هر کسی هم مخالفت می‌کرد تهدید به مرگ میشد ‌...!

برای مشروعیت بخشی به حکومت خودشون ، نیاز داشتن از حضرت علی علیه السلام بیعت بگیرن

بیعت کردن با حاکم ظالم ممکن نیست ! با خلیفه ای که خلیفه ی حقیقی رسول خدا نیست ، ممکن نیست !

ذلت ، از اهلبیت به دوره!

بنا به وقایعی ، مردم سکوت کردن و خلافتِ غاصبین رو قبول کردند ...

و خلیفه ی واقعی رسول خدا را ، ولیّ خدا را تنها گذاشتند ....

هر طور بود باید بیعت می‌گرفتند ...

بار اول ، با زبان نسبتا نرم پیشنهاد بیعت دادند ...

اما نپذیرفتند ...

چند بار رفتند و پاسخ نگرفتند ...

حضرت زهرا ، صاحب باغ عظیم و حاصلخیزی بود به نام فدک

هدیه ی پدرش رسول الله بود!

غاصب اول ، به بهانه اینکه این باغ ، از اموال پیغمبر است ، آن را از اهلبیت گرفت !

این باغ ، منبع اقتصادی تشیع بود! و غالب درآمد آن هم خرج فقرا میشد .

با غصب این باغ ، نقطه اقتصادی شیعه را فلج کردند.

مالک باغ ، که حضرت زهرا سلام الله علیها بودند ، برای پس گرفتن باغ سمت ابوبکر روانه شد ...

ای پسر ابوقحافه! این باغ ملک من است و آن را به من بده!

_این باغ متعلق به پیامبر است و پیامبر در حدیثی فرمود: انا معاشر الانبیا ، لا نورث ما انبیا الهی ، ارث به جا نمی‌گذاریم !

بی بی فرمود: عجب است! پیامبر مخالف قرآن سخن گفته ؟ در قرآن ، آمده که و ورث سلیمان ، داوود. سلیمان ، از داوود ارث برد !

در ضمن ، فدک هبه است ، نه ارث!!

به زحمت ، خلیفه ی اول راضی شد و قواله ی فدک را به حضرت دادند ...

اما ...

طبق نقل هایی از بزرگی شنیدم که : امیر المومنین علیه السلام به بی بی فرموده بودند ، وقتی پیش ابوبکر برو ، که عمر بن خطاب نباشد!

در راه برگشت ، با عمر بن خطاب مواجه میشوند و وقتی قواله را میبیند ، آن را از دست حضرت میگیرد و پاره میکند ...

💔