🌹 #السلام_علیک_ایها_الهادی_النقی
🏴 تبعید امام هادی (ع) به سامرا
▪️امام هادی(ع) در مدینه میزیست و برنامه و روش زندگی او نشان میداد که نقطه مقابل حکومت متوکل است. به علاوه در هر فرصتی مردم را از حکومت طاغوتی متوکل بر حذر میداشت و با رعایت اهم و مهم افشاگری میکرد.
▪️عبدالله بن محمد فرماندار مدینه جریان را به متوکل گزارش داد، متوکل برای امام هادی (ع) نامهای نوشت و در آن نامه او را به سامرا دعوت کرد.
▪️امام همراه یحیی بن هرثمه روانه سامرا شد و چون به آنجا رسید متوکل با آن همه وعده ها و احتراماتی که در نامه ابراز کرده بود یک روز خود را از امام هادی(ع) پنهان داشت و آن حضرت را در کاروانسرایی که به کاروانسرای گداها معروف بود جای دادند.
▪️آن روز را حضرت در آنجا ماند تا اینکه به دستور متوکل آن حضرت را از آنجا به یک خانه انفرادی انتقال دادند و تحت نظر نگه داشتند.
📔سوگنامه آل محمد(ص)، صفحه ۱۳۶
📔ارشاد مفید، ج ۲، ص ۲۹۸
🏴 #شهادت_امام_هادی
🏴 #آجرک_الله_یا_بقیة_الله
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #السلام_علیک_ایها_الهادی_النقی
▪️نحوه رفتار صحیح با کسی که در حق ما بدی کرده اس، در ماجرای زندگی امام هادی علیه السلام.
🏴 #شهادت_امام_هادی
🏴 #آجرک_الله_یا_بقیة_الله
🤲 اَللهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفـَرَج 🤲
︻︻︻︻︻︻︻︻
#احادیث_حسینی
#امام_هادی_علیه_السلام
حدیث امام هادی ع در باره کربلاء
📜حدثني أبي و محمد بن الحسن عن الحسن بن متيل عن سهل بن زياد عن أبي هاشم الجعفري
قال بعث إلي أبو الحسن ع في مرضه و إلى محمد بن حمزة فسبقني إليه محمد بن حمزة فأخبرني أنه ما زال يقول ابعثوا إلى الحائر فقلت لمحمد أ لا قلت أنا أذهب إلى الحائر ثم دخلت عليه فقلت له جعلت فداك أنا أذهب إلى الحائر فقال انظروا في ذلك ثم قال إن محمدا ليس له سر من زيد بن علي و أنا أكره أن يسمع ذلك قال فذكرت ذلك لعلي بن بلال
فقال ما كان يصنع بالحائر و هو الحائر فقدمت العسكر فدخلت عليه فقال لي اجلس حين أردت القيام فلما رأيته أنس بي ذكرت قول علي بن بلال فقال لي أ لا قلت له إن رسول الله ص كان يطوف بالبيت و يقبل الحجر و حرمة النبي ص و المؤمن أعظم من حرمة البيت و أمره الله أن يقف بعرفة إنما هي مواطن يحب الله أن يذكر فيها فأنا أحب أن يدعى لي حيث يحب الله أن يدعى فيها و الحائر [الحير] من تلك المواضع
📚كامل الزيارات، الباب التسعون ص : 273
حائر حسينى عليه السّلام از مواضعى است كه دعاء در آن محبوب خدا مىباشد
📝 پدرم و محمد بن الحسن، از حسن بن متّيل، از سهل بن زياد، از ابى هاشم جعفرى، وى مىگويد: حضرت ابو الحسن عليه السّلام در حال بيمارى، من و محمّد بن حمزه را فرا خواندند، محمّد بن حمزه بر من سبقت گرفت و زودتر از من به خدمتش شتافت و بعدا به من خبر داد كه آن جناب پيوسته مىفرمودند:
شخصى را به حائر حسينى بفرستيد تا براى من دعاء كند.
