eitaa logo
سرزمین شعرها 🍎
1هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
645 ویدیو
86 فایل
«مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ.» هرکس به خدا توکّل کند، خدا برایش کافی خواهد بود. (سورهٔ طلاق، آیهٔ ۳)
مشاهده در ایتا
دانلود
شب از ابدیتی روان پُر شده بود هر ثانیه از بهت زمان پر شده بود می‌خواند خدا زیر درختی در باد شب بود و زمین از آسمان پر شده بود
هر بار نسیم، باورِ توفان یافت هر بار رسیدم، نرسیدن جان یافت من جای قطار راه‌آهن‌ها را آن‌قدر دویدم که جهان پایان یافت
و دیگر هیچ.......................✔️
وقتی که مسیرمان خیابان باشد همراه تو شادی‌ام فراوان باشد با تو چِقَدر قدم‌زدن می‌چسبد مخصوصا اگر که زیر باران باشد
ایرج تو مگر شارح بوف کوری؟! کز شعر تو قلب خسته‌ام درد گرفت ❤️‍🩹 رباعی‌های خوب و امیدبخشش رو سعی کردم بفرستم... 😐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وَ قَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ...
جناب آقای مصطفی حسنی تعریف کرده‌اند: روزی همراه بعضی از دوستان جهت زیارت آقای مجتهدی به قزوین رفتیم. بعد از اینکه لحظاتی را در خدمتشان سپری کردیم، خطاب به جناب حاج‌فتحعلی فرمودند: کاغذ و قلمی تهیه کنید تا یک رباعی دربارهٔ حضرت ابوالفضل علیه‌السلام بگویم. حاج‌علی‌آقا یک برگ کاغذ و قلمی به ایشان دادند. پشت کاغذ مقداری خط‌خوردگی داشت، هنگامی که آقا آن را گرفته و مشاهده نمودند؛ با ناراحتی فرمودند: اسم حضرت را بر روی کاغذ قلم خورده نمی‌نویسند! این بیان نشانگر نهایت ادب و احترام نسبت به اهل بیت علیهم‌السلام بود. به هر حال حاج‌علی‌آقا کاغذی کاملاً تمیز مهیا نمودند آنگاه آقای مجتهدی گفتند: حضرت ولی عصر علیه‌السلام ‌می‌فرمایند: هر کس با این شعر متوسل به عمویم حضرت عباس علیه‌السلام شود حتماً حاجتش برآورده خواهد شد. و سپس شروع به خواندن بیت اول کردند و در فاصلهٔ بین بیت اول و دوم حدود نیم‌ساعت با شدت تمام ‌می‌گریستند، آنگاه بیت دوم را خوانده و باز حدود نیم‌ساعت شدیداً گریه کردند، سپس شعر را نوشتند: یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سودهٔ الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید لاله‌ای از ملکوت، جلد اول، صفحهٔ ۲۲۹ @sarzaminesher
یادم ز وفای اشجع الناس آید وز چشم ترم سودهٔ الماس آید آید به جهان اگر حسین دگری هیهات برادری چو عباس آید 🥀 @sarzaminesher
بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمٰنِ ٱلرَّحِيمِ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَ فی کُلِّ ساعَةِِ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
در آن گــرمـــا نــخـوردی آب عــبــاس عطش بعد از تو شد بی‌تاب عباس در آن صــبـح عـــطــشـنــاک قـیـامـت مــنِ لـــب‌تــشـنـه را دریـاب عــبــاس
«کوچه سار شعر» یه باغ پر از شعرهای خوب از شاعران مختلف (آیینی و غیر آیینی) به انتخاب استاد شمس عزیز ✔️ توی گوگل جستجو کنید: «کوچه سار شعر» یا بزنید روی نشانی زیر: http://kouchesaresher.blogfa.com/ و خودتون ببینید چه خبره کانال آموزش عروض و قافیه و...: 📍 @arozghafie کانال اشعار شادروان شمس قمی: 📍 @shamseqomi کانال اشعار استاد شمس (ساقی): 📍 @shamssaghi
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
پیداست صدای طبل تو خالیتان فردا شود انتقام ما حالیتان آن‌کس که شکست گنبد چوبین را درهم شکند هیبت پوشالیتان
ابرم که پریشان تو باید بشوم باران خیابان تو باید بشوم در سر هوس رودشدن نیست مرا من برکهٔ چشمان تو باید بشوم
یک‌عمر اسیر می‌شوی ای دل من مانند کویر می‌شوی ای دل من در جادهٔ عشق اگر قدم بگذاری بیچاره و پیر می‌شوی ای دل من
نمانده است تو را هیچ یاد یار و دیار نمانده است مرا هیچ غیر آه و نگاه
. دل داشتیم؛ دادیم! جان بود، عرض کردیم! چیزی که یار خواهد صبر است و ما نداریم...  
هدایت شده از آوای سکوت
از اخم تو تن‌رعشهٔ دشمن، پیداست با حکمت تو، مقاومت نامیراست هرچند که صاحب علمی افتاده در چشم تو پرچم فلسطین بالاست... @avayesokut
📍تعدادی از کتاب‌های میلاد عرفان‌پور: 🔸از آخر مجلس 🔹تماشایی 🔸دربارهٔ تو 🔹از شرم برادرم 🔸پادشهر 🔹پاییز بهاری است که عاشق شده است 🔸بی‌خبری‌ها 🔹۱۷۵ اقیانوس 🔸جشن فراموشی‌ها گاهی رباعی‌هایی از این کتاب‌ها می‌ذارم کانال ان‌شاءالله @Sarzaminesher
تا در دل سنگ خود اسیری ای کوه از غربت خویش ناگزیری ای کوه آن رود زلال، عاقبت ترکت کرد باشد که دگر سخت نگیری ای کوه 📗 دربارهٔ تو
از نور، نخی به جامهٔ صبح نبود در مسجد شب، اقامهٔ صبح نبود خواندیم و دریغا خبری از خورشید در این همه روزنامهٔ صبح، نبود 📕 دربارهٔ تو
سرتاقدم تو نازنین! شعر من است تو ماهی و آیینه‌ات این شعر من است ناگفته هنوز مانده و خواهد ماند زیبایی تو که بهترین شعر من است 📒 دربارهٔ تو
شب‌تابه‌سحر از ته دل، گریه کنم با خون جگر از ته دل گریه کنم دریایم و هیچ‌کس نخواهد فهمید یک‌عمر اگر از ته دل گریه کنم 📙 دربارهٔ تو