eitaa logo
انتی صهیونیست
88 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
203 ویدیو
98 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
[ ] تاريخچه‌ي صهيونيزم به اولين كنفرانس آشكار آنان در سال 1897 در شهر بال سويس بر‌مي‌گردد. در اين مجمع عده‌اي از يهوديان ثروتمند و بعضي از جاخام‌هاي آنان جمع شده و به رهبري دكتر تئودور هرتصل طرح تشكيل دولت يهود را ريختند، و با توسل به قدرت امپراطوري بلا منازع انگليس به تدريج اسكان يهوديان را در فلسطين دنبال نمودند. خريدن زمين‌هاي فلسطينيان كه از مدتي قبل شروع شده بود، به صورت يك برنامه‌ي دقيق و ادامه‌دار دنبال گرديد. جنگ جهاني اول و تجزيه‌ي دولت عثماني، منطقه‌ي فلسطين را در اختيار انگليس قرار داد و به دنبال اعلاميه بالفور در سال 1917 انگلستان و جامعه‌ي ملل پذيرفتند كه آن كشور – يعني انگليس- قيمومت كانون ملي يهوديان در فلسطين را به عهده گيرد، و هر سال عده‌ي قليلي از يهوديان اجازه مهاجرت به آنجا را داشته باشند. اما اين عده‌ي قليل به سرعت كثير شد. و كار به زد و خورد و جنگ و درگيري كشيد، و روز به روز مناطق اشغال شده توسط يهوديان افزايش يافت، تا آنجا كه پس از خاتمه جنگ‌جهاني دوم؛ يهوديان ساكن فلسطين اشغالي، اعلام استقلال كرده و تولد دولت اسرائيل را به آگاهي جهان رساندند. امريكا و كشورهايي مانند آن، اسرائيل را به رسميت شناختند، و مسئله در سازمان ملل هم به تصويب رسيد. از آن پس صهيونيست‌ها به عنوان يك دولت رسمي و عضو سازمان ملل متحد و با پشتيباني بي‌دريغ آمريكا، انگليس و فرانسه و ديگران جنگ‌ها و جنايت‌هاي فراواني را بر فلسطينيان و مسلمانان تحميل كردند.( جهان زير سلطه صهيونيزم، صفحه 129) براي شناخت ماهيت واقعي صهيونيزم به مطالب نوشته در پروتكل 1901.م صهيونيست‌ها اشاره نمائيم. در فصل اول آن مي‌نويسد:براي حكومت بر يك عده و حصول نتيجه، با زور و ترور بهتر مي‌توان به مقصود رسيد و برعكس، از مباحثات علمي و منطقي نتيجه‌اي حاصل نمي‌شود. طبق قانون طبيعت حق با زور است، و آزادي سياسي فقط توهمي است و اصولاً وجود ندارد... امروز قدرت طلا، جانشين قدرت حكومت‌هاي آزادي‌خواه شده است... سياست هيچ وجه اشتراكي با اخلاق... كسي كه مي‌خواهد حكومت كند بايد به مكر و حيله و قريب ودوروئي متوسل شود.و در فصل دهم مي‌نويسد: [ ] بايستي در تمام كشورها دائماً روابط ملت‌ و حكومت را مغشوش نمود، به طوري كه تمام مردم از نفاق و عدم هماهنگي و كينه و قحطي و شيوع امراض، و فقر و بدبختي خسته شوند و چاره‌اي جز تسليم به دستگاه حكومت وسيع و عالم‌گير ما نداشته باشند. بديهي است اگر ما به ملت‌ها فرصت نفس كشيدن بدهيم، شايد چنين زمان مساعد و مناسبي فرا نرسد.( جهان زير سلطه صهيونيزم، صفحه 88 تا 100) [ ] صهيونيست‌ها با همه‌ي وجود معتقدند كه از ديگران بالاتر و برتر و مهم‌تر و ارزشمندترند، و بايد صاحب همه‌ي ثروت‌ها باشند. و رهبري و هدايت جهان و سلطه و حكومت بر دنيا، مخصوص آنها باشد و ديگران بنده و خدمتگزار آنها باشند. ناحوم سوكولو- كه صهيونيست‌ها او را از متفكران برجسته‌ي خويش مي‌دانند – مي‌گويد: در ميان ملل متمدن يهوديان بي‌گمان خالص‌ترين نژادند. [ ] كتابي در دست يهود است به نام تلمود كه به عنوان شريعت شفاهي يهود است- به ضميمه‌ي تفاسير خاخامها – و يهوديان آن را معتبر مي‌دانند. در آن كتاب آمده است: [ ] ... ارواح يهود از ارواح ديگر افضل است. زيرا ارواح يهود جزء خداوند است، همچنانكه فرزند جزء پدرش است. و روح‌هاي يود، نزد خدا عزيزتر است، زيرا ارواح ديگران شيطاني و مانند ارواح حيوانات است. نطفه‌ي غيريهودي، مثل نطفه‌ي بقيه‌ي حيوانات است... ما ملت برگزيده‌ي خداونديم، لذا براي ما حيوانات انساني را خلق كرده است. زيرا خدا مي‌دانست كه ما احتياج به دو قسم حيوان داريم: يكي حيوانات ناطقه و باشعور مانند مسيحيان و مسلمانان و بودائيان و براي آنكه بتوانيم از همه‌ آنها به اصطلاح سواري بگيريم ما را در جهان متفرق ساخت. [ ] حيات و زندگي ديگران، ملك يهود است. چه رسد به اموال آنها، هرگاه غير يهودي احتياج به پول داشته باشد آنقدر بايد از او ربا و نزول گرفت كه تمام مايملكش را از دست بدهد.( همان، صفحه 108 تا 122) اين يكي از جلوه‌هاي بسيار زشت نژادپرستي در دنياي امروز است. [ ] ج) فساد اخلاقي: در اين كه فساد اخلاق و فحشاء در دنياي امروز در بيشتر اركان زندگي بشر رخنه كرده، ترديد نيست. به تعبير قرآن: (ظهر الفساد في البر و البحر بما كسبت ايدي الناس)؛ به سبب آنچه مردم فراهم آورده‌آند، فساد در خشكي و دريا نمودار شده است. (سوره روم/ آيه41) [ ] در جامعه‌ي جاهلي عرب و در جوامع گذشته‌ي بشر، فساد اخلاق و فحشاء رايج بود، اما نه به عنوان يك فضيلت و ارزش؛ اما در دنياي امروز اينها معيار ارزش تلقّي مي‌شوند. مثلاً: [ ] 1- در هندوستان، فرقه‌اي وجود دارد با عنوان لينگاميزم كه در كتاب تاريخ جان‌ناس آمده: [ ] @sarbaze110
[ ] اينها بخش تناسلي مرد را به عنوان معبود مي‌پرستند... فيلمي ساخته و آزادي در قلمرو جنسي را فطري قلمداد نموده‌اند. از جمله موارد فيلم بحث لينگاميزم است.( تهاجم يا تفاوت فرهنگي، صفحه 87) [ ] 2- آلن كوتا، نويسنده آمريكائي در كتاب سرمايه‌داري در تمام كشورها مي‌نويسد: [ ] در نظامي (نظام غرب) كه همه چيز مورد خريد و فروش قرار مي‌گيرد فساد، بلكه فحشاء از چارچوب انحراف‌هاي فردي خارج شده تا به قوانين زيربنائي نظام مبدل شود.( آمريكا پيشتاز انحطاط، صفحه 22) [ ] 3- مجله نيوزويك در سال 1984 مي‌نويسد: [ ] در ايتاليا مذهب كاتوليك رايج است و پدر در خانواده داراي قدرت مطلقه است. به عقيده‌ي بعضي از اين خانواده‌ها اين حق پدر است تا از دختران خود تقاضاي التذاذ جنسي كند. يك روانشناس ايتاليائي به نام ارنستو كافو مي‌گويد: من خودم خانواده‌اي را مي‌شناسم كه در آن پدر به هر شش دختر خود تجاوز كرد و در نهايت اين دلاوري‌اش نيز بسيار باليد. (مباني تبليغ، صفحه 100) [ ] 4- بسياري از كساني كه در غرب شعار آزادي زن سر مي‌دهند؛ مرداني و زناني هستند كه درپي منافع و لذت‌‌هاي بي‌ارزش خويش‌اند. در اين زمينه سخن يكي از مدافعان فمينيسم جديد يادكردني است. [ ] از رسواترين اشكال توسعه كه جنبه‌ي بهره‌برداري دارد؛ تجارت جديدي به نام بهره‌برداري جنسي يا جهانگردي جنسي است... اين صنعت نخستين بار توسط بانك جهاني، صندوق بين‌المللي پول و آژانس بين‌المللي آمريكا برنامه‌ريزي و حمايت شد. [ ] كمي دقت در برآيند رفتار با زنان در پوشش اين شعارها به روشني برملا مي‌كند زنان در پرتو اين انديشه تا آنجا تنزل پيدا مي‌كنند كه در جاهليت پيش از اسلام و يونان قديم تا آن اندازه سقوط نكرده بودند.