❗گاهی اوقات در کلام #نعت هایی مشاهده میشود که علی الظاهر هیچ شباهتی به اوصاف مشتقة {اسم فاعل، مفعول و...} ندارند.
❓ آیا قرار گرفتن این الفاظ بعنوان نعت خلاف اصول نحوی نمیباشد؟
🍀مانند:
1️⃣ لو جعلناه قرآناََ أعجمیّاََ
2️⃣ و اذکر فی الکتاب مریم اذ انتبذت من اهلها مکاناََ شرقیّاََ
🔴شاهد در دو کلمه "اعجنیّاََ" و "شرقیّاََ" میباشد که نعت برای دو کلمه "قرآناََ" و "مکاناََ" میباشند و این دو صفت در ظاهر هیچ شباهتی به اوصاف مشتقة ندارند!
💡#پاسخ:
با کمی دقت در بطن قضیه متوجه میشویم که در این دو آیه شریفة هیچ گونه خلاف قاعده ای رخ نداده است، بلکه هر آنچه هست مطابق با قواعد و اصول نحوی میباشد.
البته پاسخ این اشکال(که حقیقتا اشکال نیست)، در اصلی که #جمهور نحویین در باب نعت بیان داشته اند، داده شده است و آن اصل هم بدین شرح است👇🏿
🔰 #اصل در نعت این است که #وصف_مشتق باشد. یا #لفظا یا #حکما یا #تاویلا
پاسخ این سوال در کلام جمهور در آنجایی است که فرموده اند: نعتی که حکما وصف مشتق باشد، صلاحیت صفت واقع شدن را دارد.
بعبارت اخری دو اسم "اعجمیا" و "شرقیا" از اسماء منسوب هستند، که معنایشان به ترتیب "منسوب الی أعجم" و "منسوب الی شرق" است، و در حکم و معنا، وصفِ مشتق هستند.
✏#نکته:
قرار گرفتن اسماء اشاره بعنوان #نعت از جمله همین موارد است که نعت بصورت حکمی، وصفِ مشتق است.
🍀مانند:
اعجبت بمحمد هذا اَی اعجبت بمحمد المشار الیه
📚منابع:
النحو العربی، ج۵، ص۱۴
النحو العربی، ج۵، ص۹
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
👇به #اعتبار جنس؛{مذکر و مونث}👇
#مذکر: لفظی است که در آن علامت تانیث چه لفظی و چه تقدری وجود ندارد؛ که بر دو قسم است:
1️⃣حقیقی: اسمی است که دلالت بر انسان و حیوان دارد؛ مانند:علی
2️⃣مجازی: اسمی که دلالت بر غیر انسان و حیوان دارد؛ مانند:کتاب
———————————————
#مونث: اسمی است که در آن علامت تانیث به طور لفظی و تقدیری وجود دارد؛ مانند: فاطمة،زینب. که بر چهار قسم است:
1️⃣مونث حقیقی لفظی: مونث است که در آن علامت تانیث وجود دارد مانند:فاطمة
2️⃣مونث حقیقی معنوی: مونثی است که علامت تانیث در آن تقدیری است؛ مانند: زینب
3️⃣مونث مجازی لفظی: مونثی است که دلالت بر حیوان و انسان نمی کند و علامت تانیث دارد؛ مانند:صحراء،طلحة
4️⃣مونث مجازی معنوی: مونثی است که دلالت بر حیوان و انسان نمی کند و علامت تانیث هم ندارد؛ مانند:عین
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
👇به #اعتبار حرف آخر؛{صحیح و غیرصحیح}👇
#صحیح: اسمی است که آخر آن الف و یاء زائده نباشد و یا همزه ماقبل الف زائده نباشد؛ مانند: فاطمة،حبّ
#غیر_صحیح: 1-مقصور 2-منقوص 3-ممدود
——————————————
#نکته: اسمی است که ملحق می شود به صحیح و آن شبه صحیح است{اسمی است که ختم میشود به واو و یاء ماقبل ساکن؛ مانند: دلو،ظبی
احکام ساخت جمع مؤنث سالم👆🏻
https://onlinehawzah.com/%D8%B5%D8%B1%D9%81-%D8%B3%D8%A7%D8%AF%D9%87/
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
برای این صوتهای «فدك في التأریخ» وقت بذارید و همه رو گوش بدین.
