فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌼بـہ آخرین سه شنبـہ اردیبهشت ماه
🍃💛خوش آمدین
🍃🌼صبحتون بخیر وشادے
🍃💛روزتون پربار
🍃🌼ولحظاتتون خاطره انگیز
🍃🌼براتون روزے آرام
🍃💛ولے پرشور و زیبا
🍃🌼و پر از نغمـہ هاے شاد
🍃💛آرزو مے ڪنم
🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️واقعا مشکل خيلي از ما انسانها اين است که:
همانقدر که مسخره ميکنيم احترام نميگذاريم
همانقدر که اشتباه ميکنيم تفکر نميکنيم
همانقدر که عيب ميبينيم برطرف نميکنيم
همانقدر که از رونق مياندازيم رونق نميبخشيم
همانقدر که کينه به دل ميگيريم محبت نميکنيم
همانقدر که حرف ميزنيم عمل نميکنيم
همانقدر که ميگريانيم شاد نميکنيم
همانقدر که ويران ميکنيم آباد نميکنيم
همانقدر که کهنه ميکنيم تازگي نميبخشيم
همانقدر که دور ميشويم نزديک نميکنيم
همانقدر که آلوده ميکنيم پاک نميکنيم
هميشه ديگران مقصرند و ،
ما گناه نميکنيم ..
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح یعنی دوستی بادانه ها
🌿دست دادن باهمه پروانه ها
🌸صبح یعنی آن کلاغ روی سیم
🌿بالهای خسته یک یاکریم
🌸صبح یعنی عشق،یعنی یک کلام
🌿صبح یعنی حرفهای نا تمام
🌸🍃
🔘حکایت بهلول دانا
يکى بود يکى نبود. پيرزنى بود که دو پسر داشت. يکى از آنها بهلول دانا و ديگرى کدخداى آبادى بود. يک شب تاجرى در خانهٔ پيرزن بيتوته کرد و از او خواست ده تا تخممرغى را که دارد برايش بپزد. پيرزن ده تا تخم مرغ را پخت و به تاجر داد تا بخورد. تاجر خورد و پرسيد: پولش چقدر مىشود؟ پيرزن گفت: با نانى که خوردى سى شاهي. تاجر گفت: صبح موقع رفتن سى شاهى را به تو مىدهم. صبح شد، پيرزن زودتر از تاجر بلند شد و به صحرا رفت. تاجر که برخاست پيرزن را نديد. با خود گفت: سال ديگر سى شاهى را با سودش به پيرزن مىدهم.سال ديگر تاجر رفت در خانهٔ پيرزن و بهجاى سىشاهى يک تومان به او داد. پيرزن خوشحال پيش همسايهاش رفت و ماجرا را براى او تعريف کرد. همسايه گفت: تاجر سر تو را کلاه گذاشته است. اگر آن ده تا تخممرغ را زير مرغ مىگذاشتي، جوجه مىشدند، جوجهها مرغ مىشدند، مرغها تخم مىکردند و پولشان يک عالمه مىشد! پيرزن رفت پيش کدخدا و از تاجر شکايت کرد. کدخدا تاجر را به زندان انداخت.از قضا بهلول سرى به زندان برادرش زد و تاجر را در آنجا ديد. تاجر ماجراى خودش را براى بهلول تعريف کرد. بهلول رفت و دو لنگه بار گندم از برادرش گرفت. بعد پيش مادرش رفت و از او ديگ خواست. مادرش پرسيد: چه کار مىخواهى بکني؟ بهلول گفت: مىخواهم گندمها را بپزم، بعد بکارم تا سبز شوند. پيرزن به نزد پسر ديگرش، کدخدا رفت و گفت: اين برادر تو واقعاً ديوانه است. مىخواهد گندم پخته بکارد! کدخدا و مادرش رفتند پيش بهلول. کدخدا گفت: گندم پخته که نمىرويد. بهلول گفت: از تخممرغ پخته جوجه درنمىآيد! بهلول دانا گفت: اگر درنمىآيد چرا تاجر بيچاره را زندانى کردي. کدخدا نتوانست جوابى بدهد و ناچار تاجر را از زندان آزاد کرد. بهلول دانا، يک تومان را از مادرش گرفت و به تاجر داد و گفت: اين هم غرامت زندانى شدن ناحق تو
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷💚
#سلام_امام_زمانم♥️
ساده بگویم یوسف زهرا؛
زمین با همه عظمتش، بدون تو...
گودالي تنگ و تاریک است...
و ما خسته تر از همیشه...
فقط برای ملاقات هیبت حیدری ات
لحظه شماری می کنیم...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
💚💚💚🌷🌷🌷
#امام_زمان
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_مهدوی
🎙استاد عالی
ماجرای راننده کامیونی که با امام زمان (عجل الله فرجه) دیدار کرد...
✋نشر دهیم
#به_عشق_امامزمان
#به_نیت_فرج
10.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 روایت شهید برونسی از عنايات ویژه امام زمان(عج ) در شب عملیات
#حدیث_روز
#امام_علی_علیه_السلام
پیروی از هوای نفس مکن که هر کس از هوای نفس خود پیروی کند در لجنزار بدبختی فرو رود .
📚 غررالحکم ، باب خواهش
#پیامکی_از_بهشت 💐
اگر خدای ناکرده حرفی را به شخصی بزنید یا پشت سرش و این حرف به موقعیت انقلاب و اسلام ضربه ای می زند باید متوجه باشید که روز قیامت باید پاسخگوی شهداء و ملت باشید پس در برخورد با مسائل هیچ وقت خصومت های شخصی را مطرح نکنید که جوابگو خواهید بود .
🌹 #شهید_والامقام
🕊 #مجید_حقیقی
#سلام_به_دوستان_شهداء 🌹
#روزتان_شهدایی 🌹
#خاطرات_شهید
یکی از بستگانش دچار مشکلی شده بود و نیازمند و آبرودار بود، میثم از کرج با حالت بیماری کار وی را دنبال کرد و ضمانت وی را پذیرفت، کاری که هیچکس حاضر نبود، برای وی انجام دهد و گره مشکلش با همت میثم باز شد، الان بعداز شهادت میثم عکس وی زینت بخش خانه آن فرداست. وی اهل انجام کارهای خیر و خداپسندانه بود و سعی میکرد هر طور شده به دیگران در شرایط سخت و بحرانی کمک کند.
#فرازی_از_وصیت_نامہ :
«بی بی جان مگذارید که حقیرتان شرمنده برادرتان عباس غیرت الله شود. مدافع حرم شما بودن افتخار است و افتخار ما است. بی بی جان من حقیر و آلوده دستان چیزی ندارم دستانم خالی است، چیزی ندارم که در طبق اخلاص بگذارم و تقدیم شما کنم جز این جسم آلوده و ناقابل که اگر شما قبول کنید روسفید خواهم شد وگرنه خسران زده هستم.»
#شهید_میثم_مدواری
●ولادت : ۱۳۶۳/۲/۲۳ تهران
●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۱۶ سوریه 🕊🌹🕊
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍 امام خامنهای ( مدظله العالی ) : در دفاع از نظام اسلامی هیچ تقیه ای نکنید🕊🌹🕊
🍂 آمدند تا بمانند...
خرمشهر عزیز را
ناجوانمردانه
به اسارت کشیدند
ولی...
••••
اینگونه لباس تن را،
پناه خود کردند و
به اسارت سپاه اسلام درآمدند.
#خرمشهر 🕊🌹🕊