قابل توجه اونایی که میگن:🍃
هیچکس منو دوست نداره...انگار من اضافه ام...
تنهام....کاش یکی منو دوست داشته باشه....
و....
امیرالمومنین علی (علیه السلام):🌹
هر کس رابطه اش را با خدا اصلاح کند...
خداوند رابطه اورا با مردم اصلاح خواهد نمود...👌🌺
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
˚____💚_____˚
با نام رضا به سینه ها گل بزنید[🌸]...ِ
با اشک به بارگاه او پل بزنید[😢]...
فرمود که هر زمان گرفتار شدید[⛓]...
بر دامن ما دست توسل بزنید[🌈]...
#به_وقت_عاشقی💜
#به_هوای_حرم_محتاجم💔
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
🔮ساعت به وقت *امام رئوف*
📿صلوات خاصه امام رضا علیه السلام📿
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی🌸 الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ 🌸و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید🌸 صَلَوةَ🌸 کثیرَةً تامَة🌸ً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَة🌸ً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.🌸
🌸📿
#همسر_شهید:
در جلسه اول خواستگاری از صادق پرسیدم که وقتی عصبانی میشوید، چه عکس العملی دارید؟
گفتند : من عصبی نمیشوم اگر هم عصبی شوم، محیط را ترک میکنم و با صلوات خودم را آرام میکنم.
بعد از عقد به این موضوع واقف شدم که صادق عصبی نمیشود؛ تجربه زندگی با ایشان نشان داد که همچون نامشان 👇در گفتارشان صادق هستند.
#شهید_صادق_اکبری
وقتی حضرت زینب (س) در قتلگاه بدن قطعه قطعه شده حسین (ع) را دیدند به جای ضعف در برابر دشمن غدار، گفتند: اللهم تقبل منا هذا قلیل القربان. خداوندا! این قربانی اندک را از ما بپذیر.
آنها که رفتند کاری حسینی کردند و آنها که ماندند، باید کاری زینبی کنند و گرنه یزیدی اند
#مادر_زینبی
#شهید_صادق_اکبری🌷🌷
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
🔴 #پینوکیو نباشید‼️
با نزدیکشدن به زمان پایان #ضربالاجل ایران،
تلاش غرب برای نشاندادن باغ سبز به #ایران افزایش یافته؛
از پول اندک اعتبار مالی یا فعالشدن #اینستکس تا وعده سفر رییس دولت #فرانسه به تهران.😏
تسلیم این صحنهآرایی خطرناک نباید شد؛ اینها میوههای نارسند و باید منتظر رسیدن محصول نهایی ماند.
#اندڪےبصیرت
اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ
إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ...
°°|حجرات/١٢°°
بعضی گمان ها ، گناه است
مثلا همین که گمان میکنی
من #دلتنگت نیستم..:)💔
.
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
پسرک فلافل فروش🍃
زندگینامه و خاطرات شهید هادی ذوالفقاری🌹
قسمت4⃣1⃣
"دستگيري ازمردم"
يادم هست در خاطرات #شهید_ابراهيم_هادي خواندم كه هميشه دنبال گره گشايي از مشكالت مردم بود. اين شهيد والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواستهام هميشه جيبم پر پول باشد تا گره از مشكالت مردم بگشايم.من دقيقاً چنين شخصيتي را در هادي ذوالفقاري ديدم. او ابراهيم هادي را #الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي ابراهيم ميگذاشت.🌹😊هادي صبح ها تا عصر در بازار آهن كار ميكرد و عصرها نيز اگروقت داشت، با موتور كار ميكرد. اما چيزي براي خودش خرج نميكرد. وقتي مي ً فهميد كه هيئت نوجوانان مسجد، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نميكرد.يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به پول دارد، حتي اگر شده قرض ميكرد و كار او را راه ميانداخت. هادي چنين انسان بزرگي بود.من يك بار احتياج به پول پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما هادي تا احساس كرد كه من احتياج به پول دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به من داد.زماني كه ميخواستم عروسي كنم نيز هفتصد هزار تومان به من قرض داد،ظاهراً اين مبلغ همه ي پساندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم.اما يك بار برادري را در حق من تمام كرد. زماني كه براي تحصيل در قم مستقر شده بودم، يك روز به هادي زنگ زدم و گفتم: فاصله ي حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به موتور دارم، اما نه پول دارم و نه موتورشناس هستم.هنوز چند ساعتي از صحبت ما نگذشته بود كه هادي زنگ زد. گوشي را برداشتم. هادي گفت: كجايي؟ گفتم: توي حجره در قم.گفت: برات موتور خريدم و با وانت آوردم قم، كجا بيارم؟تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد. نميدانيد آن موتور چقدر كار من را راه انداخت. بعدها فهميدم كه هادي براي بسياري از اطرافيان همينگونه است. او راه
درست را انتخاب كرده بود. هادي اين توفيق را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود.
كارهاي او مرا ياد حديث امام كاظم 7 در بحاراالنوار، ج 75 ،ص 379 ُهر قبول اعمال شما، برآوردن نيازهاي برادرانتان انداخت كه فرمودند: همانا مهر قبولی و نيكي كردن به آنان در حد توانتان است و الا اگر چنين نکنيد(، هيچ عملي
از شما پذيرفته نميشود.
٭٭٭
هادي دربارهي كارهايي كه انجام ميداد خيلي تودار بود. از كارهايش حرفي نميزد. بيشتر اين مطالب را بعد از شهادت هادي فهميديم.
وقتي هادي شهيد شد و برايش مراسم گرفتيم، اتفاق عجيبي افتاد. من در كنار برادر آقا هادي در مسجد بودم. يک خانمي آمد و همينطور به تصوير شهيد نگاه ميكرد و اشك ميريخت. كسي هم او را نميشناخت. بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي شهيد كار دارم. برادر شهيد جلو رفت. من فكر كردم از بستگان شهيد هادي است، اما برادر شهيد هم او را نميشناخت. اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما کمک کرد. براي ما عجيب بود. همه جور از هادي شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه اين خانواده را تحت پوشش داشته!حتي زماني كه هادي در عراق و شهر نجف اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد.در مراسم تشييع هادي، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها رانميشناختيم.
بعدها فهميديم كه هادي گره از كار بسياري از آنان گشوده بود.
#ادامه_دارد...
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
+ نوشتیم بَسـیـجـ✌️ــی...
_کوفیان خواندند لباس شخصی نظـ📞ــام
+نوشتیم شَهـیٓد...
_کوفیان خواندند مـ📡ـزدوران نظـام
+نِوِشْـ🖋ـتیم امام خامنه ای...
_کوفــیـان خوانــدند رهبــری
+نِوِشْتٓیـم جُمْهٓوری اِسْـ🇮🇷ـلآمـی ...
_کـوفیـان خـ📞ــواندندجـُمهوری ایرانی
﴿^^﴾هر کس بخواهد ما را بشناسد داستان کربلا را بخواند...
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
#طرح_خدایی🌹🍃
گفتم:ولی انگار اصلا منو فراموش کردی😞💔
گفتی: (فاذکرونی، أذکرکم… "منویاد کنید تا به یاد شما باشم"بقره/۱۵۲)
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim
4_5796339462971590597.mp3
1.15M
خودت را از یاد نبر...
#فایل_صوتی👌
#استاد_انصاریان🎤
══════°✦ ❃ ✦°══════
♡ #ʝѳiɳ ↴
➣ @sarbazelashkarim