• 27 آبان سال 1363 سالروز شهادت سرلشکر پاسدار شهید مهدی زینالدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) و شهادت شهید مجید زینالدین
@sarbazekoochak
خاطره از شهید مهدی زین الدین
.
قبل انقلاب، دم مغازه ی کتاب فروشیمان، یک پاسبان ثابت گذاشته بودند که نکند کتاب های ممنوعه بفروشیم.
.
عصرها، گاهی برای چای خوردن می آمد توی مغازه و کم کم با مهدی رفیق شده بود.
.
سبیل کلفت و از بناگوش در رفته ای هم داشت. یک شب، حدود ساعت ده. داشتیم مغازه را می بستیم که سر و کله اش پیدا شد. رو کرد به مهدی و گفت «ببینم، اگر تو ولی عهد بودی، به من چه دستوری می دادی؟»
.
مهدی کمی نگاهش کرد و گفت:«حالت خوبه؟ این وقت شب سؤال پیدا کرده ای بپرسی؟» باز هم پاسبان اصرار کرد که «بگو چه دستوری می دادی؟» آخر سر مهدی گفت: «دستور می دادم سبیلتو بزنی.»
.
همان شب در خانه را زدند. وقتی رفتیم دم در، دیدیم همان پاسبان خودمان است. به مهدی گفت:«خوب شد قربان؟» نصف شبی رفته بود سلمانی محل را بیدار کرده بود تا سبیلش را بزند. مهدی گفت «اگر می دانستم این قدر مطیعی، دستور مهم تری می دادم.»
@sabazekoochak
❤️شهید مهدی زین الدین❤️
🍂به سرمان زد زنش بدهیم. عیالم یکی از دوستانش را که دو تا کوچه آن طرف تر می نشستند، پیش نهاد کرد. به مهدی گفتم. دختر را دید. خیلی پسندیده بود. گفت «باید مادرم هم ببیندش. » مادر و خواهرش آمدند اهواز. زیاد چشمشان را نگرفت. مادرش گفت:«توی قم، دخترا از خداشونه زن مهدی بشن. چرا از این جا زن بگیره؟» مهدی چیزی نگفت. بهش گفتم: «مگه نپسندیده بودی؟» گفت:«آقا رحمان، من رفتنیم. زنم باید کسی باشه که خانواده ام قبولش داشته باشن تا بعد از من مواظبش باشن. »🍂
منبع: کتاب یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 14📚
#خاطرات_موضوعی
#شهید_مهدی_زین_الدین
@sarbazekoochak
.
⌛ فرمانده وقت شناس ⌛
.
◽پادگان ۱۹ دی قم
آموزش نظامی می دیدیم. یک روز سر صبحگاه اعلام کردند قرار است
آقامهدی بیاید و برای تان سخنرانی کند.
اسم آقامهدی ولوله ای انداخت بین نیرو ها.
.
◽وقتی رسید، رفت پشت تریبون.
از اندیمشک یک راست آمده بود پادگان.
بسم الله الرحمن الرحیم را که گفت
اول عذرخواهی کرد؛ از این که با لباس شخصی آمده توی پادگان نظامی.
.
◾گفت: " تازه از راه رسیده م. کل شب رو رانندگی کردم، لباس هم نبود بپوشم؛
چون قول دادم راس ساعت بیام نخواستم خلف وعده کرده باشم و الّا باید با لباس نظامی می اومدم. "
راوی ؛ علی مالکی نژاد
@sarbazekoochak
✅ریا
اهل ریا و تعارف واین حرف ها نبود. گاهی که بچه ها می گفتند «حاج آقا!التماس دعا» می گفت«باشه، تو زیارت عاشورا، جای نفر دهم میارمت. » حالا طرف، یا به فکرش می رسید که زیارت عاشورا تا شمر، نه تا لعنت دارد یا نه.
یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 73
@sarbazekoochak
💠در خدمت والدین💠
.
شهید مهدی زین الدین، از همان کودکی و نوجوانی در خدمت خانواده بود. مادر شهید زین الدین در این باره میگوید: «هر کاری که به عهده اش میگذاشتیم، به نحو احسن انجام میداد. خرید خانه از کوچکی برعهده اش بود و به پدرش هم که در کتاب فروشی، کتاب های درسی و مذهبی را در دسترس مردم میگذاشت، کمک میکرد».
