eitaa logo
روضه سردار سلیمانی وشهید اکبرلو
524 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
532 فایل
اشعار مناسبت‌های مختلف مذهبی وسردار سلیمانی وشهید اکبرلو
مشاهده در ایتا
دانلود
(س) چه کردند نانجیب ها ، ... که ما فقط بصورت اشاره خوندیم و رد شدیم ... البته خوب هم است که روضه زیاد مکشوفه نشه ، مخصوصا روضه ی خانوم ، ... خوندیم که بله : دست و سینه و پهلو ... به خدا اینجوری نبوده ، ... یک جای سالم توو بدنِ فاطمه نیست ؟ توو اهلبیت اولین کسی که با صورت زمین خورده فاطمه است ، اون هم خانومی که بارِ شیشه داره ، بینِ نامحرم ها گیر بکنه ، با صورت هم زمین بخوره ، چی میشه ؟ بعد ما برای این خانوم کوتاهی کنیم ؟ ما برای این خانوم اقامه عزا نکنیم ؟ قیامت میتونی جواب پیغمبر(ص) را بدهی ؟ قیامت میتونی جواب حضرت خدیجه را بدهی ؟ ... که مانبودیم ، اما دخترمون را بینِ در و دیوار ... قیامت میتونی جواب امیرالمومنین را بدهی ؟ همین قدر بگم ، امیرالمومنین را پیر کرد ، بیست و پنج سال بعد در جنگ جمل ، اِبن عباس به آقا گفت :آقا «اَلْخِضَابُ زِينَةٌ » آقا تمام محاسِنتون سفید شده ، چرا خضاب نمیکنید ؟ مولا فرمود : « وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ » ... خضاب خوبه ، سنته ، زینته ، اما نه برای کسی که داغ دیده ... (حکمت 473 نهج البلاغه) ◾️◾️◾️◾️◾️
(س) (س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ‍ 🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشالا حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخونه خانم ام البنین آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب 🔸دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. 🔸فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. 🔸کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) 🔸صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 🔸آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند.😭 داغشو به دل حسین گذاشتند.. درایام فاطمیه وعزا داری بی بی دوعالم فاطمه زهرا قرار داریم گریز داشته باشیم به روضه حضرت زهرا (ص)😭 حالادلها آماده شد بریم مدینه اما دلها بسوزه بر فاطمه الزهرا (س) که فرمود علی جان شبانه غسلم بده کفنم کن شبانه بدنم را به خاک بسپار چه کرد امام علی به وصیت زهرا😭 امام علی بدن زهرا راشبانه غسل داد کفن نمود شبانه تشیع کرد فقط هفت نفربدن بی بی را تشیع کردند 🔸اما در دل شب دید صدای ناله ای به گوش می رسه به امام حسن میگه حسنم بابانگاه کن صدای گریه کیه بابا ، گفت صدای خواهرم زینبه که پشت سر مادرناله می زنه ،چه می گفت عزیزان بی بی زینب ای میگه خدا مادرم را کجا می برند گمانم برای شفا می برند😭 منو خونه داری منو سوگواری کجا می برند مرو مادرم درتشیع فاطمه زهرا فقط هفت نفر شرکت داشتند 🔸امام علی کنار قبر رسید😭 بدن بی بی را کنار قبر گذاشت عزیزان فاطمه که محرمی جز علی نداشت حسن وحسین هم کوچک بودندچگونه تنهایی این بدن به خاک بسپارد😭 ناگهان دید دستی از قبر نمایان شد شبیه دست پیامبر علی جان امانتم پس بده😭 ای بیابان گل زاشکت جاری است افرین براین امانت داریت 😭 یا رسول الله از رخت شرمنده ام فاطمه جا ن داده ومن زنده ام ✍ مداح اهل بیت (ع) بهزادی شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
(ع) (س) بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی... اول مجلس... همه با هم... اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ 🔸دلها را روانه کنیم بین الحرمین کنار حرم با صفا اقا ابوالفضل آه حاجت مندان آه مریض دارها آه گرفتارها هرحاجتی دارید از بی دست کربلا درخواست نماید انشالا حاجت روابشید شفای مریضها انشالا همه اموات فیض ببرند السلام علیک یا ابوالفضل العباس یا قمربنی هاشم 🔸بارگاه با صفای در کربلا دارد ابوالفضل 🔸تاقیامت عاشقان بی ریا دارد ابوالفضل 🔸هر که ازصدق وصفا بنمودرو درخانه او 🔸دیدازراه وفا جو روسخا داردابوالفضل 🔸گر دوای دردخواهی روکن درخانه او 🔸ازبرای در بی درمان شفا دارد ابالفضل 🔸تالب شط فرات آمد ولی لب تشنه برگشت 🔸همت مردانگی بین تا کجا دارد ابوالفضل 🔸قربان مرامت قربان ادبت قربان حرم و بارگاهت یا ابوالفضل 🔸یادم امدآن زمانی که حسین باچشم گریان 🔸دید درخون غوطه ورقدو رسا دارد ابوالفضل 🔸آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب انشالا خدا کنه کسی درمجلس ما نباشه که داغ برادر دیده باشه صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد 😭 عباسم برادر آیا وصیتی دارید 😭 صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم😭 راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 🔸وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم😭 🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم نشد که قطزه ابی برای او ببرم😭 اما وصیت سوم برادر حسین جان 🔸سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 🔸یادشهدا امام شهدا درگذشتگان جمع حاضر کسانی که دربین من تو بودند حالا جایشان خالی ازاین مجلس محفل فیض ببرند اما می خواهی امشب(روز) بریم درخانه ام البنین بگید خانم امشب به عشق پسرت امدیم توی این مجلس دیگه دست خالی ردمان نکنید 🌾کدوم مادر رو میگم... همون مادری که میگن می اومد تو قبرستان بقیع 4صورت قبر با انگشتاش میکشید مینشست کنار قبرا ناله میکرد گریه میکرد (میگن طوری ام البنین گریه میکرد دوست و دشمن برا ام البنین گریه میکردند...چی میگفت ام البنین.....) (مادر دیدی حوون تز دست داده باشه چطور گریه میکنه) هی مشت به سینه میکوبه میگه مادر آتش گرفتم سوختم مادر..... ای مادر ...ای مادر .....ای مادر 🌾میگفت مادر ابالفضلم مادر ... مادر نبودم کربلا مادر... اما برام خبر آوردن با تیر به چشم نازنینت زدن مادر... مادر نبودم کربلا اما برام خبر آوردن با عمود آهن به فرق نازنینت زدن مادر... (ناله میکرد گریه میکرد) یه وقت دیدن صدای ناله ام البنین عوض شد (فرود) 🌾گفت مادر ابالفضلم مادر...... مادر من برا تو گریه نمیکنم مادر .... (اوج) مادر من برا اون حسینی گریه میکنم که مادر نداره..... (دشتی حالت سینه زنی) 🌾مسلمانان حسین مادر ندارد 🌾غریب است و کسی بر سر ندارد 🌾ز جور ساربان بی مروت 🌾دگر انگشت و انگشتر ندارد حسین آرام جانم حسین روح روانم لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات ✍ و مداح اهل بیت (ع) بهزادی دعا شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
(س) (ع) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ‍ 🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشالا حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخونه خانم ام البنین آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. 🔸فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. 🔸کنیز برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ 🔸صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. 🔸روز اولی که خانم ام البنین واردِ خانه ی امیرالمومنین شد به اُمِّ سلمه فرمود: ام سلمه من شرط دارم.واردنمی شم (همه تعجب کردند، گفتن، این خانمی که روز اول زندگیشه چه شرطی داره) 🔸صدا زد اول بگید خانمم زینب بیاد.. همه تعجب کردند.. میخواد چه کنه این  مادر.. میدونی این مادر چه کرد.. از همان روز اول، یکمرتبه دیدن ام البنین خودشو انداخت روی پاهای خانم زینب..خانم جان من نیومدم اینجا برات مادری کنم... فقط اومدم یه جمله بگم.. اومدم اجازه بدی تا آخرِ عُمر کنیزی وخدمت این خونه رو بکنم.. من اومدم کنیزت باشم خانم جان آخ.. بمیرم برا دردای دل ام البنین.. با چه سوزی ناله میکرد گریه میکرد.. دوست و دشمن بحال ام البنین گریه میکردند میومد بقیع چهار تا صورت قبر درست میکرد.. ناله میکرد گریه میکرد. ولی فقط میگفت حسین.. حسین..حسین 🔸گفتن ام البنین تو چهار تا پسرت شهید شدن چرا فقط میگی حسین.. می گفت دو تا علت داره.. 🔸اول اینکه پسرای من مادر دارند.. اما حسینم مادر نداره. 🔸 ثانیا شنیدم اون لحظه آخر حضرت زهرا اومد سر پسرمو به دامن گرفت. براش مادری کرد.. صداش زد پسرم.. حالا می خوام جبران کنم.. به عوض زهرا برا پسرش مادری کنم. یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما جمله آخرو التماس دعا امروز گرفتارا بگن یا ابالفضل امروز مریض دارابگن یا ابالفضل مشکل دارابگن یا ابالفضل آخ همه دار و ندارم را بگیرید ولی عباس را از من نگیرید بگو آقا میدونی گرفتارم میدونی مریض دارم میدونی حاجت دارم،میدونی مشکل دارم آبرو دارم یا اباالفضل یا ابالفضل بگو آقا ارمنیا میان در خونت جواب میگیرنُ برمیگردند، آقا غیرمسلمونا صدات می زنند ناامید برنمی‌گردن، بگو آقاجون من گریه کن داداش حسینتم، آقاجان دلت میاد دست خالی برگردم، امیدمو ناامید نکن آقا جان، آقا خودت میدونی دست خالی برگشتن چقدر سخته، آقا امروز(امشب) امیدمو ناامید برنگردون.... لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات ✍ مداح اهل بیت (ع) بهزادی شادی روح پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
(س) (س) بسم الله الرحمن الرحیم یا رحمن یا رحیم ‍ 🔸برتو ای ام البنین مادر روضه صلوات 🔸بر مادر با وفــای ســـــقا صلوات 🔸رخسارِ مه و ستاره ها را صلوات 🔸آن چهار شهید و مادر پاک سرشت 🔸بر گلشــــن و باغبانِ والا صلوات لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى‌ وَنِعْمَ النَّصِیر، أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه اجرومزد شما عزیزان با فاطمه زهر(س) انشالا حاجت روا بشید شفای همه مریض ها انشالا امشب بریم درخونه خانم ام البنین آی حاجت دارا..مریض دارا..آی جوون دارا.. تویی که آرزو داری حرم اباالفضل رو ببینی.امشب دامن مادر ابالفضل رو بگیر.. دامن اباالفضل رو بگیر..باب الحوائجه.. درسته بی دست کربلاست. اما دست عالمی رو گرفته.. آقا خودش ناامید شد اماکسی را نا امید از در خونش رد نمی کنه مادرش ام البنین هم همینطوره.. اینا از خانواده کرمند.. از خانواده لطف و احسانند.. هر کی بیاد در خونشون دست خالی برش نمیگردونند.. 🔸فقیری هرسال یه شب می اومد مدینه..در خانه ابالفضل..خرجی یک سالش رو از دست ابالفضل میگرفت و میرفت.. یه سال اومد مدینه درِ خانهٔ ام البنینو زد.. کنیز درو بازکرد..پرسید با کی کار داری..فقیر گفت برو به مولا و آقات بگو بیاد.. من با یه آقایی کار دارم اسمش رو نمیدونم.. ولی هرسال میام خرجی یکسالمو میگیرم و میرَم.. (گفت نشونی بده ببینم آقات کیه؟) مرد فقیر گفت:اسمشو نمیدونم ولی آقای رشیدی بود..بلند بالا.. خیلی زیبا..خیلی مهربان.. برگشت منزل مادر ابالفضل بی‌بی پرسید کی بود پشت در؟ صدا زد خانم جان فقیری بود که هر سال می اومد خرجی یک سالشو از آقام عباس میگرفت.. خانم جان حالا که آقام نیست..شروع کرد گریه کردن.. یه وقت ام البنین صدا زد حالا که عباسم نیست.. منه مادرش هستم.. نمیزارم کسی از در خونه ابالفضلم نا امید برگرده..عباسم ناراحت میشه بی بی فرمودند هر چی زیورالات تو خونه است بیارین بدین دست فقیر.. یه وقت دیدن ناراحت سرشو به دیوار گذاشت.😭 (چرا ناراحتی بگیرو برو) صدا زد من به بهانه دیدن آقام می اومدم من عاشق عباسم.(من برای پول نیامدم اومدم دست و بازوی آقام ابالفضل رو ببوسم.. یه لحظه بگین آقام. خودش بیاد. یه وقت نگاه کرد دید صدای شیون زنها بلند شد..چی شده (چرا گریه میکنید؟(امان امان) خانم صدا زد آی مرد دیر اومدی.. کربلا دستای ابالفضلمو از بدن جدا کردند..😭 آخ عمود آهن به فرقش زدند.. تیر به چشم نازنین پسرم زدند.. آخ تو کربلا شهیدش کردند. داغشو به دل حسین گذاشتند.. یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرد اما می خوام دلتو از مدینه ببرم خرابه شام هرکس با ابی عبدالله کار داری.... آقا رو به نازدانه اش قسم بده... اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭 اگه کربلا میخواهی... بگو حسین جان... تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم... امشب دیگه دست خالی ردمون نکن.. 🔸طواف شمع چون پروانه می کرد 🔸به دستش موی بابا شانه می کرد تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭 چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم..😭. 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم...😭 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا ✍ مداح اهل بیت (ع) بهزادی دعا شادی روی پدرومادرم 🥀🥀🥀🥀🥀
@تعريف روضه و تاريخچه آن روضه از جهت لغوی به معناي باغ و گلستان می باشد و از جهت اصطلاحی به معنای مرثيه و ذكر مصيبت رواج پيدا كرده است. روضه كتابي است به نام روضة الشهدا كه مشتمل بر مصائب انبياء و ذكر فجايعی از ناحيه كافران و منكران و مشركان بر اولياء خدا و اهل بيت (ع) بزرگوار پيامبر اكرم (ص) مي­باشد. كمال الدين حسين بن علی واعظ كاشفی ، عالم و مؤلف عصر تيموری (قرن نهم ه.ق) كه اصالتاً از مردم سبزوار بود و در هرات زندگی مي­كرد، اين كتاب را در سال‌های آخر عمر خود تأليف كرد و اهل منبر و وعاظ از همان آغاز به خواندن كتاب روضةالشهدا در مجالس پرداختند تا به مرور زمان اين مجالس را «مجلس روضه خوانی » ناميدند و به همين اسم تا به امروز باقي مانده است. افرادی كه كتاب روضه الشهدا را می خواندند به نام روضه خوان ناميده شدند و به مرور زمان كلمه روضه خوان به معنای مرثيه خوان مصطلح شد. "اقسام روضه" با توجه به اينکه بايد روضه به تناسب مجلس و مستمع انتخاب شود بهتر است تفکيکی بين اقسام روضه قائل شويم تا مشخص شود كه چه روضه­ ای را در چه مكانی و چه زمانی، برای چه كسانی و با چه بيانی بايد خواند. " تقسيم بندی کلی" در يک تقسيم بندی کلی روضه به دو قسم تقسيم می شود: ۱)احساسی ۲)سخت و سنگين ۱ـ روضه احساسی روضه­ ای است كه از جهت لفظ و محتوا بيشتر با احساسات و عواطف سرو كار دارد و در آن سخن از عشق و سوز و فراق است و سخنانی كه بين عناصر روضه رد و بدل مي­شود، سخنانی احساسی است. در اين نوع روضه از مطالبي چون: سيلي زدن، پهلو شكستن، زمين خوردن، سر از بدن جدا شدن، پاره پاره شدن بدن و از اين قبيل سخني در ميان نيست، بلكه مطالبی چون: تنها شدن، غريب ماندن، اشك فراق ، وداع و سخنان عاشقانه به كار مي­رود. " نمونه ۱" روضه حضرت علي اكبر(ع) علي اكبر از پدر اجازه ميدان گرفت. (شيخ جعفر شوشتری مي­گويد امام بر خلاف آنكه براي اجازه دادن به اصحاب قدری معطل مي­كرد، به علي اكبر بلافاصله اجازه ميدان داد) پس امام نگاه مأيوسانه ای به او كرد و چشمان خود را به زير انداخت و اشك ريخت و سپس فرمود: « بارالها گواه باش جوانی كه در صورت و سيرت و گفتار شبيه ترين مردم به پيامبر بود به جنگ اين مردم رفت. که هرگاه به ديدن پيامبرت مشتاق می شديم به اين جوان نگاه مي­كرديم.» سپس به فرياد بلند صدا زد: « ای پسر سعد، خدا نسل تو را قطع كند كه نسل مرا قطع كردی.» پس از شهادت علی اكبر (ع) امام آمد تا به بالينش نشست، صورت به صورت علي گذاشت و فرمود: «خدا بكشد گروهي كه تو را كشتند بعد تو خاك بر سر دنيا باد.» «لَقَدِ اسْتَرَحْتَ مِنْ هَمِّ الدُّنْيَا وَ غَمِّهَا وَ بَقِيَ اَبُوكَ فَريِداً وَحيداً» علی جان، از غم و غصه دنيا راحت شدی ولی پدرت را تنها گذاشتی.[1] "نمونه ۲" "روضه وداع" امام حسين (ع) نگاهي به قتلگاه كرد و پيكر ياران و اهل بيت خود را به روي خاك ديد. در اين حالت صدا زد: «يا سكينه، يا فاطمه، يا زينب و يا ام كلثوم، آخرين سلام من بر شما باد، اكنون آخرين ديدار من با شماست.»[2] امام شروع كرد به گريه كردن، زينب عرض كرد: چرا گريه مي­كنی امام فرمود: چگونه گريه نكنم با اينكه به زودی شما را به صورت اسير در ميان دشمنان حركت مي­دهند، گريه­ ام برای خودم نيست بلكه برای اسارت شماست. بانوان حرم باشنيدن اين سخن امام صدابه گريه بلندكردندوفرياد مي­زدند: «اَلْوِدَاع اَلْوِدَاع اَلْفِرَاق اَلْفِرَاق»[3] دراين هنگام سكينه نزدپدرآمدوصدازد: «اي پدرآياتسليم مرگ شده­ ای ؟ بعداز تو به چه كسی پناه ببريم؟» امام حسين(ع) به او فرمود: «ای نور چشم من، چگونه كسي كه يار و ياوری ندارد، تسليم مرگ نشود؟» سكينه گفت: ما را به حرم جدمان برگردان.امام فرمود: «لَوْ تُرِكَ الْقَطَا لَغَفَا وَ نَام» اگر پرنده قطا را بگذارند در جايگاه خود قرار مي­گيرد و آرام مي­شود و استراحت مي­كند. سكينه گريه كرد. امام حسين (ع) سكينه را به سينه­ اش چسباند و اشك چشمان او را پاك كرد و اين اشعار را خواند. لاتُحْرِقيِ قِلْبيِ بِدَمْعِكِ حَسْرَةً       مَا دَامَ مِنيِّ الرُّوحُ فيِ جُثْمَانِي «سكينه جانم، تا جان در بدن دارم دل مرا با افسوس به سرشك خود مسوزان »[4] هلال بن نافع مي­گويد: «در ميان دو صف لشگر ايستاده بودم، ديدم كودكی از حرم امام حسين (ع) بيرون آمد، امام به سوی ميدان می آمد. كودك با گامی لرزان، دوان دوان خود را به امام رسانيد، دامن آن حضرت را گرفت و گفت: «يَا اَبَه! اُنْظُرْ اِلَيَّ فَاِنِّي عَطْشَان» ای پدر به من بنگر و ببين تشنه­ ام اين تقاضای جگر سوز از آن كودك شيرين زبان مانند نمكی بود كه بر زخم­های قلب امام پاشيده شد، به طوری كه اشك از ديدگان امام جاری شد و فرمود: دخترم مي­دانم كه تشنه­ ای، خداوند تو را سيراب كند که او وكيل و پناه من است.
هلال مي­گويد: پرسيدم اين دختر چه كسي بود؟ گفتند: او رقيه دختر سه ساله امام حسين (ع) است.»[5] چنانچه که ملاحظه نموديد در اين دو نمونه محتواي مطروحه با احساسات سر و کار دارد و سخنی از روضه های سنگين و واژه های مرتبط با آن نيست. ۲) روضه سخت و سنگين روضه ای است كه در آن از مصائب بسيار سخت و سنگين اهل بيت سخن گفته مي­شود. روضه­هايي است كه بر جان گران مي­آيد و بر دل سنگيني مي­كند و تار و پود وجود را به آتش مي­كشد. در اين نوع روضه، سخن از صورت نيلي و بازوي نيلوفري و سر بريده و تير سه شعبه و فرق دو تا و ... است. " نمونه"  *روضه لقاي خونين امام حسين (ع) امام حسين(ع) سه ساعت با صورت خونين روی زمين در خون خود غوطه ور بود و مي­گفت: «صَبْراً عَليَ قَضَائِكَ يَا رَبِّ لا اِلهَ سِوَاكَ يَا غِيَاثَ الْمُسْتَغيِثيِن» صبر بر قضای تو مي­كنم، هيچ خدایی غير از تو نيست ای دادرس دادخواهان. چهل نفر قصد كردند سر از بدن امام جدا كنند اما نتوانستند... تا اين كه شمر روی سينه مبارك حضرت نشست. امام فرمود: وای بر تو، از جای مهمی بالا رفتی؛ جايی كه پيغمبر بسيار بوسيده است. شمر گفت: ای پسر ابوتراب! تو می پنداری كه پدرت سر حوض كوثر هر كه را دوست داشته باشد سيراب مي­كند، پس كمی صبر كن تا پدرت تو را سيراب كند. سپس حضرت را به رو خوابانيد و رگهای... را با شمشير قطع كرد. هر عضوی كه قطع می شد حضرت صدا مي­زد: وا محمداه، واعلياه، واحسناه؛ واغربتاه؛ جهان به لرزه آمد. بعد از اينكه سر مبارك حضرت را جدا كرد آن را بر نيزه­ ای بلند زد و لشگريان سه مرتبه تكبير گفتند و زلزله در زمين افتاد.[6] @تقسيم بندي جزئي: اقسام روضه مي توانند با توجه به منبع دريافت به انواعی تقسيم گردند که عبارت است از : ۱)استنباطی ۲)تحقيقی و تحليلی ۳)کشفی و مکاشفه ای ـ@روضه استنباطی اگر با استفاده از عقل عقلای جامعه ، از يک روضه و متن تاريخی معتبر ، مطالبی استنباط شود كه تمام اجزای آن در تاريخ نيست، بلكه توسط عقل با توجه به اجزاء ما قبل و ما بعد به عقل متبادر می‌شود ؛ اين نوع روضه را روضه استنباطی می ناميم. "نمونه 1 حضرت عباس (ع) هر شهيدی كه هدف تير قرار مي­گرفت، با دست خود تير را از بدن بيرون می كشيد، ولی آن كس كه دست در بدن ندارد و در مقابل هزار تيرانداز قرار گرفته چه حالی خواهد داشت؟ هر شخصی وقتی از بلندی به زمين می اُفتد، دست خود را بر زمين مي­گذارد تا بدنش آسيب نبيند، اما خدا داند آن كسی كه دست در بدن ندارد وقتی بر زمين بيفتد تيرها در بدنش فرو مي­روند. يا قمر بني هاشم! وای از لحظه­ ای كه از اسب بر زمين اُفتادی و تمام تيرها در بدنت فرو رفت.[7] "نمونه 2 @روضه علی اكبر (ع) پس از اينكه علی اكبر با بدن پاره پاره به شهادت رسيد، امام حسين (ع) جوانان بنی هاشم را صدا زد و فرمود: «تَعَالَوْا اِحْمَلوُا اَخَاكُمْ» ای جوانان بني هاشم! بياييد و برادرتان را به سوی خيمه ها ببريد.[8] اينجا سؤال پيش می آیدكه امام كه همه شهدا را خود به خیمه‌ها مي­برد، چرا برای بُردن بدن علی اكبر، جوانان بنی هاشم را صدا زد؟ در جواب بايد گفت كه دو دليل داشت: يكی اينكه ديگر زانوانش قوت نداشت كه علی را به خيمه­ ها ببرد و ديگر آنكه آنقدر اين بدن پاره پاره شده بود كه برای حمل يك نفر كافی نبود. ۲)روضه تحقيقی و تحليلی اگر با تحقيق و تحليل در موضوع روضه و پردازش آن به يك نتيجه كلی و تحليل ذهنی برسيم، اين نتيجه می تواند يک روضه تحقيقی و تحليلی باشد. در اين نوع روضه روايات مختلف در يك موضوع مثل اينکه بکائون چه کسانی بوده اند؟ بيان مي­شود و سپس اصل روضه بيان مي­گردد . "نمونه ۱" حضرت علی اكبر (ع) نگاه پدر چند گونه است، نگاه ابی عبدالله هم چند جور بوده است، گاهی نگاه، نگاه وجد است، نگاه ديگر نگاه شوق به جدش بود و يك نگاه ، ديگر نگاه خوفی بود كه عاقبتش چه مي­شود؟ اما اين نگاه وداع هيچ يك از اين نگاه­ ها نبود؛ «فَنَظَرَ اِلَيْهِ نَظَر آئِسٍ مِنْه» مأيوسانه به او نگاه كرد نمي­دانم غصه پدر زيادتر بود و يا غصه پسر كه حالا رفت و پدر تنهاست. [9] "نمونه ۲" علی اصغر(ع) سيدالشهدا سه مرتبه به اهل كوفه آب داد. يكی در كوفه برای آنها استسقاء كرد، يكی هم در صفين كه معاويه آب را گرفته بود و ديگر وقتی كه در اين صحرا لشگريان حُر آمدند و تشنه بودند. او می بايست اين سه حق آب دادن را بر آنها ثابت كند كه حجت تمام باشد... كس كه اين قدر خواهش برايش سخت است. ابتدا «برير» براي طلب آب رفت ولي به او آب ندادند. سپس حر رفت ولي باز هم به آنها آب ندادند. سپس حضرت عباس (ع) را فرستادند ولي او هم نتوانست آب بياورد. سپس خودش آمد. اول فرمود: «خواهشي دارم به همه ما آب بدهيد» قبول نكردند. بعد فرمود: «به خودم و اصحابم اگر آب نمي­دهيد لااقل به زنها آب بدهيد» قبول نكردند.
سپس فرمود: «لااقل به اطفال كوچك آب بدهيد» قبول نكردند. سپس رفت و طفل شير خواره­اش را آورد. فرمود: اي جماعت!‌ يعنی خودتان آب بياوريد و به اين طفل بدهيد: «اَمَا تَرَوْنَهٌ كَيْفَ يَتَلَظَّي عَطَشاً» آيا نمي­بينيد كه چگونه از تشنگی به خود می پيچد؟! دو چيز درباره اين طفل دل را می سوزاند؛ يكی اينكه فرمود خودتان آبش دهيد،ديگر اينكه او را بلند كرد و فرمود: ببينيد كه چگونه رنگش زرد شده و از تشنگی دست و پا مي­زند.[10] "نمونه ۳" @تشنگي امام تشنگی امام در چهار عضو تأثير كرده بود؛ اول:لبهای مبارك كه افسرده شده بود، دوم:جگر پاره پاره چنانچه امام بعد از اينكه اميدي به زنده ماندن نداشت فرمود: «اُسْقُونيِ قَطْرَةً مِنَ الْمَاءِ فَقَدْ تَفِتَتْ كَبِديِ مِنَ الظِّمَاء» قطره آبي به من بدهيد كه جگرم از تشنگی پاره پاره شد.[11] سوم:زبان آن حضرت كه از بس اطراف زبان ساييده شده بود، مجروح گرديده بود.[12] چهارم:چشمان مباركش كه از تشنگی تار گرديده بود، چنانچه در حديث مكالمه جبرائيل با حضرت آدم (ع) منقول است كه گفت: ای آدم ببينی او را در حالتی كه مي­گويد «واعطشاه» به حدی كه تشنگی مانند دودی در بين او زمين و آسمان حائل شده باشد.[13]  ۳)روضه كشفی يا مكاشفه­ ای اگر منبع روضه کشف و مشاهده باطنی باشد و آن روضه­ ای كه توسط معصوم و يا خاندان معصومين به افراد خاصی در عالم رؤيا، خواب و يا مكاشفه افاضه ­شود ، روضه کشفی و مکاشفه ای می گوييم ؛ مثل روضه­ ای كه حضرت عباس (ع) در عالم رؤيا برای يكی از علمای برجسته بيان مي­فرمايد:ممکن است اين مکاشفه برای يکی از خاندان معصومين رخ داده باشد مثل مکاشفه حضرت سكينه كنار بدن بی جان پدر ، که در ادامه بحث ذکر خواهد شد. @انواع روضه کشفی و مکاشفه ای با توجه به شخصی که برای او مکاشفه رخ می دهد، روضه کشفی و مکاشفه ای دارای اقسامی است که عبارت است از: مکاشفه ای که برای شخص معصوم صورت گرفته است. مکاشفه ای که برای یکی از خاندان معصومین صورت گرفته است. مکاشفه ای که برای شخصی غیر از معصومین و خاندان آنها صورت گرفته است. مکاشفه ای که برای دشمنان معصومین برای اتمام حجت صورت گرفته است. @قسم اول مکاشفه ای که برای شخص معصوم صورت گرفته است. مکاشفه امیرالمؤمنین در جنگ صفین اُم کلثوم(سلام الله علیها) نزد برادر آمد و عرض کرد: «برادرم اين بيابان، خوفناک است و خوف عظيمی در اينجا به من رو آورده است.» امام فرمود: «خواهر جانم! هنگام رفتن به جبهة صفين در همين جا با پدرم فرود آمديم، پدرم سرش را روی دامن برادرم حسن(علیه السلام) گذاشت، و ساعتي خوابيد ، بيدار شد و گريه کرد، برادرم حسن(علیه السلام) پرسيد: "چرا گريه مي­کنی ؟" پدرم فرمود: "گويا در خواب ديدم اين بيابان دريايی از خون است، و حسين(علیه السلام) در آن غرق شده و فريادرس می طلبد و کسي به فرياد او نمي­رسد."سپس پدرم به من رو کرد و فرمود: "هنگامی که چنين حادثه‌ای رخ داد، چه کار مي­کنی؟" گفتم: "صبر مي­کنم، که جز صبر چاره­ ای نيست".»[14] @قسم دوم مکاشفه ای که برای یکی از خاندان معصومین صورت گرفته است. حضرت سكينه كنار بدن بي جان پدر در مصباح كفعمی روايت شده است كه سكينه مي­گويد: چون پدرم كشته شد، بدن نازنين پدر را در آغوش گرفتم و حالت بيهوشی به من دست داد. در اين حال شنيدم كه پدرم فرمود: شيِعَتيِ مَا اِنْ شَرِبْتُمْ مَاءَ عَذْبٍ فَاذْكُرُونيِ         اَوْسَمِـعْتُمْ بِغَريِبٍ اَوْ شَهيـِدٍ فَانْـدُوبِونيِ ای شيعيان من! هرگاه آب خوش گوار نوشيديد از لب تشنه من ياد كنيد و هرگاه درباره غريب و شهيد سخنی شنيديد، به ياد غربت و شهادت من بگرييد.[15] @قسم سوم مکاشفه ای که برای شخصی غیر از معصومین و خاندان آنها صورت گرفته است. اسارت اهل بيت(ع) در كلام امام زمان (عج حاج ملا سلطانعلی روضه خوان تبريزی كه از جمله عباد و زهاد بوده است مي­گويد: «در خواب مشرف به محضر والای امام زمان (عج) شدم، عرض كردم: مولای من آيا آنچه در زيارت ناحيه مقدسه ذكر شده است كه: «فَلَاَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وً لَاَبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً[16]» صحيح است؟ فرمود: بلی عرض كردم: آن مصيبتی كه براي آن به جای اشك خون گريه مي­كنيد كدام است؟ آيا مصيبت علی اكبر است؟ فرمودند: اگر علی اكبر هم زنده بود در اين مصيبت خون گريه مي­كرد. گفتم: آيا مصيبت حضرت سيدالشهداء (ع) است؟ فرمودند: اگر سيدالشهدا (ع) هم بودند در اين مصيبت خون گريه مي­كردند. پرسيدم: پس كدام مصيبت است؟ فرمودند: آن مصيبت اسارت عمه­ ام زينب (س) است.[17] @روضه حضرت عباس (ع) شيخ كاظم سبتی كه از علمای بزرگوار است مي­گويد: يكی از شخصيت‌های مهم علمي و مورد وثوق نزد من آمد و گفت: من پيام رسان حضرت عباس (ع) هستم ،آقا را در خواب ديدم،‌ فرمود: چرا شيخ كاظم سبتی روضه مرا نمي­خواند؟
گفتم: زياد شنيده­ ام كه شيخ كاظم مرثيه جانسوز شما را مي­خواند. فرمود: از قول من به شيخ كاظم بگو اين مصيبت را بخوان؛ اگر سواره­ای بر مركب سوار باشد، وقتی كه مي­خواهد از اسب بر زمين بيفتد معمولا دستهايش را روی زمين می گذارد و سپس صورت او به زمين می خورد،ولی آن سواری كه تيرها در بدنش فرو رفته و دست در بدن ندارد چگونه زمين می خورد؟! [18] "قسم چهارم" مکاشفه ای که برای دشمنان معصومین برای اتمام حجت صورت گرفته است. "مکاشفه ساربان" سعيد بن مسيب از اصحاب امام سجاد(علیه السلام) مي­گويد: يکسال بعد از شهادت امام حسين(علیه السلام) براي شرکت در مراسم حج به مکه رفتم، ناگاه هنگام طواف مردی را ديدم که دستهايش قطع شده و صورتش مانند پاره شب تاريک سياه است، و پرده کعبه را گرفته و چنين دعا مي­کند:«ای خدای کعبه مرا بيامرز که گمان ندارم مرا بيامرزی، گرچه ساکنان آسمانها و زمين و همه مخلوقات شفاعت کنند، زيرا گناهم بسيار سنگين است». سعيد گويد: من و جمعی کنار او اجتماع کرديم و به او گفتيم: «وای بر تو اگر ابليس باشی، شايسته نيست که نااميد از رحمت خدا شوی، تو کيستی و گناهانت چيست؟». او گريه کرد و گفت: من خودم و گناهم را مي­شناسم. گفتيم: گناه خود را برای ما بيان کن که چيست؟ گفت: من ساربان شتران امام حسين(علیه السلام) بودم، همراه آن حضرت از مدينه به سوی عراق آمديم، من اطلاع يافته بودم که بند شلوار آن حضرت  گران‌قیمت است؛ آرزو مي­کردم روزی آن بند گران‌قیمت به دست من برسد، تا اينکه به کربلا رسيديم و جريان شهادت امام حسين(علیه السلام) پيش آمد من خود را پنهان کرده بودم، تا اينکه شب (يازدهم) شد، به طمع آن بند قيمتی، ازتاریکی شب استفاده کرده کنار بدنهای پاره پاره شهدا آمدم، به جستجو پرداختم تا اينکه پيکر سر بريده امام حسين(علیه السلام) را يافتم، تصميم گرفتم آن بند قيمتی را از شلوار آن حضرت بيرون آورم، با دستم آن بند را پيدا کرده، دريافتم که گره بسيار خورده است، يکی از آن گره ها را گشودم، ناگاه دست راست امام حسين(علیه السلام) حرکت کرد و آن قسمت از لباس را محکم گرفت، هر چه توان داشتم خواستم دست او را رد کنم نتوانستم، شمشير شکسته­ ای يافتم و دست راست او را قطع کردم، دستم را دراز کردم تا گره بند را بگشايم، ناگاه دست چپ امام حرکت کرد و آن قسمت از لباس را محکم گرفت، دست چپ آن حضرت را نيز از مچ بريدم، آنگاه دست بردم که بند را بيرون آورم، ناگهان ديدم زمين لرزيد و هوا دگرگون شد، شنيدم شخصی گريه جانسوز مي­کند و مي­گويد: وا اَبَتاهُ! وا مَقتُولاهُ، وا ذَبيحاهُ، وا حُسَيناهُ، وا غَرِيباهُ يا بُنَيَّ قَتَلوکَ وَما عَرَفوکَ وَمِن شُرْبِ الْماءِ مَنَعُوکَ. :«آه پدر جان! وای از اين کشته و سر بريده، وای حسين جان، ای غريب، پسرم، تو را با لب تشنه کشتند و مقامت را نشناختند» در اين هنگام من خود را بين کشته­ ها انداختم، ناگاه سه نفر را با يک زن با جمعيت بسيار ديدم، و فرشتگان همه جا را پر کرده بودند، آنها پيامبر و علي و فاطمه و حسن بودند، آنها گريه مي­کردند و مطلبی می گفتند... ناگاه رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) مرا ديد و به من فرمود: يا اَخَسَّ الاَنام لَعْنَةُُ اللهِ الْمَلِکِ الْعَلّامِ فَعَلْتَ هکَذا بِوَلَدِي، سَوَّدَ اللهُ وَجْهَکَ وَقَطَعَ يَدَيْکَ فِي الدُّنيا قَبْلَ الْآخِرَةِ. :«ای پست ترين انسانها، لعنت خداوند قادر و آگاه بر تو باد، با فرزند من چنين رفتار نمودی ، خدا صورتت را سياه کند و دستهايت را در دنيا قبل از آخرت، قطع نمايد». هنوز نفرين آن حضرت تمام نشده بود که دستهايم خشک شد و چهره­ ام همچون پاره شب تاريک سياه گرديد و به اين وضع گرفتار شدم، اکنون کنار خانه خدا آمده­ ام و از خدا می خواهم به من لطف کند و می دانم که هرگز خدا مرا نمی آمرزد. حاضران و هر کس که اين موضوع را شنيد، او را لعنت کرد.[19] قابل ذکر در اقسام و انواع روضه روضه­ ها معمولا تلفيقی از اين انواع هستند و گاهی يكی از انواع در روضه ظهور بيشتری دارد. روضه سخت و سنگين و آتشين را در جایی بخوانيد كه حق مطلب ادا شود و اصطلاحا مستمع اهل سوز و حال و اشك باشد و حال مجلس به درجه­ ای رسيده باشد كه آمادگی درك و اثر پذيری آن را داشته باشد. روضه احساسی را تقريبا همه جا می شود خواند، زيرا اگر اشكی هم برايش ريخته نشود و ناله­ ای هم نباشد مطلب لوث نمی شود. لذا توصيه مي­كنيم ذاكرينی كه در ابتدای راه هستند از اين نوع روضه بيشتر استفاده كنند. انواع ديگر روضه معمولا زير مجموعه­ ای از روضه­ های سخت و احساسی می باشند، لذا با توجه به اينكه در كدام دايره قرار بگيرند، حكم آن مورد به انواع ديگر جاری می شود. روضه­ های تحقيقی و تحليلی را در اماكنی بخوانيد كه مستمعين آن مجلس اهل فن و يا اهل علم باشند و معمولا اينگونه روضه ها در مجالس عاميانه كاربرد زيادی ندارند.
در خواندن روضه­ هاي كشفی و مكاشفه­ای نسبت به شخص كاشف و ناقل و اعتبار او دقت بسيار داشته باشيد و توجه داشته باشيد كه از هر مدعی كشفی نمي­توان نقل سخن كرد. راه­هاي شناخت اين مطلب، يكي شناختي است كه خودمان با تحقيق علمي به دست مي­ آوريم و ديگر اعتماد بزرگان عالم تشيع و اهل فضل به شخص كاشف است. در روضه­ های استنباطی، هم مي­توان از استنباط شخصي استفاده كرد و هم مي­توان از استنباط بزرگان عالم مرثيه سرايي. البته براي استنباط شخصی مقدماتی لازم است كه بهتر است ذاكرين ابتدا آن مقدمات را كسب كنند و بعد به استنباط بپردازند.
مراحل روضه هم شامل: مقدمه اوج فرود
👆 اقسام روضه... 1_روضه چند مرحله دارد؟؟ 👇 سه مرحله مقدمه اوج فرود 2_چند نوع روضه داریم؟ دو نوع روضه داریم، روضهٔ احساسی و یا همان عاطفی و روضهٔ سخت و سنگین و یا همان روضهٔ باز مکشوف به طور کلی دو نوع روضه داریم 3_چطور تشخیص بدیم روضهٔ سخت و سنگین رو از احساسی؟؟؟ اشاره می کنیم در روضهٔ حضرت زهرا(س) 👇 مثال:روضهٔ سیلی روضهٔ لگد پهلو روضهٔ مسمار در روضهٔ، این روضه ها سخت و سنگین روضه هایی که ما می گیم عاطفی هستن، هر چند اونا هم سنگین، اما! بیشتر قابل استفاده ست، روضه های عاطفی 4_روضه عاطفی چیه؟؟ ، فراق حضرت زهرا(س) و امیرالمؤنین (ع) سخنانی که گفته میشه، بحث سخنان بین فرزندان حضرت زهرا(س) و امیرالمؤنین (ع) رد و بدل میشه زبان حال هایی که از حضرت زهرا(س) داریم وصیت حضرت زهرا(س) جزء روضه های عاطفی هستند اشعاری که منصوب به امیرالمؤنین (ع) و حضرت زهرا(س) اینا قالبا عاطفیه یانه همون روضهٔ سخت و سنگین رو، اگر تو لفّافه گفت، میشه همون روضه های عاطفی مثل این👇 صورت مادر ما جسارت شد، پهلوی مادر، ما رو آزردن، بازوی مادر ما رو آزردن اینها رو، وقتی میری تو لفّافه یه مقدار قابل استفاده میشه به طور کلی حالا، بس روضهٔ سنگین سند دارن روضه های سخت و سنگین برای حضرت زهرا(س) مستندن 4_! نکته کجاست؟؟ میتونیم روضهٔ سنگین بگیم؟؟؟ 👆 جایی که روضهٔ عاطفی خوندیم در مورد اهل بیت (ع) و تو عاطفی خوندن مستمع منقلب شدن و دارن گریه می کنن، اینجا ما میتونیم حالا روضهٔ سنگین در حد مختصر، نه طولانی این قسمت جا داره که چند خط کوتاه روضهٔ باز بخونیم، خیلی ورود طولانی نه! ❌ بس اول عاطفی می خونیم اگر مستمع پاسخ داد با اشکش با بکائش شما ادامه میدید، یه جمله روضهٔ سنگینم می گیم ❌اما اگر مستمع همراهی نکرد به هیچ وجه روضهٔ سنگین نمی خونیم حالا یه وقت پیش میاد مداح خودش، حال خوبی داره، حال بکاء داره ولی مستمع حال بکاء نداره ‼️توصیه میشه مداح اینجا هم روضهٔ سنگین نخونه چون مستمع، مهم فقط خودمون رو در نظر نگیریم حالا، اگر مستمع حال خوبی داشت و هم مداح حال خوبی داشت که نورٌ الی نور میشه، اینجا دیگه جلسه آماده شده، شما عاطفی خوندی مستمع داره گریه می کنه مداح هم خودش داره گریه می کنه حالا یه جمله روضه سنگین بگو اونم نه این که خیلی طولانی باشه 5_ ما اینجا نکته : داریم ‼️مجلسی که نگرفته چه کار کنیم؟؟ 👇 بعضی ها این اشتباه رو مرتکب میشن مجلس نگرفته سرده روضهٔ سنگین می خونن که مجلس بگیره ❌این اشتباه مطلقه غلط❌ تجربه ثابت کرده، مجلسی که نگرفته مستمع گریه نداره، روضهٔ سنگین بخونیم مجلس قفل تر میشه و اصلا از لحاض اخلاقی هم درست نیست ما نباید روضهٔ اهل بیت (ع) رو خرج کنیم که مجلسمون بگیره امیدوارم که اشتباه نگفته باشم سوال اعضای محترم را🙏