فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبحتون رو معطر کنید
🌸نفستون رو خوشبو کنید
🌸به ذکر صلوات بر حضرت محمد (ص)
🌸و خاندان پاک و مطهرش
🌸برای امروزتون برکتی عظیم
🌸ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندم🙏
🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@sardarbakery
خدایا در این روز
زیبای پاییزی
تمنا دارم درهای
مهربانیـت را بروی
دوستان وعزیزانم گشوده
و روزی حـلال،
سلامتی و تندرستی
مهربانی و آرامـش را
برای همگیشان مقرر بفرما
#روزتون_پراز_نشاط❤️🌺
@sardarbakery
زیباترین صبح سهشنبه
پاییـزی دنیا راهمراه با
لحظه هایی پراز شادی
براتون آرزو می کنم
ان شاءالله مهـر شادی
و لبخند شـــــیرین
همنشین دائمی تون باشد
روز خوبی پیش رو داشته باشید
#سلام_صبحتون_بخیر🌼🍃🌼
@sardarbakery
🌸صبحتون رو معطر کنید
🌸نفستون رو خوشبو کنید
🌸به ذکر صلوات بر حضرت محمد (ص)
🌸و خاندان پاک و مطهرش
🌸برای امروزتون برکتی عظیم
🌸ومعجزه هایی بی بدیل آرزومندم🙏
🌸اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸وَ آلِ مُحَمَّدٍ
🌸وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
@sardarbakery
هدایت شده از سرداران ورزمندگان عاشورایی
سلام صبح زیبایتان بخیر.
دوستان نیایش صبحگاهی التماس دعا.
یا علی.
@sardarbakery
🌸الگوبرداری از شهدا
امیر یکی از بچه های فعال بسیج بود، از ویژگی های شاخص امیر این بود که حتی اگر 1 ساعت قبل از اذان از ماموریت چند روزه برمیگشت برای نماز جماعت در مسجد حضور داشت
همیشه میان دار هیئت رزمندگان پاکدشت بود؛ یک بار که از رزمایش برگشتیم یه تعداد بسته پنیر و چند جعبه خرما اضافه اومد من به امیر گفتم که این ها اگه توی پایگاه بمونه خراب میشه امیر هم اون ها رو در بین بچه های شورای پایگاه تقسیم کرد که به خونه ببرند و استفاده کنند بعد که همه رفتند پول همه پنیر و خرما ها رو حساب کرد و در بودجه پایگاه گذاشت.
بهش گفتم امیر بچه ها بردند تو چرا پول می ذاری؟؟
می گفت خود من تقسیم کردم نمی خوام اندازه یک خرما هم دین از کسی و حتی بیت المال گردنم باشه. نقلازدوستشهید
شیوه زندگی شهید امیر کاظم زاده از زبان پدرش
پسرم بسیار متواضع و صبور بود، امیر در دوره نوجوانی بیشتر وقت خود را در هیئت رزمندگان و مسجد می گذراند و در هیئات با تواضع کفش های مردم را جفت می کرد و تا پایان مراسم در آنجا حضور داشت و کمک می کرد.
او در خصوص خصوصیات اخلاقی و سیره رفتاری این شهید مدافع حرم گفت: او بسیار مهربان و خوش اخلاق بود، در کارش اخلاص و جدیت فراوان داشت و همیشه سعی می کرد من و مادرش را از خود راضی نگاه دارد.
او در سال 1390 ازدواج کرد که ثمره این ازدواج یک پسر یک ساله به نام محمد طاها بود،در اواخر اردیبهشت ماه عازم سوریه شد و پس از دو هفته مبارزه با تروریست های تکفیری در تاریخ 14 خرداد ماه 1392، در زینبیه سوریه در عملیات پاکسازی هنگام درگیری با نیروهای تروریستی با تله انفجاری به شهادت رسید.
🌹🕊🌹🕊🌴🕊🌹🕊🌹
آقاجانم...
لڪنتِ شعر و
پریشانے و جنجالِ دلم
چه بگویم ڪه ڪمے خوب
شود حالِ دلم..؟
اللهم عجل لولیڪـــ الفرج
@sardarbakery
✏درد را فراموش کردم
عصر یکی از روزهای عملیات خیبر بود و ما در جزیره مجنون. پل را تصرف کرده بودیم. من مجروح شده بودم.
حمید را دیدم که داشت نیروها را هدایت میکرد. یادش افتاد نماز ظهرش را نخوانده.
سریع وضو گرفت، آمد قامت بست و جایی نماز خواند که در تیررس بود و امکان داشت فاجعه اتفاق بیافتد، اما چنان با طمانینه و آرامش نماز میخواند که من دردم را فراموش کردم و به او خیره شده بودم.
حتی وقتی هم که روی برانکارد گذاشتنم تا ببرنم، برگشته بودم و به نماز خواندن حمید نگاه میکردم.
شهید حمید باکری
@sardarbakery
شهید مرتضی حسین پور
فرمانده ای که اگر تدابیرش در منطقه نبود یک شهید حججی که نه، 170شهید حججی مظلومانه اسیر و شهید میشدند مظلومانه شهید و غریبانه تدفین شد و گمنام ماند.
تا ثانیه های آخر شهادت با تدابیر خود هوای رزمنده های عراقی و ایرانی رو داشت و راهنماییشان میکرد. نه تنها فرماندهی رزمندگان ایرانی بلکه فرماندهی حیدریون عراق را نیز به عهده داشت
دقایقی قبل از شهادتش محسن حججی اسیر شد.
فرمانده شهید حججی
مدافع حرم
@sardarbakery