لر ساخته اسپيلبرگ كه علاوه بر استفاده از زبان عبري در مجامع داخلي يهوديان، فرهنگ آنها را كاملاً مخالف و حتي ناسازگار با فرهنگ جوامع محل اسكان آنها مي داند، در راستاي پروژه هرتسل است. وي تأكيد داشت كه يهوديان غيرقابل جذب و ادغام در ملت هايي هستند كه بين آنها زندگي مي كنند و در آنها تحليل نمي روند.
◀ شكي نيست كه فيلم هاي مخالف اين روند سانسور مي شوند. براي نمونه، يك قسمت از سريال 22 قسمتي تكوما، درباره تاريخ اسرائيل به نام اسرائيلي ديگر بود كه مشكل ادغام يهوديان سفاراد يا همان مهاجرين از كشورهاي عربي به اسرائيل در كشوري كه توسط يهوديان اشكنازي يا مهاجرين از اروپا اداره مي شد را مطرح مي كرد و وزير ارتباطات اسرائيل بدون اينكه فيلم را ببيند، فقط به گفته آريل شارون، دستور سانسور آن را داد؛ ولي تلويزيون اسرائيل آن را پخش كرد و كارگردان فيلم به مرگ تهديد شد.
💯 @sarbaze110
اسطوره دولت الهي اسرائيل
💥💥💥💥💥💥💥💥
◀در تداوم اسطوره وعده و برتري نژادي، يهوديان طرفدار صهيونيسم، اسطوره ديگري هم دارند و آن اينكه بايد در اراضي وعده داده شده دولتي يهودي، پيش از ظهور منجي- ماشيحا يا مسيح موعود يهود- تشكيل شود تا مقدمات جنگ آرماگدون- بزگترين جنگ آخرالزمان- را مهيا كند؛
◀چرا كه هر كس منطقه آرماگردون را در روز پيش از جنگ در دست داشته باشد، پيروز ميدان است و سپس دوباره پادشاهي جهاني داوودي تشكيل شده و يهوديان، سرورِ جهانيان مي گردند و حاكم بر هم? نقاط عالم. پس در نظر اينان از نيل تا فرات يا اسرائيل بزرگ مقدمه اي است براي حكومت جهاني يهود.
◀صهيونيست ها لزوم تصرف كامل فلسطين، توسط يهود را الهي كرده و تقدس بخشيده اند و باعث تربيت تندروهاي مذهبي مانند ايگال عمير، قاتل اسحاق رابين شده اند. افراطيوني كه خوشحال مي شوند رسالت الهي خود را در قتل يك صهيونيست كندرو، به انجام برسانند! به گفته ايگال عمير دستور قتل، از جانب خدا مي آيد. همچون روزگار يوشع.
◀در اين اسطوره، صهيونيست هاي مسيحي با صهيونيست هاي يهودي هم نظر هستند و معتقدند براي ظهورِ دوباره مسيح بايد فلسطين در دستان حكومت يهودي باشد و اين اراده خداوند است. در فيلمي چون ارباب حلقه ها، شاهديم كه گاندولف با آن هيبت موسايي- الهي خود، تقدس ويژه اي به مبارزات مدافعين شهر روحان در برابر شياطين تابع سايرون و سارومان داده بود. كارگردان فيلم با معماري خاصي، شهري زيبا در كنار يك كوه را به تصوير كشيده بود كه يادآور كوه زايان و شهر بين المقدس است. موسيقي و صحنه هاي جذاب و جلوه هاي ويژه منحصر به فرد، اين تقدس را دو چندان كرده بود. @sarbaze110
💥💥💥💥💥💥💥💥
◀در فيلم هاي ديگري مانند ماتريكس شاهديم كه اگر اهالي شهر زايان و مبارزين ولايت پذير آن از فرماندهان شهر نباشند، كره زمين به دست شيطان مي افتد؛ شيطاني كه در صحنه هاي نهايي فيلم سوم، نئو آن را God به معني خدا خطاب مي كند. طبيعتاً اگر يك طرف شيطان باشد، طرف ديگر بايد خدا يا خداگونه اي مقدس باشد.
◀روژه گارودي نام كتاب جنجالي خود را كه مورد خشم صهيونيست ها قرار گرفت و او را به دليل انتشارش محاكمه و محكوم كردند، تاريخ يك ارتداد: اسطورهاي بنيانگذار سياست اسرائيل نهاده است و به درستي يادآور مي شود كه:
◀ اين كتاب، ارتداد سياسي صهيونيسم را بر ملا مي كند؛ يعني به جاي خداي اسرائيل، دولت اسرائيل را نشانده اند. دولتي كه چون ناو هواپيما برِ هسته اي و غرق ناشدني ارباب موقت دنيا، يعني آمريكاست و آمريكا به واسطه اين دولت، مي خواهد نفت خاورميانه را كه چون عصب رشد به شيوه غربي است، به مالكيت خود در آورد.
◀آري، اين دولت غاصب، به قول دبير كل پيشين ناتو، ژوزف لانز كم هزينه ترين مزدور دوران جديد ما بوده است؛ ولي مزدوري است كه خوب پول گرفته است. براي نمونه در خلال سال هاي 1959-1951م. دو ميليون اسرائيلي به طور سرانه، صد برابر دو ميليارد نفر از ساكنان جهان سوم، دريافت كرده اند و از 1972 تا 1996 آمريكا سي بار حق وتوي خود را براي حفاظت از اين دولت در سازمان ملل متحد به كار برده است! به راستي اسرائيل نه مأمور خدا كه نماينده شيطان در خاورميانه است.
@sarbaze110
اسطوره سرزمين بدون مردم براي مردم بدون سرزمين
◀بر اساس اين اسطوره، صهيونيست با سابقه گلدا ماير، در توهيني آشكار نسبت به ساكنين چند هزار ساله فلسطين گفته بود:
◀خلق فلسطين وجود ندارد... اين طور نيست كه ما آمده باشيم كه آنها را پشت در بگذاريم و زمين هايشان را از آنان بگيريم؛ ايشان وجود ندارند.
◀چنان دستگاه هاي تبليغاتي صهيونيسم، اين اسطوره دروغ را تبديل به يك واقعيت خيالي كرده بودند كه يكي از صهيونيست هاي قديمي به نام اشر گينسبرگ با نام مستعار احدهام شهادت مي دهد:
◀در خارج (از فلسطين) ما فكر مي كرديم سرزمين اسرائيل تقريباً يك بيابان غير زراعي است و هر كس كه مي خواهد زمين به دست آورد، در اينجا هر چه دلش بخو
اهد هست؛ ولي حقيقت اين است كه هيچ زميني خالي نيست. در همه اين سرزمين، به سختي مي توان زمين غير زراعي پيدا كرد. تنها جاهايي كه به زير كشت نرفته اند، سرزمين هاي شني و كوه هاي سنگي هستند كه تنها درختان در آنجا مي توانند رشد و نمو كنند و اين كار تنها پس از يك كار سخت و بازيابي، ميسر است.
