در بین برخی از انجیلی ها اعتقاد راسخی وجود دارد مبنی بر این که شکل گیری حکومت ضد مسیح نزدیک است و در اثر آن یک دیکتاتوری سیاسی و اقتصادی شدید حاکم خواهد شد به نحوی که حتی برای خرید و فروش معمولی نیز احتیاج به کسب اجازه قبلی خواهد بود. اینان اعتقاد دارند که برای تقویت چنین رژیمی یک پیامبر دروغین توانا و یک مذهب جهانی به وجود خواهد آمد.
البته همه هواداران جریان راست مسیحی الزاما به این گونه عقاید پایبند نیستند، و اعتقادی به مراحل هفت گانه ندارند، بلکه بعضا پذیرفته اند که آموزه های انجیلی باید با شرایط عصر جدید انطباق داده شده و بازگشت به قوانین انجیلی و تحقق قطعی آنها ممکن است قرنها به طول انجامد. اما رهبران سیاسی و مبلغان راست مسیحی؛ مانند «پاتریک رابرتسون» و «جری فالول» و در واقع اکثر مبلغان تلویزیونی و نیز میلیونها تن از پیروانشان معمولاً دارای اعتقادات افراطی هستند.
حضرت مسیح به عنوان تنها منجی
یکی دیگر از مبانی اعتقادی کلیسای انجیلی اعتقاد به حضرت مسیح به عنوان تنها منجی است. این در حالی است که پیروان دیگر فرقه های لیبرال تر پروتستانیسم؛ مانند «پرسبیتریین ها» و «متودیست ها» حضرت مسیح را یکی از راههای نجات می دانند. این امر به ویژه یکی از مبانی اعتقادی مهمی است که باعث گرایش شدید انجیلی ها به دعوت پیروان دیگر ادیان بلکه پیروان دیگر فرقه های مسیحی به کلیسای انجیلی شده است.
متقاعد كردن مردم به اينكه به جای صلح باید در پی جنگ
برنامه های عامه پسند تلویزیونی کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود ۶۰ میلیون بیننده دارند، پیوسته می کوشند مردم را متقاعد سازند که به جای «صلح» باید در پی «جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعی می کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم
@sarbaze110
جانبداری از اسرائیل!!
عقاید دین شناختی (تئولوژیک) راست مسیحی به نوبه خود مبنای اصولی جانبداری این جریان از اسرائیل است و پایگاه سیاسی قابل توجهی برای طرفداران لیکود در آمریکا و عملکرد کسانی چون شارون در اراضی اشغالی فراهم آورده است. بر این مبنا، ایجاد اسرائیل در سال ۱۹۴۸ تحقق یک «پیشگویی پیامبرانه» و مقدمه عملی شدن پیشگوییهای دیگر بوده است. از این جهت ملاحظات استراتژیک یا سیاسی یا ارزشهای مشترک و امثال آن که مبنای جانبداری جریانهای غیرمذهبی از اسرائیل است نقش عمده ای ندارد.
البته بحث آخرالزمان در فرقه های مختلف مسیحیت به گونه های مختلف مطرح شده است و حتی در داخل جریان راست مسیحی نیز تفاوتهایی در نگرشهای بخشهای مختلف آن به مسئله آخرالزمان و ربط آن با کشور اسرائیل وجود دارد. برخی از اینان حاکمیت خدا را به گونه ای موسع می بینند و بر این مبنا معتقدند که خدا قادر به انجام هر آنچه که اراده کند، هست و لذا ضروری نیست که وسیله به خصوصی (دولت به خصوصی) وجود داشته باشد تا خدا بتواند هدف به خصوصی را محقق سازد. به علاوه موضوع تشکیل اسرائیل تا جنگ دوم به عنوان موضوعی جدی مطرح نبود و تنها بعد از این جنگ جدی شد. این واقعیت که نزدیک به دو هزار سال اعتقادی که رژیم اسرائیل از محورهای آن به شمار می رود، نقشی در مسیحیت نداشته است، از بزرگ ترین نقاط ضعف این اعتقاد است.
@sarbaze110
حضرت #مسیح به عنوان تنها منجی
یکی دیگر از مبانی اعتقادی کلیسای انجیلی اعتقاد به حضرت مسیح به عنوان تنها منجی است. این در حالی است که پیروان دیگر فرقه های لیبرال تر پروتستانیسم؛ مانند «پرسبیتریین ها» و «متودیست ها» حضرت مسیح را یکی از راههای نجات می دانند. این امر به ویژه یکی از مبانی اعتقادی مهمی است که باعث گرایش شدید انجیلی ها به دعوت پیروان دیگر ادیان بلکه پیروان دیگر فرقه های مسیحی به کلیسای انجیلی شده است.
