🔻ساعات استجابت دعا در روز جمعه
از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه یک ساعتی هست که اگر شخص مسلمان مراقبت داشته باشد و از خدا در آن ساعت خیری بخواهد، مطمئنّاً خدا به او عنایت می کند.
در روایات معصومین، ساعات استجابت دعا در روز جمعه بیان شده است که بدین شرح است:
امام باقر علیه السلام می فرماید:
«فِی یَوْمِ الْجُمُعَةِ سَاعَةٌ لَا یَسْأَلُ اللَّهَ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ فِیهَا شَیْئاً إِلَّا أَعْطَاهُ اللَّهُ»
در روز جمعه یک ساعتی هست که بنده مؤمن از خدا درخواستی نمی کند و حاجتی نمی طلبد، مگر اینکه خدا به او عطا می کند.
اما در روایات ۲ زمان برای استجابت نقل شده است :
۱- ساعت اول : ظهر جمعه
امام باقر علیه السلام در ادامه روایت می فرماید:
«وَ هِیَ مِنْ حِینِ تَزُولُ الشَّمْسُ إِلَی حِینِ یُنَادَی بِالصَّلَاةِ».
و آن زمان از ظهر شرعی که زوال شمس است، تا موقعی که ندا داده می شود.
که این اشاره به آیه شریفه در سوره جمعه و ندا برای نماز جمعه است.
مستدرک الوسائل ج ۶ ص ۱۹
۲- ساعت دوم : لحظات پایانی روز جمعه
در روایت هست که حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:
من از پیغمبر شنیدم که فرمودند در روز جمعه یک ساعتی هست که اگر شخص مسلمان مراقبت داشته باشد و از خدا در آن ساعت خیری بخواهد، مطمئنّاً خدا به او عنایت می کند. من از پیغمبر سؤال کردم این ساعتی که شما گفتید چه وقتی است؟ حضرت فرمود آن موقعی که نصف خورشید هنگام غروب استتار پیدا کند.
بعد در ادامه روایت دارد: حضرت زهرا به غلامش می فرمود برو به پشت بام و نگاه کن، هر وقت این زمان فرا رسید که موقع غروب، نصف خورشید بالا بود، من را خبر کن؛ می خواهم دعا کنم.
معانی الأخبار ص ۳۹۹
منبع:حوزه
#امام_زمان
#امام_خامنه_ای فرمود:👇
چنانچه مختصرفراغتی پیدا
کردید،خودتان رابه #قرآن
وصل کنید.
📚🕋 شما به لطف
#خداوڪرامت_قرآن_ڪریم
اینجادعوت شدید👌📓
✅ لذاءطبق روال هرروز
#قرائت راشروع کنیم📖📜
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
389-ghasas-fa-maleki.mp3
4M
🕋بسْمِ اللَّهِ الـرَّحْمَنِ الـرَّحِيمِ
«ترجَمِـہ تَحْتُ اللّـ؋ظےقرآن کَریم»
🌟مترجم: #استادمومیوند
📚ترجمه #قرآن_کریم
👈 👈 #صفحه۳۸۹
✅سوره مبارکه#قصص
📚#دستورات_قران_کریم 💝
🗣#درباره_سخن_گفتن_بامردم
1⃣ قَولاََمَیسُوراً=آسان
2⃣ قَولاََ لَیِّناً=بانرم و ملایم
3⃣ قَولاً کَریماً=باکرامت
4⃣ قَولاً سَدیداً=سخنی استوار
5⃣قَولاً مَعرّوفاً=سخنی معروف
6⃣ قَولاً بَلیغاً=سخنی رسا
یعنی باهمه کسانیکه صحبت
میکنید حتماً با 👅 زبانی نرم.