◀در فيلم فهرست شيندلر، در انتهاي داستان مي بينيم كه يهوديان نجات يافته از هيولاي نازيسم كه در كنار مرز روسيه نشسته اند و خوابيده اند، آواره اند و مسكن و مأوايي ندارند؛ انگار نه انگار كه جنگ دوم جهاني تمام شده است و آلمان تسليم متفقين شده و يهوديان مي توانند به خانه هاي خود بازگردند. پليس روسي از اشترن، سر دسته يهوديان سؤال مي كند كه چرا اينجا نشسته ايده و وقتي كه جواب مي شنود كه چون جايي براي زندگي نداريم! با دست اشاره به سرزمين خالي از سكنه و سبزي مي كند كه يادآور همين اسطوره است. در انتهاي فيلم ده فرمان، پس از خروج معجزه آساي يهوديان فراعنه و بي خانمان شدن آنها، به سمت سرزميني حركت مي كنند كه ظاهراً خالي از سكنه است.
◀انگلوزايان ها، براي توجيه جنايات خود در نسل كشي ميليوني ساكنين و بوميان هزاران ساله آمريكا و استراليا و غصب اين دو قاره ثروتمند هم اين اسطوره را به كار مي بندند. حتي بر اساس برخي فيلم هاي مستند باستان شناسي آمريكايي پخش شده از تلويزيون، مانند مستند نياكان ما، در آمريكا، اجداد سرخ پوست ها دوازده هزار سال قدمت داشته اند و در استراليا، آثاري به دست آمده كه تا پنجاه هزار سال قدمت براي بوميان حدس زده مي شود.
@sarbaze110
اسطوره عزيمت داوطلبانه فلسطيني ها از سرزمينشان
◀شايد يكي از سست ترين كذب هاي اسطوره اي واقع صهيونيسم، اين مورد باشد. البته آنها بدين صورت آن را باورپذير كرده اند كه فلسطيني هاي مسلمان و مسيحي، زمين هاي خود را به يهوديان فروختند و رفتند! و ديگر نمي توانند ادعايي بر اين سرزمين داشته باشند. متأسفانه اين اسطوره در كشور خودمان هم، در سال هاي اخير ترويج مي شود كه لازم است اجمالاً نقدي بر آن داشته باشيم:
◀1. كمتر از سه در صد مساحت فلسطين به يهوديان فروخته شد و 97 درصد غصبي بود.
◀2. برخي مناطق همين سه درصد هم، به زور خريداري مي شد.
◀3. اين مناطق در هر محله، به صورت متفرق خريداري مي شد و محل توطئه و انباشت سلاح و مهمات و ترور شاخصين مبارز مسلمان و مسيحي مي شد؛ يعني مانند خانه هاي تيمي از اين مكان ها استفاده مي شد. مشخص است كه پس از ترور افراد شاخص، خام كردن و زور گفتن به بقيه، كاري نداشت.
◀4. مبارزات ممتد فلسطيني هاي مسلمان و مسيحي در برابر اسرائيل، خلاف اين را ثابت مي كند.
◀ 5. صحبت هاي سران صهيونيسم، خلاف اين را مي گويد؛ چرا كه در حرف هاي نژاد پرستانه شان صحبت از پاكسازي قومي فلسطين از اعراب مي كنند و اين نشان مي دهد كه اعراب زيادي در اين سرزمين وجود دارند و بايد پاكسازي شوند.
◀ 6. قتل عام دير ياسين، صبرا، شَتيلا، رَفَح، غزّه و لبنان خلاف اين را ثابت مي كند.
◀هم? فيلم هايي كه به گونه اي اعراب و مسلمانان فلسطيني و غير آن را بي منطق و شهوت ران نشان مي دهند و فرد اسرائيلي يا صهيونيست را مهربان، جوانمرد و منطقي جلوه مي دهند، در راستاي جا انداختن زمينه هاي رواني اين اسطوره مي باشد؛ مانند فيلم شتر، محصول اسرائيل، به كارگرداني اوسامرنا كالاس و تهيه كنندگي بابالي، كه اعراب را انسان هايي عقب مانده و بدوي و يهوديان را شهر نشيناني متمدن به تصوير كشيد.
@sarbaze110
📝#مسیحیت کنونی بیشک محصول اندیشهها و نظریات پولس است. اگرچه در باور اندیشمندان و شواهد موجود در کتاب مقدس، نظریات وی انحرافی بوده و مسیحیت راستین را به قهقرا و نیستی کشاند، اما باید این حقیقت را پذیرفت که نام مسیحیت با نام پولس عجین بوده و برای شناخت مسیحیت کنونی بهناچار باید شخصیت پولس را نیز مورد واکاوی و بررسی قرار داد. با نگاهی موشکافانه در کتاب مقدس، این حقیقت روشن میشود که پولس در بین حواریون و مسیحیان نخستین جایگاه خاصی که اکنون دارد، نداشته است؛ این امر را میتوان از نزاعهای رخداده بین پولس و دیگر حواریون فهمید. این نزاعها تا جایی پیش رفته که پولس حواری بزرگ مسیح، یعنی پطرس را منافق خوانده است: «امّا چون پطرس به انطاکیه آمد، او را روبرو مخالفت نمودم زیرا که مستوجب ملامت بود، چونکه قبل از آمدنِ بعضی از جانب یعقوب، با امّتها غذا میخورد؛ ولی چون آمدند، از آنانی که اهل ختنه بودند ترسیده، بازایستاد و خویشتن را جدا ساخت. و سایر یهودیان هم با وی نفاق کردند، به حدّی که برنابا نیز در نفاق ایشان گرفتار شد».[۱] مسئله اصلی این است که پولس شخص اول مسیحیت، چه جایگاهی در کتاب مقدس دارد.