متقاعد كردن مردم به اينكه به جای صلح باید در پی جنگ
برنامه های عامه پسند تلویزیونی کشیشان پروتستان در آمریکا که حدود ۶۰ میلیون بیننده دارند، پیوسته می کوشند مردم را متقاعد سازند که به جای «صلح» باید در پی «جنگ» باشند. آنها با نقل آیات انجیل سعی می کنند ثابت کنند که ما در دوره آخرالزمان هستیم.
پرستش سرزمین اسرائیل
اینان چون اعتقاد دارند اسرائیل باید «مقر فرود آمدن» دومین ظهور مسیح باشد، سعی دارند پرستش سرزمین اسرائیل را به یک آیین مذهبی بدل سازند.
مدرسه های انجیلی بسیاری، چه فرقه ای و چه فرافرقه ای در سراسر آمریکا اصول خداشناسی آرماگدون را بر پایه پرستش اسرائیل تعلیم می دهند. تعداد این مدارس در حدود ۲۰۰ مؤسسه و دارای حدود ۱۰۰۰۰۰ دانشجو می باشند. این دانشجویان پس از فراغت از تحصیل، کشیش پروتستان می شوند، به میان مردم می روند و این دیدگاه را تبلیغ می کنند.
قدرت گرفتن و قرارگرفتن معتقدان به «مشیت الهی گرایی» در سمتهای حساس ایالات متحده
آثار سیاسی قرارگرفتن معتقدان به «مشیت الهی گرایی» در سمتهای حساس ایالات متحده می تواند بسیار نگران کننده باشد. به عنوان مثال، «جیمس وات» به عنوان وزیر کشور اسبق ایالات متحده، در کمیته مجلس نمایندگان اظهار داشت:
«به علت ظهور دوباره و قریب الوقوع مسیح، نمی توانم خیلی در بندِ نابودی منابع طبیعی خودمان باشم.»
پیام مشیت الهی گرایان، منحصر به مرزهای ایالات متحده نیست. این گروه در اوت ۱۹۸۵ نمایشی را به صحنه آوردند که نخستین کنگره «مسیحیان صهیونیست» نام گرفت.
در اوایل دهه ۹۰ ، آمریکائیان به بیش از ۱۴۰۰ رادیوی مذهبی گوش می دادند. اکثریت هنگفتی از ۸۰۰۰۰ کشیش بینادگرای پروتستان که روزانه از ۴۰۰ ایستگاه رادیویی سخن پراکنی می کنند، خواهان مشیت الهی گرایی هستند. برخی از مشهورترین این افراد عبارتند از: پاتریک رابرتسون، جیمی سواگارت، جیم باکر و جری فال ول.
کشیشان بنیادگرا این توصیفات را نشانه مبادله سلاحهای تاکتیکی هسته ای می دانند.
ريگان رئيس جمهور اسبق آمريكا و مسيحيت صهيونيست
«لانگ»، مدیر تحقیقات «انستیتو کریستیک» در ۱۹۸۵ افشا کرد «رونالد ریگان»، رئیس جمهور آمریکا، معتقد به ایدئولوژی آرماگدون بوده است. رونالد ریگان در طی همه سالهای زندگی خود تحت تأثیر آموزش مادرش «نل ریگان» بود که گفته می شود زنی بسیار معتقد به کتاب مقدس بوده است. خود وی گفته است که ایمانش را مدیون مادرش است. «الینگ وود» که خود یکی از معتقدان پر و پاقرص پرستش اسرائیل و از جمله نبرد آخرالزمان است، گفته است که او و فرماندار ریگان اغلب با هم می نشینند و درباره پیشگوییهای کتاب مقدس به بحث و گفت وگو می پردازند. ریگان در یک مجلس شام می گوید:
«این نبی خشمگین عهد قدیم، حزقیال است که بهتر از هر کسی، قتل عامی را که عصر ما را به ویرانی خواهد کشید پیشگویی کرده است».
و سپس با خشم تندی درباره کمونیست شدن لیبی سخن می گوید و اظهار عقیده می کند که:
«این علامت آن است که فرارسیدن آرماگدون، دور نیست».
