آقاامامحسنمجتبیگفتن :
خداوندشماانسانهارابیهودهوبدون غرضنیافریدهوشمارارهانکردهاست :) لحظاتآخرعمرهریکمعینوثبتمیباشد نیازمندیهاوروزیهرکسسهمیهبندیو تقسیمشدهاست.تاآنکهموقعیتومنزلت شعورودرکاشخاصشناختهگردد🌿!
•••
••
•
. شهیدتورجےزادهمداحبود
. وعاشقحضرتزهرا«سلاماللہعلیها»
. آیتاللہمیردامادےنقلمےڪرد:
. بعدازشهادتمحمدرضاخوابشرودیدم
. وبهشگفتم:محمدرضا!
. اینهمہازحضرت«زهراسلاماللہ»
. گفتےوخوندے،چہثمرےبراتداشت؟!
. شهیدتورجےزادهبلافاصلہگفت:
. همینڪہدرآغوشِفرزندش
. حضرتمهدے«عج»جاندادم
. برامڪافیہ... :)
#شهیدمحمدرضاتورجےزاده💜
#برشےازڪتابیازهرا..!
«🌱»
نِوشتہِپِـسَـربـآیَـدقَـدبُـلَـند،بـآمَـزه
ومُعَطـربـآشہ-!.
دآرےمُـشخَـصآتِبِـرنجِشُـمآلیرومـیدےمَـگہ؟
پِسَـرفَـقطبـآیَـدمَـردبآشہ:/
هَـمینوبَـس..!🌿
#تـبآهنَـبآشیمدیگہتـآایـنحَـد😐؟!..
#شهیدانه
#شهیدمحسنحججی
آقامحسناگرروزٖ؎چشمشبہنٰـآمحرم
مٖۍافتـٰآدیاگنٰـآهٖۍانجآممٖۍدٰاد
اونروزروڪلٖۍاستغفـٰآرمٖۍڪردندو فردآشهمروزهمٖۍگرفتند!
#ماچه میکنیم؟🚶♂
『﷽』
+مینویسم تا یادم نرود تمام اقتدار کشورم را از پرواز شما دارم ♥️🕊
کانالیداریمبهاسم رفقای
شهدا '🖇
••┈───╌❆ - ❆╌───┈••
استوری شهدایی 📲
••┈───╌❆ - ❆╌───┈••
مطالب شهدایی 🗒
••┈───╌❆ - ❆╌───┈••
پروفایل شهدایی ☺️
••┈───╌❆ - ❆╌───┈••
معرفی شهید 😉
••┈───╌❆ - ❆╌───┈••
خلاصه دوست داشتید عضو شوید 🙃
••┈───╌❆ - ❆╌───┈••
تازه تاسیسه حمایت کنید
{🌿@Rfchaeshhda💚}
ویژه شهدایی ها 🕊🌿
اگر دوست داری رفیق شهیدتو به دیگران معرفی کنی به ایدی بنده 😊 پیام دهید تا مطالبی ازاین شهید بگذارم 😍
@sarbazamamzaman1400
پسزودتر درکانال┈•رفقای شهدا •┈
عضوشوید🚀📺💠
به به چہ ڪاناݪی!😻🙀
کانال مداحۍ !🎤
با نواے حسین غلامی🎙
منتظر چی هستۍ🚶♂🚶♂🚶♂
بکوب رو لینک🤓
مداحے های داغ داغ🔥🔥
بعد هیئت در کانال بارگزارۍ میشه💥
بیایید اگر نبود لفت بدید⛓🕳
@tavasole_khanegi
اخہــ چے بــــگم🧐🤨
#چرانمیاے
یعنــۍ بہ امتحان اش نمی ارزهــ😶
#هیئت_تعطیلی_ندارد #هیئت_آنلاین
محفل عاشقان کربلا💕
💠 تلنگرانھ های جذاب وو سیاسۍ🚶🏻♂...
💠 فایل های صوتی و تصویری 🎞
••حسمحرمداشتهباش👌🏻
••کانالامامحسینمونخالینمونه💔
==https://eitaa.com/tavasole_khanegi
بسم رب الحسینـ♥️
سلام
سلامی به گرمای وجودتان 🌸
به دلیل شروع سال تحصیلی جدید
پست ها و فعالیت های کانال از عصر
ساعت ١۴ آغاز می شن
ممنون که پیام رو خوندین🦋
یا علی🌳
سلام
بابت تعطیل بودن امروز کانال عذر می خوام🙏🏻
همون طور که میدونید به خاطر قطعی ایتا بود🌿🌸
|🇵🇸シ︎جَـنّٺاݪحُسِـيݩ|
#رمان #عاشقانه_دو_مدافع #قسمت_سوم آقای سجادی بفرمایید از اینور انگار تازه به خودش اومده بود س
#رمان
#عاشقانه_دو_مدافع
#قسمت_چهارم
داشتم وارد دانشگاه میشدم که یه نفر صدام کرد ،،،سجادی بود،، بدنم یخ کرد
فقط تو خونه خودمون شیر بودم
خانم محمدی...