من به محمد گفتم: آيا محضرش عرض نكردى، من به حائر مىروم؟! سپس بر آن حضرت وارد شده و عرضه داشتم: فدايت شوم من به حائر مىروم.
حضرت فرمودند:
در اين عمل دقّت و احتياط كنيد كسى مطّلع نشود، سپس فرمودند:
محمّد (ابن حمزه) سرّ زيد بن على را نگاه نداشت بلكه فاش كرد در حالى كه من كراهت داشتم به سمع ديگران برسد.
ابو هاشم جعفرى مىگويد: اين فرموده امام عليه السّلام را به على بن بلال گفتم و به وى رساندم كه حضرت مىفرمودند كسى را به حائر فرستاده تا براى من دعاء كند.
على بن بلال گفت: حضرت چه كارى با حائر داشتند، خودشان حائر هستند! من به عسكر رفته و بر آن جناب داخل گشته و مقدارى كه خدمتش بودم خواستم بلند شده و بروم. حضرت به من فرمودند:
بنشين، پس چون عنايت و لطف حضرت را به خود ديدم نشسته و كلام على بن بلال را محضرش باز گو نمودم.
حضرت فرمودند:
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در اطراف خانه خدا طواف مىكردند و حجر الاسود را مىبوسيدند در حالى كه حرمت پيامبر و مؤمن بالاتر از حرمت بيت اللَّه مىباشد نيز خداوند متعال به حضرتش امر فرمود در عرفه وقوف كنند با اينكه حرمت پيامبر از عرفه بيشتر و بالاتر است و سرّ آن اين است كه:
اين گونه مواضع، مواطن و اماكنى هستند كه خدا دوست دارد در آنها ياد شود، پس من نيز دوست دارم براى من در جايى دعا شود كه خدا دعا در آنجا رادوست دارد و حائر حسينى عليه السّلام نيز از همين گونه مواضع مىباشد.
ذکر توسل و روضه ویژۀ شهادت امام هادی علیه السلام
اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ، وَمَوْضِعَ الرِّسالَةِ ، وَمُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ ، وَمَهْبِطَ الْوَحْىِ ، وَمَعْدِنَ الرَّحْمَةِ ، وَخُزّانَ الْعِلْمِ ، وَمُنْتَهَى الْحِلْمِ، وَاُصُولَ الْكَرَمِ، وَقادَةَ الاُْمَمِ ، وَاَوْلِياءَ النِّعَمِ ، وَعَناصِرَ الاَْبْرارِ ، وَدَعائِمَ الاَْخْيارِ ، وَساسَةَ الْعِبادِ ، وَاَرْكانَ الْبِلادِ ، وَاَبْوابَ الاْيمانِ ، وَاُمَناءَ الرَّحْمنِ ، وَسُلالَةَ النَّبِيّينَ ، وَصَفْوَةَ الْمُرْسَلينَ ، وَعِتْرَةَ خِيَرَةِ رَبِّ الْعالَمينَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ ...
یا وَلِیَّ اللّهِ إنّ بَیْنى وَ بَیْنَ اللّهِ عز و جل ذُنُوبا ... شرمنده ام ، گنهکارم ، رو سیاهم .. یا ولی الله ... لا یَأْتى عَلَیْها إلّا رِضاکُمْ اگه شما نگذری کارم زارِ ... خوش به حاله اونایی که ناله دارن .. امام هادی حاجت داشت یه نفر فرستاد کربلا فرمود برو تحتِ قبۀ حسین برا من دعا کن .. میخوای زائرِ ابی عبدالله بشی به نیابت امام هادی ؟ ...
کربلا .. کربلا .. کربلا ... کربلا ...