[ ] بر اساس کتاب مقدس شاید بتوان گفت که پولس شخصیتی است که روح وی همهجا حاضر است؛ اما واقعیت این است که این ادعا تنها از جانب شخص پولس مطرحشده و دریکی از نوشتههای خود چنین آورده است: «زیرا که من هرچند در جسم غایبم، امّا در روح حاضرم؛ و الآن چون حاضر، حکم کردم در حق کسی که این را چنین کرده است».[۲] آری روح وی در همهجا حاضر است و بر همین اساس هم حکم داده و داوری کرده است. تمجید یک شخص از خود بدون هیچ دلیل و سند و مدرکی، آیا میتواند در حق دیگران حجت باشد و دیگران وی را تأیید کنند؟
[ ] وی در ادامه ادعای دیگری کرده که نشان از بالا رفتن ادعاهای بیدلیل وی است. وی در باب پنجم از كتاب اول قرنتیان از روی غیب و از آن جهت که روح وی در همهجا حاضر است، بر انسانها داوری میکند؛ و در باب ششم مدعی است که بر موجودات غیبی یعنی فرشتگان هم داوری میکند: «چرا وقتی با یکدیگر اختلافی پیدا میکنید، به دادگاه میروید و به یک قاضی بیایمان مراجعه میکنید؟... آیا نمیدانید که ما حتی فرشتگان را داوری خواهیم کرد؟ پس باید بتوانید بهسادگی مشکلات روزانه خود را حلوفصل کنید».[۳]
[ ] در باب بعدی همین کتاب وی بر قوت ادعاهای خود افزود و میگوید که این حکم را خدا نمیگوید بلکه من میگویم: «و دیگران را من میگویم نه خداوند که اگر کسی از برادران، زنی بیایمان داشته باشد و آن زن راضی باشد که با وی بماند، او را جدا نسازد».[۴] وی خود اقرار میکند که چیزی را که خدا نمیگوید، او میگوید. راستی منظور و مفهوم وی از این حرف چه بوده است؟ آیا وی از خدای خود بیشتر میداند؟ یا خدای او حکمی را فراموش کرده که او آن را بیان میکند؟ یا در خوشبینانهترین حالت این حکم را از لابهلای آیات دیگر برداشته کرده که دیگران قادر به فهم آن آیات نبودند؟ چرا پولس حمکی را بیان میکند که حتی خدا بیان نکرده است؟
[ ] از سیر صعودی این ادعاهای عجیبوغریب و غیر مستدل پولس، شاید بتوان فهمید که ادعای بعدی وی چه خواهد بود. پولس شخصی است که هرگز مسیح را در زمان حیاتش درک نکرد. وی هرگز جزء حواریون نبوده و حتی پس از یهودای اسخریوطی نیز وی جای او را نگرفت. پولس #شخصی که در بین حواریون جایگاه برجستهای نداشته و در همه حال با آنها در حال نزاع بوده و انواع توهینها و تهمتها را نثار آنان میکرده است، این بار در ادعای دیگر که هیچکدام از بزرگان مسیحیت چنین ادعایی را به زبان نیاوردهاند، مردم را به اقتدا بر خود فراخوانده و به آنان میگوید: «ای برادران، باهم به من اقتدا نمایید و ملاحظه کنید آنانی را که به حسب نمونهای که در ما دارید، رفتار میکنند».[۵] آیا میتوان از این ادعاهای بیاساس تبعیت کرده و بر اساس آن عمل کرد؟ آیا هر شخصی اگر درباره خود ادعای بیدلیلی کند، از وی پذیرفته میشود؟ راستی ای برادران، پولس که بود؟ از کجا آمده بود؟ چرا تا به این حد در نزد مسیحیان جایگاه ویژهای دارد؟
پینوشت:
[۱]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، غلاطیان ۲: ۱۱-۱۳
[۲]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، اول قرنتیان ۵: ۳
[۳]. ترجمه تفسیری کتاب مقدس، اول قرنتيان ۶: ۱ ـ ۳
[۴]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، اول قرنتيان ۷: ۱۲
[۵]. ترجمه قدیم کتاب مقدس، فيليپيان ۳: ۱۷
▪منبع پایگاه جامع فرق ،ادیان و مذاهب
💯 @sarbaze110
■آيا در زمان ظهور پيروي از حضرت مسيح بر مسلمانان واجب است؟
در قرآن آمده است حضرت عيسي در آخرالزمان ظهور خواهد كرد و همه بايد از او پيروي كنند آيا مسلمانان نيز بايد از او پيروي كنند؟
در قرآن كريم به اينكه حضرت عيسي عليهالسلام در آخرالزمان نزول ميكند صريحاً اشاره نشده است در قرآن آمده است
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَ
ّ بِها وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقيم1-
و او عيسي سبب آگاهي به روز قيامت است نزول عيسي گواه نزديكي روز رستاخيز است هرگز در آن ترديد نكنيد و از من پيروي كنيد كه اين راه مستقيم است
اين آيه به آمدن حضرت عيسي عليهالسلام در آخرالزمان تعبير و تفسير شده است لكن روايات زيادي داريم كه دلالت دارند بر اين كه هنگام ظهور امام موعود حضرت عيسي در پشت سر آن حضرت نماز خواهد خواند و براي نصرت او تلاش خواهد كرد.
جابربنعبدالله ميگويد:
از پيامبر شنيدم كه ميفرمود حضرتش نازل ميشود و امير مسلمانان مهدي عليهالسلام ميگويد بيا با تو نماز بگذاريم ميگويد نه بعضي از شما امام و امير بعضي ديگريد و اين احترامي است كه خدا به اين امت گذاشته است.
با توجه به اينكه در آن زمان حجت خداوند در ميان مخلوقات عالم امام مهدي عليهالسلام است بر همه واجب است كه از او پيروي كنند نه از كس ديگر شاهد بر اين بياني است كه مرحوم طبرسي در تفسير مجمعالبيان گفتهاند حضرت عيسي عليهالسلام در وقت خروج حضرت مهدي عليهالسلام نزول ميكند و در اين زمان همه ملل ملت واحده كه همان ملت اسلام حنيف و دين ابراهيم است ميگردند.
و نيز از پيامبر اسلام نقل شده كه فرمود از ذريه من مهدي وقتي قيام كند حضرت عيسي براي نصرت او ميآيد و در پشت سر او نماز ميخواند.
با توجه به اينكه در آن زمان حجت خداوند در ميان مخلوقات عالم امام مهدي عليهالسلام است بر همه واجب است كه از او پيروي كنند نه از كس ديگر شاهد بر اين بياني است كه مرحوم طبرسي در تفسير مجمعالبيان گفتهاند حضرت عيسي عليهالسلام در وقت خروج حضرت مهدي عليهالسلام نزول ميكند و در اين زمان همه ملل ملت واحده كه همان ملت اسلام حنيف و دين ابراهيم است ميگردند.
بنابراين تفاوتي ميان دعوت اين دو بزرگوار نيست علاوه بر آنكه امامت و رهبري امت بر عهده امام مهدي عليهالسلام است و حضرت عيسي عليهالسلام با آن حضرت همراه و همگام خواهد بود و براي برپايي حكومت ديني به دعوت و ارشاد مردم ميپردازند.
پينوشتها
1- فتوحات مكيه محييالدين عربي باب3-6-6- ص3-2-7-
2- زخرف 6-1-
3- مجمعالبيان طبرسي ج9- ص9-1-
4- بحارالأنوار علامه مجلسي ج1-4- ص3-4-9-
استاد کمالیان
@sarbaze110
پز روشنفکری!
فقط یک لحظه تصوُر کنید که چهارشنبه سوری آئینی مذهبی بود که هر سال به طور میانگین 9 نفر کشته 413 نفر مجروح، صدهامیلیون تومان خسارات و اینمقدار رُعب و وحشت ایجاد میکرد. حتما تا حالا شاهد انواع و اقسام تحلیلهای مذهبستیز به دلیل این مراسم بودیم. شاید آقای دبیرکلِ سازمان ملل هم میانهی چُرتزدنهایش از این وضعیت ابراز نگرانی کرده بود.
اما واکنشها نسبت به این مراسمِ سنتی چیست؟ معتقدند سنتی صحیح است که باید به روش صحیح اجرا شود و اجرای آن به روش کنونی هیج ربطی به بنیانگذاران آن ندارد. این نوع تحلیل، حتماً روش صحیحی است اما چرا پای باقی انحرافات و اشتباهات که میرسد، شمشیر را از رو بسته و بابت یک مسالهی جزئی تمام یک کلیت زیر سوال میرود؟
پاسخ ساده است. ناز و اداهای روشنفکری کاملاً متاثر از جَوّ است و علیرغم تمام ادعاها، روشنفکران فقط در چهارچوب جَوّ روشنفکری حرکت میکنند نه اینکه بر آن تاثیر بگذارد.
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
آیین کابالایی تخریب:
«آیین کابالایی تخریب»، کلید درک حوادث جهانی را در اختیار ما قرار میدهد.بر اساس کابالا، که آیین سّری یهودیت و فراماسونری است: «شرارت و فلاکت از عوامل بومی در فرآیند آفرینش هستند. بدون شرارت خوبی وجود نخواهد داشت، بدون فلاکت، آفرینش نمیتوانست رخ دهد.»
(مأخذ: Kabbalah: An Introduction to Jewish Mysticism, by Byron L. Sherwin, p. 72)
کابالیستها معتقدند که نظام مسیحیت قدیمی میباید بیرحمانه نابود شوند قبل از اینکه نظم نوین (شیطانی) جهانی بر اساس کابالا بنا شود.
