🖤🖤دلنوشته ای برای سردار دل ها🖤🖤
🔸سحرگاه روز جمعه بود که خبر شهادتت همه جهان را پر کرد و هنوز عده زیادی از مردم ما در سایه امنیتی که ایجاد کرده و هدیه شان داده بودی، در خواب بودند که شنیدیم آرزویی که سالها داشتی، برایش دعا می کردی و از مادران و فرزندان شهداء می خواستی که آنها هم برایت دعا کنند مستجاب شد و به سوی عرش خدا پرواز کردی تا در جوار رحمت حق آرام گیری.
🔸خبر رفتنت آنقدر جانکاه و غیرقابل باور بود که هنوز هم بعد از یک سال نمی توانیم باور کنیم که نیستی و دیگر لبخندهای زیبایت را نخواهیم دید.
🔸یادمان نمی رود روزهایی که خیالمان راحت بود، چون مالک اشتر در کنارمان بود. بعد از رفتنت انگار دنیا به هم ریخت؛ مناسبت ها هم عوض شد و به حرمت دست های قطع شده ات، مردم هم دیگر به هم دست ندادند.
🔸برای تشییع پیکر مطهرت همه ی مردم از زن و مرد و پیر و جوان در ایران و عراق حضور یافتند و بدن مطهرت را بر روی دستهایمان بلند کردیم و یک صدا و همنوا می گفتیم باید انتقام رفتنت را بگیریم، آن هم سخت.
🔸رهبرمان که در نماز آنگونه اشک می ریخت، آتش دلمان را صد چندان کرد و فهیمدیم که مصیبت از آنچه فکر می کردیم عظیم تر است.
🔸روز تشییع ات در کرمان غوغا بود و همه آمده بودند، فارغ از تقسیم بندی، همانگونه که دوست می داشتی کشور آنگونه باشد.
🔸در کنار یاران شهیدت که آرام گرفتی، تازه شدی مأمن و مأوای دلهای عاشق. هر ساعت از شبانه روز که به گلزار شهدا می رویم، خیل جمعیت را در کنار مزار تو و همرزم عزیزت حسین پورجعفری می بینیم؛ گویی مغفوری، شیخ شعاعی، سیف الدینی و ... سالها منتظرت بودند تا بزمشان کامل شود و در محضر خدا هم یارانت را تنها نگذاری ...
دعایمان کن سردار. دعایمان کن که ما هم عاقبت بخیر بشویم.
همه دلتنگ تو هستی
منتظربازگشت شما دررکاب مولایمان هستیم
🌼🌼اللهم عجل لولیک الفرج🌼🌼
👈 ارسالی از پرنیا شریعتی
فاطمه در کوچه ها دنبال حیدر می دوید
دشمن بی دین که زهرا را چنین آشفته دید
بر گلِ رویِ رُخ او دست بی رحمی کشید
فاطمه از جور ظلم و کین دمی آهی کشید
شد کبود اما گل حیدر میان کوچه ها
از نفس افتاد مادر پیش چشم بچه ها
فاتح خیبر که زهرایش بدید
اشک ریزان بهر زهرایش دوید
بر زمین افتاده زهرا پیش چشمان حسن
اشک میریزد علی هم پای زهرا و حسن
طاقت افتادن زهرا نداری ای علی
میخ داغ اما شکُفته سینه زهرا،علی
چون عدو بر در نشاند اما چنان با پا لگد
پشت در زهرای اطهر می کشد آهی بلند
پهلویش بشکسته ،بازویش شده هم رنگ خون
از کمان ابروانش می چکد باران خون
چادر مادر ز سر افتاد و از آتش بسوخت
با همین صحنه دل زینب چونان شمعی بسوخت
آه ای دل از غم زهرای اطهر آب شو
از ستم های روا بر حق مولا آب شو
محسنی نادیده دنیا را وداع گفت و برفت
بین دیوار و در اما خطبه ها خواند و برفت
داغ زهرای جوان آتش زده قلب علی