باز گویا هوایِ دل ابری است
آسمان غصه دارِ مهتاب است
ولی من همنشینِ با اشکم
چشم هایم شبیه سرداب است
دارد از عرش ناله می بارد
ملک و جن و انس نالانند
چشم هایِ فرات بارانی ست
سامرا باز بیتُ الاحزان ست
باز امشب دلم به دریا زد
در یَم معرفت شنا کردم
باز امشب یه عشقِ یادِ شما
جامعه خواندم و دعا کردم
معدن رحمه ، مهبطِ الوحی
حافظِ بی بدیلِ سرالله
هادیِ قلب هایِ گمراهان
آه ، ذریۀ رسول الله ...
معتصم از شما شفا یابد
متوکل ، توکلش به شماست
دوستانت که جایِ خود دارد
دشمنت هم توسلش به شماست
جان مهدی بیا دعایمان فرما
ما غریبیمُ آشنایِ توییم
پُر کن ار مهر کاسۀ ما را
ما گدایانِ سامرایِ تواییم
*میگه ایستاده بودم تو صفِ مردم منتظر بودم امام رو ببرن ، دیدم امام هادی سوارِ بر مرکب ، بالایِ مرکب سر مبارکشون رو پایین انداختن ، کَاَنَ دارن به زمین نگاه می کنن ، سنی مذهبِ داره این حرفُ میزنه ، میگه امام اصلاً به جمعیت اطرافش توجهی نداشت . همینطور که از دور میومد دیدم چقدر نورانیِ ، چقدر این چهره دلرباست ، تو دلِ خودم گفتم این آقا رو برا چی اسیر گرفتن ؟" چه گناهی کرده ؟ همینطور که میومد از راهِ دور تو دلم دعا کردم گفتم خدایا شرِ دشمنایِ این آقا رو از سرش کوتاه کن .. آقا روبروم که رسید سر رو آورد بالا یه نگاهی به من کرد گفت دعایِ تو در حقِ من مستجابه .. کسی نمی تونه آسیبی به من برسونه ، خیالت راحت همون جا سر بالا کرد گفت خدا برکت بده زندگیت ، خدا کمکت کنه .. (سنی مذهبه ها ..) خدا خیرت بده میگه وقتی برگشتم به شهر و دیارم ، رزقم ده ها برابر شد ، زندگیم رو به راه شد . آقا برا سنیِ دعا کردی ، امشب برا منم دعا کن آقاجان ... آماده ای روضه بخوانم ؟*
در شبِ شوم کاخِ عباسی
مثله خورشید منجلی هستی
دست هایِ مبارکت بسته س
هرچه باشد تو هم علی هستی ...
رسم این خانواده شد غربت
مثله زینب چرا اسیر شدی
مو سپیدی برایتان زود است
در جوانی چقدر پیر شدی
* اما ملعون ، آقا رو دعوت کرد مجلس خودش ، بیش از 120 سرباز گذاشته امام هادی که وارد شد تعلل نکنید با شمشیر تکه تکه ش کنید .. اما وقتی وارد شد دید کسی از جایِ خودش تکون نمی خوره ، کوچکترین تعرضی به امام هادی نمیشه .. مجبور شد بلند شد آقا رو در بغل گرفت ، کنارِ خودش جا داد ، بعدشم با احترام آقا رو روانۀ منزل کرد ، آقا که رفت اینا رو جمع کرد گفت مگه بهتون نگفتم تکه تکه اش کنید ؟ چرا همه وایستادید نگاه می کنید ؟.. گفتن اخه وقتی وارد شد نگاه کردیم دیدیم بیش از صد شمشیر دوره آقا داره میگرده ، کسی رو نمی بینیم اما مچ دست و شمشیرُ میبینیم .. دورِ آقا حلقه زدن مگه کسی میتونست نزدیک بشه .. ذریۀ پیغمبرِ ... مگه کسی میتونه نزدیک بشه ، تعرضی کنه ؟ ... ملائکه دوره آقا حلقه زدن محافظ آقا هستن .. اما بمیرم زینب اومد بالایِ تل زینبیه .. دید نیزه دار داره با نیزه میزنه .. شمشیر دار داره با شمیر میزنه .. اونی که شمشیر و نیزه نداره ، سنگ به بدنِ حسین .....