ریگان همچنین در یک مصاحبه گفته است: «اعتقاد دارد که تجدید حیات پیدا کرده است».
دادن لقب «امپراتوری شیطانی» به روسیه توسط وی که بعدها در زبان سیاستمداران آمریکایی مصطلح شد، از همین بینش سرچشمه می گیرد
@sarbaze110
بازگشت یهودیان به اسرائیل
اصول آموزش هواخواهان «مشیت الهی» این است که قبل از استقرار پادشاهی جهانی مسیح، مطابق پیشگوییهای کتاب مقدس، ابتدا می بایست یهودیان به اسرائیل بازگردند، سپس دولت یهود تاسیس و کلام خدا برای همه امتها تبلیغ شود. آنها معتقدند یک روز، یک یهودی افراطی، قدس را منفجر خواهد کرد تا در جای آن معبد سلیمان بازسازی شود؛ مراسم قربانی یهود از نو آغاز شود و سپس نوبت به آرماگدون خواهد رسید. حفاریهایی که در زیر قدس انجام می شود به منظور کشف آثار معبد سلیمان است تا ثابت شود معبد سلیمان در همین مکان فعلی قدس بوده است. در نتیجه با این توجیه به خراب کردن قدس و تاسیس معبد سلیمان درجای آن بپردازند. در حالی که مسلمانان بیم دارند هدف از این حفاریها فرو ریختن خودبه خودی مسجدالاقصی باشد.
@sarbaze110
راست گرایان مسیحی و اسلام
در حالی که دولت بوش خصوصاً در اوایل دوره بعد از حوادث ۱۱ سپتامبر کوشید تا مانع تبلیغات سوء علیه اسلام شود و مبارزه علیه تروریسم را جنگی بین «جهان متمدن» و دشمنان آن تعریف کند، گرایش راست مسیحی تلاش کرد که نوک تیز حمله را متوجه اسلام در کلیت خود کند. عناصر و گروههای فعال در طیف وسیع راست مذهبی، در این رابطه کوشیدند تا با استفاده از تعبیرات و دعاوی مندرج در سخنرانیهای «اسامه بن لادن» و همفکران او بر علیه یهودیت و مسیحیت از یک سو و تحریف برخی مضامین قرآنی از سوی دیگر چنین تبلیغ کنند که نظرات جریان القاعده، عین نظرات اسلام است و به این ترتیب مسلمانان وارد جنگ علیه مسیحیان شده اند. به عبارت دیگر به قول برخی، راست مسیحی خود را درگیر نوعی «جنگ صلیبی سربسته» علیه مسلمانان کرده است. این امر در عین حال به عامل مهم دیگری درتقویت گرایش مسیحیان راست به تلاش برای تحت تاثیر قرار دادن سیاست خارجی آمریکا تبدیل شده است.
اظهارات سردمداران راست مسیحی مانند «جری فالول»، «پاتریک رابرتسن»، «جری واینز» و… نشان می دهد که چگونه طرح مطالب سوء علیه اسلام از ۱۱ سپتامبر به بعد جزء ثابتی از گفتمان سیاسی راست مذهبی شده است.
جری واینز، کشیش کلیسای «بابتیست اول» در جاکسون ویل و رئیس سابق کنوانسیون بابتیست جنوبی که در کنوانسیون سالانه کشیشان محافظه کار در ۱۵ ژوئن ۲۰۰۲ سخن می گفت، علاوه بر طرح مطالب اهانت آمیز علیه اسلام، از «کثرت گرایی مذهبی» در آمریکا انتقاد کرد و گفت این کثرت گرایی به غلط، همه مذاهب را با هم برابر فرض می کند.
به نوشته «نیویورک تایمز» دیگر رهبران کنوانسیون مذکور نیز در همان جلسه یا در روزهای بعد، از اظهارات واینز حمایت کرده و مدعی شدند که اظهارات وی «بر تحقیقات وی درباره اسلام» مبتنی است. مطلب قابل توجه این که جرج بوش روز بعد از سخنرانی واینز از طریق ماهواره، پیامی برای نشست مذکور فرستاد و از جمله این جماعت را از «پیشگامان مدارا و آزادی مذهبی» خواند.