زین پس اما چاه شد هم درد غم های علی
در میان شب علی همسنگرش را غسل داد
با دو چشم پر ز اشک غم خوار خود را غسل داد
خون پی خون می چکید از سینه و پهلوی او
صبر حیدر طاق شد یا دیدن بازوی او
اشک چشمان علی آن شب چه دریایی بساخت
با خودش تابوت را بر دوش دریا می کشاند
حیدر آن شب عشق خود را در دل خاکی نهاد
با غریبی دخت پیغمبر به بابایش رساند
مانده حیدر با یتیمانش در این شهرِ غریب
خنده تلخی که می زد جان آنان را نهیب
بی تو ای مادر تمام خنده ها رنگ غم است
بی تو میدانم که لبخند علی پر حسرت است
✍ بسیجی مریم کبریایی
#پایگاه_مقاومت_کوثر_کچورستاق
#حوزه_مقاومت_حضرت_زهرا_س
بانویی که حاج قاسم با پای برهنه به استقبالش رفت
🔹مادر شهید زینالدین: برای شرکت در مراسم یادبود مادر حاج قاسم سلیمانی و عرض تسلیت حضوری مجبور شدم از مسیر پادگان و قسمت آقایان وارد شوم.
🔹وقتی به حاج قاسم اطلاع دادند که بنده برای عرض تسلیت در کنار دیوار حسینیه ثارالله ایستادهام ایشان من را خجالت زده کردند و با عجله و شوق فراوان آن هم با پای برهنه به استقبال من آمدند.
🔹حاج قاسم در آن مکالمه چند دقیقهای بارها از حضور من در این مراسم ابراز خوشحالی کرده و بنده را مورد محبت خود قرار دادند، ایشان هم در این مراسم یادبود مادرشان و سابقا با حضور چند ساعته در منزل ما از من میخواستند که برای شهادتشان دعا کنم.
#مرد_میدان
#پایگاه_ام البنین(س)
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
۱۶ دیماه ۹۶، سالگرد حادثه تلخ نفتکش ایرانی سانچی که همراه با خدمه آن در دل آب میان آتش سوخت.. کشتی بعد از ۹روز سوختن در آتش در نهایت غرق شد.«جسد ۲۹نفر هرگز پیدا نشد»
بیاد عزیزانی که از عرشه تا عرش؛ ذره ذره دود شدند و بستر نرم دریا؛ آرامشگاه ابدیشون شد
یادشان همواره گرامی باد🥀
#پایگاه_ام البنین(س)
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
🔹خون تو در رگ ما در جریان تا به ابد
شادی و غم گذرد بعد تو از حد و عدد
دمی آرام نشینیم که تا خرد کنیم
گردن قاتل تو، حیدر کرار مدد
🔸🔹16 دیماه سالروز تکریم سردار دلها بزرگترین بدرقه جهانی گرامی باد.
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
#ناحیه_مقاومت_اردستان
🔸🔹سفر بهخیر، علم را به دست ما بسپار
بخواب آسوده، از تو شد جهان بیدار
به انتقام تو باید قیامتی باشد
به انتقام تن تکهتکهات، سردار!
🎐 #مرد_میدان
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
#ناحیه_مقاومت_اردستان
🌹دلیل رفتن ایشان به سوریه :
ایشان بشدت به این اصل معتقد بودندکه «هر جا ظلمی اتفاق میافتد و به مظلومی ظلم شد این وظیفه ماست تا از آن مظلوم در برابر ظالم دفاع کنیم»
همچنین اندیشه مهمتری که وی را برای رفتن به سوریه ترغیب کرد دفاع از حرم بوداو به عشق دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت.
