eitaa logo
😍احــســاسِ خـــوبـــــــــــ😍
7.9هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
11.1هزار ویدیو
197 فایل
شروع دوباره بـا دنـیـایے پــر از حـس هاے خــوبـــــ ♡پُـــــــر از حِس دلــــنـِشیـــــن براے تو♡ ‌ ✍فقط اندکی تفکرات خوب میتوانند کل روز شما را تغییر دهند پس مثبت باشید‌😍❤ . 🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
از بهلول عاقل پرسیدند: زندگی آدمی به چه ماند؟ بهلول گفت : به نردبانی دو طرفه که از یک طرف سن بالا میرود و از طرف دیگر زندگی پایین می آيد... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 پند طلایی «و آن کس که به پدر و مادر خود، آنگاه که او را به پذیرش رستاخیز فراخواندند، گفت اُف بر شما... اینان کسانی‌اند که آن سخن (وعده عذاب) درباره آنان به حقیقت پیوست. در حالی که در میان امت‌هایی از جنیان و آدمیان هستند که پیش از آنان در گذشتند. قطعا اینان زیانکارند» این آیه تنها درباره فرزندان کفرپیشه نیست، بلکه محور آن، نکوهش اهانت و تحقیر والدین است، چنانچه که خدا در آیه‌ای دیگر، این کار را نکوهیده و فرموده است: «... فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا ...» (آیه 23 سوره «اسراء») «و ... به آنان کلمه‌ای ناخوشایند مگوی و با آنان پرخاشگری مکن» رسول خدا(ص) نیز فرمود: "از ستم بر والدین بپرهیزید، زیرا بوی بهشت از راهی هزار ساله به مشام می‌رسد؛ ولی عاق والدین... آن را نمی‌یابد." امام صادق(ع) فرمود: "پایین‌ترین مرتبه عاق والدین شدن، افّ گفتن به آنها است. اگر خدا چیزی کمتر از اُف گفتن نشان می‌داشت، از آن نهی می‌کرد." همچنین فرمود: "هرکس به والدین خود در حالی که به او ستم کرده‌اند خشمگینانه بنگرد خدا نمازش را نمی‌پذیرد" ‌‎‌‌‌‎ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 توبه مخصوص هر گناه حضرت صادق - علیه السلام - فرمود: مردی در زمان های گذشته زندگی می كرد، در جستجو بود دنیا را از راه حلال بدست آورد و ثروتی فراهم نماید ولی نتوانست . از راه حرام جدیت كرد باز نتوانست . شیطان برایش مجسم و آشكار شده گفت از راه حلال خواستی ثروتی فراهم كنی نشد و از راه حرام هم نتوانستی اینك مایلی من راهی بتو بیاموزم كه بخواسته خود موفق شوی ثروت سرشاری بدست آوری و عده ای هم پیرو و تابع پیدا كنی ؟ گفت آری مایلم . شیطان گفت از خود كیش و دینی اختراع كن مردم را بسوی كیش اختراعی دعوت نما بدستور شیطان رفتار كرد، مردم گردش را گرفته پیرویش كردند و به آنچه مایل بود از ثروت دینا رسید. روزی ناگاه متوجه شد كه چه كار ناشایستی كردم مردم را گمراه نمودم خیال نمیكنم توبه ای داشته باشم مگر اشخاصیكه بواسطه من گمراه شده اند متوجه كنم كه آنچه از من شنیدند باطل و ساخته شده خودم بود آنها را برگردانم شاید توبه ام پذیرفته شود. به پیروان خود یك یك مراجعه كرد آنها را گوشزد نمود كه آنچه من میگفتم باطل بود، اساس و پایه ای نداشت آنها جواب می دادند دروغ میگوئی گفتار سابق تو حق بود اكنون در كیش و دین خود شك كرده و گمراه گشته ای . این جواب را كه از آنها شنید غل و زنجیری تهیه نمود بگردن خود آویخته گفت باز نمیكنم تا خدای توبه ام را بپذیرد. خداوند به پیغمبر آنزمان وحی نمود كه به فلانی بگو قسم بعزتم اگر آنقدر مار بخوانی و ناله نمائی كه بند بندت از هم جدا شود دعایت را مستجاب نمی كنم مگر كسانیكه بكیش تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودی بحقیقت كار خود اطلاع دهی و از كیش تو برگردند (اینكار هم كه برایش امكان نداشت). داستانها و پندها, ج1/ مصطفي زماني وجداني ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚 در جریان نبرد نادرشاه افشار با عثمانی ها،روزی فرستاده دولت عثمانی با دو گونی ارزن نزد نادرشاه شرفياب می شود و آنها را در مقابل