ملایم.آسان. استوار. معروف
و رسا. سخن بگوئید.🟣 🟢
هدایت شده از 🔰کانال نور الهدایه 🔰
هنگام اذان است 🌷
لحظه اجابت دعاست🌷
خدایا ظهور حجتت را برسان 🌷
خدایا قلب مقدسش از ما راضی وخشنود بگردان 🌷
خدایا موانع ظهورش برطرف بگردان 🌷
خدایا عاقبت همه مارو ختم به خیر بگردان 🌷
خدایا ما را آنی وکمتر از آنی به خودمان وامگذار🌷
خدایا تا مارو نبخشیدی از این دنیا نبر🌷
الهی آمین بحق حضرت زهرا سلام الله علیها🌷
🍃🌸🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمّد
وَعَجِّل فَرَجَهُم وأهْلِك أَعدَائَهُـم أجمَعین🌹🌸
@nooorelhedaayh @sardarehour63
@rozeneshinan
🌎من برای اسلام وقرآن ووطنم🌎
🗳#رای_میدهم🗳
🔴 بعضی میگوینددولت سیزدهم چه کرده که ازمن انتظاررای دارند⁉️
🕋❤️خوشبختانه👇👇
۱) کروناراکه قول داده بودجمع کرد
۲) اقتصادرا به برجام گره نزد
۳) به مردم صدهاتوهین نکرد
۴) هرجامردم گرفتاربودندحاضرشد هم خودش،هم وزراء واستاندارها
۵) در کاخ زندگی نکرد
۶) پول بیپشتوانه چاپ نکرد
۷) یارانهها را ۹ برابر کرد
۸) کارخانههاوشرکتهارافعال کرد
۹) انرژی هسته ای رابه حدی رساند
که قابلیت تولیدبمب اتم راداریم
۱۰) به رهبری توهین نکرد
۱۱) رتبهبندی معلمها را پس از
چهل سال عملیاتی کرد
۱۲)بودجهی مناطق محروم راچند
برابر کرد
۱۳) ازقاچاقِ هزاران تن آرد،روغن یارانهای جلوگیری کرد
۱۴) انبارهای کالاهای متروکه را ساماندهی ودرآمددههزارمیلیارد تومانی حاصل کردکه قبلاً فقط ۲۰۰میلیارد تومان بود
۱۵) صنعت فضایی رافعال کردو ماهوارههایکی پس ازدیگری به
فضا پرتاب میشوند
۱۶) ایران را عضو شانگهای کرد
۱۷)کرویدرشمال جنوب رافعال کرد
در آمد حاصل از آن در آینده به اندازهی فروش نفت خواهد بود
۱۸) فروش نفت باقیمت بالای
صددلاررا به حدّمطلوب رساند
۱۹) /۴۰میلیارددلارفقط ازروسیه سرمایهی خارجی جذب کرد
۲۰) پترو پالایشگاههارافعال کردتا
از خامفروشی جلوگیری شود
۲۱) کشت فرا سرزمینی رادرروسیه، ونزوئلا و... فعال کرد
۲۲)صادرات خدمات فنی مهندسی
را به ۸ میلیارد دلار رساند
۲۳) ساخت هواپیمای مسافری را
بامشارکت چین وروسیه آغازکرد
۲۴)فروش کشتیهای اقیانوسپیما
را آغاز کرد فعلا دو فروند به ونزوئلا فروخته شد
۲۵)کف حقوق بازنشستگان را۵۰درصد افزایش داد و بقیه را از این ماه ۳۸ درصد
۲۶) اغلب هفتهها سفر استانی داشت و به درددل مردم گوش کرد
۲۷) بسیاری از شوراها که ده سال تشکیل نشده بود با حضور خودش تشکیل داد
۲۸) ظرفیت پزشکی را ده درصد افزایش داد
۲۹) ابر بدهکارهای بانکی را افشا کرد
۳۰) تمام سواحل دریاها شمال و جنوب را آزادسازی کرد
۳۱) کنارههای رودخانهی کرج را آزاد کرد
۳۲) حق آبهی ایران از افغانستان را وصول کرد
۳۳) نرخ خرید گندم از کشاورزها را ۳ برابر کرد
۳۴) مشکل نهادههای دامی را حل کرد
۳۵)مشکل قطعی برق که پارسال پشت سر هم قطع میشد حل کرد
۳۶) سامانهی صدور بر خط صدور مجوزها را راهاندازی وامضاهای طلایی را حذف کرد
۳۷) یک و نیم میلیون مسکن را در مراحل مختلف ساخت دنبال کرد
۳۸) وام ازدواج به زوجین داد
۳۹) وام ودیعهی اجارهی مسکن داد
۴۰) وام میلیاردی به شرکتهای دانشبنیان داد
۴۱) استخدام و جذب کلی نیرو برای خرید خدمات
۴۲)پرداخت وام فرزندآوری
۴۳)پرداخت وام درمان ناباروری
۴۴) ازهمه مهمتر جلوی دزدی عده ای گرفته شده که جیغشان در آمده
۴۵)متناسب سازی حقوق بازنشستگان را بعد از سالها به تصویب رساند و قابل اجرا نمود ،
🟣🔹حالا فهمیدید دشمنان چرا اینهمه تلاش می کنند تا جلوی پیشرفت کشور را بگیرند.
