eitaa logo
سرباز منصور‌‌‌🚩
1.2هزار دنبال‌کننده
457 عکس
2.3هزار ویدیو
18 فایل
#تبادل : @Adminsarbazemansoor • مداحی،سخنرانی،قرآن،اخبار،پخش زنده، اعلام مراسم• ◇سروش: https://splus.ir/httpseitaacoms • ◇تلگرام: https://t.me/sarbazemansoor• ◇ایتا : https://eitaa.com/sarbazemansoor • ♡معنی سرباز منصور یعنی امام زمان♡ رسانه سرباز منصور
مشاهده در ایتا
دانلود
پیدا شدن نقاشی گمشده از داوینچی😳 پیدا شدن یک تابلوی به سرقت رفته از مکانی که کسی فکرشو نمی‌کرد. تکذیب یا تایید این خبر در کانال زیر👇 ♨️نقاشی گم شده پیدا شد https://eitaa.com/honar_Shakhs/272
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌دمعشق 🎥 خاطره زیبای حاج محمود کریمی از حالات خاص حاج قاسم در روضه‌های اهل بیت علیهم‌السلام [حاج محمود کریمی] @HajMahmoud_Karimi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | مدیحه‌سرایی دودمه حاج محمود کریمی بیاد سردار دل‌ها، شهید حاج قاسم سلیمانی اکبرم در راه دین جان می‌دهد رونقی بر دین و قرآن می‌دهد کانال حاج محمود کریمی @HajMahmoud_Karimi
27.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ⛔️ موکب جبرائیل گم شده در بین .... شاهکار حاج محمود کریمی در شب پنجم 📍نشر آثار [کانال حاج محمود کریمی] @HajMahmoud_Karimi
بیا ببین چی اوردم برات:) 👀🕶 ایتا رو ترکوندن با پستاشون! 😍 سه تا رفیق دهه هشتادی که روزمرگی هاشون رو میزارن...🥺❤️‍🩹 باح باح فقط عکس و فیلمایی که میزارن(((:🤍 https://eitaa.com/joinchat/1480327620Ca0b241a363 امکان نداره نباشی تو چنلشونننن🥺
(⚠️حاوی محتوای خشونت‌آمیز) این پست فیسبوکی که می‌بینید مربوط به مهدی پورباقیه که یک ماه پیش منتشر کرده و درمورد ۱۱ سال زندگی مشترکش چنین توصیفی داشته: مهدی پورباقی پادکستر بوده و ساکن کانادا بوده. مهدی دانش‌آموز دبیرستان علامه حلی؛ نخبه؛ فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف؛ و دارای مدرک دکتری از دانشگاه مموریال نیوفاندلند کانادا بوده. مهدی که تو اون پست فیسبوکی اونجوری در مورد زنش نوشته بود و از طرفداران زن‌زندگی‌آزادی هم بوده و اینو میشه توی پیجش پادکست‌هاش هم دید، چندوقت پیش زنش رو به طرز فجیعی می‌کشه و تیکه‌تیکه می‌کنه و می‌ذاره تو چمدون و می‌بره کنار رودخونه می‌ندازه... مهدی بعد از چندوقت خودش هم خود. .کشی می‌کنه.. پ.ن۱: کاش میشد این حرفو تو مغز تک تک آدما فرو کرد که زندگی آدما اونی نیست که تو شبکه‌های اجتماعی می‌بینید!! پ.ن۲: حقیقتا تا حالا حتی یک نفر تو طرفداران زن زندگی آزادی ندیدم که لااقل به این شعار الکی خودشون پایبند باشن چه برسه به اینکه نرمال باشن! *آدم https://eitaa.com/sarbazemansoor
📸 پزشکیان: آن‌هایی که امروز به بهانه‌های واهی، مردم ایران را تحریم می‌کنند، همان‌هایی هستند که به دشمن ایران سلاح شیمیایی می‌دادند. https://eitaa.com/sarbazemansoor
47.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘️اللهم عجل لولیک الفرج 🔰داستان زیبای عاقبت بخیری شمرخوان کربلا https://eitaa.com/sarbazemansoor
