❣روایت یک دیدار
ادامه 👇
گفتنی است که بیان این مطالب نه از باب خاطرهگویی بود و نه صرفاً بزرگداشت یک رزمنده خدمتگزار عالی مقام کشور، قضیه بالاتر از اینهاست. چه بسیار بزرگانی که چون با آنها هم نشین می شوید، اعتبار ذهنی قبلی شما نسبت به آن شخصیت فرو می کاهد. و چه نادره انسان هایی که هرچه بیشتر در پیششان می مانید بیشتر جذب شان می شوید و سید رضی یکی از اینها بود.
سؤال: فهم اینها از اخلاق و معارف دینی چگونه بوده است که چنین صاحب نفوذند و تأثیرگذار، و عاقبت هم خداوند خریدار آنها می شود!
آیا وقت آن نرسیده است که با توجه به سبک زندگی کاری آنها، مجدد به کار و رفتار خود و بلکه به آموختههای دینی خود از علم اخلاق و عرفان و کلام بپردازیم و شیوه آموزش این علوم را نیز بهبود بخشیم؟
🌱و اما انتقام. قاعدتاً برای نیروهایی که حضوری فعال و مؤثر در میدان مبارزه با اسرائیل دارند هر لحظه در معرض خطر ترور قرار دارند. بنابراین انتظار می رود که قبلاً در باره انحاء مختلف ترور آنها و نیز عاملان آن، فکر بازدارنده لازم شده باشد و اظهار نظرهای مختلف در باره شیوه انتقام در این زمان، بیشتر در جهت آمادهسازی افکار عمومی باشد تا اتخاذ مدل تصمیم و یا شدت آن.
اما اینکه کدامیک از روشهای پاسخ ، بر طبق چه استدلال و چگونه محاسبهای از عملکرد و تاثیر متغیرهای مستقل و وابسته به دو سوی میدان، ارجح است که انتخاب شود تا بیشترین ضربه بازدارنده را با کمترین عارضه همراه داشته باشد، جای استفاده از منطق فازی و یا استدلال تشکیکی است.چرا که نوع، شدت و حجم بعضی از واکنش ها از قبل کاملاً روشن نیست. اما بنده پاسخی را که با عنوان صبر استراتژیک مطرح می کنند و آنچه را که از آن واژه در ذهن متبادر می شود هرچند هم که بزرگ باشد درخور پاسخ به این جنایت نمی دانم. خصوصاً اینکه نوع حمله به این مقام عالی رتبه ایرانی نشان می دهد که اسرائیل نیز از تاکتیک انجام ترورهای پنهانی و غیرمستقیم خارج شده و بیمهابا دست به اقدام می زند. بنابراین پاسخ گنگ و غیرآشکار به او باعث می شود، اولاً نیروهای رزمی در تنگنای حضور در غربت قرار گیرند. ثانیاً ریسک ترور دیگر فرماندهان اصلی جبهه مقاومت بیشتر گردد . خطر ترور افراد شاخص نظام نیز بیشتر می گردد چنانکه قبلاً در تهدید ترامپ نیز مطرح شده بود. اجتماعات مردمی هم در معرض انفجارهای مستقیم و غیر مستقیم تروریستی قرار می گیرد. معتقدم پاسخ آشکار، حتی اگر حجم عملیات آن محدود هم باشد، برندهتر، بازدارندهتر و اعتبارزاتر از پاسخهای پنهانی است.
اما در باره این پاسخ آشکار نیز لازم است توجه شود که استدلال عاقلانه عمل کردن نظام در باب مواجهه با ترور شهید سلیمانی صرفا به سبب اینکه واکنش اضافه دیگری را از سوی آمریکا بر نیانگیخت حرف درست و کاملی نیست و نمی توان بر آن پایه به تعیین واکنش جدید پرداخت.
✍دکتر ابراهیمی🕊🌹🕊
❣اسماعیل معلم ما بود. روزی یک چوب بلند سر کلاس آورد و آخرین درسش قبل از اعزام به جبهه را به ما داد و گفت: « بچه ها هر کس از من کتکی خورده، چه با قصد چه بی قصد این چوب را بگیرد و مرا قصاص کند.»
آقا معلم چهره بهت زده ما را که دید ادامه داد:« بچه ها قصاص در دنیا آسان تر از قصاص در آخرت است.»