بنابر شعار ایلومیناتیها: «نظم از طریق هرج و مرج». بدین جهت است که، مانیفست کمونیست حامی نابود کردن ملّت، دین و خانواده و واگذاری تمامی ثروتهای خصوصی به بانکداران ایلومیناتی در پوشش دولت میباشد.
آیین تخریب روشنگر این مطلب است که چرا انقلاب و جنگ توسط یک علاقۀ وحشیانه به نسل کشی، نابودی و ترور توصیف میشوند.
روشنگر منع خدا در گفتمان عمومی و پذیرش گسترده وقاحت، پورنوگرافی و خرافات است. توضیح دهنده حمله به جنسیت (وفور مواد شیمیایی مونث کننده و سرطان زا در تمامی محصولات امروزه بخصوص لوازم آرایشی، بهداشتی و پلاستیکی «مترجم») و ترویج همجنس گرائی است.
روشنگر اینست که چرا انسانیت به نظر توسط بحرانها، فاجعههای اقتصادی، سیاسی و طبیعی پایان ناپذیر، نفرین شده است.
ایلومیناتی:
ایلومیناتی امروزی، رشد یافته از شیطان پرستان «ساباتین فرانکیست» یک بدعت یهودی در قرنهای ۱۷ و ۱۸ میباشد. بانکداران و نیمی از یهودیان اروپا این طاعون را پذیرفتند و توسط فراماسونری آن را در میان اشراف غیریهود توسعه دادند. @sarbaze110
کابالا یا کبالا یا قبالا:
(به عبری: קַבָּלָה) به معنای « دریافتکردن » و به معنی واقعی کلمه «رسم رسیده» است. کابالا تفسیر رمزگونهای از کتابهای مقدس عبری است.
مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی «آئین کابالا» درآمدند، شامل مجموعه کتب عبری بهیر (به معنای «کتاب روشنایی») و هیچالوت (به معنای «کاخها») میشوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند. نهایتا در قرن سیزدهم میلادی کتاب زوهر نوشته شد که تفکر و شکل کنونی «آئین کابالا» را تشکیل داد.
سِفیروت (درخت زندگی) در آئین کابالا
سفیروت یا سفیروث(عبری:סְפִירוֹת) شکل جمع سفیره(סְפִירָה) به معنی شمارش در کابالا و عرفان یهودیت است. عارفان یهودی، ده سفیروت را شناختهاند. کابالاییها برای توالی ده سفیروت اصطلاحات و واژههای ثابتی دارند، این اصطلاحات در زوهر آمدهاست. در بین سفیرهها مرتبه برقرار است و سفیروت معمولاً از بالا به پایین نوشته میشود. این ده سفیروت عبارتاند از:
کتر: که به معنی تاج اعلای خداوند، نور ازلی و ابدی است و در اسم یهوه تجلی مییابد. (من هستم آنکه هستم.)
حکماه: که به معنی دانش و خرد جاودان و اندیشه ازلی خداوند است که در وحی مستقیم به موسی تجلی مییابد.
بیناه: که به معنی عقل و برهان است.
حسد: به معنی عشق و مهربانی خداوند و رحمت او نسبت به بندگانش است.
گوورا: به معنی داوری و تنبیه سخت در روز جزا و اقتدار و قدرت و نیروی ازلی و ابدی خداست.
تیفئرت: به معنی عدل و همآراستگی که برخاسته از شقفت یا زیبایی خدا سرچشمه میگیرد.
نیصاح: به معنی آخرین صبر خداوند و نیز تأمل و پایداری و قریحه مقتدرانه است.
هود: یعنی عظمت خداوند.
یسود: دربردارنده نیروهای آفریننده خداوند.
ملخوت: یعنی ملکوت خداوند که معمولاً در زوهر به نام کنیسه اسرائیل توصیف میشود.
اینها ده فلک از افلاک ظهور الهی به شمار میآیند که خدا از آن ظاهر میگردد و در عربی هر یک موطن ممکنون ترجمه میشود. اینها جملگی با هم جهان وحدت یافته حیات خداوند یا عالمها دیحودا را تشکیل میدهند که هر دو با مواردی خاص و هماهنگ سر و کار دارند. کتاب زوهر کوشتیدهاست آنها را تفسیر نموده و شرح دهد.
جهان سفیروت به عنوان نمادی از انسان یا درخت نیز به کار میرود. ده سفیروت، نیروهای خدایی را برمبنای درختی بنا میدهند، که هر سفیره شاخهای از آن است. تشبیه انسان نیز به کار رفتهاست که بر اساس گفتهای از کتاب مقدس است که خدا، انسان را به صورت خویش آفرید. مفهوم سفیروت به عنوان بخشها و جوارح انساننگاری مکتب عرفان، دال بر نوعی نمادگرایی انسانی یا تشریح بدن انسان نیز هست.
@sarbaze110
دیباچه :
بنابر سنت و عقاید کابالیستی، دانش کابالیستها به صورت شفاهی از سوی سه شهپدر (ابراهیم، پسرش اسحاق و نوهاش یعقوب) و دیگر پیامبران قوم یهود (معروف به نوئیم (נביאים)) و حکیمان و ربایهای ارشد یهود منتقل شد. عده ای تاریخچه پیدایش کابالا را به پیش از موسی و از طریق ارتباط مستقیم کاهنان مصری با بیگانگان می دانند. با مهاجرت بنی اسراییل به صحرای سینا عملا این علم به فل
سطین امروزی منتقل شد. در غرب اعتقاد بر این است که استر همسر دوم خشایارشا توانست با استفاده از این آیین شاه را از کشتار یهودیان شوش برهاند که این روز بنام جشن پوریم هنوز بزرگ داشته می شود. کابالا شباهتهای زیادی با عرفانهای شرقی دارد. بخصوص درباره مراحل سیر روحانی مسیرهای درخت حیات شباهتهایی با هم دارند.
@sarbaze110
آرزوی دیرینه این قوم !!
بر اساس عقیده دین یهود، مسجد الأقصی باید منهدم شود و در محل آن، معبد جدیدی برای یهودیان بنام معبد سلیمان بنا نهاده شود تا شرایط برای ظهور منجی شان که همان دجال(ANTICHRIST) است فراهم شود . ساخت این معبد از شرط های واجب ظهور در دین منحرف شده یهود می باشد.
از همین رو صهیونیست ها از سال ها پیش، یعنی از زمان آغاز اشغال سرزمین های فلسطینی توسط صهیونیست ها، تخریب مسجد الأقصی و حفاری در ذیل آغاز شده است. @sarbaze110
کارشناسان همواره در مورد حفاری ها هشدار داده و اعلام کرده بودند که این کار باعث تخریب کامل و منهدم شدن مسجد الأقصی خواهد شد.
بر همین اساس از دو روز پیش ریزش و سقوط درختان اطراف مسجد الأقصی، یکی پس از دیگری آغاز شده است. پس از سقوط دومین درخت که چندی پیش رخ داد، کارشناسان بررسی های دقیق خود برای مشخص شدن علت این موضوع را آغاز کردند.
بررسی های انجام شده نشان داد که حفاری های زیر مسجد الأقصی باعث سست شدن پایه و فوندانسیون این قبله اول مسلمانان جهان شده و از همین رو به سقوط درختان اطراف آن منجر شده است.