💔 عاقبت توهین به تربت امام حسین علیه السلام! موسی به عبدالعزیز می گفت: مشهورترین و داناترین پزشک شهر بغداد در زمان حکومت هارون الرشید دکتری مسیحی به نام "یوحنا"بود، او پزشک مخصوص هارون بود و هرگاه خلیفه بیمار می شد، او درمان می کرد. روزی یوحنا به نزد من آمد و گفت: تو را به حق پیامبرت و دینت قسم می دهم، بگو این کیست که قبرش در کربلا قرار دارد و مردم به زیارتش می روند؟ گفتم: او نوه پیامبر ما، امام حسین علیه السلام است. اما تو به من بگو چرا این سؤال را کردی و منظورت چه بود؟ طبیب مسیحی گفت: مدتی قبل، شاپور خادم خلیفه مرا به نزد خود طلبید. چون به نزدش رفتم مرا برداشت و به خانه موسی بن عیسی که از خویشان خلیفه بود، برد. او حاکم شهری بود و به دستور خلیفه به بغداد آمد. او را دیدم که بیهوش بر رختخوابش افتاده است. در پیش او طشتی بود که تمام احشاء و امعاء و محتویات شکمش در آن ریخته بود. شاپور از خدمتکار موسی پرسید: چگونه این بلا بر سرش آمد؟ خدمتکار جواب داد: یک ساعت قبل، امیر در نهایت سلامتی و خوشی بود و با ندیمان و دوستان خود صحبت می کرد. شخصی از بنی هاشم نیز در مجلس حاضر بود. او گفت: من بیماری شدیدی داشتم و هر کار کردم، بیماری ام بهبود نیافت. تا اینکه شخصی به من گفت: اگر از تربت امام حسین استفاده کنی شفا می یابی. من نیز چنین کردم و عافیت یافتم. موسی به مرد هاشمی گفت: آیا از آن تربت هنوز چیزی نزد تو باقی مانده است؟ مرد هاشمی گفت: آری. پس از آن کسی را فرستاد تا آن تربت را آورد. موسی (از روی تمسخر و بی احترامی) تربت را گرفت و روی آن نشست،مدتی نگذشت که ناگهان موسی فریاد کشید: سوختم! سوختم! طشت بیاورید! ما برایش طشت آوردیم. او به قدری استفراغ کرد که تمام احشای بدنش بیرون ریخت پس از آن ندیمان به خانه هایشان باز گشتند و مجلس شادی مبدل به عزا شد. طبیب مسیحی ادامه داد: شاپور به من گفت، بیا او را معاینه کن، شاید بتوانی درمانش کنی، من چراغی طلبیدم و با دقت به محتویات طشت نگاه کردم. دیدم جگر و دل و تمام احشای امیر در طشت افتاده است. با تعجب گفتم: هیچ کس نمی تواند او را معالجه کند مگر حضرت عیسی مسیح که مرده را زنده می کرد. سرانجام به هنگام سحر، امیر به جهنم واصل شد. یوحنا با اینکه مسیحی بود، مدتها به کربلا می رفت و قبر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را زیارت می کرد. بعد از مدتی، از عقیده خود برگشت و مسلمانی نیکوکار و پرهیزکار گردید. 📚 گناهان کبیره ، ج۲ ، ص۵۳۳ https://eitaa.com/sarbazemansoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📱📸با هر عکس در ، چه اطلاعاتی را از خودتان در معرض دید عموم قرار می‌دهید؟ ⚠️ممکن است چنین اطلاعاتی در زندگی روزمره یا سفر، امنیت شما را در معرض خطر قرار دهد. https://eitaa.com/sarbazemansoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌وقوع آتش سوزی در «ذی قار» عراق 🔹‌منابع خبری در عراق از وقوع آتش سوزی در «ذی قار» و تلاش نیروهای آتش نشانی برای اطفای آن خبر دادند. https://eitaa.com/sarbazemansoor
43.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷مقام معظم رهبری؛ در ماه محرم، معارف حسینی و معارف علوی را که همان معارف قرآنی و اسلامی اصیل و صحیح است برای مردم بیان کنید. 📽 سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاج آقا امام جمعه محترم سلمانشهر در مراسم هیئت دسته روی عاشقان ثارالله شهرستان عباس آباد در پارک کوثر شهر سلمانشهر https://eitaa.com/sarbazemansoor
enc_17094196559234962291886.mp3
1.37M
▪️ ▪️تو اوج سختی و نا امیدی ها...