همه با دیدن این صحنه به گریه افتاده بودیم و به سمت معلم دلسوزمان دویده و ایشان را در آغوش کشیدیم.
🌷بارها به صورت بسیجی اعزام شده بود, به حدی که بعضی ها فکر می کردند پاسدار است.
عملیات کربلای ۵، اسماعیل به قربانگاه قدم گذاشت. پیکر اسماعيل عزيز همچون امام حسين(ع) سر نداشت، دست راست و پای چپ را هم پیشاپیش به بهشت فرستاده بود، جسد مطهرش را از جای زخم ترکشی که در پهلو داشت و یادگار جبهه خرمشهر بود شناسایی کردیم.
🌿🌺🍃🌷🍃🌺🌿
هدیه به معلم شهید اسماعیل رئوفی صلوات,,شهدای فارس
↘️
تولد:08/12/1339 – جهرم
شهادت: 7/11/1365- شلمچه🕊🌹🕊
❣پیام شهید مصطفی رشید پور به مناسبت روز معلم
بپاس بزرگی معلم اخلاق وعرفان وجهاد، آقا موسی اسکندری _شهید کربلای چهار_ ومعلم قرآن، که همه کودکی و نوجوانیم تحت تأثیر ایشان بود ومسیری را وباغ سبزی را به من نشان داد که خود، با شهادت به آن رسید وما مغموم و حیران، سالهاست که یادش ودرس های زندگی او را مرور میکنیم وهنوز به گرد پای شاگردانش نمیرسیم...
وقتی در اردوهای مسجد وبسیج، روز را با چند دانه خرما وکمی نان به سر می آوردیم ودر اوج سختیها، قصه شعب ابی طالب را بیان می کرد و من دوازده ساله بودم وتا آن لحظه عملیات بدر، در اوج پاتکهای سنگین عراق، در شرق دجله، که از ایمان واستقامت می گفت، وما نوجوان وجوان بودیم، تا وقتی که در نیمه شبی که با بچه های مسجد به بهشت آباد رفته بودیم، حرفهای قشنگش را از دهانش می قاپیدم و گفت که بعد از شهداء اف بر تو ای دنیا .. و از رفتن گفت، و تا وقتی که با انتخاب شهادت، در جزیره سهیل، به همه حرفهایش جامه عمل پوشاند، وما او را جا گذاشتیم، نه، او ما را جا گذاشت ورفت، وما مبهوت شدیم از معلمی با این همه عظمت،از آن وقت تا حالا، کلمه معلم برایم همه چیز شد... قرآن شد، جهاد شد، شهادت شد هنوز هم دوست دارم معلمم باشد و فقط یکبار « آقا موسی» صدایش کنم.. واز برادری بگوید برای مان،. وقصه میثم تمار را در قالب تئاتر برایمان بسازد. و بگوید که چگونه می توان دنیا و زن و فرزند را رها کرد ودر سهیل جان سپرد، چکونه میتوان ماشین سپاه، درب منزلت پارک باشد و فرزندت را پیاده به دکتر ببری... بگوید چطور میشود موسی شد؟! چطور؟🕊🌹🕊
❣روایت یک دیدار
ادامه 👇
آن موقع دولتیان، ترور شهید سلیمانی را به «تله تنش» تفسیر کردند و شاید به کمتر از یک دهم واکنش عین الاسد هم رضایت نداشتند. آن میزان همراهی نیز بخاطر اجبار ناشی از افکار عمومی بود. حتی شنیده شد که از ترس پیشاپیش نوع و محل احتمالی واکنش ایران را هم اعلام کردهاند. آنقدر پاسخ ایران را رقیق کردند که به تعبیر رهبری سطح آن را از پاسخ سخت به یک سیلی معمولی تنزل دادند. در ترور شهید فخریزاده هم ضعیف عمل کردند. با این وجود حتی به فرض مناسب بودن « حمله به عین الاسد » در پاسخ به ترور شهیدسلیمانی، چه کسی می تواند بگوید که سقف شدت برخورد ما نهایتاً همان می توانست باشد که بود و نه بیشتر؟ و مثلاً اگر همان حمله نیز شدیدتر صورت می گرفت حتما با واکنش مجدد آمریکا روبرو می شدیم که پاسخ مجدد آن سختتر بود.
به یمن نگاه کنید! اکنون یمن در پیش روی ماست. چه کسی تصور می کرد که برای قلدران سرکش عالم، واکنش به عملکرد این کشور ضعیفِ بیچاره، اینقدر هراسناک باشد و یکی یکی از ائتلاف صوری با آمریکا کنار بکشند. و یا چه کسی در ابتدای ظهور حزب الله که اوج تسلط اسرائیل به همراه آمریکا و فرانسه بر بیروت و لبنان بود، تصور داشت که حمله به مقر نیروهای آمریکایی و فرانسوی منجر به آزادی لبنان از شرّ اسراییل و آمریکا خواهد شد و تباهی کامل لبنان را به همراه نخواهد داشت؟
از این مثالها که در منطق فازی تعیین کننده است کم نیستند.
بله در منطق تسخیرشدگان مکتب غرب، یک تلفن کری کفایت می کرد که از پهلو گرفتن کشتی کمکی ایران در ساحل یمن جلوگیری شود چرا که مخاطرات آن را فوق تحمل تحلیل می کردند و با همین فرمان بقیه دستورات دشمن را به اجرا در می آوردند. در حالیکه بعد از آن واقعه نیز به دست شیرمردان انقلاب حوادثی رخ داد که به تهدیدهای آنها بی توجهی شد و کاری هم نکردند. چنانکه در عین الاسد نیز رخ داد. یعنی نه اینکه نخواستند پاسخ دهند بلکه آنها هم در محاسبات شان پاسخ بیشتر را به ضرر خود دیدند. پس محدودیت آنها هم کم نیست. قطعاً اگر می توانستند پاسخ دهند لحظهای درنگ نمی کردند.
✍دکتر ابراهیمی🕊🌹🕊
❣روایت یک دیدار
ادامه 👇
بنابراین حالا با توجه به تجربیات مختلف چهلساله جبهه مقاومت ، باید ارزیابیها از واکنشهای احتمالی جبهه دشمن و سناریوهای مختلف بعد آن مجدد بر روی میز قرار گیرد. نوع پاسخ هم باید به گونهای باشد که به حفظ عزت نفس ملی بیانجامد. منتهی سؤال مهمی که پیش می آید اینکه چه کسی می تواند واکنش عملی دشمن و حجم و شدت آن را واقعیتر محاسبه کند!؟ آیا تعیین کننده اصلی را باید نیروهای میدانی بدانیم که آشنای به دیپلماسی نیز هستند و یا سیاسیونی که میدان را ابزار چالشی خود می پندارند!؟
قطعاً تصمیم گیران اصلی نباید گروههای باشند که قبلاً درپاسخ به جنایات ترور شهید سلیمانی و شهید فخری زاده محدودیت آفرین بودهاند. آنهایی می توانند عزت و اقتدار ملی را با بیشترین ضربه و کمترین عارضه فراهم کنند که خود در کوران مبارزهی رو در رو با دشمن به موفقیت های قابل قبول و شاخصی رسیدهاند. کسانی از تبار خود سردار سلیمانی و سردار رضی؛ و گرنه تکیه بر استدلال سیاسیون عافیت طلب دلنگران ، تکیه بر عصای چوبین پوسیده ای است که جز گرفتاری و حسرت بیشتر برای مردم نتیجهای ندارد. یک نمونه مشخص آن را در ابتدای جنگ داشتیم. با کشتی روسی برخورد شد خلیج فارس را ول کرد و در رفت، اما بخلاف نظر امام، با ورود ناو آمریکایی مماشات شد، شد عذابی دائم که تا پایان جنگ همراهمان بود. یقین دارم نیروهای فکور و منصف سیاسی نیز اگر از نزدیک در فضای عملیاتی آن بزرگان حضور می داشتند صحنه را طور دیگری تحلیل می کردند. ضمن اینکه می دانیم نه اسرائیل و امریکا قدرت پاسخ آن زمان را دارند و نه امر نامکشوف بیشتری . چراکه از همان روزهای اول حمله به غزه نیز معلوم بود که غرب با تمام ظرفیتش وارد این کارزار شده و کاملا حیثیتی تا محو غزه برنامه دارد و اگر بیشتر از این می توانست اقدام بکند درنگ نمی کرد. بنابراین مماشات و مخفیکاری بیشتر، فقط به تاخیر آتش بس الزامی به اسراییل و نابودی بیشتر غزه و هزینههای سنگین ملی و جبهه مقاومت می انجامد .
والسلام
✍دکتر ابراهیمی
دهم دیماه ۱۴۰۲🕊🌹🕊