در قوی شدن تجزیه و ترکیب و متن خوانی کتب عربی خیلی مؤثره
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجّادیّه
🍀و لَا تَشْغَلْنِي بِالِاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِكَ وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِكَ. فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِي یَا رَبِّ ذَرْعاً، وَ امْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَيَّ هَمّاً
🍀و مرا به سبب گرفتاری، از انجام دادنِ واجبات و پیروی آیین خود بازمدار. ای پروردگارِ من! از آنچه بر سرم آمده، از جهت توان به تنگ آمدم و بهخاطر تحمّلِ آن چه بر من عارض شده، از جهت دغدغه آکنده گشتهام.
«و»: عاطفه
«لا تشغلْني»: «لا» ناهیه، «تشغلْ» فعل مجزوم، فاعلش أنت مستتر، «ن» وقایه، «ي» مفعول به
«بالإهتمام»: جار و مجرور متعلّق به لا تشغلني، «ب» سببیت، «الإهتمام» مجرور و مصدر باب افتعال
«عَن تعاعد»: جار و مجرور متعلّق به لا تشغلني، «عَن» حرف جر، «تعاهُد» مجرور، مصدر باب تفاعل و مضاف
«فروض»: مضاف إلیه، جمع مکسّر، مضاف
«ك»: مضاف إلیه، ضمیر متّصل مجروری
«و»: عاطفه
«استعمال»: معطوف به تعاهد، مصدر باب استفعال، مضاف
«سُنّة»: مضاف إلیه و مضاف
«ك»: مضاف إلیه، ضمیر متّصل مجروری
«ف»: استینافیه
«قد»: حرف تحقیق
«ضقتُ»: فعل و فاعلش «تُ»، از ریشهی ضيق
«قد ضقتُ»: ماضیِ نقلی
«لِما»: جار و مجرور متعلّق به ضقتُ، «لـِ» حرف جر، «ما» اسم موصول
«نزل»: فعل ماضی، صله، فاعلش هو مستتر که عائد صله است.
«بي»: جار و مجرور متعلّق به نزل، «ب» الصاق، «ي» ضمیر متّصل مجروری
«یا رَبِّ»: «یا» حرف نداء، جانشین فعلِ «أُنادي»، «ربِّ» مفعول به برای فعل اُنادي، ربِّ در اصل ربّي بوده که یاء متکلّم حذف شده و کسرهی ماقبل یاء باقیمانده است.
«ذَرْعاً»: تمییز نسبت برای برطرف کردن ابهام در نسبت ضقتُ
«و»: عاطفه
«امتلأتُ»: فعل ماضی صیغهی سیزدهم، فاعلش «تُ»، این فعل عطف شده است به فعل «ضقتُ»
«بِحَمْلِ»: جار و مجرور متعلّق به امتلأتُ، «ب» سببیت، «حمل» مجرور و مضاف
«ما»: اسم موصول مشترک، مضاف إلیه و محلّاً مجرور
«حَدَثَ»: فعل ماضی، صله، فاعلش هو مستتر که به «ما» بر میگردد.
«عَليَّ»: جار و مجرور متعلّق به حدث
«هَمّاً»: تمییز نسبت برای نسبت امتلأتُ
🍀 #ترکیب_جملات
«لا تشغلني…»: عطف شده است به «صلِّ…» و چون جملهیصلِّ محلّی از اعراب ندارد، این جمله هم به تبع محلّی از اعراب ندارد.
«قد ضقتُ…»: جملهی مستأنفه و محلّی از اعراب ندارد.
«نَزَلَ…»: جملهی صله و محلّی از اعراب ندارد.
«یا ربِّ»: جملهی معترضه و محلّی از اعراب ندارد.
«امتلأتُ…»: عطف به جملهی «قد ضقتُ» شده است که مستأنفه است؛ بنابراین محلّی از اعراب ندارد.
«حَدَثَ»: جملهی صله و محلّی از اعراب ندارد.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجّادیّه
🍀 و أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَىٰ کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ، وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فيه
🍀 و تنها تو میتوانی آنچه به آن مبتلا شدم را از میان برداری و آنچه را بدان گرفتار آمدهام دور کنی.