. علیه_السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کربلا - شهر رویایی - بی تو هر جایی - بی تابم کربلا - عشق دیرینم - تو رو می بینم - توو خوابم جا داره / مثل عشاقت / یه‌روز از داغت / بمیرم کاری کن / تا دم مرگم / نوکریت باشه / تقدیرم (هر عشقی جز تو زود گذره واسم هوامو داری لطفتو می شناسم) ۲ من ریزه خوار سفره ی عباسم ابی عبدالله - يا ابی عبدالله 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یک عمره - به تو منسوبم - آقای خوبم - یا حسین مستم کرد - عشق شیش گوشِت - بازه آغوشِت - یا حسین آبادم / با توام وقتی / توو اوج سختی / باهامی دل دادم / به غمت آقا / تا ته دنیا / آقامی (من که یه عمره سینه زنت بودم اسمتو بردم با همه وجودم) ۲ نگاهی کن به سینه ی کبودم ابی عبدالله - يا ابی عبدالله ..👇
در غم قتل علی ناله چو سر داد حسین قدسیان را ز غم خویش خبر داد حسین آمد از خیمه گه و در بر اکبر بنشست بوسه ها بر رخ خونین پسر داد حسین گفت ای لاله با غم ز چه پرپر شده ای غسل ش از آب رخ و خون جگر داد حسین آسمان خم شد و چشمان ملک خون بارید مشتی از خاک چو بر سینه و سر داد حسین آنچنان ناله به ناکامی اکبر بنمود که دعا را ره ترتیب اثر داد حسین قامت صبر نشد خم چو کمان گشت قدش درس عبرت به قضا و به قدر داد حسین تا که لب بر لب عطشان علی می سایید عشق را عاطفه را شور دگر داد حسین راس خونین علی را چو به دامن بگرفت ماه را در حرم مهر مقر داد حسین گفت تسلیم و رضایم به رضایت ای دوست درس آزادگی آنجا به بشر داد حسین گفت با خیل جوانان که به یاری آیند هان که جان از غم هجران پسر داد حسین ➖➖➖➖➖➖➖ #
بسم رب الحسین(۱۲) :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ دوباره چشمــای گریونِ یک خــواهر به سمتِ گوداله به سمت یک پیکــر میگـــه خــداحــافـــظ بـــرادرِ زینب ســرت شــده داداش، همسفـر زینب غــریب خـواهـر وای (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ کجا برم بی تو که تکیه گاهم نیست قافله سالار و پشت و پناهم نیست تنت رو تا دیدم رو خاک این صحرا ناله کشیـــدم باز  به آه  و  واویــلا غــریب خـواهـر وای (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ سرت به نِیْ دیدم از نفــس افتـادم شکستــه قلبـــم رو ، صدای فریادم پاشو ببین داداش رخت اسارت رو صورت نیلی رو زخــم جسـارت رو گریه طفــلان  بر، ناقـهٔ بی محمل نالــه و افغــان دختـر خونیــن دل غــریب خـواهـر وای (۴)     𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ نگاهی کرد سمت علقمه با حسرت صدا زد ای کوه عشق و وفا،غیرت میون نامحـرم بی کس و بی یارم پاشـو ابوفاضــل  پاشـو علمــدارم غــریب خـواهـر وای (۴)     𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ از این همـه غربت آه و فغان دارم همسفـری مثل شمــر وسنان دارم خنـــدهٔ نامحــرم می دهـــد آزارم می کُشـــد از الان غصــــهٔ بازارم غــریب خـواهـر وای (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎•••─ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۸ ─‌‎═‎༅࿇༅❖ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بسم رب الحسین(۱۳) : به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ دلــم  عــــزادارِ  حضـــرت  سجــــاده برای این غـــربت ، زمـزمه ســـر داده خاک بقیـــع امشـب عطـــر دعـا داره از آسمـــون ، اشکِ  ستـــاره می باره امـام مظلـــومـم (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ مــزار بــی زائـر ، امــان از این غربت عطــر جنـان داره ، بهشــته این تربت زینــت عـُبّـــاد  و جلــــوهٔ  سجـّــاده بس که جفـــا دیــده از نفـس افتاده امـام مظلـــومـم (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ زادهٔ زهــــرا شد کشته به زهر کیــن مدینه شد دلخون از این غم سنگین خاک بقیــــع امشـب ناله و غــم داره فاطمـــه در خــاکــش بـزم عـــزا داره برای آقایــی که کشتــه شد مظلـــوم که شد سرانجام  از زهر جفا مسموم امـام مظلـــومـم (۴)    𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ یه عمری از داغ کرب وبلا می سوخت از غـــم سنگیــن شــام بلا می سوخت از غُـــل و زنجیــــر و بــزم حــرامیــها از  غـــم بــازار  و  عقـــدهٔ  شــامیـــها امــان از این غــربت (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ داغ جســـارت بـر یـک تــن بیمـــــار و هلهــلـه بــا ســرها بــر  ســــرِ بــازار و داغ ســه ســاله در گـوشــهٔ ویــرونــه ســـوزونده قلبــش رو دفــن غریبـونه امــان از این غــربت (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ به یاد لبهــــای خشــک علــی اصغـــر روضـــه بپــا می کرد برا  گـــلِ پـرپـر وقتی که تو حجـره آب و غـذا می دید خون دل از چشماش همیشه می بارید امــان از این غــربت (۴)   𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═┅─ رقیه سعیدی (کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۱۹
