eitaa logo
😍احــســاسِ خـــوبـــــــــــ😍
7.5هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
11.2هزار ویدیو
197 فایل
شروع دوباره بـا دنـیـایے پــر از حـس هاے خــوبـــــ ♡پُـــــــر از حِس دلــــنـِشیـــــن براے تو♡ ‌ ✍فقط اندکی تفکرات خوب میتوانند کل روز شما را تغییر دهند پس مثبت باشید‌😍❤ . 🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 ملتِ بی سواد ، زاده نمی شود ساخته می شود ... ! بی سوادیِ حقیقی ، ربطی به معلومات و تحصیلات ندارد ! بی سوادی یعنی ؛ شبکه ی محبوبِ اجتماعی را که باز می کنی ؛ تمامِ صفحات ، پر باشد از روزمرگیِ آدم معروف ها ، مسخره بازیِ معروف نماها ، قضاوت هایِ بی سر و ته ، و توهین هایِ شرم آور ... ! نه از مطالبِ آموزشی خبری باشد ، نه از چهار کلام حرفِ حساب ... ! بی سوادی یعنی ؛ تویِ صفحه و روی پروفایلت بنویسی ؛ به بهشت نمی روم اگر مادرم آن جا نباشد و کمی آن طرف تر ، مادرت از بی توجهی ات بغض کرده باشد بی سوادی یعنی ؛ مسیرِ تمامِ لباس فروشی و آرایشگاه هایِ شهر را از حفظ باشی ، اما حتی یک بار هم گذرت به کتابفروشی نیفتاده باشد ... این بی سوادیِ مدرن ؛ دارد فرهنگمان را از ریشه می خشکانَد حواستان هست ؟! ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 ✍خط بکش ‌ من برای خودم خط هایی دارم... دور بعضی چیزها ⭕️ زیر بعضی چیزها ➖ و روی بعضی چیزها ✅ گاهی خط قرمز گاهی خط زرد و گاهی خط سبز ⭕️ دور بعضی آدمها را خط قرمز کشیده ام آنها که همیشه سهمی از حس خوبم را به تاراج میبرند... حسودها ..خودبین ها و مهمتر از همه آنها که همیشه به من دروغ گفتند..... ➖ زیر بعضی ها را خط زرد میکشم.... آدمهایی که تکلیفت را با آنها نمیدانی. مثل فصلها رنگ عوض میکنند و اعتباری نیست نه به تحسین و نه به تکذیبشان.... ✅ روی بعضی چیزها و آدمها را با برگهای سبز خطی میکشم, سبز سبز تا یادم بمانند و یادگار همیشگی ذهنم باشند.... آدمهایی ک شاید همه ی فرقشان و خاص بودنشان در نگاه و کلامشان باشد.... آدمهایی که ساده ی ساده فقط دوستشان دارم این آدمها را باید قاب گرفت و از مژه ها آویخت تا جلوی چشمت باشند ،تا وجب به وجب نگاهت را شکرگزار بودنشان باشی....😍 🎁 تقدیم به آدمهای سبز زندگی... 🎁 ‌‎ ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 داستانی زیبا و پند آموز از مولانا اندر حکایت شکر وناشکریهای ما آدم ها پیرمردتهیدستی زندگی را در فقر و تنگدستی میگذراند و به سختی برای زن و فرزاندانش قوت و غذایی ناچیز فراهم میساخت از قضا یکروز که به آسیاب رفته بود دهقانی مقداری گندم در دامن لباسش ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و به سوی خانه دوید !!!! در همان حال با پرودرگار از مشکلات خود سخن می گفت وبرای گشایش آنها فرج می طلبید و تکرار میکرد (( ای گشاینده گره های ناگشوده , عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای )) پیرمرد در همین حال بود که ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و تمامی گندمها به زمین ریخت او به شدت ناراحت و غمگین شد و رو به خدا کرد و گفت من تورا کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز؟؟ آن گره را چون نیارستی گشود این گره بگشودنت دیگر چه بود ؟؟ پیرمرد بسیار ناراحت نشست تا گندمها را از زمین جمع کند ولی در کمال ناباوری دید دانه های گندم روی ظرفی از طلا ریخته اند مولانا تو مبین اندر درختی یا به چاه تو مرا بین که منم مفتاح راه ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 📔 مردی خانه ای زیبا با حیاطی پر از درختان میوه داشت. در همسایگی او مردی حسود منزل داشت و همیشه سعی می کرد اوقات او را تلخ کند و بنحوی او را آزار دهد. همسایه خوب یک روز صبح که خواست از در خانه خارج شود دید یک سطل پر از زباله کنار در است. فهمید که مال مرد حسود همسایه است , پس سطل را تمیز کرد و آن را از میوه های حیاط خود پر کرد تا برای همسایه ببرد. وقتی همسایه صدای در زدن او را شنید خوشحال شد و پیش خود فکر کرد این بار دیگر برای دعوا آمده است. وقتی در را باز کرد مرد میوه های تازه را به او داد و گفت: هرکس آن چیزی رابا دیگری قسمت میکند که از آن بیشتر دارد ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 گفته بودی که چرا خوب به پایان نرسید؟ راستش زور من ِ خسته به طوفان نرسید گر چه گفتند بهاران برسد مال منی قصه آخر شد و پایان زمستان نرسید من گذشتم که به تقدیر خودم تکیه کنم جگرم سوخت ولی عشق به عصیان نرسید.. ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 📕 خر و شتری دور از آبادی به آزادی زندگی می کردند... نیم شبی به کاروانی نزدیک شدند. شتر گفت : رفیق ساعتی سکوت کن تا از آدمیان دور شویم نباید گرفتار آییم... خرگفت: نمی‌توانم، چرا که درست همین ساعت نوبت آواز من است و ترک عادت رنج جان دارد و بی محابا. فریاد عرعر سر داد... کاروانیان با خبرشدند وذهر دو را گرفتند و به بار کشیدند فردا به آبی عمیق رسیدند و عبور خر از آن ناممکن شد... پس خر را بر پشت شتر گذاشتند تا از آب بگذرد... شتر تا به میانه آب رسید شروع به تکان خوردن کرد. خر گفت: رفیق اینچنین نکن که اگر من افتم غرق شدنم حتمی است شترگفت : چنانکه دیشب نوبت آواز خربود، امروز هم نوبت رقص ناساز شتر است و با جنبشی خر را بینداخت و غرق ساخت..! "هر سخن جائی و هرنکته مکانی دارد 👌 ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 گويند در گذشته دور، در جنگلي شير حاکم جنگل بود و مشاور ارشدش روباه بود و خر هم نماينده حيوانات در دستگاه حاکم بود. با وجود ظلم سلطان، تاييد خر و حيله روباه همه حيوانات، جنگل را رها کرده و فراري شدند، تا جايي که حاکم و نماينده و مشاورش هم، تصميم به رفتن گرفتند. در مسير گاه گاهي خر گريزي مي زد و علفي مي خورد. روباه که زياد گرسنه بود به شير گفت اگر فکري نکنيم تو و من از گرسنگي مي ميريم و فقط خر زنده مي ماند، زيرا او گياه خوار است، شير گفت: «چه فکري داري؟» روباه گفت: «خر را صدا بزن و بگو ما براي ادامه مسير به رهبر نياز داريم و بايد از روي شجره نامه در بين خود يکي را انتخاب کنيم و از دستوراتش پيروي کنيم. قطعا تو انتخاب مي شوي و بعد دستور بده، تا خر را بکشيم و بخوريم.» شير قبول کرد و خر را صدا زدند و جلسه تشکيل دادند، ابتدا شير شجره نامه اش را خواند و فرمود: «جد اندر جد من حاکم و سلطان بوده اند!» و بعد روباه ضمن تاييد گفته شير گفت: «من هم جد اندر جدم خدمتکار سلطان بوده اند.» خر تا اندازه اي موضوع را فهميده بود و دانست نقشه شومي در سر دارند گفت: «من سواد ندارم. شجره نامه