6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دور تا دور تمام
این سرزمینِ سرافراز،
تمام خاک این وطن، شقایق رویید...
#شهید
#شهادت
#نخل_ناخدا
#شهید_و_شهدا
#شهدای_نخل_ناخدا
#عاشقان_شهید_و_شهدا🕊🌹🕊
●هـــوالعــزیــز
○آنچہ ڪہ مینویسم تنهایڪ نوشتہ نیست،برادر این #آتش_فشان درون است.
○ڪہ گاهے فوران مے کند،برادر دیگر دلم ازدورے دوستان نمیلرزد ودیگرچشمانم از ندیدن باران نمی گرید،
○زنهار ما در قبرستان دل و فکرمان همه گذشته جهاد وشهادت را خاک کرده ایم، و هرگز این سخن امام صادق (ع) را نشنیده ایم که فرمود: لیس الحیاہ الّا العقیدة والجهاد
#دست_نوشته
#محمد_پورهنگ
#نیمه_شب_سنگرشهدا
#شهید_محمد_پورهنگ🕊🌹🕊
۸۷/۱/۱۸
به یاد شهدای
#عملیات_رمضان و تمامِ
شهدایی که با زبان روزه و با لبانی تشنه،
بال در بال ملائک گشودند ...
#روحشان_شاد
#با_ذکر_صلوات🕊🌹🕊
#خاطرات_شهید
●دنیا محل امتحان و آزمایش است و کاروانسرایی است موّقت؛ قافله مرگ فرا خواهید رسید و همه در نوبت قرار دارند و در مهلت مقرر باید بسوی او بازگشت. آنچه را خداوند تقدیر مینماید کسی قادر به آن نخواهد بود. خداوند دقیقه و ثانیهای مرگ کسی را به تأخیر نمیاندازد پس چه بهتر که انسان زندگیاش را در مسیر طاعت الهی و در جهت کسب رضایت خداوند قرار دهد وهمواره به یاد او باشد.
● به همه شما توصیه میکنم که در برابر تمامی مصائب وارده، به خداوند پناه ببرید و به یاد حضرت فاطمه زهرا(س) و حضرت زینب(س) و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) خودتان و قلبتان را آرامش ببخشید چون این بزرگواران بیشترین مصائب را در طول تاریخ اسلام برای رضای خداوند به جان و دل خریدند.
📎 قائممقام لشگر ۲۵ کربلا
#سردارشهید_محمدحسن_طوسی
●ولادت : ۱۳۳۷ نکا ، مازندران
●شهادت : ۱۳۶۶/۱/۱۸ شلمچه ، عملیات کربلای ۸🕊🌹🕊
شب قدر است و من قدری ندارم/چه سازم؟توشه قبری ندارم/ اگر امشب به معشوقت رسیدی/خدا را درمیان اشک دیدی/ کمی هم نزد او مارادعا کن/ کمی هم جای ما اوراصدا کن/ بگو یارب فلانی رو سیاه است/دودستش خالی و غرق گناه است/ بگو یارب تویی دریای جوشان/دراین شب رحمتت بر وی بنوشان
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
از کنار صف نماز جماعت رد شدم، دیدم حاجی بین مردم توی صف نشسته، رد شدم اما دو صف نرفته برگشتم، آمدم رو به رویش نشستم، دستش را گرفتم، پیشانیش را بوسیدم، التماس دعا گرفتم و رفتم، انگار مردم تازه فهمیده بودند که حاجقاسم آمده حرم، از لابهلای صفهای نماز میآمدند پیش حاجی، آرام و مهربان میگفت: «آقایون نیاید! صف نماز رو به هم نزنید» بعد از نماز آمد کنار ضریح ایستاده بودم پشت سرش تا بتواند زیارت کند، وقت رفتن گفت: «آقای خادم امروز خیلی از ما مراقبت کردی زحمتت زیاد شد» گفتم: «سردار من برادر دو شهید هستم، شما امانت برادرهای من هستید» نگاه ملیحی انداخت و گفت: «خدا شهدات رو رحمت کنه» چه میدانستم چند روز بعد خودش هم میرود قاطی شهدا.
سردار دلها😭🌷
📚 کتاب: سلیمانی عزیز