«و»: احتمال دارد که عاطفه باشد و احتمال دارد که حالیه باشد.
«أنتَ»: مبتدا
«القادر»: اسم فاعل، خبر
«علیٰ کشفِ»: جار و مجرور متعلّق به القادِر، «کشفِ» مضاف
«ما»: اسم موصول مشترک محلّاً مجرور، مضاف إلیه
«مُنیتُ»: فعل ماضی مجهول، فاعلش «تُ»، صله
«به»: جار و مجرور متعلّق به مُنیتُ، «ـه» ضمیر عائد صله
«و»: عاطفه
«دفعِ»: عطف شده است به «کشفِ»، مضاف
«ما»: اسم موصول مشترک محلّاً مجرور، مضاف إلیه
«وقعتُ»: فعل ماضی معلوم، فاعلش «تُ»، صله
«فیه»: جار و مجرور متعلّق به وقعتُ، «ـه» ضمیر عائد صله
🍀 #ترکیب_جملات
«أنتَ القادر»: عطف شده است به جملهی مستأنفه و محلّی از اعراب ندارد.
«مُنیتُ»: جملهی صله و محلّی از اعراب ندارد.
«وقعتُ»: جملهی صله و محلّی از اعراب ندارد.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #تجزیه و #ترکیب دعای هفتم صحیفهی سجّادیّه
🍀 فافْعَلْ بِي ذَلِكَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْكَ، یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ.
🍀 پس با من چنین کن، اگر چه شایستهی آن نباشم،ای صاحب عرش بزرگ.
«فـَ»: حرف استیناف
«افعلْ»: فعل امر صیغهی هفت
«بي»: جار و مجرور متعلّق به افعلْ
«ذلك»: اسم اشارهی بعید، «ك» حرف خطاب، مفعول به برای افعل
«و»: عاطفه
«إن»: حرف شرط
«لم»: حرف جازمه
«أستَوجِبْ»: فعل مجزوم، صیغهی سیزده، باب استفعال، ریشه «وجب»
«ـهُ»: مفعول به و محلّاً منصوب
«منك»: جار و مجرور متعلّق به أستوجب
«یا»: حرف نداء
«ذا»: از اسماء ستّه، منادای مضاف، مفعول به برای أنادي محذوف، منصوب لفظاً
«العرش»: «ال» عهد ذهنی، «العرش» مضاف إلیه
«العظیم»: صفت مشبهة، نعت برای العرش
🍀#ترکیب_جملات
«افْعَلْ بِي…»: مستأنفه و محلّی از اعراب ندارد.
«لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ…»: جملهی شرطیه و محلّاً مجزوم
«یَا ذَا الْعَرْشِ الْعَظِیمِ»: جملهی مستأنفه و محلّی از اعراب ندارد.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
الحمد لله توانستیم با توفیق الهی، دعای هفتم صحیفهی سجادیه رو تجزیه و ترکیب کنیم و در اختیار علاقهمندان به ادبیات عرب قرار دهیم.
دوستان میتوانند از این مطالب استفاده کنند ولی ارسال این مطالب و کپی برداری از آنها بدون ذکر نام کانال
( eitaa.com/sarf_v_nahve )
مجاز نمیباشد
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
🌀 💐ذلكَ الکتابُ لا ریبَ فِیهِ...💐 بقره/2
🔴سؤال: نقش 《الکتابُ》 چیست❓❓
💠جواب: اسم الف و لام دار بعد از #اسم_اشاره
اگر #جامد باشد #عطف_بیان است☘
واگر #مشتق باشد #صفت است.☘
در اینجا الکتاب جامد است و عطف بیان میباشد.