ام زير سمم نوشته شده، کدامتان باسواد هستين آن را بخوانيد.» شير فورا گفت: «من باسوادم.» و رفت پشت خر تا زير سمش را بخواند. خر فورا جفتک محکمي به دهان شير زد و گردنش را شکست. روباه که ماجرا را ديد رو به عقب پا به فرار گذاشت، خر او را صدا زد و گفت: «بيا حالا که شير کشته شده بقيه راه را باهم برويم.» روباه گفت: «نه من کار دارم.» خر گفت: «چه کاري؟» گفت: «مي خواهم برگردم و قبر پدرم را پيدا کنم و هفت بار دورش بگردم و زيارتش کنم که مرا نفرستاد مدرسه تا باسواد شوم وگرنه الان به جاي شير گردن من شکسته بود‍!» 📚مثنوي معنوي ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 انسانها چه موجودات عجیبی هستند! تو یک ثانیه ،خوشحال میشن.. تو یک ثانیه ،دیگران رو خوشحال میکنن. تو یک ثانیه قلبشون میشکنه تو یک ثانیه قلب دیگران رو میشکنن. تو یک ثانیه ،ناراحت میشن. تو یک ثانیه ،دیگران رو ناراحت میکنن. تو یک ثانیه به دنیا میانو تو یک ثانیه از دنیا میرن! و... امادر این میان یک ثانیه ای، هیچ وقت قدر هم دیگه رو نمیدونن! ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
🍁 ربطی نداره متأهلی یا مجرد، مکث را تمرین کن. گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم، گاهی آرامش داریم، خودمون خرابش میکنیم، گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هامون میشیم، گاهی حالمون خوبه اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم، گاهی میشه بخشید اما با انتقام ادامه ش میدیم، گاهی میشه ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدیم، گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدیم، و گاهی... گاهی... گاهی... تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدونیم یا نمیخوایم بدونیم، کاش بیشتر مراقب خودمون، تصمیماتمون و گاهی‌های زندگیمون باشیم. کاش یادمون نره که فقط یکبار زنده‌ایم و زندگی میکنیم، فقط یکبار. ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡
✨ گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ میشود گاهی دلم برای پاکی های کودکانه قلبم میگیرد گاهی آرزو میکنم کاش دلی نبود تا تنگ شود تا..... 🍁💔 ★شبت خالی از دلتنگی ۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗓 درود بر شما به شنبه خوش آمدید 🌹 صبح‌بخیر ☀️ ۱۴ آبان ١۴٠١ شمسی 🌲 ۵ نوامبر ٢٠٢٢ ميلادی 🌙 ۱۰ ربیع الثانی ١۴۴۴ قمری 🌼دوستان مهربانم 🌸صبحتون با نور خدا روشن 🌺و نور خدا بر قلبتان جاری 🌼صبحی سرشار از انرژی های مثبت 🌺اتفاق های بی نظیر و سر آغاز یک حرکت جدید 🌸و پر از خیر و برکت براتون آرزومندم... ─━━━━⊱🎁⊰━━━━─ 🎈 𝐉𝐨𝐢𝐧 :
🍁 آدم هایِ بی معرفتی هستیم ! زود برایِ هم تکراری می شویم ، زود از هم خسته می شویم ... انگار "عاشق شدن" را یادمان نداده اند ، پایِ حرف ماندن را ، وفاداری را ؛ یادمان نداده اند ... اولش برایِ به دست آوردنِ هم ، به هر دری می زنیم ، به هم که رسیدیم ؛ مقایسه می کنیم ، دنبالِ عیب هایِ هم می گردیم ، و راحت از هم سیر می شویم ... انصافا که آدم هایِ بی اراده و سر درگمی هستیم ، به حرف و قول هایمان هیچ اعتباری نیست ... ! ما یک مشت بازنده ایم ، که انتقامِ نداشته هایمان را ؛ از رابطه ها و آدم هایِ بی گناه می گیریم ... . . ۰♡❤♡@hes_khob♡❤♡