جمعه ها شرحِ دلم
یک غزلِ کوتاه است؛
که ردیفش
همه دلتنگ توام . . .!
می آید...!
^^••^^••^^••🖤•••••••
•|| گناه یعنی...
«خداحافظ مهدی»
مواظب گریه های آقا باشیم😢💔
•|•° 🔖 @sarbazharam
#دخترانههاےآرام 🌸🍃
میگوییم :حجاب🌸
میگویند: لااکراه فی الدین😐
گویی فراموششان شده🤔
"قد تبین الرشد من الغی را"😌😏
میگوییم...
آرامش زن در حجاب نهفته است☺️
[•°◇◇ @sarbazharam
#ثواب_یهویی🙃
#تعجیل_درفرج_امام_زمان
متولدچه ماهی هستی…?
✋فروردین:۵صلوات🙃
😌اردیبهشت:۸صلوات🙂
😃خرداد:۱۰صلوات😃
😉تیر:۶صلوات🤗
😊مرداد:۱۲صلوات😝
🤓شهریور:۹صلوات🧐
🤪مهر:۲صلوات😄
😶آبان:۴صلوات☺️
🤩آذر:۱۸صلوات😜
😎دی:۲۵صلوات😍
😘بهمن:۱۶صلوات😁
😄اسفند:۷صلوات😅
#ثواب_یهویی😆
انجام بده😍☺️✋🏼
@sarbazharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ استاد رائفی پور
🔮 « روش کاربردی و تضمینی برای ترک گناه »
🔺اون موقع هست که وقتی میخوایم گناه کنیم تنمون میلرزه
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
🏅نشر آثار استاد رائفی پور
@OstadRaefipoor1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خواسته جالب دختر شهید مدافع حرم صدرزاده از پدرش
🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
@OstadRaefipoor1
🌟 به سوی بهشت
✍️ زیارت مجازی مزار مطهر شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
📽 از اینجا به گلزار شهدای کرمان وارد شوید👇
soleimany.ir/tour/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
♡ســاعت به وقــت دلتنگـے ♡
مگو جاے پــدر خالیست😔
فرو خور بغض معصـومانهات را و مزن آتش به دلهامان
پــدر اینجاست
ببین جاریست مثل عطر صبحدم در باد
ببین جاریست یادش در سرود و پرچم ایـران
پدر اینجاست
میان قلب هاے ما
پــدر میخواست تا تکلیف یک تاریخ را روشن کند با سرخے خونش
تشهّدهاے او با آن شهـادتنامه کامل شد
قسم بر عشق
که نامش همیشه پابرجاست
نرفته قاسمِ ما ؛ او هنوز هم اینجاست
میان قلب هاے ما
شهید راه حق شد قاسم سلیمانے ما
و رو سفید عالم شد به نزد مادر سادات
ســـــــــــــــــــردار
شرح دلتنگےمن باتو فقط یک جمله ست
تاجنون فاصله اے نیست از اینجا که منم
#سردارشهیدحاجقاسمسلیمانے
@sarbazharam
درگوشےیهچیزےمیگمردمیشم...!
اینقدرگفتیم #قاســـــــمسلیمانےمیشویم!
شدیم...؟؟
اصلا یهکـــــمهممثلحــــــاجےشدیم...؟
یاهمشحـــــــرفبود....؟؟
#حقیقتتلـــــــخ
#حـــــــرفدرگـــــــوشی...
@sarbazharam
#داستان_غسل_و_کفن_یک_قهرمان_
#توسط_مادر👇👇👇
11 شهریور 1396 | 23:34
🌸سردی آبی که بر روی #حسن میریخت تا اعماق جانش نفوذ کرده بود. در آن اتاق همه چیز انگار در یک زمان خاص متوقف شده بود؛ همه چیز سرد و یخ زده بود به جز اشکهایش...