روشن نیست که آیا وی قبل از ارسال پیام، از مضامین سخنرانی واینز مطلع بوده، یا خیر ؛ هر چند که در سخنان وی نشانه ای حاکی از اطلاع وی وجود نداشته است. شماری از فعالان حقوق مدنی، از جمله گروه یهودی «جامعه ضد بهتان» ضمن انتقاد از اظهارات واینز از بوش خواستند تا علناً از اظهارات وی فاصله بگیرد.
اظهارات فالول در برنامه ۶۰ دقیقه ای در شبکه تلویزیونی «سی . بی . اس» علیه پیامبر (صلي الله عليه و آله) در ۸ اکتبر ۲۰۰۲ نمونه دیگری از اقدامات سوء سردمداران راست مسیحی علیه اسلام است.
«جری فالول» در مهر ماه ۸۱ در مصاحبه ای با شبکه تلویزیونی «سی . بی . اس» آمریکا، رسول گرامی اسلام (صلي الله عليه و آله) را مورد اهانت قرار داده بود. متعاقب این اظهارات توهین آمیز، علاوه بر ملتهای مسلمان در کشورهای مختلف، سازمان کنفرانس اسلامی، طی واکنشهایی بیانات این کشیش و اقدام شبکه تلویزیونی «سی.بی.اس» امریکا در پخش آن را محکوم کردند.
اگرچه مقامات امریکایی در مواجهه با اعتراض مسلمانان این کشور نسبت به اظهارات موهن این کشیش گستاخ، باآنان به طور صوری همدردی کرده و این اظهارات را موضع شخصی گوینده آن تلقی کرده اند ولی نمی توان سهم دولت امریکا ودولتهایی را که با عملکرد فرهنگی و سیاسی خود زمینه چنین گستاخیهایی را در داخل کشور خود به وجود می آورند، نادیده گرفت.
درکشوری که رئیس جمهور بی خرد و بی تجربه اش پس از حادثه ۳۰ شهریور تعمداً لبه تیز حملات خود را متوجه «اسلام گرایی» می کند و از سر نادانی سخن از لزوم به راه افتادن مجدد جنگهای صلیبی به میان می آورد، طبیعی است که کشیشان و اسقفهای آن نیز اینگونه مقدسات مسلمانان را وقیحانه مورد تعرض و هتک حرمت قرار دهند.
تظاهرات اعتراض آمیز مردم هند علیه اظهارات وهن انگیز «جری فالول» کشیش امریکایی که در آن به نبی اکرم (صلي الله عليه و آله) جسارت کرده بود، دست کم پنج شهید و تعداد زیادی مجروح بر جای گذاشته است. این خونین ترین عکس العمل مسلمانان علیه گستاخی آن کشیش حمایت شده امریکایی بود.
«فرید زکریا» یکی از نویسندگان مجله «نیوزویک» طی مقاله ای ضمن انتقاد از اظهارات فالول نوشت: «بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر فالول و رابرتسون تصمیم گرفتند که از این فاجعه برای بسیج طرفدارانشان علیه لیبرالها، طرفداران سقط جنین و… استفاده کنند، اما این امر عکس العمل شدیدی در جامعه آمریکا برانگیخت و محکومیت آنها را توسط طیف وسیعی از جمله رئیس جمهور بوش در پی داشت. در نتیجه فالول و رابرتسون وادار به عقب نشینی شدند، معذرت خواستند و به نحوی ناشیانه مدعی شدند که اظهارات آنها خارج از متن درنظر گرفته شده است. آنها بعداً از آن نوع کینه توزی دست برداشتند و در عوض مسلمانان را هدف آسان تری یافتند»
@sarbaze110
نکته قابل توجه در دوره بعد از توهین فالول، نحوه برخورد کاخ سفید بود. سخنگویان کاخ سفید حتی در مواردی که کراراً مورد سؤال قرار می گرفتند از اظهار نظر در این مورد خودداری کرده و تنها به تکرار این که «به نظر رئیس جمهور، اسلام دین صلح است» بسنده می کردند. به طور کلی کاملاً مشهود است که جرج بوش دیگر توجهی را که بلافاصله بعد از ۱۱ سپتامبر به تبلیغ بردباری مذهبی و جلوگیری از انجام اقدامات و طرح مطالب سوء علیه مسلمانان و اسلام نشان می داد، ندارد. یکی از دلایل اصلی این امر را می توان نفوذ بسیار بالای راست مسیحی در حزب جمهوری خواه و نقش مهمی که آنها در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴ ایفا می کنند، دانست/
@sarbaze110
الف) تشکیل حکومت یهودی در فلسطین
اندیشۀ تشکیل حکومت یهودی در فلسطین جایگاه ویژهای در میان صیهونیستهای مسیحی دارد. اینان در پاسخ به مسئله آخرالزمان، آموزههایی را ارائه کردند که مهمترین آنها تشکیل حکومت یهودی در فلسطین است. بر این اساس پایان تاریخ و ظهور حضرت مسیح منوط به تشکیل حکومت یهودی در فلسطین خواهد بود.