@sarbaze110
پلکان لئوناردو داوینچی (مطلبی جدید از ذهن زیبا):
این تصویر مراحل پیشرف فراماسونی را به نمایش می گذارد! همانطور که در تصویر مشاهده می کنید واژگانی بر روی هر پله درج شده است که بدان معناست با فتح کردن هرکدام از این پله ها به سمت فراماسونی حرکت می کنید.
به ترتیب از پایین به بالا پله ها بدین معنا هستند:
زیبایی، قدرت، خرد، اهل توسکانی، دهاتی، یون ها، کرنتین، مرکب کردن، کتاب دستور، قدرت نطق و بیان، منطق، حسابگر، موسیقی، ستاره شناسی
در نگاه اول شاید این لغات بی معنی باشد! اما با اندکی تعقل متوجه می شوید که این داستان مربوط به بزرگ آنان، کسی که راه و روش اصلی فراماسونرها را به تکامل رسانده است! یعنی “لئوناردو داوینچی” است.
اگر شما به زندگی نامه این نقاش بزرگ دقت کنید لئوناردو داوینچی در ۱۵ آوریل سال ۱۴۵۲ در روستای توسکانی زاده شد {۱}. (که در لفات مندرج شده در پله لغات دهاتی و توسکانی را مشاهده می کنید). دوستان عزیز توجه داشته باشید این روستا ناحیه ای در ایتالیا با مرکزیت فلورانس می باشد؛ توسکانی بیشتر به عنوان ناحیهای فرهنگی محسوب میشود و شش میراث جهانی یونسکو در آن وجود دارد:
مرکز تاریخی فلورانس(۱۹۸۲)، مرکز تاریخی سینا(۱۹۹۵)، میدان کلیسای جامع پیزا (۱۹۸۷)، مرکز تاریخی گیمینگنانو (۱۹۹۰)، مرکز تاریخی پینزا (۱۹۹۶) و وال دورچا (۲۰۰۴) و همچنین در فرهنگ ماسونها این منطقه بسیار مهم می باشد. {۲و۳}. او فرزند نامشروع یک ثروتمند، با نام پیرو فرانسیسو دی انتونیو داوینچی و یک زن دهقان به نام کاترین بود و در جوانی شخص زیبا (که دخترها و پسرها همیشه مجذوب آن بودند – قابل توجه ایشون هم با جنس مخالف و همجنس خود همبستر می شد – در تاریخ نیز ذکر شده است که داوینچی متحم به همبستر شدن با شخصی به نام “لورنتزوی مدیچی” شده است که در سریال “شیاطین داوینچی” نیز این داستان به نمایش گذاشته شده است. {۴})، تنومند ( بیشتر اوقات در گاردهای شهر درگیر می شد ) و باهوش بود!
او علاقه شدیدی به شیمی داشت طوری که مواد منفجره و سلاح های جنگی برای رئیس فلورانس می ساخت {۵و۶و۷و۸و۹} او یک معمار بسیار شایسته ای نیز بود که در اکثر ساختمان هایی که احداث کرده بود از کرنتین ( ستون هایی به سبک یونان باستان) استفاده می کرد. {۱۰}. او حسابگر، موسیقیدان، ستاره شناس، استدلالگر بود؛ او با ادغام کردن علوم متفاوت و قدرت بیان بالایی که داشت توانست یک اثر بزرگی برجای بگذارد طوری که آن اثر امروزه برای فراماسونرها مانند یک کتاب دستوری است! یکی از مهمترین اثر ایشون، اثر مرد ویتروویوسی (۱۴۸۵) است {۱۱و۱۲و۱۳} و منظور از کتاب دستوری کابالاست! حال ممکن است بپرسید چگونه؟؟ خب علم کابالا ترکیبی از علومی است که در بالا ذکر شد و برای اولین بار لئوناردو داوینچی به صورت خیلی حرفه ای توانست در آن وارد شود و آنرا برای سایرین به زبان نسبتا ساده بیان کند. همانطور که در سریال “شیاطین داوینچی” به نمایش گذاشته شد او از طریق خلسه با یک سیاه پوست حبشه ای در ارتباط بود و اورا در تکامل این امر راهنمایی می کرد. ( این سریال خود جای بحث فراوانی دارد که بماند).
قابل توجه دوستان عزیز لئوناردو داوینچی رازو رمزهای کابالا را در نقاشی های خود مخفی کرده است (که توسط اساتید بزرگ هنر رمزگشایی شده است) و هرکدام از آنان مسیری برای رشد آنان است. اما جالبت
رین نکته در این تصویر مرحله بندی آن است! که در ابتدا زیبایی و در آخر ستاره شناسی است. که این موضوع خود نیاز به بحث فراوان دارد که ان شاء الله در مطالب بعدی ارائه خواهد شد @sarbaze110
عضویت « خوآن کارلوس » پادشاه اسپانیا در « Sovereign Military Order of Malta » یا « SMOM ».
نمادهای واضح « یهودی – ماسونی » در لوگوی موجود در « پرچم اسپانیا »« دو ستون » که نماد ستون های « B & J » هستند (به اختلاف تاج های روی ستون ها و عدم تقارن آن ها توجه کنید) و « شیر تاجدار » که نماد سروری « بنی اسراییل » و امپراطوری آنان در جهان می باشد،به وضوح به چشم می خورند.
تبلیغات « حرکت آزادیبخش چکسلواکی » که رهبران آن ماسون بودند. به نماد « شیر یهودی – ماسونی » که مشابه « پرچم اسپانیا » است، توجه فرمایید.
@sarbaze110
یشه ی یهودی « نیکولاس سارکوزی ».
لازم به ذکر است که فراماسونری حتی کشورهای درجه ی ۲ و ۳ اروپایی همچون سوئد، چک، اسلواک و … را نیز بی نصیب نگذاشته و رهبری آن ها را نیز در دست گرفته است.
اما به موازات گسترش فراماسونری در سراسر اروپا، این « دجال احتمالی آخرالزمان » تلاش نمود تا کل اروپا را به صورت یکپارچه در اختیار بگیرد. بدین منظور، این تشکیلات شیطانی در سال ۱۹۵۲ میلادی پایه های اولیه ی خود را در اروپا بنیان گذارد و کم کم به صورت یک تشکیلات قدرتمند و تاثیر گذار در آمد. شواهد متعددی از ارتباط « فراماسونری » با « اتحادیه ی اروپا » و پارلمان اروپایی در دسترس می باشد، اما به دلیل پرهیز از اطاله ی کلام به یکی از آن ها که بسیار مهم است، اشاره می نماییم:
تصویر زیر، پارلمان اروپا را در شهر استراسبورگ فرانسه نشان می دهد:
تصویر « پارلمان اروپا » در شهر « استراسبورگ فرانسه ».
تصاویر زیر، برج بابل را در مقام مقایسه با ساختمان پارلمان اروپا نشان می دهد:
الگو گرفتن « پارلمان اروپا » از « برج شیطانی بابل ».
اما موضوع زمانی جالب می شود که بدانیم، برج بابل نقش کلیدی در اعتقادات ماسونی دارد. چرا که شهر شیطانی بابل قدیم و برج شیطانی آن که حاصل گردنکشی نمرود در مقابل خداوند متعال بود، از نظر ماسون ها محترم و مقدس می باشد:(۳۹)
اعتقاد ماسون ها به مقدس بودن « برج شیطانی بابل » و اعتقاد آنان به تجدید بنای این برج.