( پژوهشهاي قرآني، شماره 27 و 28، صفحه 206) [ ] د) استبداد و ستم: ظاهراً در دنياي متمدن امروز، بعد از جنگ آزادي بردگان در آمريكا، برده‌داري از بين رفت. اما حقيقت در تاريخ چند صدساله اخير چيز ديگري است. برده داري و ظلم و ستم چهره‌ي ديگري پيدا كرده كه بسيار زشت‌تر از برده‌برداري قبل از اسلام و قرون وسطي است. [ ] سياست جهاني نيز اگر در مقابل حقيقت الهي انسان سر تسليم فرود آورد، يكجا بايد حساب مظلوميت ميليونها انسان آفريقايي را كه بي‌گناه بركشتي‌هاي باري تلمبار شدند و به آمريكا برده شدند و به فروش رسيدند – به طوري كه هزاران انسان سياه‌پوست در لايه‌هاي زيرين محمولات انساني كشتي‌هاي مزبور از خفگي مردند- پس بدهد و نمي‌تواند و نمي‌خواهد كه بتواند. اقتصاد جهاني،‌اقتصاد مبتني بر الحاد است و در اقتصاد با بينش الحادي نتيجه‌اي كه كاملاً بديهي است استثمار توده‌هاست. (مباني تبليغ، صفحه 24) [ ] فروش زنان، به بردگي و كارهاي پست كشاندن زنان و كودكان، بهره‌وري جنسي از آنان، تحميل جنگ به بهانه مبارزه با تروريزم و ... كه امروز همه‌ي جهان حتي بعضي از كشورهاي اسلامي را گرفتار كرده، و فقر و گرسنگي وحشتناكي كه بسياري از جوامع بشري را در برگرفته؛ بيانگر ظلم حاكم بر جامعه انساني است. [ ] ه) انحرافات اعتقادي در ميان مسلمانان: صد افسوس، با اينكه اسلام پيام‌آور مبارزه با جاهليت بود؛ اما امروز بسياري از كشورهاي اسلامي گرفتار بدترين نوع جاهليت هستند. [ ] غربزدگي بسياري از روشنفكران كشورهاي اسلامي، پذيرش بسياري از مباني فكري منحطّ غرب، وابستگي بعضي از سران به كشورهاي استعماري، فقر و جهل و بي‌سوادي در اين كشورها، تفرقه در دين و عدم پذيرش امامت معصومين‌‌(عليهم‌السلام) ورود افكار التقاطي حتي در تفسير قرآن و ... نشانه‌ي اين جاهليت است.به عنوان مثال به چند مورد از نمونه‌هاي انحطاط فكري و فرهنگي در جوامع اسلامي اشاره مي‌شود: [ ] الف) وهابيّت: يكي از چهره‌هاي جاهلي و زشت كه به نام اسلام در قرن‌هاي اخير در عربستان و بعضي ازكشورهاي اسلامي بروز پيدا كرد، و متأسفانه براي از بين بردن چهره‌ي زيباي اسلام اهل بيت‌(عليهم‌السلام) از سوي بعضي از كشورهاي استعماري حمايت شد؛ وهابيّت بود. @sarbaze110
[ ] 12- نيهيليسم و پوچ‌گرائي و بي‌هويتي انسان، فلسفه‌ي امروز بشر است؛ [ ] 13- تمام استعدادهاي مادي و معنوي بشري در راه تخريب وجود انسان به كار رفته است؛ [ ] 14- پيمان‌شكني – چه پيمان الهي و چه پيمان اجتماعي- رسم عادي بشر امروز شده است؛ [ ] 15- انسان متعالي امانت دار الهي،‌به مرتبه‌ي ابزار توليد تنزل يافته است؛ [ ] 16- ازوجود لطيف‌ترين موجود هستي يعني زن، جز در راه ارضاء تمايلات جنسي استفاده نمي‌شود. [ ] مصادیق جاهلیت مدرن پس از اسلام [ ] بنا بر شواهد قرآنی و حدیثی و آرا و پژوهشهای محققان، جاهلیت در تاریخ عرب پیش از اسلام منحصر نماند، بلکه مظاهر و مصادیق فراوانی از آن پس از اسلام هم وجود داشت تا جایی که می‌توان سده های نخستین اسلامی را دوران مبارزه فرهنگ جاهلیت با ارزش‌های جدید اسلامی دانست. ( ابن تیمیّه متوفی ۷۲۸) در کتاب اقتضاء الصراط المستقیم مخالفةَ اصحاب الجحیم، جاهلیت در دوره اسلامی را، در مقابل جاهلیت مطلق، جاهلیت مقید خوانده و به مصادیق آن در عصر خود از جمله تشبه مسلمانان به کافران، در اعیاد، اشاره کرده است. [ ] در قرون اخیر، محمد بن عبدالوهاب (بنیانگذار فرقه وهابیت ، متوفی ۱۲۰۶) و پیروان وی، که به شدت متأثر از آرا و اندیشه های ابن تیمیّه بودند، موضوع جاهلیت دوره جدید را مطرح کردند. ابن عبدالوهاب معتقد بود مردم سراسر دنیا یا دست کم مردم عربستان، به دلیل این‌که عقاید و اعمالشان مبتنی بر وحی نیست، همگی در جاهلیت به سر می‌برند در آغاز قرن بیستم نیز اصلاحگرانی چون محمد عبده (متوفی ۱۳۲۳/۱۹۰۵) و محمد رشیدرضا (متوفی ۱۳۱۴ ش/ ۱۹۳۵) در تفسیرالمنار به این موضوع اشاره کردند. به اعتقاد آنان برخی مسلمانان در عصر حاضر، از حیث دین و اخلاق ، جاهلانه تر از مخاطبان آیات قرآن در عصر نزول رفتار می‌کنند. [ ] اندیشه جاهلیت مدرن در آثار علما و نویسندگان دینی [ ] اندیشه «جاهلیت جدید» در دهه های اخیر، عمدتاً بر اثر مواجهه جهان اسلام با دنیای جدید، به صورت مفهومی مستقل در آثار برخی علما و نویسندگان دینی بازآفرینی شد. [ ] سیدابوالاعلی مودودی [ ] سیدابوالاعلی مودودی (متوفی ۱۳۵۸ ش/ ۱۹۷۹)، رهبر دینی و سیاستمدار پاکستانی، نخستین بار در ۱۳۱۸ ش/ ۱۹۳۹ از تجدد به جاهلیت جدید تعبیر کرد که در نگاه وی همه نظامهای حکومتی و نظریات سیاسی و اجتماعی ناسازگار با اخلاق و فرهنگ اسلامی را در بر می‌گرفت. وی هم جهان کمونیسم و هم دنیای غرب را مصداق این مفهوم می‌دانست. آرای مودودی با ترجمه آثار مهم او به عربی در دهه ۱۳۳۰ ش /۱۹۵۰ در جهان عرب رواج یافت. [ ] ابوالحسن علی حسنی نَدْوی [ ] شاگرد وی، ابوالحسن علی حسنی نَدْوی (متوفی ۱۳۷۸ ش/ ۱۹۹۹)، در ۱۳۳۰ ش /۱۹۵۰، کتابی با نام ماذا خَسر العالَم بِانحِطاطِ المُسلمین نوشت و در آن نظریه «جاهلیت جدید» مودودی را شرح داد. از این کتاب در کشورهای اسلامی استقبال گسترده ای شد به طوری که بارها تجدید چاپ و به زبانهای گوناگون ترجمه شد. ندوی عالم را به قطار سریع السیری تشبیه کرده است که جاهلیت غرب با تمام قوا و امکانات، آن را به سوی هدف خود پیش می‌برد و مسلمانان نیز در کنار سایر ملل دنیا مسافران بی اختیار و ناگزیر آن اند. [ ] سیدقطب [ ] در مصر عالم دینی و فعال سیاسی، سیدقطب (متوفی ۱۳۴۶ ش/ ۱۹۶۶)، مفهوم جاهلیت جدید را بیش از پیش گسترش داد. وی تحت تأثیر آرای مودودی و ندوی بود و پس از سفرش به امریکا ، در کتاب فی ظلال القرآن مطالبی در این باب نوشت. وی بعدها آرای تفصیلی خود را در باره جاهلیت معاصر در کتابی با نام مَعالِمُ فی الطریق منتشر ساخت. وی در این کتاب از تقابل جاهلیت و اسلام و انحرافات جوامع جاهلی جدید سخن گفته و مسلمانان را به فاصله گرفتن از تفکرات جاهلی و حرکت به سوی ارزشها و ساختن جامعه اسلامی دعوت کرده است. به نظر سیدقطب، همه تصورات، عقاید، فرهنگ‌ها و قوانین بشر امروز جاهلی است (حتی بسیاری از آن‌ها که اسلامی پنداشته می‌شود) جاهلیتی همانند آنچه اسلام در آغاز با آن مواجه بود یا حتی بدتر از آن. در نگاه وی جاهلیت، بندگی انسان در برابر انسان است و اسلام، بندگی انسان در برابر خداست؛ بنابراین، این دو آشتی ناپذیرند و برای ایجاد جامعه اسلامی باید از جاهلیت به اسلام منتقل شد. [ ] محمد قطب