🌸حریم حرم: همه چیز با جزئیات شبیه زمان به دنیا آمدن فرزندش بود، به جز یک مورد؛ آن زمان فرزند گریه میکرد و مادر آرام بود و بعد از 20 سال این بار مادر گریه میکرد 😭و فرزند آرام بود.
🌸لحظه لحظه خاطرات آن روز در ذهنش تداعی میشد و همچون فیلمی طولانی از مقابل چشمانش میگذشت و وجودش را آتش میزد.احساس سرمای شدیدی می کرد؛ درست شبیه سرمایی که در اتاق زایمان هنگامی که او را به دنیا آورده بود داشت.
🌸درست مانند زمانی که برای اولین بار صدای فرزندش به گوشش رسید؛ آن زمانی که شروع به گریه کرد؛ پرستار سریع نوزاد را برداشت تا در قنداقی بپیچاند. آخر او هنوز به سرمای دنیای جدید خو نگرفته بود، شاید هم هیچ وقت خو نگرفت. سپس او را به پدرش داد تا در گوشش اذان بگوید.
🌸انگار غافلگیری عادت او بود؛ اولین بار با زودتر آمدنش و بزرگ که شد با زودتر رفتنش.
🌸مادر هنگامی که اولین بار فرزندش را دید به حدی کوچک بود که میترسید او را بغل کند. حتی از انگشتانش هم میترسید. او را به سینهاش چسباند. نوزادش لحظه ای آرام و قرار نداشت. و اکنون جوانش را میدید که خاموش و بی جان گوشهای افتاده است😔. سردرگم بود، نمیدانست دنیا سرد و بی رنگ شده بود یا او.
🌸کنار پسرش نشسته بود. #بیست سال از آن زمان میگذشت؛ احساس میکرد همه اتفاقات به اندازه یک چشم به هم زدن بود. همه سختیهایی که در این دوران کشیده بود در برابر چشمان بسته پسرش بر باد رفت. با دستانش چشمان پسرش را لمس کرد. دلش میخواست برای آخرین بار چشمان #حسن باز میشد و به او مینگریست تا بقیه زندگیاش را از همان یک نگاه توشه بگیرد.
🌸بیست سال زندگی از حسن یک قهرمان ساخته بود. سرش را به سر پسرش تکیه داد. در دلش با او حرف می زد و انگار حسن هم میخواست برای مادر از خاطرات روزهای جنگ بگوید. اینکه چگونه برای لحظهای علی اکبر، قاسم وعباس شد و از حرم خانم زینب (س) دفاع کرد.
🌸یک نفر نزد مادر آمد و گفت که دیر شده و خواست که مادر اجازه بدهد تا پیکر فرزندش را ببرند.
🌸دستپاچه نگاهی به اطراف انداخت و گفت: چرا⁉️ من مادرش هستم. من اولین کسی هستم که او را بغل کردم؛ اولین کسی هستم که او را شستم؛ اولین کسی هستم که لباس بر او پوشاندم. 😭
🌸الان هم میخواهم آخرین کسی باشم که او را میشوید. آخرین کسی باشم که لباسش را میبندد. آخر او پسرک ناز پرورده من است. دست #حسن را محکم گرفت و گفت:فقط یک نفر باید کمکم کند.
🌸همیشه چیزی برای جا ماندن هست. همیشه لحظههایی در زندگی انسان خلق میشوند که دوست دارد بارها و بارها تکرار شود. حتی یادآوریش نیز به انسان لذت میدهد. در کنار پسرکش ماند.
🌸 صدای خندههای کودکی #حسن به گوشش میرسید درحالیکه کم کم به روی او آب میریخت. صدای گامهای کوچک پسرش را دوباره میشنید، مثل همان زمانی که حسنش تازه راه افتاده بود و میترسید مبادا به زمین بخورد و پای او زخمی شود. اکنون اما اثر زخمهای گلوله جگرگوشهاش جلوی چشمانش بود.😭
🌸سردی آبی که بر روی حسن میریخت تا اعماق جانش نفوذ کرده بود. در آن اتاق همه چیز انگار در یک زمان خاص متوقف شده بود؛ همه چیز سرد و یخ زده بود به جز اشکهایش. اشکهای سوزان، دل یخ زدهاش را آب میکرد.