نادرشاه بر روی زمین می گذارد و می گوید: لشکر ما به این تعداد است، از جنگ با ما صرف نظر کنید. نادرشاه دستور می دهد دو خروس بیاورند! دو خروس را در برابر دو گونی ارزن قرار می دهند و آنها شروع می کنند ارزن ها را می خورند. نادرشاه رو به فرستاده عثمانی می کند و میگوید: برو به سلطان ات بگو که دو خروس همه لشکریان ما را خوردند! ‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚مديريت خشم به خشم خود با ذهنی آگاه نگاه كن. "خشم خودت راسركوب نكن، فقط بر اساس آن عمل نكن" ابراز كردن خشم يكى از بدترين راه‌هاى خاموش كردن آن است. انفجار خشم معمولا باعث اختلال بيشتر آن بخش از مغز مى شود كه احساسات را تحت كنترل دارد و شخص را بيشتر خشمگين مى‌كند. وقتى از زمان‌هايى حرف مى‌زنيم كه خشم خود را بر سر كسى كه موجب اين احساس در ما شده خالى می‌كنيم، نه تنها آرامش پيدا نمی‌كنيم بلكه خشمگين‌تر نيز می‌شويم . اما هنگامى كه ابتدا خشم را خاموش و سرد می‌كنيم سپس با برخوردى سازنده و حاكى از اعتماد بنفس، به حل و فصل اختلاف خود با ديگرى می‌پردازيم بسيار موثرتر عمل می‌كنيم. مشاهده احساس خشم از طريق حواس بدنی (خشم در كجای بدنم تاثير گذار بوده است؟) و تنفس، نه تنها به كم شدن انرژی انفجاری آن منتهی می‌شود، بلكه به ما امكان انتخاب می‌دهد كه چه رفتار سازنده ای در قبال آن انجام دهيم. نگاه كردن به خشم با هوشياری، حالتی است كه نه به يكباره در واكنش پرخاشگری می‌افتيم و نه آن را در درون خود سركوب می‌كنيم . ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 داستانهای علما: مرجعیت دینی و کار در مزرعه در اعیان الشیعه درباره مرحوم شیخ حسن بحرانی از کتاب «انوار البدرین» نقل کرده است: شیخ حسن با آن همه علم وفضل کار یدی انجام می ‏داد و برای گذران زندگی خود وخانواده ‏اش کار می‏ کرد، شیخ ثقه احمد بن صالح برای من نقل کرد که مسائلی چند از جانب علمای اصفهان به وسیله حاکم بحرین که منصوب از طرف دولت ایران بود برای علمای بحرین فرستاده شده بود، تا جواب آن را بدهند. از جمله برای مرحوم شیخ حسن بحرانی مسائلی فرستاده شده بود. قاصد برای رساندن مسائل وگرفتن جواب به «دهستان» رفت که قریه ‏ای کوچک است ومردمی فقیر دارد که با دلو از چاه آب کشیده و باغات اندک خود را آبیاری می ‏کنند. در آنجا سراغ شیخ را گرفت. او را به آن قاصد نشان دادند، قاصد مردی را دید ضعیف الجثه که بوسیله دلو برای مرزعه کوچک خود آب می ‏کشد. گمان کرد او را مسخره کرده ‏اند، خشمگین شد و آنهایی را که او را به او نشان دادند بزد. شیخ ماجرا را دانست و کسی به نزد او فرستاد وبه او فهماند که شیخ حسن بحرانی خود اوست. آنگاه دختر بچه خود را که به او کمک می ‏کرد فرستاد قلم و دوات آورد و بدون مراجعه به کتابی جواب مسائل را نوشت. مرد قاصد که ابهت و جلالت علمای ایران را دیده بود از دیدن آن منظر متعجب شد. (اعیان الشیعه، ج5،ص260) منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚 ملانصرالدین به قاضی شهر داد تا در محکمه ی روز بعد به نفع او رأی صادر کند! روز بعد، قاضی خلاف وعده عمل کرد و به نفع طرف دعوی رأی داد. 🔹 ملا برای یادآوری در جلسه دادگاه به قاضی گفت: «مگر من دیروز شما را به پنج تن آل عبا قسم ندادم که حق با من است؟!» 👈 قاضی گفت: « چرا... ولیکن پس از تو، شخص دیگری مرا به چهارده معصوم سوگند داد!! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