سرمو برگردوندم
ازم فاصله داشت دویید طرفم
نفس راحتی کشید. سرشو انداخت پایین و گفت:
سلام خانم محمدی صبحتون بخیر
موقعی که باهام حرف میزد سرش پایین بود
اصن فک نکنم تاحاال چهره ی منو دیده باشه
پس چطوری اومده خواستگاری الله و اعلم
_ سلام صبح شما هم بخیر
اینو گفتم و برگشتم که به راهم ادامه بدم
صدام کرد ببخشید خانم محمدی صبر کنید
میخواستم حرف ناتموم دیشب رو تموم کنم
راستش...من...
انقد لفتش داد که دوستش از راه رسید آقای (محسنی) پسر پر شرو شور دانشگاه رفیق صمیمیی سجادی بود اما
هر چی سجادی آروم و سر به زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما
در کل پسر خوبی بود
رو کرد سمت من و گفت به به خانم محمدی روزتون بخیر...
سجادی چشم غره ای براش رفت و از من عذر خواهی کرد و دست
محسنی رو گرفت و رفت
خلاصه که تو دلم کلی به سجادی بدو بیراه گفتم
اون از مراسم خواستگاری دیشب که تشریف آورده بود واسه بازدید از اتاق
اینم از الان
داشتم زیر لب غر میزدم که دوستم مریم اومد سمتم و گفت به به عروس
خانم چیه چرا باز داری غر غر میکنی مثل پیر زنها
اخمی بهش کردم گفتم علیک سلام بیا بریم بابا کلاسمون دیر شد
خندید و گفت: اوه اوه اینطور که معلومه دیشب یه اتفاقاتی افتاده.
یارو کچل بود زشت بود
نکنه چایی رو ریختی رو بنده خدا بگو من طاقت شنیدنشو دارم
دستشو گرفتم وگفتم بیا کم حرف بزن تو حالاحالاها احتیاج داری به
این فک.تازه اول جوونیته
تو راه کلاس قضیه دیشب و تعریف کردم اونم مثل من جا خورد
تو کلاس یه نگاه به من میکرد یه نگاه به سجادی بعد میزد زیر خنده.
نفهمیدم کلاس چطوری تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادی و....بودم
خدا بگم چیکارت کنه ما رو از درس و زندگی انداختی....
بعد دانشگاه منتظر بودم ڪه سجادی بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد...
پکرو بی حوصله رفتم خونه
تارسیدم مامان صدام کرد...
اسماااااا
سلام جانم مامان
سلام دخترم خسته نباشی
سلامت باشی... این و گفتم رفتم طرف اتاقم
مامان دستم و گرفت و گفت:
کجاچرا لب و لوچت آویزونه
هیچی خستم
آهان اسماء جان مادر،، سجادی ،زنگ
برگشتم سمتش و گفتم خب خب
مامان با تعجب گفت:چیه چرا انقد هولی
کلی خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین
اخه مامان که خبر نداشت از حرف ناتموم سجادی...
گفت که پسرش خیلی اصرار داره دوباره باهم حرف بزنید
مظلومانه داشتم نگاهش میکردم
گفت اونطوری نگاه نکن
گفتم که باید با پدرش حرف بزنم
إ مامان پس نظر من چی !!!!
خوب نظرتو رو با همون خب اولی که گفتی فهمیدم دیگه
خندیدم و گونشو بوسیدم
وگفتم میشه قرار بعدیمون بیرون از خونه باشه
چپ چپ نگاهم کرد و گفت:
خوبه والا جوون های الان دیگه حیا و خجالت نمیدونن چیه ما تا اسم
خواستگارو جلومون میوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم!!!
دیگه چیزی نگفتم ورفتم تو اتاق
شب که بابا اومد مامان، باهاش حرف زد
مامان اومد اتاقم چهرش ناراحت بود و گفت
اسماء بابات اصن راضی به قرار دوباره نیست... گفت خوشم نیومده ازشون...
