♦ تو بهترین هستی..
🌼باید چیزی درون تو باشد
که دیگران، جز خودت نداشته باشند.
چیزی که تنها تو داری،
🌼ایمان داشته باش وجود دارد،
اگر پیدایش نمی کنی تقصیر توست.
🌼شاید آنقدر از خودت دور شده ای
و دست به تقلید زده ای که درونت را
گم کرده ای!
🌼خودت را کشف کن،
درون تو سرزمین عجایبی است که
نیاز به کشف دارد،
🌼اما تو همیشه درگیر دنیای بیرونت هستی،
همه اش می خواهی دیگران را کشف کنی، نیتشان را بفهمی، اصلا بفهمی خوبند یا بد!
🌼خودت را پیدا کن،
خودت را با نيروي مثبت كشف كن،
باور داشته باش،
تو بهترين هستی
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
به سلامتیه← مادرم→
بی منت بزرگم کرد
بی منت مهربونیاشو خرجم کرد
بی منت عمرشو به پام ریخت
بی منت خوابشو زد تا من راحت بخوابم
بی منت غذا درست کرد جلوم گذاشت
بی منت لباسامو شست
بی منت قربون صدقم رفت
بی منت آرزوهاشو باهام تقسیم کرد
بی منت به حرفام گوش داد
بی منت بهترینارو برام خواست
بی منت بوسم کرد
بی منت جوونیشو به پام ریخت
بی منت عاشقانه ترین لحظاتشو برام گذاشت
بی منت دوسم داشت و داره
بی منت بهت میگم مادرم عاشــ♥️ــقتم
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
#تلنگر
👤ابوالحسن خرقانی می گوید:
جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد...!!!
اول:مرد فاسدی از کنارم گذشت و من گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد!!!
او گفت؛ای شیخ ! خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد شد...!!!
دوم:مستی دیدم که افتان و خیزان در جاده های گل آلود میرفت...
به او گفتم؛قدم ثابت بردار تا نلغزی!
گفت؛من بلغزم باکی نیست...
به هوش باش تو نلغزی شیخ!!!که جماعتی از پی تو خواهند لغزید...
سوم:کودکی دیدم که چراغی در دست داشت.
گفتم؛این روشنایی را از کجا آورده ای؟!
کودک چراغ را فوت کرد و آنرا خاموش ساخت و
گفت؛تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟!
چهارم:زنی بسیار زیبا که در حال خشم از شوهرش شکایت می کرد!
گفتم؛اول رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن!!!
گفت؛من که غرق خواهش دنیا هستم چنان از خود بی خود شده ام که از خود خبرم نیست،تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری ؟!!!
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
مردی برای پسر و عروسش خانهای خرید !
پسرش در شرکت پدر، مدیر فروش بود و رییس زنان و دختران زیادی بود که با آنها تعامل داشت.
پدر بعد از خرید خانه، وقتی کلید خانه را به پسرش داد از او خواست، هرگز از روی این کلید، کلید دوم نسازد و پسر پذیرفت.
روزی در شرکت، پدر کلید را از جیب پسرش برداشت. وقتی پسر متوجه نبود کلید شد، در شرکت "سراسیمه" به دنبال کلید میگشت.
پدر به پسر گفت:
قلب تو مانند جیب توست و چنانچه در جیب خود بیش از یک کلید از خانهات نداری، باید در قلب خودت نیز بیش از محبت یک زن قرار ندهی.
"همسرت" مانند کلید خانهات، نباید بیشتر از یکی باشد.
همانطور که وقتی نمونه دیگری از کلید خانهات نداشتی، خیلی مواظب آن بودی تا گم نشود، بدان همسرت نیز نمونه دیگری ندارد، مواظب باش محبت او را گم نکنی.
اگر عاشق زن دیگری شوی، انگار یدکی دومی از کلید خانه داری و زیاد مراقب کلید خانهات نخواهی بود.
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
داستان طنز
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!
خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه. یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه موتور گازیه باز غیییییژ ازش جلو زد!
دیگه پاک قاطی می کنه با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه. همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!
طرف کم میاره، میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده . خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان. یارو پیاده میشه میره جلوی موتوریه، میگه: آقا ! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی روی ما رو کم کردی؟!
موتوریه با رنگ پریده نفس زنان میگه : داداش… خدا پدرت رو بیامرزه وایستادی!…کش شلوارم گیر کرده به آیینه بغلت😰😅
نتیجه اخلاقی❗️
اگه می بینید بعضی ها در کمال بی استعدادی پیشرفت های قابل ملاحظه ای دارند، ببینید کش شلوارشان به چه کسی گیر کرده است😉
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
همه يادشون ميمونه باهاشون چيكار كردى،
ولى يادشون نميمونه براشون چـكار كردى...!
هیچوقت نزار یادت بره که تو روزای سخت
کی کنارت موند و کی نموند...