🟣🔹برادران و خواهران، برای جهاد تببین و روشنگری بیان این موارد برای مردم خیلی واجب و ضروریه
🟣🔹نمیخوام بگم کم و کاستی نیست چرا هست زمان حکومت امیر المومنین هم کاستی بود، اما نباید همیشه نیمه خالی لیوان را ببینیم.
امام صادق عليه السلام:
🍀مَن لَم يَملِك غَضَبَهُ لَم يَملِك عَقلَهُ...
🍀 آنكه مالك خشم خود نباشد، مالك عقل خود نيست...
📚منبع:
تحف العقول ۳۷۱
🍀🍀🍀🍀
#کلامکم_نور
#درمحضر_اهلبیت(ع)
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
رای بدیم که چی بشه؟!
🔹 ۶۱ اقتصاد دان خرداد ۱۴۰۱ گفتند تورم ایران سه رقمی میشود!
یک سال و نیم گذشت.
حالا صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده تورم ایران از ۴۷ درصد در ۲۰۲۳ به ۳۲ درصد در ۲۰۲۴ میرسد.
تورم کشور هم از ۶۰ درصد در شهریور ۱۴۰۰ به ۴۱ درصد در خرداد ۱۴۰۱ رسید.
اینها نتیجه رای دادن درست من و شماست!
#انتخابات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✌️چرایی عصبانیت و دروغ پراکنی
دشمن از #تئاتر مدافعانحرم#دختران_انقلاب در متــروها.....
📌به همراه بررسی فیلمی که توسط نفرات #دشمن از این تئاتر ضبط و پخش شده...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️اینجا دبی، بهشت خودتحقیرای ایران
بهشتی که هربار بعد از یک بارندگی جهنم میشه:))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️مالهکشی عجیب اپوزیسیون برای ارباب آمریکایی خود:کارتنخوابی در آمریکا نشانه دموکراسی و آزادی است! دولت این اجازه را به افراد داده که هر جای خیابان که بخواهند، آزادانه بخوابند!
🔻 فقط واکنش دیدنی مهدی خزعلی، تحلیلگر سیاسی به یاوهسراییهای مجری سلطنتطلب!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 جدیدترین اثر ابوذر روحی با عنوان «فرمانده مهدی» منتشر شد
فرمانده مهدی که با عنوان سلام فرمانده 3 شناخته میشود با حضور چندهزاری نفری مردم در مسجد جمکران رونمایی شد.
❌ نژادپرستی حتی در خرید و فروش خانه در آمریکا
🔻خانههای سیاهپوستان کمارزشتر از خانههای سفیدپوستان
🔻 طبق گزارش Axios به طور میانگین ارزش خانههایی که مالک آن یک فرد سیاهپوست است، 18% کمتر نسبت به خانههای با مالکیت افراد سفیدپوست قیمتگذاری میشود.
🔻این شکاف در شهر بیرمنگام در ایالت آلاباما بیشترین میزان را دارد. به طوری که خانه های سیاهپوستان 46% کمتر نسبت به خانههای سفیدپوستان قیمتگذاری میشود.