بسم رب الحسین :به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ ســـلام بر صبــر و قـــرار تـو ، زینب بر استـــواریّ  و  وقــار تـــو ، زینب ســلام بر دستـای بستــه در زنجیـر به عــزّت و نُطـــق و بیان عالمگیـر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام یا زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام بر چشمــای خیــره  بر نیزه به قـــاری قـــرآنِ رویِ ســـر نیـــزه ســـلام بـر لبهـــایِ  خیـــزران  دیده به رأس خونیــنِ تیــغ و سنان دیده 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حسیـن یا مظلـوم (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امان ز شـــامات و مجلــس اغیارش امان ز شــــامی و کوچــه و بازارش دختـــر زهــرا و بزم شـــراب ای وای حرملـه و بغض و اشک رباب ای وای 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــان از این غربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ خــرابه شــد کــاخ یزید و استبــداد با خطبـــهٔ غَــرّایِ حضـــرت سجــاد آتیشِ حســـرت زد به قلب شامیــها نُطـــقِ شـَـــرربارِ زینـــب بــی همــتا 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســـلام بر زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به خطبه هایِ سرخِ حیدری سوگند به نــالــهٔ ســـوزانِ  مــادری سوگند که این عَلَـم هرگز زمیـــن نمی مونه شعــار این نهضــت ، زمزمه هامـونه که خـــواری و ذلت نمی پذیریم ما چون همگـی هستیــم ملّـت ثـارالله 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حسیـــن ثــارالله (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۵/۲۰ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ بسم رب الحسین(۱۵) : به سمت گودال از خیمه دویدم من... ─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ هفـت روزه کــه داداش تو رو ندیدم من تو غـــربت کـــوفه چـــه ها کشیــدم من نبــــوده یک روز هـــم ازت جـــدا باشم تـــوی مصیبتـــها غـــریب و تنهــــا شم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب حسینم وای(۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نرفتـــه از یــادم وقتـــی توی گــودال سینــهٔ ســـوزانت چگـــونه شــد پامال وقتی که رأسـت شـــد همسفـــر زینب ســـایه شـــدی بر نِـی روی ســرِ زینب 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ طعنـــه و دشنـام از کوفـــه شنیـدم من تشت طــلا دیــدم نـالــه کشـــیدم من خمیـــدم از داغت گرچه صبــورم من انگاری هفت ســاله که از تو دورم من 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ غریب خواهــر وای (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بس که کتــک خوردم کبــوده بازویـم شبیـــه زهــــرای شکســـته پهلــویـم تیـــربلا رد شــــد از جگــرم هــــر بار ســرت به نی دیدم با چشای خونبــار 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امــان از این غــربت (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گرچه قدش خــم شد عزت و معنا کرد پرچــم و بالا برد غیـــرت و معــنا کرد شعــار زینب شد عـــزت و جــانبــازی پیــروِ این نهضــت ، داره ســرافـرازی 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ســلام یا زینب (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ کـرب و بلا بر جــاست با عَلَــمِ زینب غیــرت عباسیــست در حــــرم زینب پیـــام عاشـــورا در حرمش جاریست مدافـــع زینب کــارش علمــــداریست آخــر این نهضت شکست دیوان است وقت ظهـــــور یار در دلِ باران است 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ بیــا ابا صــالح (۴) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:رقیه سعیدی(ڪیمیا) ۱۴۰۱/۵/۲۲ 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