دو چیز شما را تعریف میکند:
بردباری تان ، وقتی هیچ چیز ندارید
و نحوه رفتارتان ، وقتی همه چیز دارید
تنها دو روز در سال هست که نمیتونی هیچ کاری بکنی؛
یکی دیروز و یکی فردا
دو شخـص به تـو می آمـوزد:
یکی آمـوزگـار، یکی روزگـار
اولی به قیمت جـانش، دومی به قیمت جـانت
آدما دو جور زندگی میکنن :
یا غرور شونو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنن،
یا انسانهارو زیر پاشون میذارن و با غرورشون زندگی میکنن
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
✅پـــــدرم میگـــفت:
☝️ﭘﺴــــﺮ ﺟﺎﻥ ﻣﺒــــﺎﺩﺍ ﺑﺎ ﺁﺑـــﺮﻭﯼ ﮐﺴﯽ ﺑــــاﺯﯼ ﮐﻨﯽ❌
☝️ﻣﺒــــﺎﺩﺍ ﺩﺧﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺸـــﻪ ﭼﮏ ﻧﻮﯾﺲ ﺍﺣﺴﺎﺳـــﺎﺗﺖ❌
✴️یک رﻭﺯ ﺩﺭ ﺟــــﻮﺍﺏ ﻧﺼﯿـــﺤﺖ ﻫﺎﺵ ، ﻧﯿﺸﺨﻨــــﺪﯼ ﺯﺩﻡ ﻭ ﮔﻔـــﺘﻢ:
👈ﺍﯼ ﺑﺎﺑﺎ ؛ ﺩﻭﺭﻩ ﯼ ﺍﯾﻦ ﺣـــﺮﻓﺎ ﮔــــﺬﺷﺘﻪ
ﺩﺧــــﺘﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﻩ ﺯﻣـــﻮﻧﻪ
ﺧﻮﺩﺷــــﻮﻥ ﭼﺮﺍﻍ ﺳﺒـــﺰ ﻣﯿﺪﻥ..❕
ﺧﻮﺩﺷـــﻮﻥ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﺷــﻮﻧﻪ ...❕
💟ﭘﺪﺭﻡ ﺗﻮ ﭼﺸــــﻤﺎﻡ ﻧﮕــــﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
☝️ﭘﺴــﺮ ﺟﺎﻥ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾﺎﺩﻩ ،
ﺗﻮ " ﯾـﻮﺳـﻒ "ﺑﺎﺵ !!
◀️ﻫﻤﯿـــﻦ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﻤــــﻠﻪ ﺭﻭ ﺷﻨﯿﺪﻡ
ﻣﻮ ﺑﻪ ﺗــــﻨﻢ ﺳﯿﺦ ﺷﺪ ﺯﺑﻮﻧـــﻢ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻣﺪ
ﺩﯾﮕﻪ ﻫﯿــــﭻ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﻧﺪﺍﺷـــﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻡ.
👌ﻭﺍﻗﻌــــﺎ ﻫﻢ ﺣﻖ ﻣﯿــﮕﻔﺖ
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺯﻟـﯿـﺨـﺎ ﺯﯾــــﺎﺩ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻫﺴــــﺖ؛⚡️
🌟ﺍﻭﻥ ﻣﻨــﻢ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ " ﯾـﻮﺳـﻒ " ﺑﺎﺷﻢ✨
🅾[[تو زندگيــــت مــــرد باش
...که نامــــرد زيــــــاده ....
.
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🔸وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی،
آنها چاره ای ندارند جز آنکه "خُردَت" کنند،
تا برایشان اندازه شوی.
پس مراقب معاشرت هایت باش ..
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁
بیرون بودن زلف زنان ایل جزیی از پوشش زیبایشان است.
و هیچ مرد اصیل قشقایی وبختیاری به زلف زنان ایل توجهی نمیکند.
همانگونه که مردان شالیکار به ساق برهنه زنان شالیکار بی اعتنا اند.
گرگ اگر هوس گوشت کند، پوست شکار برایش مهم نیست..
حجاب باید باطنی باشد نه ظاهری ..
از نسل آلودهی من گذشت ؛
به "فرزندان" خود خوب دیدن را بیاموزید ..
حسین پناهی
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
هدایت شده از خـوشـ😋ـمـزه تـرین ها🍟🥩
🔴آبجی؛ تو چیڪار میڪنی ڪه شوهرت اینقدر دوست داره
و همه توجهش به توئه؟!! 😳
عزیزم ی ڪـانال پیدا ڪردم و یاد گرفتم ڪه شــاه ڪلــ🔑ید قلب مردها چیه؟!! 😋
میخوای شوهرت یڪ د❤️ل نه ،صد د❤️ل عااااشقت بشه 😍 و بشی سوگولیش😌👇
https://eitaa.com/joinchat/167903264C6dc193a84a
❤️ #مشاوره هم داره ❤️ سوالاتت رو بپرس
💎هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است. هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد.
بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان میکنند ٬ بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست. و نه سیاهی نشانه زشتی. کفن سفید ٬ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است. انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش.
✍ #دکتر_الهی_قمشهای
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡
زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی 4 تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
🍁
♡❤♡@hes_khob♡❤♡