eitaa logo
سرباز منصور‌‌‌🏳🇮🇷
1.3هزار دنبال‌کننده
537 عکس
2.7هزار ویدیو
18 فایل
#تبادل : @Adminsarbazemansoor مداحی،سخنرانی،قرآن،اخبار،پخش زنده ♡معنی سرباز منصور یعنی امام زمان♡ {ایــــتا} https://eitaa.com/sarbazemansoor {تلگرام} https://t.me/sarbazemansoor {سروش} https://splus.ir/httpseitaacomsarbazemansoor
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 پزشکیان: آن‌هایی که امروز به بهانه‌های واهی، مردم ایران را تحریم می‌کنند، همان‌هایی هستند که به دشمن ایران سلاح شیمیایی می‌دادند. https://eitaa.com/sarbazemansoor
47.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘️اللهم عجل لولیک الفرج 🔰داستان زیبای عاقبت بخیری شمرخوان کربلا https://eitaa.com/sarbazemansoor
💔 عاقبت توهین به تربت امام حسین علیه السلام! موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود، او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد. روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟ گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟ طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد. او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است. در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود. شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟ خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود. او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم. موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟ مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد. موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید! ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد. طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم. دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد. سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد. یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید. 📚 گناهان کبیره ، ج۲ ، ص۵۳۳ https://eitaa.com/sarbazemansoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱📸با هر عکس در ، چه اطلاعاتی را از خودتان در معرض دید عموم قرار می‌دهید؟ ⚠️ممکن است چنین اطلاعاتی در زندگی روزمره یا سفر، امنیت شما را در معرض خطر قرار دهد. https://eitaa.com/sarbazemansoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌وقوع آتش سوزی در «ذی قار» عراق 🔹‌منابع خبری در عراق از وقوع آتش سوزی در «ذی قار» و تلاش نیروهای آتش نشانی برای اطفای آن خبر دادند. https://eitaa.com/sarbazemansoor
43.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷مقام معظم رهبری؛ در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید. 📽 سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا امام جمعه محترم سلمانشهر در مراسم هیئت دسته روی عاشقان ثارالله شهرستان عباس آباد در پارک کوثر شهر سلمانشهر https://eitaa.com/sarbazemansoor
enc_17094196559234962291886.mp3
1.37M
▪️ ▪️تو اوج سختی و نا امیدی ها...
. علیه_السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کربلا - شهر رویایی - بی تو هر جایی - بی تابم کربلا - عشق دیرینم - تو رو می بینم - توو خوابم جا داره / مثل عشاقت / یه‌روز از داغت / بمیرم کاری کن / تا دم مرگم / نوکریت باشه / تقدیرم (هر عشقی جز تو زود گذره واسم هوامو داری لطفتو می شناسم) ۲ من ریزه خوار سفره ی عباسم ابی عبدالله - يا ابی عبدالله 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یک عمره - به تو منسوبم - آقای خوبم - یا حسین مستم کرد - عشق شیش گوشِت - بازه آغوشِت - یا حسین آبادم / با توام وقتی / توو اوج سختی / باهامی دل دادم / به غمت آقا / تا ته دنیا / آقامی (من که یه عمره سینه زنت بودم اسمتو بردم با همه وجودم) ۲ نگاهی کن به سینه ی کبودم ابی عبدالله - يا ابی عبدالله ..👇
در غم قتل علی ناله چو سر داد حسین قدسیان را ز غم خویش خبر داد حسین آمد از خیمه گه و در بر اکبر بنشست بوسه ها بر رخ خونین پسر داد حسین گفت ای لاله با غم ز چه پرپر شده ای غسل ش از آب رخ و خون جگر داد حسین آسمان خم شد و چشمان ملک خون بارید مشتی از خاک چو بر سینه و سر داد حسین آنچنان ناله به ناکامی اکبر بنمود که دعا را ره ترتیب اثر داد حسین قامت صبر نشد خم چو کمان گشت قدش درس عبرت به قضا و به قدر داد حسین تا که لب بر لب عطشان علی می سایید عشق را عاطفه را شور دگر داد حسین راس خونین علی را چو به دامن بگرفت ماه را در حرم مهر مقر داد حسین گفت تسلیم و رضایم به رضایت ای دوست درس آزادگی آنجا به بشر داد حسین گفت با خیل جوانان که به یاری آیند هان که جان از غم هجران پسر داد حسین ➖➖➖➖➖➖➖ #
بسم رب الحسین(۱۲) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ دوباره چشمــای گریونِ یک خــواهر به سمتِ گوداله به سمت یک پیکــر میگـــه خــداحــافـــظ بـــرادرِ زینب ســرت شــده داداش، همسفـر زینب غــریب خـواهـر وای (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ کجا برم بی تو که تکیه گاهم نیست قافله سالار و پشت و پناهم نیست تنت رو تا دیدم رو خاک این صحرا ناله کشیـــدم باز  به آه  و  واویــلا غــریب خـواهـر وای (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ سرت به نِیْ دیدم از نفــس افتـادم شکستــه قلبـــم رو ، صدای فریادم پاشو ببین داداش رخت اسارت رو صورت نیلی رو زخــم جسـارت رو گریه طفــلان  بر، ناقـهٔ بی محمل نالــه و افغــان دختـر خونیــن دل غــریب خـواهـر وای (۴)     𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ نگاهی کرد سمت علقمه با حسرت صدا زد ای کوه عشق و وفا،غیرت میون نامحـرم بی کس و بی یارم پاشـو ابوفاضــل  پاشـو علمــدارم غــریب خـواهـر وای (۴)     𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ از این همـه غربت آه و فغان دارم همسفـری مثل شمــر وسنان دارم خنـــدهٔ نامحــرم می دهـــد آزارم می کُشـــد از الان غصــــهٔ بازارم غــریب خـواهـر وای (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۸ ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۱۳) : به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ دلــم  عــــزادارِ  حضـــرت  سجــــاده برای این غـــربت ، زمـزمه ســـر داده خاک بقیـــع امشـب عطـــر دعـا داره از آسمـــون ، اشکِ  ستـــاره می باره امـام مظلـــومـم (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ مــزار بــی زائـر ، امــان از این غربت عطــر جنـان داره ، بهشــته این تربت زینــت عـُبّـــاد  و جلــــوهٔ  سجـّــاده بس که جفـــا دیــده از نفـس افتاده امـام مظلـــومـم (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ زادهٔ زهــــرا شد کشته به زهر کیــن مدینه شد دلخون از این غم سنگین خاک بقیــــع امشـب ناله و غــم داره فاطمـــه در خــاکــش بـزم عـــزا داره برای آقایــی که کشتــه شد مظلـــوم که شد سرانجام  از زهر جفا مسموم امـام مظلـــومـم (۴)    𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ یه عمری از داغ کرب وبلا می سوخت از غـــم سنگیــن شــام بلا می سوخت از غُـــل و زنجیــــر و بــزم حــرامیــها از  غـــم بــازار  و  عقـــدهٔ  شــامیـــها امــان از این غــربت (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ داغ جســـارت بـر یـک تــن بیمـــــار و هلهــلـه بــا ســرها بــر  ســــرِ بــازار و داغ ســه ســاله در گـوشــهٔ ویــرونــه ســـوزونده قلبــش رو دفــن غریبـونه امــان از این غــربت (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ به یاد لبهــــای خشــک علــی اصغـــر روضـــه بپــا می کرد برا  گـــلِ پـرپـر وقتی که تو حجـره آب و غـذا می دید خون دل از چشماش همیشه می بارید امــان از این غــربت (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۹