#روضه_امام_هادی_علیه_السلام
#رویای حرم
#مجتبی رمضانی
(به علی بگو آقا جون، حواست به منم باشه)۲
آخه دلخوشی عرب وعَجَمی...
به علی بگو دلتنگم،حرمم داره دیرمیشه
خیلی وقته که مارونمی طلبی...
چشماتو ببند...خیال کن یه زائری زیربارون
که تونجف شدی مهمون، باچشمای گریون...
خیال کُن میون زائرا باشی،سحرشده که پاشی راهی کربلا شی...
(اللهم ارزقنا حرم . حرم .حرم)۳
(یه حرم داره ارباب ویه جهانِ گرفتارش )۲
زندگی روتو کرب وبلا میبینی...
یه دفعه میرسیم پابوس، یه سالی توهوای غَم
یادخاطره ها مونو اربعینم...
چشماتو ببیندخیال کُن باخستگیِ توجاده
رسیدی پای پیاده، شَبِت شبه اون شب
خیال کُن چه شوری وچه فروغی
گُمی میون شلوغی یادبی بی زینب
(اللهم ارزقنا حرم.حرم. حرم)۳
آرزو شده مشهد هم ، لک زده دلامون اما...
یکی نیست که مارو یه حرم ببره...
هی به هم میگیم این روزا...خداروچی دیدی شاید...یه نگاهی کُنه ماروهم بخره...
حرفش شد وباز خیال کُن نشستی کُنج گوهرشاد
نگات به گُنبدش اُفتاد چه حس شیرینی...
خیال کُن خراب بودی شدی آباد کنار پنجره فولاد
شفاتو مبینی...
(اللهم ارزقنا حرم.حرم.حرم)۳
رویای حرم _ مجتبی رمضانی.mp3
4.65M
#مجتبی_رمضانی
🎶رویای حرم
این سبک را بخاطر بسپارید
مناسب برای مجلس خواهران
10.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ خوابی بسیار عجیب و شنیدنی
👌 امضای تمامی اعمالمان با ذکر اللهم عجل لولیک الفرج است اگر پای اعمالمان نباشد بالا نمیرود
#اللهمعجللولیڪالفرج
#امام_زمان
کانال اشعارآیینی شهید سلیمانی واکبرلو
🌿🥀🎋🌿🥀🎋🌿🥀🎋
السلام ای هادی دین خدا
السلام ای دومین ابن الرضا
السلام ای نور پاک منجلی
دهمین نور ولا، چارم علی
السلام ای زیب شهر سامرا
نور تو روشنگر ارض و سما
السلام ای بر همه نور امید
شیعیان تو در عالم روسپید
آن حریم با صفایت جنت است
شیعیان را حب و مهرت عزت است
کعبه ی ما مرقدت در سامراست
مرقد تو ملجا و ماوای ماست
هادی دین نور چشم امتی
پای تا سر نور و جود و رحمتی
شیوه ی تو در جهان پیغمبری
دستگیر شیعیان حیدری
کارتان مولاست ذره پروری
با ولایت از همه دل می بری
مهر تو نور و ضیای دیده ام
گل ز گلزار ولایت چیده ام
ای که هستی نور خلاق مبین
نجل مولانا امیرالمومنین
با گلم مهر و ولای تو عجین
شد ولایت شیعه را حصن حصین
در وجود تو بود اسرار ها
دیده ای از دشمنان آزارها
آتشی در قلب تو افروختند
نیمه شب در خانه ی تو ریختند
قلب شیعه گردد از این غم کباب
حضرت هادی کجا بزم شراب
زین همه ظلم و ستم جان بر لبی
یاد سوز و اشک های زینبی
همچو شمعی عمه جانت گشت آب
تا که بردندش سوی بزم شراب
دم سر ببریده از محبوب زد
بر لبش دشمن ز کینه چوب زد
زین مصیبت خون دل افلاک کرد
زینبش این جا گریبان چاک کرد
دیده ای از دشمنان رنج و محن
خون شده از داغ تو قلب حسن