از جام بلند شدم و گفتم چی چرااااااا
مامان چشماش رو گرد کرد و با تعجب گفت
شوخی کردم دختر چه خبرته
تازه به خودم اومد لپام قرمز شده بود....
مامان خندید ورفت به مادر سجادی خبر بده مثل این ڪه سجادی هم
نظرش رو بیرون از خونه بود
خلاصه قرارمون شد پنج شنبه
کلی به مامان غر زدم که پنجشنبه من باید برم بهشت زهرا ...
اما مامان گفت اونا گفتن و نتونسته چیزی بگه...
خلاصه که کلی غر زدم و تو دلم به سجادی بدو بیراه گفتم.....
دیگه تا اخر هفته تو دانشگاه سجادی دورو ورم نیومد
فقط چهارشنبه که قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگه
میشه نرم ...
این از کجا میدونست خدا میدونه هرچی که میگذشت کنجکاو تر میشدم
بالاخره پنج شنبه از راه رسید..
قرار شد سجادی ساعت ۱۰ بیاد دنبالم
ساعت 9/30 بود
وایسادم جلوی آینه خودمو نگاه کردم
اوووووم خوب چی بپوشم حاالاااااا
از کارم خندم گرفت
نمیتونستم تصمیم بگیرم همش در کمد و باز و بسته میکردم
داشت دیر میشد کلافه شدم و یه مانتو کرمی با یه روسری همرنگ مانتوم
برداشتم و پوشیدم...
نویسنده:سرکار خانم علی آبادی
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
یه کانال داریم به اسم موفیقیت در زندگی 🙃
تازه تاسیسه نیاز به حمایت داره 🙃
حمایت کنید رفقا 😇
@razzandgeh
شآعر میگھ🖐🏿↶
- بزندل و بھدریـٰا بیآ ..
- فقط بہخودتزودتر بیآ ..
- ڪانالوازدسٺنده بیآ ..
!🍊https://eitaa.com/joinchat/2195980403C4604f5c267
#ڪانالرنگۍرنگۍبامحتواۍآبنبآتۍ :))
#بزندلوبھدریادیگھ😂💔!
عڪسهاۍگلمنگولۍو #شڪلاتۍ˘˘!
منبععڪسهاۍ چریڪۍ و متوننابڪۍ🙊!'
⟮بھصرف تماشاۍمتنهاۍدلربا #بھحسابآلاء☕️!⟯
🌿🖤https://eitaa.com/joinchat/2195980403C4604f5c267 :))
غنۍشدهمیانعڪسنوشتھهاۍ
عطریاسˇˇ!
#رنگینٺرینڪانالایتــٰا☁️؛
#سربازۍجانبرڪف👊🏿!
‹🌵🕊›
•
•
گَـرچِھاینشَهـرشُلـوغاست،
وَلۍبـٰآوَرڪُن
آنچـنـٰآنجـٰآ؎ِتوخـآالیسـت،
صِـدٰامۍپیچَـد..
•
•
🕊⃟🌵¦⇢ #شھیدانہ••
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
🌸صفات والاى پرهيزکاران
#نهج_البلاغه
❤️فَالْمُتَّقُونَ فِيهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِلِ، مَنْطِقُهُمُ الصَّوَابُ، وَ مَلْبَسُهُمُ الاِقْتِصَادُ، وَ مَشْيُهُمُ التَّوَاضُعُ
💎 پرهيزکاران در اين دنيا صاحب فضايلى هستند: گفتارشان راست، لباسشان ميانه روى و راه رفتنشان تواضع و فروتنى است»
📘#خطبه_193
🌙⃟🌸↯¦‹#پناهــــــــــــــــــــــــــ›
سلام سلام
همسایه های دسته گلمون
یه هل جانانه بدین ٣٠ تایی شیم 🚙
@sarbazmahdee
سلام
بله که حمايت می کنیم 😉♥️
به به پس کانال داغه 🌋😂
اینم آیدی
@girls_channel
#ناشناس
امشب به دلم افتاده که امام حسین داره نگام می کنه
کارامو زیر نظر داره🧐
اخه...
اخه یه چله گرفتم😉
چله برای کربلا رفتن😍
هر شب یه نماز می خونم که بعد از چهل روز نماز بعدی رو تو صحن آقام تو کربلا بخونم
تو هم بیا رفیق ♥️
حس خوبیه که بدونی
آقات😍
سرورت👑
امامت🏳
محرم اسرارت🦋
داره نگات می کنه 🙂