یادم میاد قبل از انقلاب مادرم پولی می داد و می گفت برو قصابی بگو دو سیر گوشت آبگوشتی بده و قصاب محل ما که مشد اسماعیل اسمش بود از اینکه مشتری وارد مغازش شده کلی خوشحال می شد و احوال پدر و مادر تمام فک و فامیلمون هم می پرسید و با احترام گوشت را داخل تکه روزنامه تحویلمان می داد.
اما الان هر وقت میرم قصابی به جای یک نفر سه تا قصاب هستن که هر کدام یه مشتری را راه می اندازن ولی باز هم باید تو صف واستم تا نوبتم بشه و به جای چند سیر ، همه چند کیلو یا یه شقه گوشت می خرند و در همون قصابی از بهتر بودن وضع زندگی قبل از انقلاب حرف می زنند!!!😳
#دهه_فجر
#بهمن امسال پرشورتر از سالهای گذشته