eitaa logo
حریم‌خصوصےیک‌سرباز 🌿
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
605 ویدیو
55 فایل
طلبه ها انسان هایی هستند ، مثل سایر خلائق ؛ اما با زندگیِ نسبتا ساده تر . . . و البته ! هیجان انگیز تر ✨ یه چایی در خدمت باشیم ☕ حاویِ : منبر های دو دقیقه ای نگارخانهٔ من (یه مشت عکس) : @negar_khane_man حجرهٔ من (راه ارتباط + اصلِ مطالب) : @hajehabib
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
866K
امر به معروف و نهی از منکر 1
هدایت شده از 
1M
امر به معروف و نهی از منکر 2
3.98M
خطر به مناسبت روز ملی 🎤
هدایت شده از 🇵🇸یه خطی
با کل وجودت قبول کن که: خدا اِندِ رفاقت است ! (رضا مارمولک) 👤توی‌چالش‌‍‌همه‌برنده‌اید! https://eitaa.com/joinchat/1390739783Cc7d06d1c55
5.02M
ی شب پنجم عبدالله ابن حسن علیه السلام
یه نکته خدمت ادمین های کانال های مختلف ک تو کانال بنده هستن عرض کنم : آقا یا خانم ادمین! شما بابت این زمانی ک از مخاطبت میگیری برای مطلب، مسوولی! نباشه ک مطلبی بزاری ک بدرد اعضای کانالت نخوره! و الا باید جواب بدی( اول از همه به خودم میگم ) تو کانال هاتون اگه تبلیغ میکنید ، مواظب باشید دارید چی رو تبلیغ میکنید ، خیلی زشته یه کانال مذهبی بره تبلیغ یه کانال مزخرفی رو بزاره ک چیز های نامربوط یاد بقیه بده . اینقدر ننویسید کپی ممنوع و حرام و مکروه و اینا ! انقد ننویسید فقط فوروارد و الا حرام ! انقد ننویسید انتشار مطالب بدون نام کانال حرام! نگا این کانالای نامربوط کنید ! ببینید همه چی آزاده برای اعضا کپی و اینجور چیزا، بعد کانالاشون صد و خورده ای کا عضو دارن اما کانالا مذهبی اینجورن؟ اگه کارتون برای خداست این کار ها را نکنید انصافا. اگه حمایت و اینجور چیزا دارید ، ننویسید حتما باید از ۵۰۰ بیشتر باشه و اینا . اقا وقتی ادعا میکنی ک برا خدا داری کار می‌کنی ، تبلیغ رو هم برا خدا انجام بده و کاری به اعضای یارو نداشته باش! مورد آخری ک خدمتتون عرض میکنم اینه ک اگه کسی لف میده ناراحت نشید ، حد اقل میدونید اون سین هایی ک پیام هاتون میخوره نسبت به اعضا بالا است و مناسبه ، یه نفر عضو فیک از کانالتون می‌ره ، شاید اون بنده خدا وقتشو یه جا بهتر بزاره و ... لذا در این موارد اصلا خودتان را اذیت نکنید 😊‌. عزیزان همه شما ک معارف اهلبیت رو نشر میدید سرباز امام زمانید! عاقبتتان بخیر. انتشار بدید این متن رو
بسم الله الرحمن الرحیم به فضل خدا بعد از بیش از ۵۳۰ روز توفیق پیدا کردم راهی سرزمین طوس شوم. از هفته ها قبل انتظار این را کشیدم که چ زمانی بشود ۱۵ مرداد که راهی زیارت حضرت علی ابن موسی کاظم علیه السلام شوم. روز اول مرداد بود که از ساعت ۶ صبح ، آماده درب آژانس های مسافرتی بودیم. دیشبش ساعت ۴ خوابیده بودیم. چون تا ساعت چهار درب آژانس های مسافرتی ناممان را مینوشتیم و نوبت می‌گرفتیم. هر چ پرسیدیم و گشتیم ، برای ۱۵ مرداد پیدا نکردیم و بالاجبار برای ۱۹ مرداد بلیط پیدا شد. خلاصه ک تسلیم سرنوشت شدیم .... . ساعت حرکت ، ۵/۵ عصر بود. همه در مسجد جمع شده بودند ، بعد از توصیه های پایانی ، سوار مینی بوس شدیم و راهی راه آهن شدیم. به اندیمشک ک رسیدیم، در سالن انتظار به انتظار نشستیم. قطار یه چند دقیقه ای دیر آمد ، دیگر حوصله مان سر رفته بود. من و محمد حسین به محل مسافرگیری قطار ها رفتیم. به محمد حسین گفتم که از دستت ناراحتم ...