدهند و تفریح کنند؟
🔹راستش این است که در جامعهی ما، فقیرها هم به فانتزی پولدارها تبدیل شدهاند. از دولتها گرفتهها تا نمایندگان مجلس و شورای شهر همه و همه افتخار میکنند که به نیازمندان رسیدگی کردهاند و میکنند؛ اما عجیب این است که نیازِ و نیازمندان همواره باقی هستتد؛ چون اگر این فانتزی از بین برود، چیزی نیست که بشود به آن افتخار کرد و با آن بازی.
🔹کاش این بازی تمام شود و بهجای سیر کردن شکم نیازمندان، فقر و نیازمندی ریشهکن شود. کاش کسی به این مردم یارانه ندهد، ولی کاری کند که هر پدری این احساس را داشته باشد که با کمکِ زور بازوی خود، شرمندهی زن و بچهاش نیست.
🔸کانال «اخلاق در حوزه اجتماع»
@saraeer
☑️همه راهها به قم ختم میشود
🔻سری دوم گفتگوهای حوزوی با موضوع روزنامهنگاری حوزوی- شماره اول
🗓چهارشنبه ۹۹/۱۰/۳
🕰 ساعت ۲۰:۰۰
🔸پخش زنده از پیج اینستاگرام سرائر:
www.instagram.com/saraermag
@saraeer
☑️مشروح گفتگوی سیدیاسر تقوی و فرید مدرسی درباره روزنامهنگاری حوزوی را در لینک زیر مشاهده کنید:
🔸https://www.instagram.com/tv/CJJgXktHqhu/?igshid=1dsm0n09ms35l
@saraeer
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️یک بیطرف نسبی؟!
🔸مروری بر گفتگوی سیدیاسرتقوی با فریدمدرسی
@saraeer
☑️«رسانه حوزه انقلابی؛ از تبیین تا مدارا» در گفتگو با:
🔸علی مهدیان
🔻سری دوم گفتگوهای حوزوی با موضوع روزنامهنگاری حوزوی- شماره دوم
🗓چهارشنبه ۹۹/۱۱/۰۸
🕰 ساعت ۲۰:۰۰
🔸پخش زنده از پیج اینستاگرام سرائر:
www.instagram.com/saraermag
@saraeer
☑️«رسانه حوزه انقلابی؛ از تبیین تا مدارا» در گفتگو با:
🔸علی مهدیان
🔻سری دوم گفتگوهای حوزوی با موضوع روزنامهنگاری حوزوی- شماره دوم
🗓چهارشنبه ۹۹/۱۱/۰۸
🕰 ساعت ۲۰:۰۰
🔸پخش زنده از پیج اینستاگرام سرائر:
www.instagram.com/saraermag
@saraeer