eitaa logo
خانم!سرزنده باش...😎
3هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
3.8هزار ویدیو
5 فایل
☀️من بهارم کارشناس ارشد علوم قرآنی 😌👋 ☀️اینجا قراره کلی ترفندهای خانومانه یاد بگیریم🧕 ❌کپی از پست هایی که فیلم برداری از باغ یا محصولات خودمه، ممنوع است و راضی نیستم‌❌ 💥 ارتباط با مدیر 👇 @tarh_honar 💥 تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabliq_sarzendeh
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1320881500.mp3
2.79M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش سیزدهم" ❤️ نمونه هایی زیبا از رفتارهای فوق العاده در زندگی اهل بیت علیهم السلام 💥 دکتر حمید @sarzendehbash
✅‏ مسجد جامع یزد وقتی معماری هنر باشه ، میشه این معماری چشم نواز و زیبا...😍
⁨⭕️🪴🌱 گیاهانی ک باعث تصفیه هوای خونه میشن! 🌸 اگه در توانتون بود چندتایی بخرین بزارین خونه‌تونرهم هوا تصفیه میشه هم تو روحیه‌تون تاثیر مثبتی داره @sarzendehbash
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی ,ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی. ملا قبول کرد,شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده... شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه ,فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی. ملا قبول کردو گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.دوستان یکی یکی آمدند,اما نشانی از ناهار نبود گفتند ملا ,انگار نهاری در کار نیست.ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده,دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت:آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشبزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند .ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود. نکته:با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید. @sarzendehbash
آرزو می‌کنم که در ناباورانه ترین حالت زندگی‌تون، اون اتفاق قشنگی که فکرش رو هم نمی کنید، بیفته ... شروع هر روز فرصتی دوباره است♥️ صبح بخیر.. @sarzendehbash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌷 ﷽ ❤️✍تو رو خدا وقتی عصبانی هستید حرف نزنید، می‌زنید مزه‌مزه کنید، زمان بدید، بذارید آتیش خشمتون کمی فروکش کنه و منطقتون بیاد وسط و تصمیم بگیره. هیچ‌وقت برای گفتن حرف و جواب کسی رو دادن دیر نیست، عجله نکنید، حرف رو هزار بار تو ذهنتون بچرخونید، تمام جوانب رو در نظر بگیرید، تغییرش بدید و درست‌تر بیانش کنید، جوری که صرفا برای ابراز خشم و خالی شدن خودتون و لبریز شدن دیگران چیزی رو نگفته‌باشید. منطقی باشید، بفهمید حتی اگه بقیه نمی‌فهمن، زیبا حرف بزنید، وقتی همه ناسزا میگن، انسان و با شعور باشید، وقتی انسانیت و شعور لگدمال شده. مثل بقیه نباشید! فرق کنید با همه. @sarzendehbash
🍃 💦🍃مواد لازم⇩ 🔺دمکرده زعفران➀ق.غ ⚜دمکرده بهارنارنج نصف فنجان ⚜دم‌کرده به نصف فنجان ⚜عسل➀ق.غ ⚜سیب رنده➂عدد 🔻گلاب➁ق.غ ✍مواد بالا را ترکیب کرده و یک لیوان میل نمایید @sarzendehbash
1_1321594484.mp3
1.06M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد رابطه صحیح زن و شوهر در خانواده "بخش چهاردهم" ❤️ روش درست رفتار با همسر و فرزندان 💥 دکتر حمید @sarzendehbash
🔘 🔘 دست‌نوشته یک جراح چشم‌پزشک (بخونید، زیباست) 🔹از خوزستان آمده بود، سلام كرد و پشت اسليت نشست، جواب سلامش را گفتم و به معاينه مشغول شدم. ديد چشم چپش در حد درک نور، كاتاراكتی بسيار پيشرفته! 🔸-سن ات چقدره؟! چه مدتيه چشمت اینجوری شده؟! -١٦ سالمه، از بچگی ديابت داشتم، چند ماهيه كه كلا نمی‌بينم! 🔹به جوان همراهش كه ده سالی بزرگتر از او بود رو كردم : - چرا اينقدر دير؟ سرش را پايين انداخت: حالا ميشه كاری براش كرد؟! 🔸-عملش ميكنم، موفقيت در درمان بستگی به وضعيت شبكيه دارد، زودتر آورده بوديد شانس موفقيت بيشتر بود. نگاهی حسرت بار به پسرک كرد و نگاهی به پذيرشي كه برايش مينوشتم، سوالش را از چشمان نگرانش خواندم! -پذيرشش را برای بيمارستان دولتی نوشتم، هزينه زيادی ندارد نگران نباشيد. -انگار دنيا را به او داده باشند، خدا خيرت بده آقای دكتر -فقط عمل ايشان خاص است و بايد برای عمل رضايت مخصوص بدهيد، خودش و ولی او... 🔹-غير از من كسی همراهش نيست! -خواستم بپرسم نسبت شما؟ چشمم به پسرک افتاد كه با پشت آستين اشكش را پاک ميكرد، نپرسيدم! 🔸پسرک را برای ريختن قطره و آماده شدن جهت معاينات تكميلی به اتاق مجاور فرستادم تا با خيال راحت پاسخ سوالات و فضولی های گل كرده ام را بجويم؛ 🔹عمل شروع درمان است، بخاطر ديابتش بايد تحت نظر باشد و كارهای لازم روی شبكيه انجام شود، چرا اينقدر دير مراجعه كرديد؟! پدر و مادرش؟! نسبت شما با او؟! 🔸 *اين پسر در فقر مطلق است، پدرش به سختی توان سير كردن شكم فرزندانش را دارد... نسبت قومی با او ندارم، معلمش هستم ، چند روزی مرخصی گرفتم تا پی درمان او باشم...* *-هزينه اش؟!* *-با خودم!* 🔹 *بر دلم تحسين همت بلند اين جوان بود و بر دستانم شرمی كه قلم را روی برگ پذيرش به حركت درآورد "رايگان" !* 🔸فردا روز عمل شد و از اقبال خوبش لنز مرغوبی كه از قبل داشتيم و مناسبش بود در چشمش گذاشتم. ذهنم مشغول او بود و فكرم در گروئه روح بزرگ انسانهايی گمنام و امروز عصر كه پانسمان از چشمش برميدارم... 🔹پانسمان را برداشتم، آرام و با ترس چشمانش را باز كرد سری در اتاق گردانيد و بعد آن نگاهی به من و نگاهی به جوان همراهش: آقا داريم می‌بينيم، آقا داريم می‌بينيم. 🔸اشک آقا معلم سرازير شد، با سر و چشم نگاهی به سقف انداخت و زير لب گفت خدايا شكرت، پسرک را بغل كرد و سرش را بوسيد. 🔹موقع رفتن گفت خدا رو شكر كه شما رو سر راه ما گذاشت تا چشم اين پسر.... اشتباه می‌كرد، در اين وانفسايی كه كمتر خبر خوبی از جايی می‌رسد، خدا او را سر راه معلمش گذاشته بود تا منجی چشم پسرک باشد! 🔻 *عشق یعنی نان ده و از دین مپرس، در مقام بخشش از آیین مپرس*❣ ✍ دكتر سيدمحمد ميرهاشمی ارسال ازطرف( ا_ م) ازتهران با تشکر @sarzendehbash