7.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌠☫﷽☫🌠
❌۵شبهه درباره امامرضا در۳دقیقه
۱.چرا ولیعهدی مامون را قبول کرد
۲.دلیل غربت امامرضا چیست؟
۳.چرا امامرضا تک فرزند است؟
۴.چرا ثواب زیارت امامرضا از #امام_حسین بیشتره؟
۵.علت اختلاف روایات در مورد میزان ثواب زیارت امامرضا چیست؟
۶.فضایل خاص #امام_رضا که هیچ امامی نداره ❤️❤️❤️
📣مرتضی کهرمی #ربیع_الاول ۱۴۴۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنهاحرمیکهروضهخواننداره؛ حرمکریمه..💔 حاج حسن عطایی #امام_حسن
💠 با قدرتترین شیطان
از همه شیاطین باقدرتتر، شیطانی است
که موظف است اشخـاصی کـه میخواهنـد
#نمـاز_شب بخواننـد را وسـوسـه کنـد. ایـن شیـطـان در وسـوسـه خیـلــی استــاد اسـت.
| آیت الله حق شناس ره |
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
❣آنھا که از پل صراط میگذرند
قبلا از خیلی چیزها گذشتهاند؛
باید بِگذری تا بُگذری ...!
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
#رزمندان_اسلام🕊🌹🕊
❣یادی از شهید غلامعباس عباسی، شهید حمله تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(علیه السلام)
▪️یکی از خادمان حرم، بعد از شهادت همسرم میگفت: «آقای عباسی دائم به مزار شهدای حضرت شاهچراغ میرفتند. در هنگام تحویل شیفت، با حسرت به آنها میگفت: «خوش به سعادت شما. شما عاقبت بخیر شدید.»
خادم به او گفته بود: «ما هم عاقبت بخیر هستیم که اینجا خدمت میکنیم.»
او هم جواب داده بود: «نه! اگر ما شهید بشویم عاقبتبخیر هستیم. عاقبت بخیری یعنی شهادت.»
همسرم در هیئت محبین حضرت فاطمه(س) خدمت میکرد.
در ماه محرم، در خیمهی امام حسین علیهالسلام، با شیر و چای گرم، از عزادارن پذیرایی میکرد.
گاهی فیلم فعالیتهای خیمه روی پرده پخش میشد. همه جلو دوربین میآمدند بهجز همسرم!
یک روز به او گفتم: «خب شما هم بیا جلوی دوربین.»
گفت: «لازم نیست کسی من را ببیند! کسی که باید ببیند میبیند.»🕊🌹🕊
❣ امروز ما راه کربلا را از دفاع مقدس داریم.
🕌 در راه کربلا که باشیم ، همه چیز رنگ و بویی شهدایی دارد ، همی چیز حسینی میشود و امروز ما در راه کربلا هستیم...
◇ ما هنوز در راه کربلا و عاشورا داریم حرکت میکنیم...
◇ کربلا، کربلا ما داریم می آییم.🕊🌹🕊
20.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ گروهان ناصر به عنوان پشتيبان وارد تپه ريشن شد و تپه را تصرف کرد. بعد از تصرف تپه وقتي من را ديد، با شرم، به خاطر اينکه در احتياط نمانده، سرش را پائين انداخت و گفت: بابا علي حلالم کن!
دست بازکردم تا او را در آغوش بگيرم، خم شد و دستم را بوسيد. در حالي که به سمت تپه بر مي گشت با لبخند گفت: حاجي اگه رفتم اسم اين تپه را بگذاريد تپه شهيد وراميني!
وقتی خبر شهادت ناصر را پشت بی سیم به من دادند، پایم سست شد و تنم لرزيد.
به هر ترتيب محاصره را شکستيم. به قاسم مهدوي که جانشين گردان بود گفتم کسي از بچه ها روي زمين نمونه، همه را بفرست عقب!
گفت: نمي خواهي ناصر را ببيني؟
گفتم نه!
وقتي قاسم آمد، از ناصر گفت و خنده زيباش در زمان شهادت. دلم لرزيد کاش باز مي ديدمش و به او مي گفتم که از او ناراحت نيستم. اشک در چشمم پيچيد. در همين زمان راديو تحويل سال جديد يعني سال 1367 را اعلام کرد.
چشمم افتاد به دو بسيجي که برانکاردي را عقب مي بردند. گفتم اين کيه؟
گفتند: شهيده، توي مسير افتاده بود.
به قاسم گفتم مگه همه را منتقل نکردي؟ گفت: چرا، خودم کنترل کردم، همه را سوار نفربر کردم.
گفتم پس اين کيه؟
گفت: حتماً تو چرخش نفربر افتاده.
پتو را کنار زدم، ديدم ناصره. چقدر باوفا بود، دوست نداشت بدون خداحافظي و با ناراحتي از پیش من برود. پيراهنش را کنار زدم ببينم، کجايش زخم شده.ترکش به اندازه قلبش سينه را شکافته و ديگر چيزي به اسم قلب در سينه اش نيست!
ياد دمي افتادم که ناصر مي گرفت: اگر قلب مرا بشکافند روش نوشته يا حسين(ع) روش نوشته يا زهرا(س)🕊🌹🕊
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❣ببینیم در خط مقدم نبرد با دشمن ، این رزمنده با چه آرامشی صحبت میکند و بشنویم صدای دلنشین شهید آوینی را که این صحنه را چگونه روایت میکند ...
شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🕊🌹🕊