در طول زندگی یکی از مهمترین آرزوهای ایشان شهادت بود و همیشه در دعاهایش از خدا شهادت را طلب میکرد.🤲🌹
نقش ایشان در سوریه:
محرم در یگان آموزش تخریب سپاه قدس مشغول به خدمت شد و در همین راه هم عاشقانه به هدف والایش رسید. محرم از فرماندهان توانمند بود که از اوایل جنگ سوریه مسئولیت آموزش رزمندگان مدافع سوری را بر عهده داشت
و در سازماندهی نیروهای مردمی برای انهدام نیروهای تکفیری داعشی نقش پر رنگی داشت و در سال 90 بر اثر انفجار به شهادت رسید.
سرگرد شهید محرم ترک، اولین شهید مدافع حرم می باشد.1⃣
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
#ناحیه_مقاومت_اردستان
📣#طبق_برنامه_سه_شنبه_ها :
🌹 #شعر #کودکانه
#شعر_سردار_دلها
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
یه سردار ایرانی
یه سردار با وفا
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
یه فرمانده باهوش
حاج قاسم باصفا
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
که دوست نداشت تو دنیا
دعوا و جنگی باشه
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
دلش میخواست همه جا
صفا و خوبی باشه
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
آدم بدا تو دنیا
دنبال جنگ و دعوا
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
سردار خوب ما هم
جنگید با آدم بدا
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
یه شب که ما خواب بودیم
دشمنای بی ایمان
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
سردار خوب ما رو
شهید کردن ناگهان
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
ما بچه های ایران
همه با هم پر توان
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
راشو ادامه میدیم
راه امام و قرآن
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
همه با هم یکصدا
می خونیم از دل و جان
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
#حاج_قاسم_قهرمان
یار امام زمان (عج)
🇮🇷 🇮🇷 🇮🇷
🌷ارسالی از دانش آموزبسیجی ابوالفضل عجم حاج محمدی
#خاطره
🔴واکنش حاجقاسم به دستور تفتیش بدنی پلیس
✍محسن رجایی از همراهان شهید سلیمانی ، خاطرات کوتاه اما جالبی را از این فرمانده شهید نقل کرده است که ما به مناسبت سالگرد شهادت ایشان آنها را منتشر میکنیم.
او میگوید: "حاج قاسم در فرودگاه کرمان یک چهره شناخته شده بود و تمام پرسنل اداری و امنیتی فرودگاه او را میشناختند. یکبار و در یکی از سفرها درجهداری که در گیت بازرسی نیروی انتظامی بود شهید را نشناخت.
او به شهید دستور داد که بایستد و رفت که حاج قاسم را تفتیش بدنی کند. اما مسئول ارشدتر انتظامی با رؤیت این صحنه دست درجهدار را به شدت کشید و برخوردی تندی با او کرد. حاج قاسم اما با نظاره این صحنه سریعا به سمت مأمور ارشدتر رفت و به دفاع از درجهدار ناجا پرداخت.
او در حالی که ناراحت بود به آن فرمانده ناجا میگفت شما اتفاقا باید این برادر را تشویقش کنید که میخواسته به وظیفهاش عمل کند. سردار شهید سپس درجهدار انتظامی را در آغوش گرفت، بوسید و هدایایی هم به او داد. "
رجایی تصریح میکند: حاجقاسم به شدت به قانون احترام میگذاشت و حتی با اینکه ما مجوز داشتیم هنگام سفرهای جادهای ایشان؛ بدون توقف از ایستهای بازرسی پلیس راهور عبور کنیم اما شهید اصرار داشت که "باید هرجا به ما فرمان توقف دادند، بایستیم. آنها دارند وظیفهشان را انجام میدهند. "
این همراه سردار سلیمانی میگوید: اصرار حاج قاسم به رعایت قانون و توقف در ایستگاههای پلیس در حالی بود که حضور ایشان در خودرو پوشیده بود و کسی نمیدانست خوروی ما حامل شخصیت است...
#پایگاه_حضرت_رقیه_تلک آباد
#حوزه_حضرت_زهرا(س)
#ناحیه_مقاومت_اردستان