ون آن مي پردازيم: [ ] منظر اول @sarbaze110 [ ] بديهي است كه دين اسلام، دين حق و دين توحيد خالص براي خداوند است و مردم را به راه خير و صلاح راهنمايي مي كند و از اين رو، خداوند آن را در اين آيه، دين همه ي انسان ها قرار داد:« إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلاَمُ(سوره ي آل عمران(3)، آيه ي 19)؛ همانا دين در نزد خدا، فقط اسلام است. »از آنجا كه دين خالص خداوند تنها در نزد اهل بيت (عليه السّلام)، تجسم عيني يافته و آنان مصداق هاي عملي براي اين دين هستند، از اين رو، تنها اهل بيت (عليه السّلام)، هدايتگر مردم و خارج كننده ي آنان از تاريكي جاهليت به سوي نور اسلام بر اساس قول خداوند تعالي در « قرآن كريم » مي باشند:« وَ جَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا؛ (سوره ي انبيا(21)، آيه ي 73) و ما آنان را اماماني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كنند. »و نيز« وَ جَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَ کَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ‌(سوره ي سجده(32)، آيه ي 24)؛ هنگامي كه صبر پيشه كردند و از ميان آنان اماماني را قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند و به آيات ما يقين داشتند. »آنان هستند كه مردم را به راه حق، كه همان راه خداي سبحان است، هدايت مي نمايند تا مصداق اين قول خداي متعال باشند:« وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ وَ جَاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ‌(سوره ي مائده(5)، آيه ي 35)؛وسيله اي براي حركت به سوي خدا بجوييد و در راه او بكوشيد، شايد رستگار شويد. »در همين باره در حديث شريفي از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) آمده است كه: « علي با حق و حق با علي است، حق در جايي است كه علي در آنجا است » (بحارالأنوار، ج29؛ اعلام الوري، ص 159).به دليل اينكه هر كس به حق جاهل باشد، آن را ضايع نموده است، پس هر مسلماني كه مخالف اهل بيت (عليه السّلام) باشد و حقّ آنها را تباه نمايد و از فرامين آنان سرپيچي كند، از اهل جهل و جاهليت است و فرقي نمي كند كه در عهد رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) باشد يا در زمان ائمه اطهار (عليه السّلام) يا پس از او، تا زمان حضرت مهدي (عليه السّلام) و اين بدان معناست كه جاهليت دوم در دوران رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) با مخالفت با فرامين او و دشمني ورزيدن نسبت به اهل بيت (عليه السّلام) آغاز شد و دليل اين مدعا، سخن خداوند متعال در« قرآن كريم » است كه مي فرمايد:« إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ کَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ(سوره ي فتح(48)، آيه ي 26)؛ياد كن هنگامي را كه كافران، دل هايشان را از تعصب و خشم شديد جاهلي آكنده كردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان نازل كرد. »حضرت فاطمه زهرا (عليها السّلام) در يكي از خطبه هاي خود، خطاب به مهاجران و انصار، به اين معنا اشاره مي فرمايند و مي گويند:« هجرت جز به سوي ما نيست و نصرت و ياري جز براي ما نيست و تعبيّت به احسان جز درباره ي ما نيست و هر كس از ما روي بگرداند، به جاهليت بازگشته است. » (بحارالأنوار، ج29، ص 197)يعني نمي توانيد مدعي باشيد كه ما مهاجر و انصار و تابعان به احسان هستيم، مگر اينكه بر وفق مبادي اهل بيت (عليه السّلام) عمل نماييد و به دين آنان رفتار كنيد و احكام و فرامين خود را از ائمه اهل بيت (عليه السّلام) دريافت كنيد.از همين روست كه روايات شريفي از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد شده كه تأكيد مي نمايد:« كينه جويي نسبت به عليّ بن ابي طالب (عليه السّلام) و شك كننده در ولايت او از اهل جاهليت؛ بلكه كافر، به كفر جاهليت است. »همچنين از قيس بن سعمان، از علقمة بن محمد الحضرمي، از ابي جعفر محمد بن علي (عليه السّلام) نقل شده كه فرمودند:رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از مدينه عازم حج خانه ي خدا شدند و آنگاه ماجراي غدير خم و خطبه ي پيامبر در آن را نقل كردند كه قسمتي از آن اين بود:« به خدا قسم انبيا و پيامبران الهي بشارت مرا دادند و من خاتم انبيا و پيامبران و حجت خدا بر همه ي اهل آسمان ها و زمين هستم، پس هر كس در اين حقيقت ترديد نمايد، كافر است، به كفر جاهليت اول و هر كس به اين گفته ي من شك نمايد، به همه ي گفته هاي من شك كرده و بنابراين در آتش است. » (مستدرك الوسائل، ج18، ص 184)در حديث ديگري از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل شده است كه حضرت علي (عليه السّلام) را مورد خطاب قرار دادند و فرمودند:« اي علي هر كس با كينه نسبت به تو بميرد به مرگ جاهليت مرده و خداوند همه ي اعمالي را كه در اسلام انجام داده، مورد محاسبه قرار مي دهد. [ ] » (بحارالأنوار، ج35، ص 49)بر اين اساس هر كينه ورزي نسبت به امام علي (عليه السّلام) و انكاركننده ي ولايت او در اين زمان نيز، اهل جاهليت بوده و كافر به كفر اهلي
لم) و اهل بيتش (عليه السّلام). @sarbaze110 [ ] به همين سبب است كه امام مهدي (عليه السّلام) در دعوت خود، با سختي ها و مخالفت هايي بيش از آنچه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) با آن رو به رو شد، مواجه خواهند شد؛ زيرا مردم به طور عموم از پذيرفتن اين دعوت سر باز خواهند زد و با جاهليت پوشيده با اسلام، با آن مقابله خواهند نمود. [ ] از عبدالله بن زراره از محمد بن مروان از فضيل نقل شده است كه از امام صادق (عليه السّلام) شنيدم كه فرمودند: « همانا قائم ما از مردم جاهل بيش از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) از جهان جاهليت، متحمل رنج و سختي خواهد شد. » [ ] گفتم: چطور چنين چيزي ممكن است؟ [ ] فرمودند: « رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حالي برانگيخته شد كه مردم سنگ و صخره و چوب هاي تراشيده شده را مي پرستيدند، اما قائم ما هنگامي قيام مي كند كه همه ي مردم براي مقابله با او به تأويل كتاب خدا و احتجاج به آن متوسل مي شوند. » (بحارالأنوار، ج52، ص362؛ غيبة نعماني، ص 269)به تعبير ديگر، جاهليت دوم كه در برابر امام (عليه السّلام) قرار مي گيرد، جاهليت تركيبي است؛ زيرا اين جاهليت به شعارهاي بدون محتوا و مضمون به ظاهر اسلامي چنگ مي زند كه مفهوم خود را از دست داده و جز نام و شعار چيز ديگري از آن باقي نمانده است.در روايتي رسول اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) در وصف اهل آخرالزمان و مسلمانان فرمودند:« به زودي روزگاري بر مردم فرا مي رسد كه از قرآن جز خط و از اسلام جز نام باقي نخواهد ماند. » (كليني، محمد بن يعقوب، كافي، ج8، ص 307؛ العدد القويه، ص81)و نيز از ائمه معصومان (عليه السّلام) رواياتي وارد گرديده كه آشكارا بر وجود جاهليت دوم قبل از قيام حضرت مهدي (عليه السّلام) اشاره مي نمايد. از آن جمله روايتي است كه علقمة بن زيد از امام صادق (عليه السّلام) و ايشان از پدرشان امام باقر (عليه السّلام) در تفسير قول خداي تعالي: « وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى (سوره ي احزاب(33)، آيه ي33)؛ فرمودند: جاهليت ديگري وجود خواهد داشت. » (بحارالأنوار، ج22، ص 189؛ تفسير قمي، ج2، ص 193)و اين موضوع صراحتاً اشاره به وجود اين جاهليت در آخرالزمان دارد. از همين رو، امام مهدي (عليه السّلام) بر اين مفهوم تصريح فرموده اند و مؤمنان را به برگزيدن روش تقيّه براي دفع شرّ جاهلان امر نموده اند. [ ] از ايشان در توقيع ارسالي براي شيخ مفيد آمده است:« و اين حكومتي است كه حركت ما و مباشرت شما به امر و نهي ما را نزديك مي كند و خداوند نور خود را كامل گرداند، اگرچه مشركان اكراه داشته باشند. در برابر برافروختن آتش جاهليت توسط امويان براي ترساندن مهدويّون، به تقيه چنگ بزنيد، من نجات آن كس را كه از پنهان كاري دست برندارد، به عهده مي گيرم... » (بحارالأنوار، ج53، ص 175؛ احتجاج، ج2، ص 495) [ ] در خاتمه بيان دلايل وارده از اهل بيت (عليه السّلام) پيرامون وجود جاهليت در آخرالزمان و قبل از قيام قائم آل محمد (عليه السّلام) را با ذكر روايتي از اميرالمؤمنين (عليه السّلام) به پايان مي بريم. از ايشان در حالي كه انگشتان خود را درهم فرو برده بودند، ضمن حديثي طولاني آمده است كه فرمودند: « اين آن يكي را در فتنه به قتل مي رساند و ناكسان فرومايه ي جاهليت باقي مي مانند، جاهليتي كه نه در آن نشانه ي هدايت وجود دارد و نه دانشي كه به وسيله ي آن درك شود كه ما اهل بيت (عليه السّلام) وسيله ي نجات هستيم، نه داعيان حكومت » (كتاب سليم، ص 715). [ ] برخی از ویژگیهای جاهلیت مدرن [ ] در جاهلیت جدید نیز همانند جاهلیت قدیم، بدعتهای ناروا و خلاف فطرت فراوان وجود دارد. جنگهای پی در پی، نابرابریها، تجاوز، مسابقات تسلیحاتی، آدم ربایی، آدم کشی و اعتیاد به مواد مخدر، از نمونه های آنهاست که برخی از آنها با برخی از بدعتهای دوران جاهلیت قدیم، مشترک است.دلیل خطرناک تر بودن جاهلیت جدید روشن است؛ چراکه اگر بدعت تلخ جاهلیت کهن، زنده به گور کردن بود، بدعت تلخ تر جاهلیت کنونی، زنده به دود کردن است؛ با این تفاوت که در جاهلیت قدیم، فقط شخص زنده به گور می شد، اما در جاهلیت جدید شخص و شخصیت با هم به قربانگاه می روند و روشن است که مرگ شخصیتی دشوارتر است. [ ] در توجیه دشواری مرگ شخصیتی انسان، همین بس که خیلیها آماده اند هزاران بار دچار مرگ جسمی و فیزیکی شوند، ولی هرگز دچار مرگ شخصیتی نشوند؛ زیرا ابعاد وجودی انسان از دوبُعد جسمی و روحی تشکیل شده است و در تقدّم و محور بودن بعد روحی او شکی نیست و اساسا جسم مرکبی است برای روح تا آن را به مقصد برساند؛ هر چند برخیها دچار وارونه کاری می شوند و روح را فدای جسم می کنند و البته در جاهلیت کنونی روح و جسم هر دو فدا می شوند.پس از اثبات وجود جاهليت در آخرالزمان با استناد به« قرآن » و روايات شريف اهل بيت (عليه السّلام)، اكنون به بيان مصاديق آن در عرصه ي واقعيت و چهره هاي گوناگ
[ ] برادر سیدقطب، محمد قطب (متوفی ۱۳۴۴ ش/ ۱۹۶۵)، نیز در این باب جاهلیّة القَرن العِشرین را نوشت. وی بر آن است که جاهلیت هم نوعی حالت روانی است که فرد از پذیرش هر نوع هدایت از سوی خدا سرپیچی می‌کند و هم نوعی عملکرد است که داوری بر طبق احکام الاهی را برنمی تابد. جاهلیت همان هوا و هوس است که منحصر به دوره خاصی نیست و همه اقوام و زمانها را در برمی گیرد. به نظر وی، جاهلیت عرب ساده و سطحی بود اما جاهلیت جدید مبتنی بر علم، تحقیق، نظریه پردازی و مترادف با آن چیزی است که امروزه پیشرفت و تمدن خوانده می‌شود. محمدقطب، جاهلیت قرن بیستم را عصاره جاهلیت همه اعصار تاریخ غرب دانسته و در بخش اعظم کتاب خود، مظاهر جاهلیت جدید را در ابعاد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی و هنری نقد کرده است. وی در نهایت راه جاهلیت زدایی را در عصر جدید رهایی از اسارت حاکمان آن، یعنی دو نظام سرمایه داری و کمونیستی، و رجوع دوباره به اسلام دانسته است. [ ] علی شریعتی [ ] در پاره ای از آثار متفکران مسلمان ایرانی معاصر هم می‌توان اشاره‌هایی به مفهوم جاهلیت جدید و مصادیق امروزین آن سراغ گرفت، از جمله علی شریعتی در کتابهایی مانند بازگشت و با مخاطب های آشنا به این موضوع پرداخته است. [ ] دلايلي بر وجود جاهليت دوم(مدرن) [ ] « قرآن كريم » به وجود جاهليتي موسوم به جاهليت دوم، پس از جاهليت اول در بين عامّه ي مسلمانان اشاره مي نمايد، كه از علائم ظهور امام مهدي (عليه السّلام) است. (كتاب موسوعة القائم (عج الله تعالي فرجه الشريف) من فكر السيد ابي عبدالله الحسين القحطاني، بخش عصر الجاهلية في آخرالزمان، ج3، صص 11-55.) شواهد قرآني بسياري بر اين موضوع تأكيد دارند، كه از آن جمله مي توان به آيات زير اشاره نمود: [ ] « ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْکُمْ مِّنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعَاساً يَغْشَى طَائِفَةً مِنْکُمْ وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ؛ (سوره ي آل عمران(3)، آيه ي 154.)سپس بعد از آن اندوه و غم، خواب آرامش بخشي بر شما فرود آمد كه گروهي از شما را كه بر اثر پشيماني، دست از فرار برداشته، به سوي پيامبر آمديد، فرو گرفت و گروه ديگر كه حفظ جان هايشان، آنان را پريشان خاطر و غمگين كرده بود، درباره ي خدا گمان ناحق و ناروا همچون گمان هاي جاهليت مي بردند. »« وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِکُنَّ وَ لاَ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى وَ أَقِمْنَ الصَّلاَةَ وَ آتِينَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ؛ (سوره ي احزاب(33)، آيه ي 33.)