eitaa logo
ساعت ۰۰:۰۰
42هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.3هزار ویدیو
20 فایل
﷽ ساعت صفر که می شود عشاق آن را به عاشقی وصل می کنند. منتظر ساعت صفر ظهوریم. اخبار سیاسی منطقه و جهان تحلیل احادیث و حوادث ظهور تاریخ یهود شماره کارت جهت نذر فرهنگی 6037998142132025 تبلیغات و ارتباط با ادمین: @m_Ariaana
مشاهده در ایتا
دانلود
ساعت ۰۰:۰۰
🚩ماه منیر آسمان مقاومت شهید علی منیف اشمر از ثمره‌ی شهادت مقتدرانه‌ی ابوابراهیم یحیی سنوار این است ک
💢از منیفر اشمر تا یحیی سنوار؛ وحدت حول محور مقاومت ✍حسین قدیانی پندار ما این است که جمع احرار مقاومت در آسمان جمع‌تر است لیکن شهادت مقتدرانه‌ی ابوابراهیم آن‌قدری رمز و نماد و نشانه داشت که ای بسا جوان‌های شیعه زندگی و مرگی چون زندگی و مرگ یحیی سنوار را برای خود از خدا تمنی کنند؛ مجاهدی از اهل سنت که اینک با افتخار اسوه‌ی شیعیان شده است. اگر در دنیا هیچ انسان آزاده‌ای دوست ندارد مثل نتانیاهو باشد و تجلی یکی بدتر از هیلتر باشد، اینک آزادگان دنیا جوری از ابوابراهیم یحیی سنوار به عظمت سخن می‌گویند که تو گویی از اسطوره‌ای افسانه‌ای لابه‌لای اشعار فردوسی و دانته و مولوی و شکسپیر و حافظ و محمود درویش سخن می‌گویند: «محاصره را محاصره کن. راه فراری نیست. بازوان قطع‌شده‌ت را بردار و دشمنت را با آن بزن. راه فراری نداری. من در کنارت افتاده‌م. مرا بردار و با من دشمنت را بزن که اکنون آزادی، آزاد» که اکنون همه‌ی آزادی‌خواهان دنیا به تو ای یحیی سنوار افتخار می‌کنند و از تو به عنوان الگو سخن می‌گویند و از تو خاضعانه تشکر می‌کنند که آن‌چنان به همه‌ی تمثیل‌ها و تمثال‌های محمود درویش و حافظ و شکسپیر و مولوی و دانته و فردوسی عینیت بخشیدی که دیگر ما از مشاهده‌ی هیچ سکانسی در هیچ فیلمی به وجد نخواهیم آمد. سکانس تماشایی شهادت تو نه به‌ترین مصداق از هنر هفتم که چکیده‌ی همه‌ی هنرها بود. هان ای یحیای جبهه‌ی مقاومت! ما در موسم شهادت تو تابلوی «عصر عاشورای» فرش‌چیان را دیدیم و «مثنوی معنوی» را مرور کردیم و صدای خوش داود نبی را با گوش جان شنیدیم و دل‌مان سوخت برای بتهوون که نتوانست حظی از موسیقی سنوار ببرد و غصه خوردیم برای ون‌گوگ که چه صحنه‌ی نابی را برای نقش و نقاشی و نقش‌آفرینی از دست داد. اسرائیل یک سال تمام به قدر کل جنایت‌های عالم از اساطیر مکتب مقاومت شهید کرد لیکن هنوز هم جمع سرداران ایستادگی در همین زمین جمع‌تر است. مگر نه آن‌که بعد از شهادت علی منیف اشمر نه فقط حزب‌الله و نه فقط نصرالله تمام نشدند که از قضا انگیزه‌ی یحیی سنوار را هم برای مقاومت مضاعف کردند. دیروز منیف اشمر شیعه افتخار یحیی سنوار شد و امروز یحیی سنوار سنی مایه‌ی فخر ما و این است اکسیر مقاومت؛ رسیدن به وحدتی که حتی در خواب هم نمی‌دیدیم و این است راز آن‌که گفته‌اند دماء‌الشهدا به مدادالعلما فضیلت دارد. آن روز که خون منیف اشمر برای آزادی قدس ریخته شد، یحیی سنوار به این صرافت افتاد که از داستان کربلا بیش‌تر بخواند و از سیدالشهدا بیش‌تر بداند و آن زمان هم که می‌خواهد استناد به نترسیدن خود از مرگ کند، سند از سخن امام علی بیاورد. باری هم‌چنان که ره‌بر خمینی حسین فهمیده بود، ره‌بر سنوار هم منیف اشمر بود علی منیف اشمر سال هزار و سی‌صد و پنجاه و پنج دیده به جهان گشود و در سیزده سالگی به شکل رسمی به «مقاومت اسلامی لبنان» پیوست. سال شصت و هشت جنگ تحمیلی در ایران تمام شده بود اما هم‌چنان که مصطفی چمران برای حسن نصرالله تمام نشده بود، حسین فهمیده هم برای منیف اشمر هم‌چون رودی خروشان جریان داشت. تو بگذار BBC در کم و کیف قصه‌ی فهمیده و نارنجک گیر کرده باشد؛ شهید حسین فهمیده بلد است که چگونه خود را در لبنان تبدیل به الگوی منیف اشمر کند. قصه‌ی سرافرازی شهدای جبهه‌ی مقاومت به سر از تن جدای محسن حججی رسید؛ BBC هنوز دارد از نارنجک حسین فهمیده تلفات می‌دهد! گمانم BBC ناراحت است که چرا در وقاحت، از ایران‌اینترنشنال کم آورده که با وجود اشتیاق قاسم بن الحسنی خود حسین فهمیده‌ها به حضور در جبهه، جمهوری اسلامی را متهم به کودک‌سربازی در دفاع مقدس می‌کند. پس بگذار روشن کنم زعمای BBC را از محل دقیق استقرار نارنجک حسین فهمیده. نارنجک فهمیده در لبنان دست اشمر بود و در فلسطین دست سنوار و این نارنجک هنوز تمام نشده است و در دست شیربچه‌های محور مقاومت آن‌قدر دست به دست خواهد شد که نه خانه‌ی نتانیاهو که خود نتانیاهو اثر خیبری آن را حس کند. اینک مدت‌هاست سنگ کودکان فلسطینی بدل به موشک شده لیکن خدای ما همان خدایی است که هرگز از خانه‌ی خود با سلاحی مجهزتر از سنگ‌ریزه‌ی دهان ابابیل پاس‌داری کند‌. حق داشت فهمیده که با نوشتن «به نام پاس‌دار حرمت خون شهیدان» به اشمر مشق شب بدهد و حق داشت سنوار که متأثر از این مشق ممتد، حماسی‌ترین فیلم‌نامه را برای سکانس آخر فیلم مقاومت خود بنویسد و ابوابراهیم اگر نویسنده نباشد، جای تعجب است. جانم به هنرمندهای محور مقاومت که درست مثل اسوه‌شان هم‌زمان چریک و نویسنده‌ند. سنوار در سال‌های زندان در رمان خود به نام زیبای «خار و میخک» می‌نویسد: مادرم میعاد فرا رسید. خودم را دیدم که بر پای‌گاه‌‌های‌شان حمله‌ می‌کنم و سپس به شهادت می‌رسم و آن‌گاه من را در جوار پیام‌بر می‌بینی که ندایم می‌دهد: شاد و خوش‌دل باش https://eitaa.com/joinchat/2792882744C3f5cd5b9ff