▪️ @sarf_v_nahve ▪️
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
💠 موارد کاربرد "#ال عهد حضوری" بهطور غالبی👇
1⃣ پس از #اسم_اشاره
🌀 مانند: ذَلِكَ الکِتَابُ لَا رَیبَ فِیهِ
2⃣ پس از اَیُّ منادی
🌀 مانند: یَااَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الکُفَّارَ
🆔 @sarf_v_nahve 💫
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
در عصر نزول قرآن، با توجّه به اینکه 《آیین نامه ای جهت نگارش عربی》 وجود نداشته، معضلاتی در 《نگارش قرآن》 رخ داده است؛ مانند:
الف زائد(بر خلاف قاعده) در آیات زیر:
🍀《لِشایءٍ》(٢٣ كهف)[صحیح: لِشیءٍ]
🍀《لَأَاذْبَحَنَّهُ》(۲۱ نمل)[صحیح: لَأَذْبَحَنَّهُ]
🍀《جِایءَ》(۶۹ زمر و ۲۳ فجر)[صحیح: جِیءَ]
🍀《مِائَة》《مِائَتَینِ》(۶۵ و ۶۶انفال)[صحیح: مِئَة، مِئَتينِ]
منبع: tt-ej.ir
نکات زیبا و جالب در کانال صرف و نحو کاربردی👇
🎓 @sarf_v_nahve 🎓
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
واو زائد در قرآن:
سَاُوريكُم(١٤٥ اعراف و ٣٧ نساء)[صحیح: سَاُريكُم]
♦️سَاُريكم از باب افعال(أرَى يُري إرائة) و صیغه ی ۱۳ مضارع است.
به دلیل این که در عصر نزول قرآن، آیین نامه ای برای نگارش عربی نبود، این اشتباه ها در قرآن وجود دارد و این اشکال ها اصلاً به قرآن وارد نیست بلکه مربوط به رسم الخط است. بالاتر این که این اشکال ها نشان دهنده ی این است که مسلمانان به خاطر ارزش زیادی که برای قرآن قائلند، حتی به این اشکالات دست نزدند چه رسد به این که آیاتی را کم یا زیاد کنند.
منبع: tt-ej.ir
نكات زیبا و جالب در کانال صرف و نحو کاربردی👇
@sarf_v_nahve
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
صرف و نحو کاربردی:
🔶یاء زائد خلاف قاعده در قرآن:
📌》أفَإینْ》(۱۴۴ آلعمران و ۳۴ أنبیاء)[صحیح: أفَإنْ]
📌《نَبَإی》(۳۴ أنعام)[صحیح: نَبَإ]
📌《مَلَاِيهِ》(١٠۳ أعراف)[صحیح: مَلَئِهِ]
📌《مَلَإیهِم》(٨٣ یونس)[صحیح: مَلَئِهِم]
📌《بِاَييدٍ》(۴۷ ذاریات)[صحیح: بِاَيْدٍ]
📌《بِاَییِّکُم》(۶ قلم)[صحیح: بِاَیِّکُم]
منبع: tt-ej.ir
به کانال صرف و نحو کاربردی بپیوندید.👇👇👇
@sarf_v_nahve
💠 #اسم_فاعل ، مفعول به میگیرد؛
🍃 مانند: عليٌّ آکِلٌ تمراً.
در این جا، «آکل» (خورنده) اسم فاعل است و «تمراً» (خرما) مفعول به است.
💠 #اسم_مفعول نائب فاعل میگیرد؛
🍃 مانند: هناك مضروبٌ طفلان.
در این جا «مضروب» (زده شده) اسم مفعول است و «طفلان» نائب فاعلش است.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
📌#اسم_معنی ، #اسم_ذات و #اسم_مشتق
🖌 اسم معنی، اسمی است که نمیشود آن را مستقلاً نشان داد.
اسم معنی فقط سه مورد است:
📍رنگ ها 📍اعداد 📍مصادر
🖌 اسم ذات( #اسم_عین ) اسمی است که بر یک شخص یا یک چیز دلالت میکند.
مثل: أسد، حسن، کتاب و...
🖌 اسم مشتق، اسمی است که بر یک کار و انجام دهندهی آن کار دلالت میکند.(به اصطلاح: بر "حدث+فاعل" دلالت میکند.)
مانند آکِل(شخصی که کار خوردن را انجام میدهد.)
🔴 @sarf_v_nahve
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
🖌 #اسم_زمان، نمیتواند خبر برای #اسم_ذات و #اسم_مشتق باشد.
ولی میتواند خبر برای #اسم_معنی باشد.
مانند الأسد جُمعة. الأسد يومٌ. العالِم في الساعة العاشرة.