البته خوانندگان محترم وبسایت ممکن است تصور کنند که شباهت ذکر شده بین پارلمان اروپا و برج بابل کاملاً تصادفی است؛ اما پوسترهای تبلیغاتی پارلمان اروپا و اتحادیه ی اروپا، عمدی بودن معماری مذکور را کاملاً نشان می دهد:
پوستر تبلیغاتی اتحادیه ی اروپا: « اروپا: زبان های بسیار، صدای واحد ».
پوستر تبلیغاتی فوق گرچه شعار به ظاهر زیبا و سازنده ای را بر خود درج کرده است، اما حاوی نکاتی است که منشأ ماسونی آن و دسیسه های موجود در آن را به خوبی نشان می دهد. این نکات عبارتند از:
۱ – تصویر برج بابل در حال ساخت که تعدادی بالابر و جرثقیل نیز آن را احاطه کرده اند و مردمی با لباس های مدرن که در ساخت آن شرکت دارند، نشان می دهد که از دید سازندگان « پارلمان اروپا »، این پارلمان می رود تا آینده ای کفرآمیز و شیطانی را برای مردم اروپا رقم بزند و در این راه از توان مردم اروپا بهره می جوید. در واقع سردمداران پارلمان اروپا که عمدتاً ماسون می باشند، حکومت های طاغوتی و ضد خدایی ادوار باستان همچون حکومت شیطانی نمرود و فرعون را به عنوان الگوی خود برگزیده اند و درج تصویر « برج بابل » در حال ساخت نیز نشان دهنده ی تلاش آنان برای احیای حکومت شرک آمیز و کفرآلودی مشابه نمرود می باشد.
@sarbaze110
مطابق با آیات قرآن، شیاطین از جن و دیو که به اسارت سلیمان نبی علیه السلام درآمده بودند، برای او بنائی و غواصی می کردند.(سوره ص)
و ظاهراً معماران و بنایان چیره دستی نیز بوده اند!در شاهکارمعماری آنها همین بس که:
وقتی بلقیس به کاخ سلیمان وارد می شود،صیقل سطح مرمرین کف تالار قصر به حدی بوده است که او تصور می کندنهر و برکه ای از آب است و لباس خود را بالا می گیرد تا خیس نشود!(سوره نمل)
این معماران و بناهای چیره دست اگرچه صاحب ذوق و سلیقه زیادی بوده و در ساخت و ساز برای سلیمان دست به شگفتی می زدند ولی همواره از اینکه در بند و اسارت سلیمان بودند،در رنج وعذاب بسر می بردند.به همین دلیل زمانیکه خبر مرگ سلیمان را شنیدند،به سبب آزادی و رهائی که با مرگ وی نصیب آنها شده بود از شدت خوشحالی فریاد زدند:
” ما آزادیم! اکنون،ما معماران آزادیم!”
” We Are Free! – Now! We Are Free mason “
و خاستگاه و زادگاه این واژه یعنی Freemason (فراماسون) – به معنای بنا یا معمار آزاد – از همان جا بود!
(حالا دلیل اینکه چرا به لوژهای فراماسونری فراموشخانه می گویند یا اینکه اصلاً چرا واژه Freemason را فراموشخانه معنی می کنند، برای اینست که شما وقتی که عضو یک لوژ فراماسون هستید- درهر رده ای – فر
اموشی اصل اولیه ای است که باید رعایت کنید!
به معنا و مفهوم اینکه هیچگونه اطلاعاتی را نباید در خارج از لوژ به یادآورید تا چه برسد به این که بخواهید درباره آن گفتگو کنید!
حالا شاید برای شما جای سوال باشدکه:چرا سازمانی اینچنین مخوف که در حفظ اسرار زبان زد بود به ناگاه توسط اشخاصی نظیر مرحوم “استیفن نایت” افشای اسرار شد؟
و یا اینکه چرا اسراری که روزی برای افشای آن سرها برباد می رفت،امروزه نقل محافل شده است؟
البته با اراده و مشیت الهی شاید بنا بر این بوده که پوزه این شیطان دوستان مرموز به خاک مالیده شود و پیش از موعد مقرر- ۶/۶/۲۰۱۲ – دست آنها روشده و مشتشان باز شود!
از سوی دیگر هم نباید از نظر دور داشت که زمانی این اطلاعات نشت کرد که ۹۹ درصد پروژه آخرالزمانی ابلیس ملعون انجام شده بود!)
از دیگر موارد جالبی که در بارگاه سلیمان نبی علیه السلام بوده، رقابت بین جن و انس بوده است!
و نمونه قرآنی آن زمانیست که سلیمان از بزرگانش سوال می کند که :
چه کسی تخت بلقیس را سریعتر نزد من حاضر می کند؟
عفریت(ازجنیان وشیاطین)به او می گوید: پیش از آنکه از روی تخت خود بلندشوی.
اما آصف ابن برخیا(از اولیاالله)به او می گوید:
پیش از آنکه پلک برهم بزنی و به همان سرعت نیز تخت را حاضر می کند!(سوره نمل)
و این مطلب نشانگر آنست که اگرچه جنیان فی ذات دارای قدرت شگرف و نیروی شگفت انگیزی هستند،ولی مردان خدا همواره از آنها برترند.
و اما سنگ بنای سلطنت شیطان از زمانی بنیان نهاده شد که راه ارتباط بین همین معماران آزاد (دیوان و شیاطین از گروه جنیان) با انسانها هموار شد.
زمانیکه سپاه اروپای شمالی به بهانه واهی تصرف زادگاه مسیح علیه السلام آهنگ فلسطین کرد،کسانی بودند که مطابق اسناد و روایات تاریخی – مذهبی از پیش می دانستند که در زیر مسجدالاقصی اسرار و رموزی نهفته است که بواسطه آن ارتباط با نیروهای ماورائی ( یا همان شیاطین ) امکان پذیر می شود واین درحقیقت به منزله تصرف کل جهان بود ونه تنها اورشلیم!
در کشاکش همین جنگها بود که گروهی از جنگجویان مسیحی پس از تصرف اورشلیم ،موفق شدند که با حفاری در زیر مسجد الاقصی، اسرار ممنوعه ای را که سلیمان بمنظور حفظ سلامت جامعه از دست مردم خارج ساخته و در زیر تختش پنهان کرده بود،از آنجا خارج کرده و باخود به اروپا ببرند.
و طبق آنچه که به آنها گفته شده بود، آنها دقیقاً به اسرار و رموزی دست یافته بودند که راه ارتباط با قدرتهای ماورائی (از نوع شیطانی) را به آنها می آموخت.
اسم رمز این اسرار،کابالا (یا عرفان شیطانی) بود. نخستین کسانی که موفق شده بودند به این اسرار و رموز دست پیدا کنند به شوالیه های معبدی مشهوربودند. آنها در ابتدا برای مقاصد و اهدافی پست و دون (نظیر رسیدن به لذات و شهوات جنسی، خوشگذرانی ها و مجالس لهو ،شهرت و ثروت و …) از این ابزار استفاده می کردند.
اما خیلی زود گروهی انسان رذل و موذی پی بردند که با این ابزاری که در دست شوالیه های معبدی قراردارد کارهای بسیار بسیار بزرگتری را می توان انجام داد.کارهائی که ایده آل ترینش فرمانروائی بر کل جهان بود!برای همین با خدعه و نیرنگ نه تنها این رموز را از دست شوالیه های معبدی خارج کرده و دراختیار خود گرفتند،بلکه سرهای آنهارا نیز بالای دار فرستادند!