حاجی میگفت :
یکی از مشکلات جامعه ما این است که
میگویند منتظر باشید که امام زمان
بیاید و همه چیز را درست کند .
منتظر واقعی کسی است که قیام کرده
و میدود . کسی که دست روی دست
گذاشته و منتظر است اتفاقی رخ بدهد ،
به پیروزی نمیرسد . باید وارد میدان
شویم و آن زمان است که امام مهدی
ما را رهبری میکند . .
#امام_زمان
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_پانزدهم
💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم.
دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن #محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم.
💠 تا اولین افطار #ماه_رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.
تأسیسات آب #آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم.
💠 شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای #افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل #شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم.
اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟
💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو #قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.
در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.
💠 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در #سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد.
💠 زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با #خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود.
💠 زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.
حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش #انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد.
💠 در تاریکی لحظات نزدیک #اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.
هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟»
💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.
پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!»
💠 ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم #امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.
عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست...
ادامه دارد ...
السلام علیک یا صاحب الزمان ( عجل الله)
السلام علیک یا علی اکبر ( علیه السلام )
🍃🌼🌼🍃
✅ بصیرت حضرت «علی اکبر (علیه السلام )»
حجت الاسلام رفیعی : 👇
برخورد حضرت «علی اکبر (علیه السلام )» با دشمنان را مورد بررسی قرار داد و افزود:
در واقعه کربلا و در روز عاشورا هنگامی که تعدادی از افراد دشمن امان نامهای را برای حضرت «علی اکبر (علیه السلام )» آوردند ایشان همانند یک سرباز مطیع و فداکار محض امان نامه را رد کردند،
ایشان حفظ جان «امام حسین (علیه السلام )» را برتر از حفظ جان خود در نظر گرفته و با کسانی که امان نامه آورده بودند بسیار سخت برخورد کردند و این برخورد ایشان همانند برخوردی است که حضرت «ابوالفضل العباس (علیه السلام )» داشتند
این رویکرد حضرت «علی اکبر (علیه السلام )» نشان از اوج فداکاری بصیرت ایشان دارد.
اللهم عجل لولیک الفرج بزینب کبری ( سلام الله علیها ) 🤲❤️
🍃🌼🌼🍃
💢 #تنها_میان_داعش
🌹 #قسمت_شانزدهم
💠 در فضای تاریک و خاکی اتاق و با نور اندک موبایل، بلاخره حلیه را دیدم که با صورت روی زمین افتاده و یوسف زیر بدنش مانده بود.
دیگر گریههای یوسف هم بیرمق شده و بهنظرم نفسش بند آمده بود که موبایل از دستم افتاد و وحشتزده به سمتشان دویدم.
💠 زنعمو توان نداشت از جا بلند شود و چهار دست و پا به سمت حلیه میرفت. من زودتر رسیدم و همین که سر و شانه حلیه را از زمین بلند کردم زنعمو یوسف را از زیر بدنش بیرون کشید.
چشمان حلیه بسته و نفسهای یوسف به شماره افتاده بود و من نمیدانستم چه کنم. زنعمو میان گریه #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را صدا میزد و با بیقراری یوسف را تکان میداد تا بلاخره نفسش برگشت، اما حلیه همچنان بیهوش بود که نفس من برنمیگشت.
💠 زهرا نور گوشی را رو به حلیه نگه داشته بود و زینب میترسید جلو بیاید. با هر دو دست شانههای حلیه را گرفته بودم و با گریه التماسش میکردم تا چشمانش را باز کند.
صدای عمو میلرزید و با همان لحن لرزانش به من دلداری میداد :«نترس! یه مشت #آب بزن به صورتش به حال میاد.» ولی آبی در خانه نبود که همین حرف عمو #روضه شد و ناله زنعمو را به #یاحسین بلند کرد.
💠 در میان سرسام مسلسلها و طوفان توپخانهای که بیامان شهر را میکوبید، آوای #اذان مغرب در آسمان پیچید و اولین روزهمان را با خاک و خمپاره افطار کردیم.