لیندزی که پیامبر مکتب صهیونیسم مسیحی شناخته میشود در اینباره معتقد بود که بسیاری از پیشگوییهای کتاب مقدس که ظهور حضرت مسیح و تشکیل حکومت جهانی توسط وی نیز از جمله آنهاست، متوقف بر تشکیل حکومت یهودی در ارض موعود خواهد بود.
لیندزی معتقد است بسیاری از وقایعی که در کتاب مقدس پیشبینی شده، با شروع یک دورة هفتساله رخ خواهد داد. شروع این دورة هفتساله نیز تشکیل دولت یهودی در فلسطین خواهد بود. بر این اساس تراژدی آخرالزمان تنها در پرتو دولت یهودی در فلسطین به وقوع خواهد پیوست. (Lindsey, 1970: 4-42) رونالد ریگان رئیسجمهور اسبق امریکا که معتقد به آموزههای صهیونیسم مسیحی بود در این زمینه گفت:
ابتدا یهودیانی که به خدا ایمان نداشته باشند به همة گوشه و کنار جهان پراکنده میشوند ... اما خدا به کلی آنها را فراموش نمیکند. پیش از بازگشت پسر خدا، او آنها را دوباره در اسرائیل گرد هم جمع میکند. حتی جزئیات وسایل حمل و نقل آنها به اسرائیل هم در پیشگوییهای انبیا آماده است. در این پیشگوییها آمده است که برخی از یهودیان با کشتی برمیگردند و دیگران به صورت کبوتر به لانه بازمیگردند که مراد همان هواپیماست. (هلال، 1383: 82)
اندیشۀ تشکیل حکومت یهودی در فلسطین جزء اصول لاینفک اعتقادی بنیادگرایان مسیحی درآمد. اساساً آباء کلیسا وجود سرزمین موعود در روی زمین را منکر میشدند و آن را فقط متعلق به عالم ملکوت میدانستند. آگوستین قدیس در اینباره معتقد بود که آنچه دربارة وجود کشور خدا در کتاب مقدس آمده است در آسمان قرار دارد نه در زمین و ثانیاً قدس و صهیون دو محل معین زمینی برای سکنای یهود نیست، بلکه دو مکان آسمانی است که به روی تمام مؤمنان به خدا گشوده است. (سماک، 1383: 181)
اما صهیونیستهای مسیحی سرزمین موعود مسیحیان را از آسمان به زمین منتقل کردند و وجود حکومت یهودی در آن را مفروض خود قرار دادند و در ضمن آن را مقدمة ظهور حضرت مسیح دانستند. اعتقاد به حق بازگشت یهودیان به فلسطین چنان در اعتقادات مسیحیان صهیونیست ریشه دوانده است که گویی سعادت و صلاح آنان در گرو دفاع از چنین حقی است.
برای بسیاری از مسیحیان صهیونیست اصلیترین دلیل حمایت از اسرائیل تعهد خداوند به ابراهیم(ع) است که بر مبنای آن پاداش خداوندی تنها برای کسانی است که به یهودیها رحمت بفرستند و عذاب نیز متعلق به کسانی است که یهودیان را لعن کنند. این عبارت مهمترین دستآویز مسیحیان صهیونیست در جهت حمایت از اسرائیل است. (spector, 2009: 23) اما
این حمایت به قدری رادیکال است که بسیاری از یهودیان را نیز برآشفت. گرشوم گورنبرگ روزنامهنگار اسرائیلی در تحلیلی از این نوع رادیکالیسم، ادعا میکند که ذات جنبش صهیونیسم مسیحی، غیرپراگماتیک است. وی معتقد است که صهیونیسم واقعی به دنبال ایجاد یک زندگی نرمال در دنیای امروز است، ولی صهیونیسم مسیحی با رویکردی رادیکال به دنبال حوادث آخرالزمانی است و یهودیان را تنها بازیگرانی در تراژدی آخرالزمانی مسیحیت میداند. ( (Smith, 2008: 8
@sarbaze110