💔 بخاطر فلان دلیل. او هم گفت ببخشید و معذرت میخواهم و ... هم را بغل کردیم. شانه های محمد حسین خپل بود و نتوانستم گاز نگیرم ... . همانطور که محمد حسین داشت از درد گزش من می‌پیچید ، آن طرف محمد مهدی از ما عکس می‌گرفت‌ ، در فاصله کوتاه زمانی ، محمد جواد که از لحاظ وزن ، یک سوم من بود خیز برداشت و روی کول بنده و محمد حسین پرید ( عکسش را چند دقیقه بعد دیدم 🤦‍♂). قطار آمد و هر کداممان در کوپه ی خودش رفت. ما مسوول دو سه تا دبیرستانی بودیم. و آنان هم بشدت ذوق داشتند که با حاج آقا آمده اند ( انگار بلانسبت به الاخ، تیتاب داده اند.). در قطار سوالاتی میپرسیدند که خب از گفتنش معذورم😂ولی به اطلاعاتشان افزوده شد. نزدیک نیمه شب که میشد، احوالاتم کم کم بد تر میشد ، اما خب ... به زور ساعت ۱ و نیم خوابیدیم. وقت اذان با کمی سردرد و عاجز بودن بلند شدیم و راهی صلاة سحر شدیم. ساعت حوالی ۷ و نیم بود که بغل دستی ام صدایم کرد و گفت : شیخ پاشو صبحونه بزنیم. عرض کردم چی داری گلم ؟ گفت کالباس. گفتم باشه چون اصرار می‌کنی در خوردنش کمکت میکنم🤝 همین بیست دقیقه پیش یکی از بچه های کوپه ی آنوری آمد و گفت : حاج آقا رئیس واگن کارت داره‌. گفتم با من !؟!😳 گفت آره ، بهش گفتیم تو از سنگ و جواهرات سر در میاری. و با صدای یا شَیخِ یک مرد غریبه به خودم آمدم . آن لحظه ذکر لبم این بود : دهنت سرویس ... دهنت سرویس ... دهنت سرویس ... . آن بنده خدا سوالش را پرسید و رفت. و همکنون منتظر رسیدن به تهرانم ... .
بسم الله الرحمن الرحیم ساعت ۲:۰۴ دقیقه بامداد است که خواب از چشمانم گرفته شده است و نمیتوانم بخوابم. از فرط خستگی سرخی چشمان و چهره ام داد میزند! اینکه انسان بیش از یک سال از مشهد الرضا دور باشد ، برای سلامتی اش ضرر دارد. وقتی یکهو به انسان ، معنویت رضوی تزریق میشود ، بدن گیرپاچ میکند. خشک میشود. و فقط خیس شدن چشم ها یخ او را آب میکند. یکی از ملزومات حیات انسان همین معنویت است. اگر نباشد ، آدم دچار هزاران مرض روحی و جسمی میشود. در قم ، بار ها وقتی حالم بد شده است در حین راه رفتن شروع کرده ام به زار زدن مقابل ایوان آینه. مشهد زیاد نرفته ام . الان بار سومی است که توفیق پیدا کرده ام. هنوز با فضای حرم ، اُنس نگرفتم. قلب انسان در طول سال ، بنا به دلایلی ، علی الخصوص گناه ، کدر و تیره می‌شود. نیاز به آبِ جاریِ معنویت دارد! حرم امام رضا علیه السلام چشمه ی این نوع از آب است. یا امام الرئوف یا بضعة الرسول و مدفون بأرض الطوس! خودتان شاهد حالِ پریشان همه ی مومنین و محبین خود هستید. فقط احوال ما پریشان نیست ک بگویم به حالم نظاره کن. تا قائم شما نیاید ، حال همه مان اینگونه خراب است ...! حرم شما اهلبیت مسکنِ دردِ دوری از ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. منتظریم ابن الرضایِ رابع ظهور کند و جهان را آرام کند از همه ی پریشانی های عالم! ما که به غیر از شما راهی و ملجأ و مرجعی نداریم ...! گناهان دوره مان کرده اند. از خدا بخواه تقوایمان را محکم تر کند و ما را از این حلقه ی گناهان خارج کند. حوائج آنقدر زیاد است که لاتُحصیٰ عَدَدها... چ کنیم ... درمانده ایم. به قول شاعر : آمدم ای شاه! پناهم بده ... والسلام پای روضه ی سید الشهدا صحن آزادی بامداد یکشنبه ۲۲ مرداد مشهد الرضا . ✍