وقتی بخواهی ظلم را، بدی را، زشتی را در مصداق تجسم یافته و عینی یک فرد و کشور به بچه‌های کوچک نشان دهی این عکس را باید نشانشان بدهی ... و بعد بازی ای طراحی کنی که طی همراهی با شادی و نشاط کودکانه خشم و فریاد بر سر تجسم ظلم را هم همراه بیاورد ... (اینجا بود که در فضای مهد _ مسجد، بچه‌ها با کیسه پارچه‌ای، بپر بپر می‌کردند تا به توپ‌ها برسند و بعد توپ‌ها را با فریاد مرگ بر اسرائیل به عکسها شلیک می‌کردند ...) ما باید بذر دشمنی با ظلم و مصداق عینی آن یعنی اسرائیل را از کودکی در قلب بچه‌ها بکاریم... ما چاره‌ای جز این نداریم .... حتی برای داشتن آینده‌ای صلح آمیز .‌‌.. @sarzamineiranian313

امروز اولین جلسه حضور بچه‌ها در کانون پرورش فکری و برگزاری کلاس سفال @sarzamineiranian313

ماجرا از این قرار بود که ... چند جلسه اول رو صَرف گذاشتن قرار _ مدارها با بچه‌ها کردیم ... به اصطلاح با هم قوانین مهد رو مرور می‌کردیم... 😊 در همین رابطه از صبح زود خانم مربی مشغول کشیدن نقاشی بود ... 😊 @sarzamineiranian313

نقاشی‌ها که تموم شد، کار بچه‌ها شروع شد ... با آبرنگ یا مداد شمعی باید نقاشی‌ها رو رنگ آمیزی می‌کردند ... و بعد از بچه‌ها می‌خواستیم که درباره شکلی که جلوشون هست، توضیح بدن... @sarzamineiranian313

و در مرحله آخر بچه‌ها استیکر خندون و عصبانی رو برش دادند و به تناسب، روی کارهای خوب و بدی که رنگ‌آمیزی کرده بودند، چسبوندند ... 😊 @sarzamineiranian313

سلام دوستان 🌱 برنامه بچه‌های ما، امسال با قصه عجیب و جالب یونس پیامبر (ع) شروع شده ... قصه پیامبر مهربانی که در دل ماهی بزرگی گرفتار میشود، اما ... خدای ماهی بزرگ به او می‌گوید که بعد از مدتی یونس را در ساحل رها کند ... @sarzamineiranian313

وقتی که داشتیم ماهی بزرگ و کشتی (اجزای قصه) را با آبرنگ رنگ می‌کردیم ناگهان ... ماهی بزرگ عجیبی پیش ما آمد ... @sarzamineiranian313

و قصه را برایمان روایت کرد ... راستی! چقدر خوب است که خدا حتی در دل ماهی بزرگ هم دعای پیامبرش، یونس را می‌شنود ... خدا همه صداها را همه همه صداها را می‌شنود ... @sarzamineiranian313

بالاخره به بخش ساخت کشتی رسیدیم ... و قرار بود که این بار ماجرای حضرت یونس عزیز را با نمایش خلاق اجرا کنیم ... @sarzamineiranian313

بعد همگی سوار کشتی‌ها شدیم و به یک سفر خیالی در دریا رفتیم ... صدای رعد و برق و توفان و دریا هم پخش می‌شد ... 😊 ناگهان یک ماهی بزرگ خودش رو به کشتی‌ها زد ... (ماهی بزرگ در گوشه سمت راست تصویر قابل مشاهده ست 😊) @sarzamineiranian313

و بعد یک مسافر به داخل آب پرتاب شد ... همون طوری که می‌بینید ... 😊🙃 و ماهی بزرگ آمد و مسافر رو خورد ... مسافر که همون حضرت یونس بود، توی دل ماهی بزرگ با خدای مهربون حرف زد و گفت که ای خدا من رو از این تاریکی‌ها نجات بده ‌..‌. خدای مهربون هم صدای یونس رو شنید و به ماهی دستور داد که اون رو توی ساحل رها کنه ... @sarzamineiranian313

بعد هم بچه‌ها یکی یکی اومدند و توی دل ماهی بزرگ با خدا حرف زدند ... @sarzamineiranian313

🔺حضور بچه‌ها در کانون پرورش فکری ببینید ... چطور با ابزارهای بسیار ساده میشه فعالیت‌هایی برای افزایش تمرکز بچه‌ها و حتی تسهیل ارتباطات اونها با هم انجام داد ... @sarzamineiranian313

پیش به سوی اردو ... 😊 کجا؟ بازدید از کارگاه چوب ... 🪵 (۲۴ مهرماه ۴۰۳) @sarzamineiranian313

وارد کارگاه چوب شدیم ... @sarzamineiranian313

و بچه‌ها با دقت قسمت‌های مختلف کارگاه رو از نزدیک دیدند .‌.. راستی! این بازدید در بخش آشنایی با وسایل نقلیه و مخصوصا کشتی (که از چوب ساخته می‌شد) اون هم کشتی حضرت یونس برنامه ریزی شده بود .‌‌.. 😊 @sarzamineiranian313

سلام ✋ آقای کرفس و خانم کدو مهمان بچه‌ها در مسجد بودند ... در بخشی از قصه حضرت یونس، ما با واحد کار گیاهان مواجهیم همون وقتی که حضرت از دل نهنگ بیرون میفته و در ساحل قرار میگیره ... که ظاهراً بوته کدویی سبز میشه و ایشون ازش تغذیه می‌کنند ... @sarzamineiranian313

خلاصه نمایش گفت و گوی این سبزیجات علاوه بر روایتگری این قسمت از داستان توسط خانم کدو می‌خواست نیازهای گیاهان رو هم از زبون خودشون بیان کنه ... نیاز به آب، خاک، نور، هوا .... @sarzamineiranian313

در آخر، آقای کرفس مقداری از ساقه های برش خورده خودش رو به بچه‌ها داد تا باهاش پولک‌های ماهی رو چاپ بزنند ... 😊 @sarzamineiranian313

سه تا بادکنک رو جایی که همه بچه ها بتونند ببینند قرار دادیم حالا اسم هر رنگ رو که می‌گفتیم بچه ها باید می‌پریدند سمت همون رنگ 😊 🔴 هزینه ایده برداری: یک صلوات و فرستادن برای سه نفر 😊 @sarzamineiranian313

برگزاری کلاس نجوم در کانون پرورش فکری یک تجربه خوب 🌟😍 @sarzamineiranian313