این افراد بعدها به اسکاتلند گریخته و در آنجا سازمانی را تشکیل دادند بنام “انجمن برادری” و به افتخار همان معماران هنرمند(دیوان و شیاطینی که در خدمت سلیمان بودند و معبد او را می ساختند) سازمان خود را “فراماسونری” نام نهادند! @sarbaze110
فراماسونها از همان زمان تا به امروز در قبال تکمیل کردن هرقطعه از پازل “پروژه حکومت آخرالزمانی ابلیس” از اربابان خود مزد می گیرند.و این مزد به صورت فرمانروائی برجهان، ثروت کلان، دانش شگرف و … می باشد.
بی جهت نیست که کشور اسکاتلند (خاستگاه فراماسونها) حائز رتبه اول تولید علم در دنیا و همچنین کشور آمریکا(موطن دوم فراماسونها) به اصطلاح آقای جهان و صاحب رتبه اول ثروت در دنیا می باشد.
لوژهای مختلف انجمن فراماسونری در حقیقت بازوهای اجرائی شیطان در زمین هستند. این تقلیدی است که ابلیس ملعون از بارگاه خدای متعال انجام داده است. مثلاً همانگونه که حضرت عزرائیل علیه السلام مامؤر مرگ است، لوژ جمجمه و استخوان (skull and bones) مجری پروژه های مرگ آور است.
برخی از اعضای اصلی این لوژ،سهامداران اصلی شرکت های اسلحه سازی یا حامیان آنها هستند. و در هرکجای دنیا که جنگ و کشتار هست،ردپائی از این لوژ به چشم می خورد. یا همانگونه که حضرت میکائیل علیه السلام مامؤر رزق و روزی است،لوژ بیلدربرگ(bilderberg) نیز مامؤر اجرای پروژه های اقتصادی-مالی و مدیریت و برنامه ریزی آنها در همه جای دنیاست.
امکان ندارد که شما سرنخ تجارت های عمده(امیدوارم فکرنکنید که منظورم بقالی سر کوچه است!) در دنیا را دنبال کنید و به لوژ بیلدربرگ نر
نامیده می شد. طرفداران این نظریه می گویند که تشکیلات صنفی بنایان در انگلستان در نیمه اول قرن سیزدهم تأسیس شد. با زوال سبک گوتیک در معماری اروپا، تشکیلات بنایان رفته رفته اهمیت خود را از دست داد. برای نجات تشکیلات مذبور از نابودی، در سال ۱۶۰۰ میلادی ورود افراد غیر بنا به لژهای فراماسونری آزاد شد و اولین فرد غیر بنا به نام “جان بوزول” در همین سال وارد تشکیلات بنایان آزاد گردید و به عضویت لژ ادینبورگ پذیرفته شد. به تدریج اشراف انگلستان برای دستیابی به اهداف سودجویانه خود وارد تشکیلات بنایان آزاد شدند. با ورو افراد غیر بنا به نشکیلات مذبور، واژه “ماسون” پذیرفته شده در بین بنایان متداول شد. حریق بزرگ شهر لندن که در ۱۶۶۶ میلادی به وقوع پیوست باعث تمرکز بنایان از سراسر اروپا در این شهر شد. همین امر باعث رونق گرفتن لژهای فراماسونری گردید.
پایان یافتن بازسازی شهر لندن سبب فروکش کردن فعالیت آن ها و تفرقه بنایان شد. بروز شورش های گسترده در سال ۱۷۱۷ در لندن باعث شد تمایل زیادی برای ایجاد جمعیتی میانه رو که بتواند بر اوضاع ناآرام آن دوره لجام بزند در بین طبقه متوسط و اشراف متمایل به بورژوازی به وجود آمد. هدف این جمعیت این بود که با دعوت مردم به اصول اخلاقی از بروز هرج و مرج جلوگیری کند. نکته ای که در تمامی منابع فراماسونری از آنان تعمدا غفلت می شود، توضیح این نکته است که در صورت صحت ادعاهای آنان درخصوص تاریخچه کهن فراماسونری و حضور معماران و بنایان در آن، چگونه این تشکل صنفی تبدیل به یک جمعیت پنهانی سیاسی-فرهنگی شد که در اندک مدتی توانست مرزهای اروپا،آمریکا، آفریقا و آسیا را در نوردد. نکته دیگری که بسیار حائز اهمیت می باشد عدم پرداختن منابع فراماسونری به تحولات سیاسی انگلستان در آستانه تشکیل لژ بزرگ انگلستان است. “محمد عبدالله عنان” محقق جمعیت های سری و جنبش های تخریبی از این موضوع به عنوان شورش های گسترده در سال ۱۷۱۷ در لندن یاد می کند. پاسخ به برخی سوالات درخصوص منشأ جمعیت فراماسونری و جواب چرایی رسوخ مفاهیم، شعارها و علائم یهودی- صلیبی در این جمعیت را می توان از بررسی تحولات انگلستان در خلال سال های ۱۷۱۷-۱۷۱۴ میلادی. و روی کار آمدن خاندان هابسبورگ با حمایت کانون های یهودی- صلیبی به دست آورد. @sarbaze110
لازم به ذکر است که اولین لژ فراماسونری، ۳ سال بعد از صعود خاندان آلمانی هابسبورگ به سلطنت انگلستان در لندن تأسیس شد، این تقارن و حضور موسسین لژ فراماسونری در بین برکشندگان خاندان هابسبورگ در انگلستان از یک سو ارتباط گسترده لژ انگلستان با دربار لندن، از سوی دیگر نشان می دهد که لژ فراماسونری برای استقرار و تثبیت این خاندان که ارتباطی مرموز و ویژه با کانون های زرسالار جهانی داشت در انگلستان تأسیس شد و با بسط حوزه نفوذ خود، مانع آن کانون ها را در سراسر جهان تأمین نمود، و به عنوان بازوی تشکیلاتی استعمار و کانون های استعماری عمل نمود. دکتر جیمز اندرسون و جان تئوفیل دزاگولیه از پیشقدمان این جریان بودند و نقشی اساسی در این زمینه ایفا کردند. نقش موثر این دو تن به حدی بود که عده ای معتقدند تشکیلات فراماسونری را این دو ایجاد کردند. تهیه قانون اساسی فراماسونری توسط جیمز اندرسون و وارد کردن خاندان سلطنتی انگلستان در این تشکیلات توسط دزاگولیه در واقع تحولی اساسی در کارکرد جمعیت بنایی ایجاد کرد. به همین دلیل این دو تن را می توان موسس سازمان فراماسونری تلقی کرد که دیگر کارکرد آن، تعلیم اصول معماری و فنون آن نبود، بلکه تبدیل به نهادی شده بود برای ترویج و تبلیغ بورژوازی و لیبرالیسم. براساس واقعیت های تاریخی، واژه فراماسونری تا قبل از سال ۱۷۱۷ – سال تشکیل لژ بزرگ لندن- به هیچ وجه مرسوم نبوده است.