🔴 داستان "نفرین" آقا امیرالمومنین (ع) روزی رسول خدا سراغ مردی از اصحاب را گرفت و پرسید: فلانی در چه حال است؟ گفتند: مدتی است رنجور و بیچاره شده، و چونان مرغ بال و پر شکسته زار و پریش گشته (و زندگانی به سختی می‌گذراند). حضرت (به حال او ترحم کرد و) برخاست و به قصد عیادت او روانه منزل وی شد. مرد بیمار و گرفتار واقعاً رنجور و مبتلا گشته بود و پیامبر خدا به فراست دریافت که بیماری و ابتلای او مستند به یک امر عادی نیست این بود که از وی پرسید:آیا در حق خود نفرین کرده ای؟ بیمار فکری کرد و گفت: بله، همین طور است، من در مقام دعا گفته بودم:پروردگارا اگر بناست، در جهان آخرت، مرا به خاطر ارتکاب گناهانم کیفر دهی،از تو می‌خواهم که در کیفر من تعجیل فرمایی و آن را در همین جهان قرار دهی.... رسول خدا فرمود: ای مرد! چرا در حق خود چنین دعایی کردی؟! مگر چه می‌شد،از پروردگار هم سعادت دنیا و هم سعادت و نیکبختی سرای دیگر را خواستار می‌شدی و در نیایش خود این آیه را می‌خواندی: ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا عذاب النار پروردگارا! ما را از نعمتهای دنیا و آخرت، بهره مند گردان و از شکنجه دوزخ نآخرالزمان سوره بقره 201:2) مرد مبتلا دعا را خواند و صحیح و سالم گشت و با سلامتی بازیافته همراه ما از منزل خارج شد. 📚احتجاج، ص 223؛ بحار، ج 17، ص 293 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚 اﺯ ﻋﺎﻟﻤﻲ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻲ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﻪ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﮐﺴﻲ ﭘﻲ ﺑﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺍﺯﺣﺮﻓﻲ ﮐﻪ ﻣﻲ ﺯﻧﺪ. ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﭘﺮﺳﻴﺪﻧﺪ: ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻧﮕﻔﺖ ﭼﻪ؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻫﻴﭻ ﮐﺲ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻋﺎﻗﻞ ﻧﻴﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﮐﻨﺪ.! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚 🔹 روزی بهلول، پیش خلیفه " هارون الرشید " نشسته بود . جمع زیادی از بزرگان خدمت خلیفه بودند . طبق معمول ، خلیفه هوس کرد سر به سر بهلول بگذارد. در این هنگام صدای شیهه اسبی از اصطبل خلیفه بلند شد. خلیفه به مسخره به بهلول گفت: برو ببین این حیوان چه می گوید ، گویا با تو کار دارد. 🔹 بهلول رفت و بر گشت و گفت:این حیوان می گوید: مرد حسابی حیف از تو نیست با این" خر ها " نشسته ای. زودتر از این مجلس بیرون برو. ممکن است که : " خریت " آنها در تو اثر کند. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚نتیجه ی حکم به ناحق دهقانی یک ظرف عسل برای فروش به شهر آورد. نگهبان دروازه ی شهر برای گرفتن راهداری جلوی او را گرفت و سر ظرف را باز کرد که ببیند چیست؛ ولی از شدت بد ذاتی آنقدر او را معطل کرد و سر ظرف را باز نگه داشت تا این که مگس‌های زیادی از اطراف آمدند و روی عسل نشستند و عسل را از بین بردند، طوری که مشتری برای خریدن آن رغبت نمی کرد. دهقان پیش قاضی رفت و شکایت کرد. قاضی گفت: تقصیر از راهداری نیست. بلکه تقصیر از مگس‌ها است. هر کجا که مگس‌ها را ببینی حق داری آنها را بکشی؟ دهقان از این قضاوت جاهلانه متعجب شد و گفت: این حکم را روی کاغذ بنویسید و به من بدهید. قاضی حکم قتل مگس‌ها را نوشت و امضا کرد و به دهقان داد. دهقان همین که نوشته را دریافت کرد و در جیب خود گذاشت، دید مگسی بر صورت قاضی نشسته است. فورأ یک سیلی محکم به صورت قاضی نواخت و مگس را کشت. قاضی با شدت غضب گفت: او را حبس کنید. دهقان بی درنگ نوشته را از جیب خود در آورد و به قاضی نشان داد و گفت: حکمی است که خودتان امضا فرمودید. 📙هزار و یک حکایت خواندنی ۱ / ۱۹۸؛ به نقل از: هزار و یک حکایت / ۳۵۶. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚
📚 روزي خليفه از بهلول پرسيد : تا به امروز موجودي احمق تر از خود ديده اي؟ بهلول گفت : نه والله اين نخستين بار است كه مي بينم! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬ 🍃 🍃 ۰ ۰ 📚@sarguzasht📚