🌸زیر لب چیزهایی زمزمه میکرد و واژه ها همدم قلب پریشان او شده بودند. اینکار دلش را سبک می کرد و آرامشی بود برای دل بی قرارش. بوی کافور پخش شده بود. لباس سفید را بر حسن پوشاند. آن را خوب پیچید و با بغض فرو خورده اش گره زد.
🌸حالش کمی بهتر شده بود. از اتاق بیرون آمد و به دیگران نگاه کرد. به زحمت لبخندی به لب آورد و گفت: قهرمان را برایتان آماده کردم. آری! او مادری نبود که شهادت فرزند کمرش را خم کند. او میدانست که گاهی برای رسیدن به باورها باید از جاده عشق عبور کرد. در جلوی کاروان تشییع کننده فرزندش راه میرفت و پرچمی که پسرش برای برافراشته ماندن آن شهید شده بود را در دست داشت؛ درحالیکه فریاد می زد: «لبیک یا زینب» .
🌸اکنون دیگر دنیا را، مردمان را، زندگی را، همه و همه چیز را از نگاه فرزند شهیدش میدید!
❣(این بود قصه ناتمام مادر شهیدی که «لبیک یا زینب» در بند بند وجودش جاری بود. مادر شهید مدافع حرم«حسن خلیل ملک» (ساجد) از رزمندگان حزب الله لبنان که در تاریخ ۹/۶/۲۰۱۳ هنگام دفاع از حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسید.❣
🥀 @sarbazharam 🥀
💌 • •
•
•
#آیهگرافێ
إِنَّ اللَّهَ لَطِیفٌ خَبِیرٌ ....🌿
{قطعا خداوند بسیار لطیف و آگاه است}🙂💎
[لقمانآیهے۱۶]
@sarbazharam
#دلنوشته
💚آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی های عالم را در قلبمان تنگ میکند. نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد. نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان ، بالا می آیند ...
💔نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است.
آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق #دیدار شمـاست. آقا ، بگو كه آمدنت نزدیك است
آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو كـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو كـه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی. بگو كه دیگر غریب نیستیم.
🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ...
حاج میثم مطیعے...🎤
#درخواستی😉
@sarbazharam
•|🌈|•
خدایا یعنی میشه!؟💔
با چادر خاکی شده و بدنی که خسته است...
کوله پشتی که روی دوشم سنگینی میکنه🔮
هندزفری تو گوشم باشه و #سیب_سرخی بخونه:🌱
قدم قدم،ایشالا اربعین میام سمت حرم...☺️♥️
منم خوشحال باشم و از مسیری که توش قدم میزنم و #کربلایی که نصیبم شده!؟😍
#الهم_الرزقنا🌿
#حب_الحسین_یجمعنا🌸✨
خدا قسمت همه کنه...😊🌹
انشاءالله🤲☁️
•|•° ❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میگفت
شبـ های جمعه
🔸کربلارفته ها..
خودشان را با مرورِ #قدمزدنـها...
و نفسکشیدنـها در #حرمـارباب...
زنده نگه میدارند...
و...
🔸کربلانرفته ها؛
چشمانشان را میبندند و خیال میکنند...!
و چه خیالِ شوقانگیزی...!💔
که اشک را
از سرچشمه عشق میجوشاند...!
و آنها را نفَس میدهد....
مولایم حسین...! 💚
تو با ما چه کردهای♥️
شبتون حسینی رفقا💔
یاعلی مدد ✋
#سلام_به_ارباب✋
|•عاشـق آن اسـتْ
ڪہ فڪرش همہ خدمـت باشـدْ . . .
صبـحها در عطـشْ
عـرض ارادتـ باشـدْ . . .