در خانه هايتان قرار و آرام گيريد و مانند زنان دوران جاهليت پيشين خود را براي نامحرمان نياراييد و نماز به پا داريد و زكات بدهيد و خدا و پيامبرش را اطاعت نماييد. »« إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ کَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجَاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَکِينَتَهُ عَلَى رَسُولِهِ(سوره ي فتح(48)، آيه ي 26.)؛ياد كن هنگامي را كه كافران دل هايشان را از تعصب و خشم شديد جاهلي آكنده كردند، پس خدا هم آرامش خود را بر پيامبرش و مؤمنان فرو فرستاد. »آيات بالا به وجود جاهليت اشاره دارد و از آنجا كه « قرآن » براي همه ي زمان ها نازل گرديده است، اثبات مي شود كه جاهليت دومي، قبل از قيام حضرت مهدي (عليه السّلام) نيز وجود خواهد داشت.هنگامي كه به احاديث روايت شده از حضرت محمد (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيتش (عليه السّلام) نيز مراجعه كنيم، تأكيد بر وجود اين جاهليت را درمي يابيم.از پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) روايت شده كه فرمودند: « من بين دو جاهليت كه دومين آن سخت تر از اولي است، برانگيخته شده ام. » (العقل و الجهل في الكتاب و السنة، ص 273.). [ ] در حديث بالا، اشاره ي آشكاري به وجود جاهليت دوم، پس از بعثت حضرت ختمي مرتبت (صلي الله عليه و آله و سلم) وجود دارد، كه سخت تر و بدتر از جاهليت اول است و اين موضوع از سياق اين روايت به خوبي آشكار است و نيز از ايشان روايت شده است كه فرمودند: « منفورترين مردم نزد خداوند، سه تن هستند: زنديق در حرم، دنبال كننده ي سنت جاهلي در اسلام و خواهان خونريزي انسان بي گناه. » (مستدرك الوسائل، ج18، ص 209؛ عوالي اللآلي، ج1، ص 176.) از اينجا پي مي بريم كه اكثر مسلمانان با وجود پذيرش اسلام به عنوان دين خود، از سنت هاي جاهلي و عادات آن پيروي مي كنند؛ در حالي كه مي دانند اين سنت ها مخالف با دين توحيدي اسلام و تعاليم آن است. [ ] شايد تفسير قول پيامبراكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) كه فرمودند: « من بين دو جاهليت كه دومي آنها خطيرتر از اولي است، برانگيخته شدم ». همين باشد؛ زيرا مردم با وجود اسلام آوردن، از عادات جاهليت نرهيدند؛ بلكه همچنان آن را حفظ نموده اند و اين به سبب هواهاي نفساني آنان است، نه به اراده ي خداوند و رسول خدا (صلي الله عليه و آله و س
است و با اين دليل اثبات مي گردد كه ما در زمان جاهليت دوم زندگي مي كنيم. [ ] منظر دوم [ ] از اميرمؤمنان (عليه السّلام) روايت شده كه فرمودند:« رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: « هر كس بميرد در حالي كه امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهليت از دنيا رفته و به خاطر اعمالي كه در جاهليت و اسلام انجام داده، مورد مؤاخذه قرار مي گيرد. » (بحارالأنوار، ج18، ص 176)از اين حديث، اثبات مي گردد كه امامت اهل بيت (عليه السّلام) ميزان و جداكننده ي جاهليت از اسلام است. بنابراين هر كس به امامت حقه ي آنان در قالب امامت دوازده امام پس از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) معترف نباشد، از اهل جاهليت است. اين موضوع، حتي در مورد كسي كه به امامت همه ي آنها اقرار، اما فقط يكي از آنان را آن گونه كه موافق ترتيب الهي تصريح شده براي پيامبر بشير و نذير، محمد بن عبدالله (صلي الله عليه و آله و سلم) منكر شود، نيز صادق است. هر كس كه امام اين زمان را كه همان مهدي منتظر (عج الله تعالي فرجه الشريف) است، نشناخته باشد، از اهل جاهليت بوده و در نتيجه منكر دعوت او و از اهل آتش است. [ ] منظر سوم [ ] روايات رسيده از اهل بيت (عليه السّلام) به اين موضوع اشاره دارد كه هر كس حضرت قائم (عج الله تعالي فرجه الشريف) را تكذيب نمايد، از اهل جاهليت است. از غياث بن ابراهيم، از امام صادق (عليه السّلام) و از پدرانش نقل شده كه فرمودند:« رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: « هر كس قائم از فرزندان مرا [در زمان غيبتش ] انكار نمايد، به مرگ جاهليت مرده است. » (بحارالأنوار، ج51، ص 73)چه بسيار كساني كه در اين روزها منكر حضرت مهدي (عج الله تعالي فرجه الشريف) هستند، گاهي امامت و شايستگي او را براي اين منصب و گاهي وجود و تولد ايشان را و برخي دعوت او يا نزديكي قيام و ظهور شريف ايشان را انكار مي كنند و همه ي اين افراد و گروه ها، اهل جاهليت و از مصاديق آن هستند. [ ] منظر چهارم [ ] اهل بيت (عليه السّلام) هرگز به ناپاكي هاي جاهليت آلوده نشده اند؛ بلكه از هر ناپاكي و پليدي به دور و در زير چتر اسلام متولد شده اند و اين موضوع نيز به خودي خود بيانگر وجود جاهليت دوم است. جاهليتي كه ائمه ي اطهار (عليه السّلام) از پليدي هاي آن پيراسته هستند، همان گونه كه حال رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) و امام علي (عليه السّلام) و حضرت زهرا (عليها السّلام) اين گونه بود. در زيارت « ائمه ي بقيع » آمده است كه:« شما همواره تحت مراقبت خداوند بوده ايد و او شما را در پشت هاي پاكيزه قرار داد و به رحم هاي پاكيزه منتقل نمود و جاهليت، شما را نيالوده است.... » (كافي، ج4، ص 559) [ ] منظر پنجم [ ] وجود تفرقه، اختلاف، درگيري و منازعه، وجه بارز عصر جاهليت اول بود، اما خداوند سبحان به وسيله ي اهل بيت (عليه السّلام)، بر آنان منت گذارد و پراكندگي امور آنان را جمع، گسيختگي هاي آنان را ترميم و آشفتگي هاي آنان را نظم بخشيد و دليل اين مدعا، سخن حضرت فاطمه زهرا (عليها السّلام) است، كه فرمودند:« فرمانبرداري از ما سبب نظام امت و امامت ما خاندان، امان بخش از تفرقه است... » (بحارالأنوار، ج29، ص 223).