نمیدانم چقدر طول کشید و ما چقدر بال بال زدیم تا بلاخره حلیه به حال آمد و پیش از هر حرفی سراغ یوسف را گرفت.
💠 هنوز نفسش به درستی بالا نیامده، دلش بیتاب طفلش بود و همین که یوسف را در آغوش کشید، دیدم از گوشه چشمانش باران میبارد و زیر لب به فدای یوسف میرود.
عمو همه را گوشه آشپزخانه جمع کرد تا از شیشه و پنجره و موج #انفجار دور باشیم، اما آتشبازی تازه شروع شده بود که رگبار گلوله هم به صدای خمپارهها اضافه شد و تنمان را بیشتر میلرزاند.
💠 در این دو هفته #محاصره هرازگاهی صدای انفجاری را میشنیدیم، اما امشب قیامت شده بود که بیوقفه تمام شهر را میکوبیدند.
بعد از یک روز #روزهداری آنهم با سحری مختصری که حلیه خورده بود، شیرش خشک شده و با همان اندک آبی که مانده بود برای یوسف شیرخشک درست کردم.
💠 همین امروز زنعمو با آخرین ذخیرههای آرد، نان پخته و افطار و سحریمان نان و شیره توت بود که عمو مدام با یک لقمه نان بازی میکرد تا سهم ما دخترها بیشتر شود.
زنعمو هم ناخوشی ناشی از وحشت را بهانه کرد تا چیزی نخورَد و سهم نانش را برای حلیه گذاشت. اما گلوی من پیش عباس بود که نمیدانستم آبی برای #افطار دارد یا امشب هم با لب خشک سپری میکند.
💠 اصلاً با این باران آتشی که از سمت #داعشیها بر سر شهر میپاشید، در خاکریزها چهخبر بود و میترسیدم امشب با #خون گلویش روزه را افطار کند!
از شارژ موبایلم چیزی نمانده و به خدا التماس میکردم تا خاموش نشده حیدر تماس بگیرد تا اینهمه وحشت را با #عشقم قسمت کنم و قسمت نبود که پس از چند لحظه گوشی خاموش شد.
💠 آخرین گوشی خانه، گوشی من بود که این چند روز در مصرف باتری قناعت کرده بودم بلکه فرصت همصحبتیام با حیدر بیشتر شود که آن هم تمام شد و خانه در تاریکی محض فرو رفت.
حالا دیگر نه از عباس خبری داشتیم و نه از حیدر که ما زنها هر یک گوشهای کِز کرده و بیصدا گریه میکردیم.
💠 در تاریکی خانهای که از خاک پر شده بود، تعداد راکتها و خمپارههایی که شهر را میلرزاند از دستمان رفته و نمیدانستیم #انفجار بعدی در کوچه است یا روی سر ما!
عمو با صدای بلند سورههای کوتاه #قرآن را میخواند، زنعمو با هر انفجار #صاحبالزمان (روحیفداه) را صدا میزد و بهجای نغمه مناجات #سحر، با همین موج انفجار و کولاک گلوله نیت روزه ماه مبارک #رمضان کردیم.
💠 آفتاب که بالا آمد تازه دیدیم خانه و حیاط زیر و رو شده است؛ پردههای زیبای خانه پاره شده و همه فرش از خردههای شیشه پوشیده شده بود.
چند شاخه از درختان توت شکسته، کف حیاط از تکه های آجر و شیشه و شاخه پُر شده و همچنان ستونهای دود از شهر بالا میرفت.
💠 تا ظهر هر لحظه هوا گرمتر میشد و تنور #جنگ داغتر و ما نه وسیلهای برای خنک کردن داشتیم و نه پناهی از حملات داعش.
آتش داعشیها طوری روی شهر بود که حلیه از دیدار عباس ناامید شد و من از وصال حیدر! میدانستم سدّ #مدافعان شکسته و داعش به شهر هجوم آورده است، اما نمیدانستم داغ #شهادت عباس و ندیدن حیدر سختتر است یا مصیبت #اسارت...
ادامه دارد ...