بـهترازحضـرت اربـابْ
ندیـدم شاهے؛
ڪهـ چـنین باخـبراز حـال رعـیت باشـد•|♥️
#السلام_علیڪ_یا_ابا_عبدالݪہ |🌿
#صبحتونحسینے... ✨
@sarbazharam
#شنبهیبییار
🍂بازهم جمعه گذشت و خبر از یار نشد...
🍂بازهم یوسفمان راهی بازار نشد...
🍂بازهم شنبه و یک هفته ی دیگر ، یعنی...
🍂بازهم دیده ی ما لایق دیدار نشد...
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
@sarbazharam
#تلنگر
دقت کردید اگر یه روز پولمون رو گم کنیم،موبایلمون رو گم کنیم یا کتابمون رو گم کنیم؛
چه حسی میشیم؟؟؟
اونقدر می گردیم و این در و اون در می زنیم و از همه سراغ اون وسیله رو می گیریم تا پیداش کنیم...
اما...
.
.
.
یادمون رفته که صاحبمون رو گم کردیم و نداریمش...
ولی انگار نه انگار...
انقدر درگیر روزمرگی هامون هستیم که اصلا یادمون نمی افته که مهدی فاطمه(عج) هم هست...
یادمون رفته امام زمان (عج) رو نداریم...
😔😔😔😔😔
#اللهم_عجل_لولیـڪ_الفـرج
@sarbazharam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_طوری
🔔شهید بهشتی:«🔔
برادر هآ ،خواهر ها
عاشق شوید 💫
زندگی به عشق است 😍🍃
عشق است که در درون انسان اتش زندگی را برمیفروزاند ♥️🍃
مسلمآن عاشق است 😍🍃
عاشق خداست ♥️🍃
عاشق حق است ♥️🍃
عاشق انسان شدن است ♥️🍃
#شهادت_شهید_بهشتی_و_یارانش
#گمنـآم_مآدر
احترام به نظر ملت
یک سری از دوستان هم هستند که فوق العاده به نظر ملت احترام میذارن و نهایت آداب اجتماعی رو دارن.
بطور مثال این بندگان خدا،اگر بخوان یه روسری بخرن با رعایت حجاب کامل با چند تا ژست جلوی آینه می پوشنش و توی اینستاگرام به اشتراک میذارن و زیرش می نویسن
بهم میاد؟یا کدوم بیشتر بهم میاد؟
و از این سو،ملت همیشه در صحنه هم هنوز عکس لود نشده کامنت میذارن که
_نه شکل هویج شدی
_روسری رو بیخیال چقدر حجاب بهت میاد
_خواهر تو این روسری مثال خورشید می درخشی
_وای چقدر بد رنگه
_ببخشید مدل چادرتون چیه من برای همسرم می خوام
_برای خودت اسفند بریز
_آفرین به این حجاب خواهر.من به عنوان یک مرد لذت می برم از دیدن شما با این پوشش
_خواهرم حجابت
_سطل آشغال پشت سرت که تو آینه پیداس چند روزه آشغال هاشو خالی نکردی
_کاش اتیکت قیمتشم می زدی
_این که با ساق دستت ست نیست آخه
و هزاران نظر بی سر و ته دیگه...سوالی که برای بنده پیش میاد اینه که آیا این نظرات توی سرنوشت کسی تاثیری هم داره ؟
و بنظرم "البته اگه نظر کارشناسانه من رو در حد کامنت های آبکی اینستا ندونید" شرایط طوری شده که بجای استفاده ی ما از فضای مجازی و شبکه های اجتماعی،اون ها هستن که از کاربرانشون در جهت رسیدن به سیاست های پنهان و آشکار از پیش تعیین شده ای استفاده می کنند!!
دقت کردید؟نظر مفید و خوب یعنی این، نه اینکه اتیکت قیمتش کو!
البته،حالا باز به دوستانی که اهل شور و مشورت و کامنت گذاری هستن برنخوره ها
الهه تیموری
@sarbazharam