ما مي دانيم كه امامت، يك كلّ به هم پيوسته است و از اميرمؤمنان (عليه السّلام) آغاز و به امام مهدي (عليه السّلام) ختم مي گردد و اين بدان معناست كه اين ذوات مقدسه كه درود خداوند بر آنان باد، از تفرقه اي كه يكي از وجوه بارز عصر جاهليت است، در هر زمان و مكان به وسيله ي اهل بيت (عليه السّلام) از آن در امان هستند، اما مردم با ترك اميرمؤمنان (عليه السّلام) به جاهليت بازگشتند. [ ] منظر ششم [ ] احاديث و روايات نقل شده از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) و ائمه معصومان (عليه السّلام) به وجود جاهليت دوم و نيز مصاديق آن، كه ما در عصر حاضر در جوامع اسلامي خود مشاهده مي نماييم، اشاره دارد. [ ] از جمله ي اين روايات، حديثي است كه ابان بن تغلب از ابي عبدالله، امام صادق (عليه السّلام) و ايشان از رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نقل مي كند كه فرمودند: @sarbaze110 [ ] « حال شما چگونه خواهد بود، اي جماعت قريش، آنگاه كه بعد از من كافر شويد و ببينيد كه من در ميان گروهي از لشكريان خودم با شمشير بر چهره ها و گردن هاي شما مي زنم... پس جبرئيل (عليه السّلام) گفت: يكي براي تو و دومي براي علي بن ابي طالب (عليه السّلام) و وعده گاه شما سلام است. »ابان گفت: فدايت شوم، سلام كجاست؟ايشان فرمودند: « در شهر كوفه » (بحارالأنوار، ج53، ص 66).همان طور كه مي دانيد كفر، يكي از مشخصه هاي جاهليت است و اين گروه از قريش با اينكه ظاهراً مسلمان هستند، از سوي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به كفر توصيف مي شوند.اين معني استراد نمي گردد، مگر به آنچه كه در مورد امامت امام مهدي (عليه السّلام) ذكر كرديم و آن اين بود كه هر كس امامت وي را منكر شود، كافر و از اه
ل جاهليت است، اين از يك سو. از سوي ديگر چنين جاهليتي، به طوري كه بعد متذكر آن خواهيم شد، در « مكه » امام مهدي (عليه السّلام) رخ خواهد داد و اين وعده اي است كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به مشركان قريش در آخرالزمان داد و آن وعده اين بود كه حضرت خود و همراه با عليّ بن ابي طالب (عليه السّلام) در « كوفه »، با آنان پيكار خواهد نمود. [ ] اين رويداد به دست وزير امام مهدي (عليه السّلام)؛ يعني سيد يماني و مؤمنان همراه وي با استعانت از روح جدش امام علي بن ابي طالب (عليه السّلام) محقق خواهد شد و ايشان كوفه را با هدف مخالفت با جاهليت دوم در « مكه » امام مهدي (عليه السّلام) فتح مي نمايد، همان طور كه رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) جاهليت اول را در مكه آن زمان، مورد انكار و نهي قرار داد. [ ] اگر دعوت امام مهدي (عليه السّلام) را مورد بررسي قرار دهيم، در اين دعوت و روايات مربوط به آن، مصاديق متعددي كه بر وجود جاهليت دوم در زمان ظهور امام مهدي (عليه السّلام) و قيام مبارك ايشان دلالت مي كند، به دست خواهيم آورد. [ ] چند نمونه مصادیق عینی جاهلیت مدرن [ ] 1- ازدواج چند مرد با یک زن [ ] [ ] 2- بی غیرتی قانونی می شود [ ] [ ] 3- شرب و خمر [ ] [ ] 4- قمار و شرط بندی برای تصاحب زن و فرزندان همدیگر [ ] [ ] 5- زنا [ ] [ ] 6- لواط [ ] [ ] 7- زنان عشوه گر میشوند [ ] [ ] 8- شبکه های اجتماعی [ ] [ ] 9- زنده بگور کردن (سقط جنین) [ ] [ ] 10- تعصبات قومی(نژاد پرستی افراطی) [ ] [ ] 11- بحران های اقتصادی [ ] [ ] 12- تبرج (تو چشم بودن زن و مرد) [ ] [ ] 13- زرق و برق مساجد مسلمین [ ] [ ] 14- بی توجهی به اصول دین [ ] [ ] 15- توجه ظاهری به آموزه های دینی @sarbaze110 [ ] لطفا نشر دهید ✔✔✔ [ ] از افسر جوان جنگ نرم يکي ديگر از جاهليت اعراب زنده به گور کردن دختران بود اين اتفاق الان هم ميوفتد،تحت عنوان [سقط جنين] فرانسه،روسيه،هند و ژاپن،بيشترين سقط جنين رو دارند،اين جنين ها(بالاي 4 ماه که روح دميده شده و ديه کامل دارد)فروخته ميشه براي مواد آرايشي و غذايي مواد آرايشي بسيار گرون قيمت سوپ هاي گرون قيمتي که ثروتمندان ميخورن به ظاهر از کبد جنين براي طعم دهنده استفاده ميشه در انواع نوشيدني مثل پپسي،نستله،کرافت فوود ولي در واقع ميدانيد چه اتفاقي ميوفتد? همه مردار خوار ميشوند. آمار جهاني ميگويد سالانه 50 ميليون سقط جنين در دنيا صورت ميگيرد.(کشتن 50 ميليون انسان) آيا اين غير همان زنده به گورکردن است?! اعراب جاهلي فقط دختر زنده به گور ميکردن ولي الان،هم دختر هم پسر!!! 🔈🔉🔊 @sarbaze110 👽😈👿 《اَگر یڪنفر را بہ مَہــــــــــدے رساندۍ براے سپاهَش تو سرداره یارے》 @sarbaze110
یکى از آرزوهاى دیرینه بشر گسترش عدالت در سراسر گیتى و ریشه سوزى بیداد از همه آبادی هاى زمین است؛ و این امید و آرزو به شکل نوعى اعتقاد در ادیان الهى تجلى نموده است. در طول تاریخ، کسانى که مدعى تحقق این ایده شدند، طرح ها ریختند و چاره ها اندیشیدند، ولى، نتوانستند بشر خسته دل را امیدى بخشند. آرى؛ اندیشه ظهور حضرت مهدى (عج) تنها چراغ فروزانى است که می تواند تاریکی ها و غبار خستگى را از انسان دور کند. روزى که او میآید و حکومت واحد جهانى تشکیل مىدهد، انحراف و بیعدالتی ها را محو میسازد و ابرهاى خودخواهى و نفاق را کنار میزند تا بشر لذت و زیبایى زندگى واقعى را در سایه حکومت اهلبیت(علیهم السلام) و پیاده شدن همه احکام اسلام ناب محمدى(صلی الله علیه و آله) را با تمام وجود احساس کند. در آستانه این ظهور نورانى آن منجى بشریت، حوادث شگفت انگیزى اتفاق می افتد که از جمله آنها بازگشت گروهى از مؤمنان واقعى براى درک و تماشاى عظمت و شوکت جهانى اسلام و حکومت دولت کریمه خواهد بود؛ البته عده اى از کافران بد طینت نیز در این میان پیش از بر پائى رستاخیز به دنیا برمی گردند تا به سزاى پارهاى از اعمال ننگین خویش برسند. بازگشت گروهى از مؤمنان خالص و کافران ستمگر به این جهان پیش از قیامت، «رجعت» نامیده می شود. رجعت، یکى از مسائل مورد اختلاف میان مذاهب اسلامى است که از عقاید مسلم شیعه به شمار می آید و مورد تأیید اهلبیت (علیهم السلام) نیز قرار گرفته است. بر این اساس، گروهى از مؤمنان راستین و عدهاى از کافران بدسرشت، هنگام ظهور منجى عالم بشریت، حضرت مهدى (عج) به این دنیا بازگردانده میشوند تا مؤمنان به ثواب یارى آن حضرت در تشکیل حکومت عدل و قسط جهانى نائل آمده، از درک و تماشاى عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام، لذت ببرند و کافران به سزاى پارهاى از اعمال ننگینشان برسند. برخى از خرده گیران بر شیعه، امکان رجعت را مورد تردید قرار داده و اعتقاد به آن را ناپسند دانسته اند؛ بدان حد که گفته اند: «رجعت، مذهب گروهى از اعراب جاهلیت بوده است که برخى از فرق اسلامى (شیعه) بدان گرویده اند.» تردید و مناقشات مخالفان در صحت رجعت از یک سو و پیچیدگى مسئله از سوى دیگر، پرسش ها و شبهاتى را برانگیخته که از آن جمله است: منظور از رجعت چیست؟ آیا رجعت به معناى بازگشت برخى از اموات (ائمه (علیهم السلام) و گروهى از مؤمنان و کافران) به دنیاست و یا به معناى بازگشت دولت و قدرت به خاندان رسالت است؟ آیا رجعت به معناى نخست، ممکن است؟ آیا همانگونه که رجعت در امتهاى پیشین واقع شده است، در امت اسلامى نیز واقع خواهد شد؟ رجعت چه زمانى واقع مىشود؟ چه کسانى مشمول رجعت مىشوند؟ آیا رجعت همگانى است یا اختصاصى؟ و بالاخره فلسفه آن چیست؟ روزى که او مىآید و حکومت واحد جهانى تشکیل مىدهد، انحراف و بی عدالتی ها را محو می سازد و ابرهاى خودخواهى و نفاق را کنار میزند تا بشر لذت و زیبایى زندگى واقعى را در سایه حکومت اهلبیت(علیهم السلام) و پیاده شدن همه احکام اسلام ناب محمدى(ص) را با تمام وجود احساس کند این پرسش ها و نظایر آنها، موجب شده است که اندیشمندان اسلامى کتب و مقالات گرانمایه اى در تبیین این موضوع بنگارند و یا در کتب کلامى، بابى را به این موضوع مهم اختصاص دهند. @sarbaze110