عسکری از داغ تو شد خون جگر
ریزد از سوز غمت اشک بصر
گشته تشییع تو روی دست ها
پیکر جدت به زیر اسب ها
بی حیا مردم به جای هر کمک
بر یتیمان می زدند از کین کتک
کودکان را ظالمانه می زدند
کعب نی یا تازیانه می زدند
#رضا_یعقوبیان
#امام_هادی_ع
🔶سامرای پدر و پسر آسمانی
1️⃣شهرسامرا در شمال شرقی عراق و در ۱۲۴ کیلومتری بغداد قراردارد و زمانی پایتخت عراق بود . اکنون از شهرهای مقدس که دو امام شیعه در آنجا دفن است
2️⃣امام هادی و امام حسن عسکری (پدر و پسر)سلام الله علیهما در همینجا زندگی می کردند و در همینجا به شهادت رسیدند و همینجا هم دفن شدند
3️⃣این دو امام دارای یه گنبد طلایی و بسیار زیبا هستند
4️⃣ولی در کنارش گنبد فیروزه ای نیز قرار دارد که مربوط به سرداب مقدس ، محل زندگی امام زمان عج می باشد
5️⃣این گنبد فیروزه ای درست بالای جایگاهی قرار دارد که امام زمان عج آنجا مشاهده شده و غیب شده اند.
بِسمِ الله رحمن الرحیم *
متن دعای توسل
* اَللّهُمَّ اِنّی اَسئلُکَ وَاَتَوَجَّهُ الَیکَ بِنَبِیِّکَ نَبِیّ الرَّحمَةِ،مُحَمَّدٍ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَالِهِ یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّهِ یا اِمامَ الرَّحمَةِ یا سَیِدَناوَ مَولانا( .....) قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه *از زن و مردی که صدا منو میشنون،اگر دعا رم نمیخونید نمازم نمیخونید،لااقل همه رو به قبله باشند چون حضرت همیشه در قبله دیده شده،ان شاالله امشب همه ببینیم آقامونو *یا آبَاالحَسَنِ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ (....) یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه * علی جان ... علی جانم ... ایوان نجف ،عجب صفایی دارد، حیدر بنگر چه بارگاهی دارد،ان شاالله یه شب چهارشنبه زن و مرد، ما نجف باشیمو کنار حرم علی ...،علی علی ... علی علی ... علی جانم* یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَینِ الرَّسوُلِ یا یا سَیِدَتَناوَ مَولاتَنا*بی بی جان،بی بی جان ... اگر امشب سفارش این و زن مردو به آقازادتون بفرمایید،امشب همه گره ها باز میشه ... بگو پسرم امشب یه سری برو مسجد جمکران ببین خیلی حاجتمند اومده،یه شرطی داره ها امشب حاجت های خودتونو کنار بزارید بگید اولین حاجت ما اینه،زهرا جان ان شاالله به زودی آقازادت بیاد،مهدی فاطمه ظهور کنه*یا فاطِمَةُ الزَّهراءِ یابِنتَ مُحَمَّدٍ (....) یا وَجیهَةً عِندَاللّهِ اِشفَعی لَنا عِندَاللّه *تو کوچه های مدینه داره میاد،دست امام حسنو گرفته،یه جمله روضه ی فاطمه بخونیمو بریم،رد بشیم،یه وقت دید از روبروش داره میاد،زهرا کجا بودی؟