👆🏻این مثال ها اشتباه است.👆🏻
مثال درست: القِتالُ في الساعةِ العاشرةِ. (جنگ در ساعت 10 است.)
الإختبارُ یومُ الجُمُعَةِ. (امتحان در روز جمعه است.)
منبع: مغني الأديب، حرف إذا، ص41
💎 @sarf_v_nahve
📝#نکته 📝
کلمه "کلّ" که از #اسماء_دائم_الاضافة است، وقتی بینِ دو کلمه ای که از جهت لفظی و معنایی مشابه و مثل یکدیگرند، قرار بگیرد، کلّ نعتِ برای اسمِ اول است و اسمِ دوم مضاف الیه برای کلّ میباشد.
🍃مانند: انتَ الطالبٌ کلُّ الطالبِ
📚منبع: المنهاج فی القواعد و الإعراب- ص۲۸۷
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🖌 #نکته
در زبان عربی، کلمهی #رباعی یا #خماسی که در آن، دو حرفِ مثل در کنار هم آمده باشند (یعنی فاء الفعل و عین الفعل، یا عین الفعل و لام الفعل، یا لام الفعل اوّل و لام الفعل دوّم، مثل هم باشد) وجود ندارد.
بنابراین کلماتی مانند: «جَلْبَبَ» و «ألَنْدَد»، ثلاثی مزید هستند نه رباعی یا خماسی.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
🍄 #صرف
🎍 «یُعَفّي» از ریشهی «عفو» است که به باب تفعیل رفته است: «یُعَفِّوُ»؛
امّا از آن جایی که ما قبل واو که لام الفعل است، مکسور است، واو قلب به یاء شده است: «یُعَفِّيُ»
و از آن جا که یاء متحرّک در آخر کلمه قرار گرفته است و ما قبلِ آن نیز مکسور است، ضمّهی آن افتاده است: «یُعَفِّيْ».
📚 منبع: درسنامهی صحیفهی سجّادیّه، سطح عالی، ج۱
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
📜 دعای ۴۶ صحیفهی سجّادیّه
🌱… و ضاعَ المُلِمّون إلّا بِك
🍃و فرودآمدگان جز به آستان تو تباه شدند
🌱و أجدَبَ المُنتَجِعون إلّا مَنِ انتَجَعَ فَضلَك…
🍃و نعمتجویان گرفتار قحطی شدند جز آن که از فزونیِ تو نعمت جست.
در فراز اوّل، #استثناء از نوع مفرّغ است؛ زیرا در آنها مستثنی منه ذکر نشده است.
در فراز دوّم، #استثناء از نوع «تام» است؛ زیرا در آن، مستثنی منه (المُنتَجِعون) ذکر شده است.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
📜 دعای ۱۲ صحیفهی سجّادیّه
🍀 اللهم إنّه یحجُبُني عَن مسألتِك خِلالٌ ثلاثٌ…
🖌 ضمیر «ه» در این عبارت، ضمیر شأن است و برای توجّه دادن مخاطب به اهمّیت کلامی که پس از آن است، میآید.
┏━📚📖━━━━━━━━┓
@sarf_v_nahve join us
┗━━━━━━━━📚📖━┛
هدایت شده از صرف و نحو کاربردی
اقسام #بدل:
❤️۱- بدل کل از کل: بدل و مبدلٌ منه یکی هستند؛ مانند جائني زیدٌ اخوك.
💜۲- بدل بعض از کل: بدل، جزئی از مبدلٌ منه است؛ مانند ضربْتُ زیداً رأسَه.(زدم به زید، به سرش.)
💛۳- بدل اشتمال: بدل، از متعلّقات مبدلٌ منه است؛ مانند سُلِبَ زیدٌ ثوبُه. أعْجَبَني سعيدٌ عِلْمُه.(من را شگفت زده کرد سعید، علمش.)
💚۴- بدل مباین: بدل، مخالفِ مبدلٌ منه است؛ مانند رأيتُ رجلاً حماراً.(دیدم مردی را (نه، نه) خری را.)😅
🍀 منبع: الهدایة فی النّحو🍀
به کانال صرف و نحو کاربردی بپیوندید.👇👇👇
🎓 @sarf_v_nahve 🎓