eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
643 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
۱۹ اسفند ۱۳۵۹ بود. شهر هر چند وقت یبار شب ها موشک بارون میشد. مردم کم کم به اینکه هر روز شهر رو موشک بزنه عادت کرده بودن. اونم چه موشک هایی... موشک ۱۲ متری توی کوچه ۹ متری.
کشور امنیت نداشت. بچه های بسیجی مسجد ها ، اکثر شب ها تو مسجد بودن و دم در پست میدادن. دزفول از بس موشک خورده بود که صدام اسمشو گذاشته بود بلد الصواریخ!، یعنی شهر موشک ها
این شب هم یکی از شب هایی بود که قرار بود دزفول دوباره موشک باران بشه اما اون شب یکم خاص بود ...
هر شب موشک به خونه ها میزد و از مردم عادی تلفات میدادن
حتی خیلی از خانم های اون زمان شب ها با مقنعه و روسری می‌خوابیدن که اگه موشک زد به خونشون و شهید شدن جنازشون بی حجاب نمونه ...
اما اونشب...
ساعت نزدیکای یک بود. یه کامیون پر از کپسول های گاز ، تو خیابونِ کنار مسجد پارک کرده بود ...
موشک بارون شروع شد ...
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
موشک بارون شروع شد ...
یدونه از اون موشک ها خورد به اون کامیون حمل کپسول ... ماشین، پشت دیوار مسجد بود. وقتی ماشین منفجر شد ، دیوار مسجد هم فرو ریخت