@sarbazekoochak
💠آغاز تحصیلات💠
مادر شهید زین الدین درباره دوران تحصیل آقا مهدی میگوید: «در پنج سالگی به علت مسائلی از تهران به خرم آباد مهاجرت کردیم. در آنجا آقا مهدی را در کودکستانی که مسئولیت آن را یک فرد مذهبی برعهده داشت، ثبت نام کردیم. مهدی ساله ای ابتدایی را در مدرسه ای در همان شهر با موفقیت گذراند». پدر شهید نیز میگوید: «سال پنجم ابتدایی بود که روزی معلمش نزد من آمد و از نبوغ فوق العاده مهدی خبر داد و توصیه کرد که او کلاس ششم را هم به صورت متفرّقه بخواند و امتحان بدهد. ما هم با مشورت بعضی از دوستان قبول کردیم و مهدی از اسفند تا خرداد همان سال، کتاب های کلاس ششم را هم خواند و با نمره خوب قبول شد».
@sarbazekoochak
...
🌸🌸🌸🌸🌸
💌 دیگر همه خانواده مان با ازدواج ما موافق بودند.
مردها معمولا در این کار ها آسانگیر تر هستند.
ایراد های مادرم را هم خوشرویی و تواضع آقامهدی جبران می کرد. داماد به دلش نشسته بود.
.
💍 کارها سریع و آسان پیش رفت.
من و آقامهدی و خواهرش با هم رفتیم برای من یک حلقه ی طلا خریدیم.
نُهصد تومان؛ تنها خریدِ ازدواجمان.
حلقه ی او هم انگشتر عقیقی بود که پدرم خرید.
.
⚘ آینه را هم مادر آقامهدی از اصفهان برایمان سوغات آورد.
چند روز قبل خواهرم برایم بلوز و دامن صورتی خریده بود. همان را پوشیدم.
.
💞 رفتیم منزل آیت الله راستی و عقد کردیم.
روز سی امِ آخرین ماهِ بهار؛
ساعت ۷:۳۰ بعد ظهر دوشنبه.
🌸🌸🌸🌸🌸
برگرفته از کتابِ نیمه پنهان ماه - شهید زین الدین
@sarbazekoochak
شهید مهدی زین الدین هم همیشه در سخنرانی هایش می فرمود
شهدا شبهای جمعه میهمان اباعبدالله الحسین هستند و هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید آنها نیز شما را نزد اباعبدالله یاد میکنند.
پس به شهدا سلام کنیم یا یادی از آنها کنیم و اگر حالی هم داشتیم با خواندن زیارت زیر یادی از آنها کنیم.
زیارت نامه شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم.
@sarbazekoochak
27آبان 1395 سالروز درگذشت «مرضیه حدیدچی دباغ»، از مبارزان پیشگام انقلاب اسلامی
@sarbazekoochak
⚫️⚫️ محافظ شخصی امام و اولین زن فرمانده سپاه درگذشت
⚫️#مرضیه_حدیدچی دباغ از مبارزان پیشگام نهضت اسلامی صبح امروز پس از گذراندن دوره ای بیماری دار فانی را وداع گفت
🔶گوشه ای از سوابق بانوی مجاهد خواهر طاهره از یاران امام و رهبری در طول نهضت انقلاب اسلامی
🔹 بانو مرضیه حدیدچی معروف به طاهره دباغ از شاگردان آیتالله سید محمدرضا سعیدی بود و با جامعه روحانیت مبارز همکاری داشت.
🔹در سال 1353 و پس از دو بار بازداشت توسط ساواک با کمک شهید محمد منتظری و با پاسپورت جعلی از کشور خارج شد.
🔹حدیدچی و دخترش رضوانه میرزا دباغ در مدت بازداشت مورد وحشیانهترین شکنجه ها توسط ساواک قرار گرفتند.
🔹او همچنین در #عربستان سعودی به توزیع اعلامیههای امام خمینی در میان حجاج می پرداخت اما بیشتر فعالیتهای او در خارج از کشور مربوط به آموزش مبارزات چریکی در #سوریه و #لبنان زیر نظر شهید محمد منتظری و با حمایت امام موسی صدر می شد.
🔹در هنگام اقامت امام خمینی در پاریس بعنوان تنها زن محافظ شخصی و همچنین مسئول انجام وظایف اندرونی بیت امام مشغول فعالیت شد. امام، بانو حدیدچی را خواهر طاهره خطاب میکردند.
🔹پس از پیروزی انقلاب مناصبی چون اولین زن فرمانده #سپاه (استان همدان)، و رئیس زندانهای زنان تهران را بر عهده داشت. .
🔹بانو دباغ به همراه آیت الله جوادی آملی یکی از سه نمایندهای بود که در سال 67 پیام #امام_خمینی را به گورباچف آخرین رئیس جمهور شوروی رساند.
🔹بانو حدیدچی طی عمر بابرکت خود سه دوره نماینده مردم تهران و همدان در مجلس شورای اسلامی، مسئول بسیج خواهران کل کشور و استادی مدرسه شهید عالی مطهری و قائم مقامی دبیرکل جمعیت زنان جمهوری اسلامی را برعهده داشت.
@sarbazekoochak