eitaa logo
خانم!سرزنده باش...😎
3.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
3.7هزار ویدیو
5 فایل
☀️من بهارم کارشناس ارشد علوم قرآنی 😌👋 ☀️اینجا قراره کلی ترفندهای خانومانه یاد بگیریم🧕 ❌کپی از پست هایی که فیلم برداری از باغ یا محصولات خودمه، ممنوع است و راضی نیستم‌❌ 💥 ارتباط با مدیر 👇 @tarh_honar 💥 تبلیغات👇 https://eitaa.com/tabliq_sarzendeh
مشاهده در ایتا
دانلود
حدود ساعت ۱۱ تک‌تک به میدان رفتن را داد. اصحاب باهم قرار گذاشتند تازنده‌اند نگذارند کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای کشته شدن باهم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام (ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد. پیرمرد زاهد بربر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین (ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است.» یک‌بار هفت نفر از اصحاب امام (ع) در محاصره واقع شدند. حضرت عباس (ع) محاصره آن‌ها را شکست و نجاتشان داد.
حدود ساعت ۱۲ و اذان ظهر ،حبیب بن مظاهر شهید شد. چون‌که نوشته‌اند امام (ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره کند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما دوستانش به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام (ع) از شهادت حبیب متأثر شده و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به‌حساب تو می‌گذارم.»
حدود ساعت ۱۳ ، ۳۰ نفر از اصحاب امام (ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعدازآن ساعت شهید شدند؛ ازجمله زهیر و حر. بعد از کشته شدن اصحاب نوبت به بنی‌هاشم رسید. اولین نفر علی‌اکبر پسر امام حسین (ع) بود البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی‌هاشم خوانده است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی‌هاشم خوانده است و بر بنی هاشم گران آمد. دسته‌جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آن‌ها را آرام کرد. فرمود: «ای پسرعموهای من بر مرگ صبر کنید به خدا پس‌ازاین هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.»
حدود ساعت ۱۴ ، ۲۸ نفر از مردان بنی‌هاشم کشته شدند: ۷ برادر امام حسین (ع)، ۳ پسر از امام حسن (ع) ۲ پسر امام حسین (ع)، ۲ نوه جعفر بن ابیطالب، ۹ نفر آل عقیل و بقیه از نوادگان باقی عموهای پیامبر. یکی از کشتگان نوه ابولهب بود. عاقبت امام حسین (ع) و حضرت عباس تنها ماندند. عزم کردند تا دونفری به قلب دشمن بزنند و آخرین سواری را باهم انجام بدهند. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس دلاور در محاصره کشته شد. پس از شهادت حضرت عباس (ع)، امام (ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
حدود ساعت ۱۵ ، امام (ع) به‌طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره‌پاره کرد و پوشید تا بعداً در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل‌بیت، کودک شیرخواره او (یعقوبی می‌گوید: در همان روز به دنیا آمده بود اما بقیه چنین نمی‌گویند) توسط تیر حرمله کشته شد. امام (ع) رو به آسمان کرد و فرمود: «خدایا اگر نصرتت را از ما دریغ کردی. این را در مقابل چیزی قرار بده که برای ما بهتر است» امام (ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ده نفر به مقابله امام (ع) آمدند. بعد از شهادت امام (ع) بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴ زخم شمشیر شمرده شد. امام (ع) در آستانه مهاجرت بود اما کسی جرئت نمی‌کرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
وقت شهادت امام (ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: «به خدا هرگز شکسته‌ای را ندیده بودم که فرزند و کسان و یارانش کشته‌شده باشند و چون او محکم و دل آرام باشد...» گوید در این حال بود که زینب (س) دختر فاطمه به‌طرف وی آمد. درحالی‌که می‌گفت: «کاش آسمان به زمین می‌افتاد.» زینب (س) به عمر سعد خطاب کرد: «ای عمر! اباعبدالله را می‌کشند و تو نگاه می‌کنی؟» گوید: اشک‌های عمر را می‌بینم که بر دو گونه و ریشش روان بود؛ و روی از زینب بگردانید. حمید بن مسلم گوید شنیدمش که می‌گفت «به خدا پس از من کسی را نخواهید کشت که خدای از کشتن او بیش از کشتن من، بر شما خشم آرد.» گوید: آنگاه شمر میان کسان بانک زد که «وای شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند. بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه را فروبرد...»  
حدود ساعت ۱۷ و بعد شهادت امام (ع) عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت می‌کنند. تمام این افراد بعداً به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین (ع) و همراهانش آغاز می‌شود. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبانی برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن مطاع بعد از شهادت امام به کربلا می‌رسد. برای دفاع از حرم امام می‌جنگد و کشته می‌شود. ابتدا سر را به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. بعد به دستور عمر سعد بر بدن مطهر امام و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان.
و زمان اذان مغرب شد و عاشورا این‌طور تمام می‌شود که درحالی‌که عمر سعد دستور جماعت نماز مغرب را می‌داده سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چراکه من بهترین مردمان را کشته‌ام!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا