eitaa logo
سرداران ورزمندگان عاشورایی
279 دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
23هزار ویدیو
118 فایل
(درحسرت روزهای جنگ)
مشاهده در ایتا
دانلود
شادمانی شهدا در شب نیمه‌ شعبان ... حسینیه الوارثین اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ جشن ولادت حضرت مهدی (عج) بچه‌ها آن‌ شب خیلی شاد بودند چرا که در مقام سربازی امام زمان (عج) خود را برای شهادت آماده می‌کردند؛ و چند روز بعد، شش نفر از آن‌ها به درجه شهادت رسیدند. 🕊🌹🕊
جرعه‌ای گرم از آن چاییِ اخلاص به دل تشنه ما هم بدهید ... اَللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَ عَلى رِزْقِکَ اَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ 🕊🌹🕊
📩 از فتح‌الهی : مادرم نمی گویم گریه نکن، گریه بکن، زیرا امام ما فرموده، گریه کردن بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است. . ▫️( سردار شهید محمد فتح الهی ،متولد ۱۳۴۴،روستای کوهسار کنده شهرستان نکا ، شهادت :شب جمعه 15فروردین 65 بعد از اتمام مراسم دعای کمیل در مسجد شهر فاو و به اتفاق همسنگران خود عازم خط مقدم بود که در اثر ترکش خمپاره و اصابت آن به سر مبارک، بشهادت رسید.محمد در سال ۱۳۶۴ با خانم حسینی کوهساری ازدواج نمود که ثمره این ازدواج مبارک که مدتی کوتاه ادامه یافت یک دختر به نام فاطمه میباشد که بعد از پنج و نیم ماه پس از شهادت پدر متولد شد. . (📷 ۱۳۶۴_ #فاو_ محمد فتح اللهی از ویژه ۲۵ ) . شهادت در راه خدا مبارک آن رزمنده دلاور باد 🕊🌹🕊
گرامی‌ باد ‌۱۳ اردیبهشت سالروز عروج آسمانی مردی که هم‌نامِ سیدالشهداء علیه‌السلام بود در لشکر سیدالشهداء می‌ جنگید فرماندهی گردانی را برعهده داشت که نام فرزند سیدالشهداء را بر خود داشت و سرانجام در پاتکی موسوم به عملیات سیدالشهداء براثر اصابت گلوله‌ی مستقیم دوشکا به گردنش بال در بال ملائک گشود ... 🕊🌹🕊
و ”شهادت“ نصیب کسانی می‌شود که در ره عشق بی‌ترس با جانِ خود بازی کنند ... حاج قاسم همان فرمانده‌ای بود که در شب عملیات با جان خود بازی کرد! روی سیم خاردار‌ها خوابید! تا نیرو‌ها از روی بدنش رد شوند و عملیات به سرانجام برسد... 🕊🌹🕊
ای کاش به ما بال و پری می‌دادند جان حال و هوای کویِ یاران دارد ... بهار ۱۳۶۱ ، ایلام منطقه عملیاتی سومار از راست : شهید حسن سماواتی جانباز یوسف هادی پور ، شهید محمد ترکمان ، شهید سردار علی چیت‌ سازیان شهید صمد یونسی و رسول باقری 🕊🌹🕊
تا لباسی را پاره و نخ نما نمی‌کرد دست از سرش بر نمی داشت!! حتی در این عکس یادگاری که با حاج قاسم انداخته مشخص است عکسی که محمّد خیلی دوست داشت و به آن افتخار می کرد. در این عکس دکمه های پیراهنش لنگه به لنگه اند و با هم فرق می کنند..! از این لباس چند سال کار کشیده بود ولی رهایش نمی‌کرد..!! حاج قاسم در وصف او گفت : ساده بگویم ؛ محمد دوچیز را هرگز جدی نگرفت یکی دنیا را و یکی خستگی در دنیا را ، شوق دیدار بین او و خستگی فرسنگ ها فاصله انداخته بود.... 🕊🌹🕊
وقتی پیکر بی‌سر اَحد را آوردند همه اشک می ریختند ؛ امّا مادر احد نقل می‌پاشید و زینب وار دعا می‌کرد : خدایا ، این قربانی را قبول کن این شهیدِ حسین (ع) است... 🕊🌹🕊
در ۱۰ تیرماه ۱۳۶۵ در عملیات کربلای یک وقتی خمپاره در کنارش اصابت کرد در لحظه شهادت به یارانش گفت: « سلام مرا به امام برسانید و بگویید صفرخانی دِین خود را به اسلام ادا کرد» 🕊🌹🕊
فانوس اشک هایتان را روشن کنید ماه غریبی شهید نینواست ... 🕊🌹🕊
▪️روضه بخوان... کار که گیر می‌کرد، شهید که پیدا نمی‌شد، دست من را می‌گرفت و میگفت: ”بشین، روضه بخوان". درست وسط میدان مین! خودش هم می‌نشست کنارم، درست وسط میدان مین! های های گریه می کرد..! می‌گفت: "روضه کارگشاست". واقعا هم همینطور بود.... 🕊🌹🕊
در جبهه در هر محفلی که می‌نشست می‌گفت: عشق حسین بن علی (ع) ما را به این وادی کشانده و بس.... پیش‌از شهادت از مادرش خواسته بود: مراسم مرا بسیار ساده بگیرید، سردَر خانه پرچم عزاداری امام‌حسین را نصب کنید و جز اسم حسین(ع) اسم دیگری بر در خانه نزنید، بر روی سنگ قبرم بنویسید فدایی امام حسین (ع) «ان‌شاءالله قبول کند.» 🕊🌹🕊