رفتم سند فدک و گرفتم،قباله رو گرفت،یه نگاهی کرد،جلو چشم فاطمه سندو پاره کرد ،سیدها،مادرتون نفرینش کرد تا فاطمه نفرین کرد،الله اکبر عالم در چشم زهرا تیره و تار شد،دیگه نگم چه کرد،اما امام حسن فرمود ازاینجا به بعد من دست مادرمو گرفته بودم، من عصای مادر شده بودم ...*یااَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی ( ....) اِشفَع لَنا عِندَاللّه*جانم،این صدات برسه مدینه، آقاجان آرزو که گناه نیست ،آرزویه خیر کردن،ان شاالله به زودی زود این زن و مرد همه پشت بقیع باشن،قربون قبر خراب شده ات برم امام حسن ... مرده دوان دوان اومد در خونه امام حسن،دق الباب کرد،گفت آقا آبروم در خطره،حضرت فرمود چی میخوای؟گفت من یه خورده پول بدهکارم،طلبکارم اومده،داره آبروم میره،حضرت بیشتر از آون که این مرد میخواست بهش اکرام کرد،مرد خوشحال داره میره صدا زد بیا، بیا سلام ما رو به دوستانمون برسان،بگو هر وقت آبروتون در خطر بود،در خانه ی مارو در بزنن،ای امام حسن،کریم اهل بیت ، آبروی ما درخطره،آقاجانم ، آقاجانم ... یااَباعَبدِاللّهِ*حسین ... جانم ... به اسم ابی عبدالله میرسی این دلت میلرزه،روایت داره مرده اومد پیش امام صادق گفت آقا من همه ی شما رو دوست دارم،پیغمبر،علی،فاطمه،یکی یکی اسم برد تا به امام صادق ؛بعد عرض کرد آقا اما یه حقیقتی رو میخوام بهتون بگم، به خودتون قسم من حسین رو بیشتر از همتون دوست دارم،یه وقت دید امام صادق داره گریه میکنه،فرمود ای مرد به خدا ما اهل بیت هم همینطور هستیم ماهم حسین و بیشتر دوست داریم،حالا این دو دست گداییت رو بالا بیار هر چی فریاد داری بزن حسین ... در آستانه ولادت ابی عبدالله هستیم،حسین ما که هنوز کربلا رو ندیدیم آقا ..." پسر فاطمه ... امام زمان هم وقتی بیاد یه جمله میگه،ای اهل عالم من پسر اون آقایی هستم که بین دو نهر آب با لب تشنه سر از بدنش جدا کردن ... حسین ...جانم ... بابا امام صادق فرمود تا یه قطره اشک برا جد ما از دیدگانتون جاری میشه خدا اول گناهاتونو میریزه ،بعد فرمود "وجب الجنه" بهشت بهش برا شما واجبه،حالا میزارید من یه جمله روضه ی ابی عبدالله بخونم،دیدن از سمت خیمه ها یه خانمی دستاشو، رو سر گذاشته داره میدوه به سوی قتلگاه، هی زمین میخوره،پا میشه فریاد میزنه وا محمدا ... وا علیا ... اومد کنار قتلگاه صدا زد یه مسلمان بین شما پیدا نمیشه، پسر فاطمه رو دارن میکشن .... نمیدونم این خواهر چه دلی داشت،ساعتی نگذشت دید یه نیزه از همه نیزه ها بالاتر رفت،سر بریده ی حسین ... بالای نیزه ... حسین... یااَباعَبدِاللّهِ یاحُسَینَ بنَ عَلِیٍّ اَیُّهَا الشَّهیدُیَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه*حسین جانم،ان شاالله قسمت بشه یه چنین ایامی ما مهمان کربلا باشیم،زیر آن قبه ی ابی عبدالله توسل پیدا کنیم*یا اَبَاالحَسَنِ یاعَلِیَّ بنَ الحُسَینِ یازَینَ العابِدینَ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا