الهی
من به بهشت تو محتاجم
و نیازمند گذشت توام.
تو را میخوانم
و هرگز از لطفت ناامید نمیشوم.
تو را صدا می زنم
و از خشمت احتراز نمیکنم.
خدایا،
ندایم را پاسخ ده
و به غفران شیرینت بر من منت گذار.
و در زمره خوبان و نیکان جایم ده.
پروردگارا از لطفت محرومم مدار
و تنها و خسران زده رهایم مکن.
#آمین🤲
شبتون بخیر 🌙✨
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨
حسن اکبرلو:
کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی
وختم خوانی ایتا👇
کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو
@sardar_solaymany
"متن روضه سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
اي میهمان بی بدن ای سر خوش آمدي
از بزم این جماعت مهمان کش آمدي
با چه سختی پول داد گفت این سرُ یه شب مهمانِ من کنید ..
دِیریست وا نگشته به این دیر پایِ غیر
تو آمدی که با تو شوم عاقبت بخیر
در کسوت مسیح به مهمانی آمدی
وقتی به دیر راهب نصرانی آمدی
تو قصد کرده ای همه دنیایِ من شوی
ترسا شدم كه حضرتِ عیسایِ من شوی
بي پيكر آمدي سر و جانم فدایِ تو
اي سر! بگو چگونه نهم سر به پایِ تو
اي سيبِ سرخ؛ آمده اي تا ببويمت
بگذار با گلابِ نگاهم بشويمت
*شروع کرد شستنِ سر .. گفت خودت خودت رو معرفی کن به من .. تو کی هستی ؟.. دید لباش مثه چوبِ خشک تکان خورد أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى، وأنَا ابنُ عَلِیٍّ المُرتَضى، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ، وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشان …*
اين دير كربلا شده قرباني ات شوم
قربان زخم گوشۀ پيشاني ات شوم
دامن مكش ز دستم ، دستم به دامنت
رأست چنين شده است چه كردند با تنت
تير و سنان و نيزه و شمشير و ريگ و خار
از هر چه هست زخمي داري به يادگار
با اينكه از لبان تو پيداست تشنه اي
گويا نرفته تشنه ز خون تو دشنه اي
از وضع نامرتب رگهاي گردنت
پيداست بد جدا شده رأس تو از تنت
“زخم لبت” گمان كنم اين زخم، كهنه نيست
اين خرده چوب ها كه نشسته به لب ز چیست
___"
حسن اکبرلو:
کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی
وختم خوانی ایتا👇
کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو
@sardar_solaymany
"متن روضه سر مبارکِ حضرت سیدالشهدا (ع) و دیر راهب نصرانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله ..
کاشکی یه سلام مثه سلامِ راهبِ نصرانی میدادم ، بعدِ سلام منم جون میدادم آقا ..
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ..
بیا ببین دلِ غمگینِ بی شکیبا را
بیا و گرم کن از چهره ات شبِ ما را
“منو جدا شدن از کویِ تو خدا نکند”
که بی حرم چه کنم غصه هایِ فردا را
خیالِ کربُبلایت مرا هوایی کرد
بگیر بالِ مرا تا ببینیم آنجا را
به موجِ سینه زنانت قسم غلام توام
که بُرده گریۀ ما آبرویِ دریا را
گدایِ هر شبم و کاسه گردم و ندهم
به یک نگاهِ کریمانه ات دو دنیا را
مرا ببر بِه چِشَم زیرِ پا مغیلان را
مرا ببر که ببینم به نیزه سرها را
خدا کند که بیایی شبی به روضۀ ما
شنیده ام که به سر سر زدی کلیسا را
خوشا به پنجۀ راهب که شانه ات می زد
به آنکه بُرد دل راهبانِ ترسا را
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
*هی با گلاب داره این سرُ میشوره و زیرِ لب میگه کی دلش اومد این سرُ از بدن جدا کنه .. عجب چشایِ قشنگی داره …*
به پیر مرد غریبی که شُست گیسویت
گرفت از سر و رویِ تو خاکِ صحرا را
*قسمش داد گفت با من حرف بزن .. من دیدم رو نیزه داشتی قرآن میخوندی .. این سر یه سرِ معمولی نیست ، بگو کی هستی … فرمود: أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ وأنَا المَقتولُ بِکَربَلاءَ، .. یه وقتی دید یه هودجی از آسمان به زمین فرود آمد .. چندتا خانمپیاده شدن ، اما همه حواسشون به یه خانمیِ که قد خمیده داره راه میره .. دست به پهلو گرفته داره راه میره ..*
خوشا به بزم عزاخانه اش که تا دَمِ صبح
شنید پیشِ سرَت روضه هایِ زهرا را
چرا بُرید سرت را به رویِ دامنِ من
چرا نشاند به خون این دو چشم زیبا را
چگونه سنگ شکسته جبین و دندانت
چگونه زخم تَرَک داده رویِ لبها را
به رویِ نیزه سرت بود و خیمه ها می سوخت
رسید شعله و زلفِ تو در هوا می سوخت
*هی صدا میزنه دستت درد نکنه راهب .. سرِ پسرمُ با گلاب شستشو دادی اما مسلمونا دورش کردن .. یکی با سنگ میزد .. یکی با نیزه میزد .. یکی با شمشیر .."
حسن اکبرلو:
کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی
وختم خوانی ایتا👇
کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو
@sardar_solaymany
#دیر_راهب
برد راهب عاقبت سر را به دیر
تا خدا در دیر خود می کرد سیر
شد چراغ دیر آن سر تا سحر
دیگر این جا دیر راهب بود و سر
ناگهان آمد صدای یا حسین
واحسینا واحسینا واحسین
آن یکی می گفت حوا آمده
دیگری می گفت سارا آمده
هاجر از یک سو پریشان کرده مو
مریم از یک سو زند سیلی به رو
آسیه رخت سیه کرده به بر
گه به صورت می زند گاهی به سر
ناگهان راهب شنید این زمزمه
ادخلی یا فاطمه یا فاطمه
آه راهب دیده بربند از نگاه
مادر سادات می آید ز راه
بست راهب دیده اما با دو گوش
ناله ای بشنید با سوز و خروش
کای قتیل نیزه و خنجر حسین
ای فروغ دیدۀ مادر حسین
بر فراز نی کنم گرد تو سیر
یا به مطبخ یا به مقتل یا به دیر؟
امشب ای سر چون گل از هم واشدی
بیشتر از پیشتر زیبا شدی
ای نصاری مرحبا بر یاری ات
فاطمه ممنون مهمان داری ات
هر کجا این سر دم از محبوب زد
دشمنش یا سنگ زد یا چوب زد
تو نبودی، گِرد این سر صف زدند
پیش چشم دخترانش کف زدند
پیش از آن کافتد در این دیرش عبور
من زیارت کردم او را در تنور
حاج غلامرضا سازگار
حسن اکبرلو:
کانال اشعارآیینی برای تمام مناسبتها مذهبی روضه خوانی مقتل خوانی مرثیه خوانی ومولودی خوانی
وختم خوانی ایتا👇
کانال روضه شهید سلیمانی واکبرلو
@sardar_solaymany
دیر راهب
بود دیری در ره کوفه به شام
عیسوی راهب در آن کرده مقام
در غروبی گوشش آمد ولوله
دید آنجا آمده یک قافله
پیش روی قافله سرها به نی
خستگانی بی رمق، ره کرده طی
رفت خورشید وچو وقت شام شد
قافله در آن مکان آرام شد
نیمه شب راهب عجایب چیز دید
از سری ساطع بود نوری شدید
گفت راهب،مردمان این سرزکیست
پاسخ آمد کز حسین بن علیست
مادر او دخت پیغمبر ز ماست
کشته ایم اورا سرش برنیزه هاست
گفت الحق که شما قومی بدید
مسلمید وسبط پیغمبر کشید
گر کسی فرزند عیسی داشتیم
او بروی چشم خود بگذاشتیم
داد درهم ها که تا امکان شود
یک شبی سر پیش او مهمان شود
با گلابش شست وپیش رو گذاشت
بذر عشقش را درون قلب کاشت
اشک ریزان کرد با او گفتگو
گفت جانا از خودت با من بگو
گفت راهب،نام من باشد حسین
بر رسول ا..بودم نور عین
بوده ام فرزند حیدر،مرتضی
نور چشم فاطمه خیرالنسا
درکنارآب کردندم شهید
تشنه لب، مظلوم، چون من کس ندید
مسلمم،مقتول دست مسلمین
مسلمین منحرف از راه دین
اهل بیتم بعد من آزرده اند
کودک وزنها اسیری برده اند
گفتگوها داشت راهب تا سحر
با سری که بود همسان قمر
تا سحر گردیدو شام اتمام شد
بهر راهب شام خوش فرجام شد
راهب ما صبح نصرانی نبود
سر،دری دیگر به روی او گشود
دین راهب بعد از آن اسلام شد
او مسلمان گشته ای خوشنام شد
راهب ما بعد از آن شام شگفت
شد مسلمانی محب اهل بیت
شاعر : اسماعیل تقوایی
*آرامش,* یعنی
قایق زندگیمان را
دست کسی بسپاریم که
*صاحب ساحل آرامش* است...
*الابذکرالله تطمئن القلوب*
امروز یک شنبه را از خدای مهربان
آرامشبخشترین
و بهترین روز خداوند را برای عزیزان و همراهان گرانقدر گروه و خانواده های مکرم آرزومندیم
*سلام و صبح بخیر*☕️
*بسم الله الرحمن الرحیم*
*سلام و صبح بخیر!*
*طلوع هر صبح پیام خداوند برای آغاز یک فرصت تازه و نو می باشد. همواره خداوند بزرگ را شاکر و سپاسگزاریم که روز دیگری را همراه با ارامش شبانه و امنیت سپری و سپیده دم دیگری را شاهد هستیم و امروز یک شنبه را نیز به رسم هر روز با عرض ارادت و مودت به پیشگاه سید و سالار شهیدان اقا اباعبدالله الحسین(ع) و اصحاب وفادارش و به یاد روح ملکوتی امام (ره) و ارواح طیبه شهیدان گرانقدر, اموات و درگذشتگان اغاز می نماییم*
*اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ*
*ذکر روز یک شنبه:*
*یا ذالجلال و الاکرام (صدمرتبه)*
*الحمدلله رب العالمین (صدمرتبه)*
*اللهم صل علی محمد( ص) و ال محمد (ص) و عجل فرجهم ! *(صد مرتبه)*
*اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه والنصر......(صدمرتبه)*
*#- انرژی مثبت*
*بنام آفریدگار مهربانی*
*سلام وصبح بخیر حضور مهرورزان گرانمایه*
*امروز : یکشنبه ۱۵ / ۵ / ۱۴۰۲ *
*« محبت کردن »*
*محبت و مهربانی کردن درحق دیگران در واقع بخشش و گذشت است ....*
اما اجازه ندهیم بعضی کلمات دیگران باعث ناراحتی وآزرده خاطرمان شود
*مراقب باشیم که بعضی صحبتهای دیگران باعث
رنجش مان شوند ....*
*اجازه ندهیم اعمال ورفتار دیگران زنجیرهایی برای زندانی کردن مان شوند ....*
*اما اجازه دهیم رفتار و کلماتمان باعث قوت قلب دیگر آدمها شود*
*برای دیگر آدمها رفتار و منش ما می تواند الهام بخش شان باشد و مسیرشان را روشن کند*
*اعمال ما می تواند زنجیر های دیگران باز کند*
*عبارت تاکیدی :*
*اجازه بدهیم محبت ما نمایشی از محبت خداوند باشد ...*
*«خدایا همواره تو را شاکر وسپاسگزاریم »*
#- انرژی مثبت!*