مفهوم شناسى «رجعت» 1. معناى لغوى «رجعت» در لغت به معناى «بازگشت» است. لغتشناسان در توضیح واژه «رجعت» گفته اند: «رجعت، مصدر مرة از ماده «رجوع» به معناى یکبار بازگشتن یا بازگردانیدن است.» و نیز در «اقرب الموارد» درباره واژه «رجعت» آمده است: «رجع الرجل رجوعا و مرجعا، و معه انصرف ... هو یؤمن بالرجعة، اى بالرجوع الى الدنیا بعدالموت» یعنى رجوع به معناى بازگشت است و فلانى به رجعت ایمان دارد، یعنى او به رجوع به دنیا پس از مرگ اعتقاد دارد؛ پس واژه رجعت در لغت به معناى «یکبار بازگشت یا بازگردانیدن» است. ناگفته نماند که اصل «رجوع» که به معناى بازگشتن و بازگردانیدن (لازم و متعدى) به کار رفته است؛ مثل: «فرجع موسى الى قومه غضبان أسفا» و «فإن رجعک الله الى طائفة منهم...» که واژه «رجع» در آیه شریفه نخست، لازم است، چنانکه گفته می شود: «رجع الرجل» و در آیه شریفه دوم، متعدى می باشد. ازاینرو، واژه «رجعت» که مصدر مرة از ماده رجوع است، به معناى یکبار بازگشتن و یا بازگردانیدن به حال اوّل است. البته الفاظ مختلفى براى بیان این اصل اعتقادى در قرآن کریم و روایات اسلامى به کار رفته است، مانند: رجعت، ایاب، کره، رد، حشر، که همه در معناى بازگشت مشترکند، ولى در میان همه این الفاظ لفظ رجعت مشهورتر است. @sarbaze110 2. معانى اصطلاحى رجعت همانند بسیارى از واژهها علاوه بر معناى لغوى، در علوم مختلف در معانى گوناگونى به کار رفته، و با توجه به این معانى است که میتوانیم تصویر و شناخت صحیحى از معناى مورد بحث داشته باشیم. لغتنامه دهخدا معانى اصطلاحى مختلفى براى رجعت برشمرده است، که به اختصار اشاره میشود: الف) اصطلاح فقهى: بازگردیدن مرد به سوى زن مطلقه خود در مدت قانونى و شرعى. ب) اصطلاح نجومى: رجعت نزد منجمان و اهل هیئت، عبارتست از حرکتى غیر از حرکت کوکب متحیره به سوى خلاف توالى بروج و آن را رجوع و عکس نیز مینامند. ج) اصطلاح عرفانى: نزد اهل دعوت عبارتست از رجوع و کال و نکال و ملال صاحب اعمال به سبب صدور فعل زشت از افعال، یا متکلم گفتارى سخیف از اقوال. د) اصطلاح جامعه شناسى: در علوم اجتماعى، برخى جامعه شناسان به هنگام بحث از قانونمندى جامعه و تاریخ ، بر این باورند که قوانین تطوّرات تاریخى در همه جوامع مشترک است و تاریخ سه مرحله، ربانى و قهرمانى و انسانى را طى مىکند و همیشه این ادوار تکرار میشوند و آنان این حرکت تاریخ را «أدوار و اکوار» و «رجعت» گویند. روشن است که هیچکدام از معانى چهارگانه مذکور مورد بحث ما نیست و آنچه در این تحقیق مورد توجه است اصطلاح کلامى است. هـ) اصطلاح کلامى: رجعت در اصطلاح کلامى (متکلمان) عبارت است از بازگشت برخى از اموات به دنیا بعد از ظهور حضرت مهدى(عج) و قبل از قیامت. رجعت،یکى از مسائل مورداختلاف میان مذاهب اسلامى است که از عقاید مسلم شیعه به شمار میآید و مورد تأیید اهلبیت (ع) نیز قرار گرفته است.بر این اساس گروهى از مؤمنان راستین و عدهاى از کافران بدسرشت،هنگام ظهور منجى عالم بشریت،حضرت مهدى (عج) به این دنیا بازگردانده می شوند تامؤمنان به ثواب یارى آن حضرت در تشکیل حکومت عدل و قسط جهانى نائل آمده،از درک و تماشاى عظمت و شوکت دولت کریمه اسلام،لذت ببرندوکافران به سزاى پارهاى از اعمال ننگینشان برسند مرحوم «سید مرتضى» که از بزرگان شیعه است، چنین می فرماید: «رجعت، عبارت است از این که خداوند در هنگام ظهور حضرت مهدى(عج)، گروهى از شیعیان را که قبلاً از دنیا رفته اند، دوباره زنده می کند تا به ثواب یارى آن حضرت نائل شوند و دولت (کریمه) او را مشاهده کنند و نیز جمعى از دشمنان آن حضرت را دوباره زنده می کند تا از آنان انتقام بگیرد.» قاضى ابن برّاج در تعریف رجعت میگوید: «معناى رجعت این است که خداوند، هنگام ظهور حضرت قائم (عج) دستهاى از دوستان و پیروان وى را که قبلاً وفات نمودهاند، دوباره زنده میکند تا به ثواب یارى و اطاعت آن حضرت و نیز ثواب جنگ با دشمنانش نائل آیند.» شیخ مفید (ره)، در تبیین معناى اصطلاحى (کلامى) رجعت چنین میفرماید: «ان الله یرد قوما من الاموات الى الدنیا فى صورهم التى کانوا علیها فیعز فریقا و یذل فریقا و المحقین من المبطلین و المظلومین منهم من الظالمین و ذلک عند قیام مهدى آل محمد (علیهم السلام» خداوند گروهى از اموات را به همان صورتى که در گذشته بودند، به دنیا برمیگرداند، و گروهى را عزیز و گروهى دیگر را ذلیل میکند و اهل حق را بر اهل باطل غلبه و نصرت داده، و مظلومین را بر ظالمین و ستمگران غلبه میدهد، این واقعه هنگام ظهور ولى عصر(عج) رخ خواهد داد. دانشمند معاصر شیعى، علامه مظفر دراینباره میگوید: «عقیده شیعه در رجعت، بر اساس پیروى از اهلبیت(علیهم السلام) چنین است: خداوند عده اى از کسانى را که در گذشته از دنیا رفته اند، به همان اندام و صورتى که داشته اند، زنده کرده و به دنیا برمیگرداند. به برخى از آنان عزت می
دهد و پاره اى را ذلیل و خوار خواهد کرد و حقوق حق پرستان را از باطل پرستان میگیرد و داد ستمدیدگان را از ستمگران میستاند و این جریان یکى از رویدادهایى است که پس از قیام مهدى آل محمد به وجود میآید. کسانى که پس از مردن به این جهان بازمیگردند یا از ایمان بالا برخوردارند یا افرادى در نهایت درجه فساد و آنگاه دوباره میمیرند». در یک جمع بندى بین تعریفهاى فراوان رجعت، میتوان گفت که رجعت عبارت است از: بازگشت گروهى از مؤمنان محض به دنیا، و کافران محض پس از مردن و قبل از قیامت، در حکومت حضرت مهدى (عج) و روشن است که انبیاء و ائمه(علیهم السلام) به عنوان اشرف مؤمنان محض در بین رجعت کنندگان خواهند بود. @sarbaze110 در هیچ‌یک از احکام و قوانین الهی، فهم تمام ابعاد و حکمت‌های آن برای بشر عادی امکان ندارد؛ مگر سخنی از خداوند حکیم یا یکی از اولیا و انبیا و اوصیا وارد شده باشد. با‌این‌همه، دقت و مرور بر احادیث فراوان رجعت، ما را به نکاتی چند رهنمون می‌شود: البته دانش ژرف آن در خزانه علوم امامان نهفته است. 1. رجعت تحقق‌بخش قسمتی از آرمان انبیا و امامان بزرگوار است که در حیات اولیه خود به آن نرسیدند و آن، حضور در جامعه‌ای صالح و موحد است؛ 2. امت‌های گذشته به‌ویژه مۆمنان به آرزوی دیرینه و فطری خود؛ یعنی زندگی در جامعه دارای عدل، صلاح، تقوا و دانش نرسیده‌اند. 3. چشم‌به‌راهان ظهور و حکومت مولایمان، امام مهدی علیه‌السلام پیوسته در انتظار زیستند و با همان حال، از این جهان دیده فروبستند و در دفتر محبّت و مهر، دعای عهد را چنین زمزمه کردند: «اَللّهمَّ إن حالَ بَینی وَ بَینَهُ المَوتُ الَّذی جَعَلتَهُ عَلی عِبادّکَ حَتماً مَقضیًّا فَأخرجنی مّن قَبری...؛ خدایا، اگر میان من و او مرگ، آن سرنوشت حتمی بندگانت، فاصله شد، مرا از قبر بیرون آر...» بنابراین رجعت می‌تواند اجابت دعای منتظران باشد. رجعت نمایانگر قدرت الهی در زنده کردن مردگان است؛ چنان‌که برای برخی امت‌های گذشته چنین امری به وقوع پیوست. به آیات 110 سوره کهف درباره زنده شدن مردگان به دست عیسی مسیح علیه‌السلام و آیات 21 و 25 سوره کهف درباره زنده شدن اصحاف کهف مراجعه فرمایید 4. رجعت، موعد محاکمه کافران، منافقان و ستمگران به انبیا و به‌ویژه به اهل بیت رسول خدا است. 5. رجعت نمایانگر قدرت الهی در زنده کردن مردگان است؛ چنان‌که برای برخی امت‌های گذشته چنین امری به وقوع پیوست. به آیات 110 سوره کهف درباره زنده شدن مردگان به دست عیسی مسیح علیه‌السلام و آیات 21 و 25 سوره کهف درباره زنده شدن اصحاف کهف مراجعه فرمایید. 6. رجعت می‌تواند نشان‌دهنده بخشی از عظمت حشر اکبر و قیامت کبرا در ساحت محدود دنیا، با رسیدن برخی افراد به سزای اعمال گذشته خود؛ چه مۆمنان خالص و چه کافران محض. @sarbaze110 تاریخچه رجعت: با توجه به مستندات تاریخی می‌توان برای عقیده‌ی رجعت در بستر تاریخ، سه دوره را در نظر گرفت: الف) دوره‌ی پیدایش عقیده‌ی رجعت اعتقاد به رجعت هم‌زمان با نزول آیات قرآن در مکه، در «سوره‌های نمل، انبیا، اسرا و ...» مطرح و سپس در سوره های مدنی «بقره، نور و ...» دنبال شده است و قرآن این عقیده را تحت عناوین «خروج، حشر، إحیا و ...» برای پیروان خودش بیان نموده است. پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و اله و سلم) برای افرادی چون امیرالمؤمنین (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام)، عمّار یاسر، برید أسلمی، سلمان فارسی، و ... آیات مربوط به رجعت را قرائت و بعضی از مصادیق رجعت کنندگان را معرفی می‌نموده‌اند. در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، به دلیل عدم اطلاع خلفا از معارف دینی، جلوگیری از نوشتن احادیث نبوی، رواج یافتن اجتهاد صحابه، محیط خفقان‌زا و تاریکی به وجود آمده بود، ولی حضرت امیر (علیه السلام) در حدی که شرایط اجتماعی و اعتقادی جامعه‌ی نو پای اسلامی اجازه می‌داد، سعی کردند روایات و احادیثی که از طرف پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و اله و سلم) در تفسیر رجعت وارد شده و به بعضی از اصحاب آن حضرت گفته شده بود، برای مسلمانان شرح و تفسیر نمایند. در این میان کسانی که ظرفیت شنیدن اینگونه معارف را نداشتند رجعت را انکار کردند؛ اولین منکر رجعت، عبدالله‌ بن ابی‌بکر یشکری، معروف به «ابن الکوا» از سران خوارج بود و با امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد روایات رجعت مناظره کرد. در زمان امیرالمؤمنین (علیه السلام) ، به دلیل عدم اطلاع خلفا از معارف دینی، جلوگیری از نوشتن احادیث نبوی، رواج یافتن اجتهاد صحابه، محیط خفقان‌زا و تاریکی به وجود آمده بود، ولی حضرت امیر (علیه السلام) در حدی که شرایط اجتماعی و اعتقادی جامعه‌ی نو پای اسلامی اجازه می‌داد، سعی کردند روایات و احادیثی که از طرف پیامبر اکرم (صلی الله و علیه و اله و سلم) در تفسیر رجعت وارد شده و به بعضی از اصحاب آن حضرت گفته شده بود، برای مسلمانان شرح و تفسیر نمایند @sarbaze110 در زمان امام
حسین(علیه السلام) هم زمینه‌ی بیان این‌گونه معارف فراهم نبوده است. فقط در کربلا هنگام تقابل دو گروه حق و باطل، امام حسین (علیه السلام) برای تسلّی و دلجویی اصحاب خود به نقل از جد بزرگوارشان رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) رجعت را مطرح و تبیین نموده و آنان را به رجعت خود و اصحاب بشارت دادند: «فَأبشِرُوا (بِالجَنَّة) فَوَاللهِ لَئِن قَتَلُونا فَإنّا نُرَدُّ عَلَی نَبّیِّنا ثُمَّ نمکُثُ ماشاءَالله تَعالَی، فَأکُونُ أوّلَ مَن یَنشَقُّ الأرضُ عَنهُ ... .»؛ «بشارت باد شما را به بهشت، به خدا قسم اگر کشته شویم، به سوی پیامبر خویش برمی‌گردیم. سپس فرمودند: پس آن مقدار که خداوند بخواهد در قبر خواهیم ماند و من اولین کسی خواهم بود که رجعت می‌کند ... » این وضعیت تا پایان عصر امام سجاد (علیه السلام) (95ه ق) ادامه داشت. ب) دوره‌ی رشد و بالندگی عقیده‌ی رجعت (95 تا 260 ه .ق) با توجه به انحرافات خلفای سه‌گانه و خستگی مردم از درگیری‌های داخلی (مارقین، ناکثین، قاسطین)، و جوسازی‌های بنی امیه بر علیه معارف دینی، مردم از خاندان وحی فاصله گرفتند و بخشی از معارف دینی را به فراموشی سپردند. در عصر امام باقر(علیه السلام)، به دلیل زمینه‌سازی‌های امام سجاد(علیه السلام) در نشر معارف دین، آثار نهضت عاشورا و نفرت عمومی از هیئت حاکمه‌ی اموی، امام با درایت و بصیرت، جنبش علمی دامنه‌داری را پایه‌گذاری نمودند، که در زمان امام صادق(علیه السلام) به اوج رشد و بالندگی خود رسید و اگر فعالیت فرهنگی این دو امام همام علیهما‌السلام نبود، امروز از معارف اسلام ناب محمدی خبری نبود. در ابتدای امامت امام باقر (علیه السلام) گروهی به نام «قَدَریه» به انکار عقیده‌ی رجعت پرداختند. @sarbaze110
. بعضی ها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین المللی، می خواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند؛ این نمیشود، این نمیشود. این نشانه بی صبری و خسته شدن است. . امام خامنه ای، ۸۷/۶/۱9 @sarbaze110