آنچه تا قبل از این تاریخ مرسوم بوده، واژه ماسونری است که به صنف بنایان اطلاق می شده است. دزاگولیه با افزودن صفت “آزاد” به ابتدای این نام در واقع سعی کرد با جعل واژه “فراماسونری” ضمن ساختن پیشینه ای کهن برای تشکیلات جدید خود، اهداف و ماهیت این سازمان را نیز پنهان نماید. با توجه به رسوخ آیین مسخ شده ی یهودیت در فراماسونری، آنچه در روایت رایج به وجود آمدن تشکیلات فراماسونری- یعنی به وجود آمدن فراماسونری از بقایای جمعیت صنفی بنایان- مجهول می ماند، چگونگی و چرایی تأثیرپذیری شدید آیین فراماسونری از فرقه های یهودی-صلیبی به ویژه آیین رازآلود کابالیسم است که در قرون ۱۶و ۱۷ در اروپا به شکل گسترده ای رایج بود. ارتباط ژان تئوفیل دزاگولیه با خانواده “لافی” و سایر سرمایه اندوزان یهودی که در اوایل قرن ۱۸ حضور شایان توجهی در لندن داشتند، محل مناسبی برای ارائه اندیشه های جهان وطنی یهود در قالب تشکیلاتی به ظاهر بی خطر به نام فراماسونری شد که آلات و ادوات بنایی و آیین رازآلود کابالا، جاذبه های فریبنده آن را تشکیل می دادند. @sarbaze110
**نورمن فاسترِ بریتانیایی،
سید! @sarbaze110
معمار اعظم فراماسونرها” و معاون ایرانیاش کیستند؟
فراماسونری یکی از بحث برانگیزترین پدیده های قرون اخیر بوده است. این ویژگی به دلیل ماهیت بسته و گرایشهای صوفیانه موجب جلب توجه بسیاری از افراد شده است. جریان دینزدایی و فراماسونری، جریانی تدریجی است و همان گونه که طیکردن مراتب ماسونی یک امر تدریجی است و در قالب سیر صورت میگیرد. مکانیسم این جریان بدینگونه است که ابتدا عنوان میشود مراد از معمار بزرگ جهان، همان خداوند است، سپس اعلام آزادی مذهب در مرام ماسونی و ترویج تساهل در زمینه اعتقادات مذهبی، و مرحله بعد، ترویج نظریه اعتقاد به خداوند بدون اعتقاد به انبیاء و ادیان است که همزمان با آن، آیین مسخشده یهودیت و مسیحیت نیز در بین افراد بهشکل غیرمستقیم و در قالب رمز و برخورد سمبلیک ترویج میشود.
استناد به مذاهب تحریفشده، حرکتی زیرکانه است برای نفی تدریجی ادیان و سستنمودن پایه اعتقادات. در مرحله آخر، نوبت به اعتقاد به خداوند میرسد که با ارائه آرا و نظریاتی مغشوش در این زمینه، عباراتی نظیر طبیعت و انرژی جایگزین واژه مقدس خداوند میشود. البته حتی رسیدن به این مرحله نیز، که عملاً صورت میپذیرد، باعث نمیشود آنان در ملأ عام اعلام کفر و الحاد کنند. بدین ترتیب میبینیم که اساسیترین وجه فرهنگی هر قوم که همان دین باشد در قدم اول مورد هجوم قرار میگیرد. برای روشنتر شدن این بحث، که اساس و پایه اول هجوم فرهنگی غرب به کشورهای اسلامی و دیگر کشورها می باشد، سیر دین زدایی را از اسناد و آراء فراماسونری پی می گیریم.
سیر استحاله فرهنگی اعضای تشکیلات فراماسونری
در کتاب دیالوگ ماسونی اثر دکتر ایشین داغ، فراماسونر ترک، در خصوص آزادی مذهب در فراماسونی و سیر تغییر افکار دینی اعضاء چنین می خوانیم: “ماسونی به ایمان و عقاید شخصی هیچ برادری مداخله نمی کند. هر ماسون برابر تمنیات روحی خود، دینی را پذیرا می شود. در این خصوص آزادی کامل دارد. در افکار سیاسی نیز وضع به همبن منوال است. ما در فراماسونری این طرز شروع را قبول داریم. ولی در مراحل بعدی و با گذشت زمان و پیشروی درجات فراماسونی موافق با تکامل تدریجی و احراز هویت فراماسونری در رسیدن به عقاید مشترک هستیم. از نظر ما، فراماسونری، نمونه های گوناگون انسانی را در بر می گیرد و با القای اصول و پرنسیب های اصلی آنان را پرورش داده و بار می آورد، می تراشد و صیقل می دهد، متحول می کند، و آنان را برای رسیدن به حکمت و عرفان یاری می کند.
با این اوصاف، فراماسونری فعلی، جدا از بیگانه اولیه، به صورت شخصیت دیگری درآمده و به عرفان می رسد. فراماسونری از طریق علم و حکمت و عقل موجبات تحول افکار و عقاید انسان را فراهم می آورد. می توان گفت فراماسونری یک موسسه آدم سازی است.ابتدا فراماسونری به مسائل دینی، نژادی، ملی و فلسفی و برداشت های سیاسی هم مسلکان نمی پردازد. فقط بعد ها قسمت های مغایر با اصول و دکترین فراماسونری، مانند تراشیده شدن سنگ خام، تراشیده شده و با دور ریخته شدن ناهمواری ها و مغایرت ها و انطباق فرد با عقل و حکمت و عرفان، موجبات ظهور حکما را فرام می سازد. در اینجا آزادی وجدان و افکار جاکم است. فعالیت های معموله صرفا به علت جرح و تعدیل عقاید هم مسلکان انجام می پذیرد. هدف ایجاد کاراکتری مطابق با دکترین فراماسونری در هم مسلک ها است. فراماسونری دارای نظام، آداب و عصاره ای است که در نتیجه دکترین فراماسونری حاصل می شود. برای کسانی که به ساحل عرفان رسیده اند، دیگر عبارت تولد ادیان مفهومی ندارد. آن ها بر ماورای دین مسلط شده اند. از نظر آنان وابستگی به دین و مذهب خاصی بی مورد است”.
مطالب نقل شده از کتاب دیالوگ فراماسونری، سیر استحاله فرهنگی اعضای تشکیلات فراماسونری را آشکار می کند. همانطور که ملاحظه می شود، این سیر از ادعای آزادی مذهب آغاز می شود، با رسیدن به عقاید مشترک تداوم می یابد و با نفی مذهب و جایگزینی عقل و علم گرایی به جای آن به پایان می رسد.
**تشکیلات فراماسونری در شهر لندن و فرقه های یهودی- صلیبی
عده ای از فراماسون ها معتقدند که زمینه های تشکیل مجامع ماسونی در بین صاحبان فن معماری شکل گرفت و دوره ساختن ساختمان های کاتدرال ها-کلیساهای جامع- را که سال های بین ۹۰۰ الی ۱۶۰۰ میلادی را در بر می گیرد، دوران رشد این اجتماعات قلمداد می کنند.
@sarbaze110
آنان مدعی هستند که در اواخر قرن ۱۲ و اوایل قرن ۱۳ میلادی اولین اتحادیه “کارگران بناخانه” در آلمان به وجود آمد. آلمان های متعصب برای ارضای تمایلات مذهبی خود دست به ساخت کلیساهای بزرگی زدند که مستلزم صرف هزینه، زمان و به کارگیری درازمدت هزاران کارگر و هنرمند در کنار یکدیگر بود. کارگران، استاد کاران و معماران قواعد خاصی را در بین خود برای دفاع از منافع یکدیگر برقرار کردند، محل نگهداری وسایل بنایی و گفتگو در مورد مسائل و معضلات حرفه، لژ
r Osama bin Laden who is: A person named Tim Osman commonly known name of Osama bin Laden. Osman by CIA team on the trip to the United States and its military bases had been referred to his political and military support to America to be enjoyed. There is evidence that Tim Osman White House in the Persian month Dey…
@sarbaze110