صدایش کردم مایکل
قسمت اول
روز آخرم در لوس آنجلس است، الباقی سفر را میروم دانشگاه سن دیگو. خواستم آخرین رستوران ایرانی ام را در این چند ساعت مانده به حرکت قطار تجربه کنم. ته چین های رستوران شمشیری معروف است. در مسیر رستوران، در خیابان وست وود، تقاطع میسوری، چهره ی فردی که از مقابل می آمد بنظرم آشنا بود. نزدیکش که شدم سلام کردم، جواب فارسی را که شنیدم و تقریبا مطمئن شدم که خودش است، گفتم شما مایکل هستی؟ اسمی بود که در همان لحظه به ذهنم آمد. خندید و گفت بله. اندکی ترسیدم که نکند کسی مرا با او ببیند! خواستم که هم ریسک ملاقات با او را نکنم و هم وقتم را با صحبت با او هدر ندهم و سریعتر راهم را ادامه دهم، ولی یک کنجکاوی شاید حقوقی باز هم ترمزم را کشید، بیشتر از هر چیزی از تقاضای غرامتش در دادگاه نیویورک شاکی بودم. میخواستم پشت پرده این شکایت و طریقه پرداخت حق الوکاله سنگین پرونده و رقم احتمالا نجومی هزینه دادخواست را بپرسم.
همان ابتدا این عکس را گرفتم، میدانستم که بعید است در آخر صحبت بگذارد عکسی از او بگیرم.
بعد از پاسخ به سوالش از نام و شغلم، تقریبا بدون مقدمه پرسیدم چرا از تحریم س پاه توسط دولت ترامپ انتقاد کردی؟ گفت نظر شخصی ام است، هنوز هم بر آن تاکید دارم. گفت خیلی ها نقدم کردند و گفتند که نکند میخواهی برگردی ایران که سیاست کشور حامی ات را نقد کردی. خیلی ها هم حمایت کردند.
گفتم حالا میخواهی برگردی؟
گفت برگردم دوباره زندانی ام میکنند. حکومت هم زندانی ام نکند، مردم در کوچه و بازار یک بلایی سرم می آورند. شاید باورت نشود ولی خانواده ام در همین لوس آنجلس هم نگران من می شوند وقتی که میروم بیرون.
گفتم اینجا چرا؟
گفت: ایران اینجا هم “آدم” دارد!
ممکن است مرا بدزدند و بعد هم مجبورم کنند که برایشان کار کنم!
سخت بود جلوی خنده ام را به این پاسخش بگیرم. منطقا باید پاسخهایی پخته تر میداد ولی این جوابهایش خیلی از سرباز کنی بود. گفتم شاید سخت میتواند به فارسی پاسخ دهد، خواستم که انگلیسی جواب دهد، دو سه کلمه را انگلیسی گفت و دوباره کانالش را به فارسی تغییر داد.
بحث را به گاندو کشاندم.
از زندانش گفت، اینکه شکنجه جسمی نشده است و شاید بزرگترین شکنجه اش همان روشنی دائمی چراغ زندان بوده.
ازینکه سلولش بسیار کوچکتر از آنچه در فیلم نمایش داده شده، بود. میگفت ولی لااقل سلول من یک توالت داشت، سلول همسرم همان را هم نداشت.
میگفت من هیچ وقت پدر و خانواده ای ثروتمند نداشته ام ولیکن در سریال مرا متمول تصویر کرده بودند.
از حذف قسمتی از معامله در سریال گفت. اینکه ایران با وجود اینکه میدانست احتمال بازگشت زندانیان ایرانی حاضر در آمریکا، به وطن کم است، باز هم برای نجاتشان تلاش کرد و توأمان با آزادی من، آن هفت نفر هم آزاد شدند.
گفت این کار را بعید میدانم کشور دیگری جز ایران و آمریکا برای اتباعشان انجام دهند. مثال انگلستان را زد. گفت خسیس ترین دولتند و فقط مدعی قدرت. حتی حاضر نیستند کمترین هزینه ای چه مالی و یا حتی دیپلماتیک برای آزادی نازنین زاغری متحمل شوند.
از پنج سالی گفت که بهترین و متنعم ترین سالهای زندگی اش بوده. همان پنج سالی که تهران را درک کرده بود.
گفت: زندگی من در اینجا به مراتب بدتر است از زندگی ام در ایران. مثالی زد که شاید مضحک به نظر برسد.
گفت مثلا من در اینجا حتی توان برآمدن از عهده هزینه های یک خودروی معمولی را هم ندارم و وسیله نقلیه عمومی استفاده میکنم و یا اوبر، ولی در تهران در بهترین شرایط رفاهی زندگی میکردم. حال آنکه با تصویری که ایران از من ساخته احتمالا باید حداقل راننده شخصی میداشتم.
ادامه دارد...
صدایش کردم مایکل
قسمت دوم
جیسون رضاییان مجددا از ترسش از ایرانیان ساکن لوس آنجلس گفت. یکی دیگر از دوستانم هم قبلا گفته بود که این شهر پر است از پرستوهای ایرانی!
تکرار کرد که به گمانش و البته به اذعان سرویس های امنیتی ایالات متحده، ایران در اینجا هم نفوذ زیادی دارد و افرادی هستند که ممکن است تحت نظرش داشته باشند.
ناگهان اشاره کرد به من: مثلا خود تو! سوالاتت خیلی مشکوک است! شبیهشان هم هستی، اسم و فامیلت هم که مشکوک است، نکند از خودشانی؟ خندیدم و گفتم متاسفانه امروز عازمم وگرنه حتما از خجالتت در می آمدم.
خندید!
گفت: شوخی کردم، فامیل رئیس جمهور، فریدون است. صحبتش را ادامه داد و از آرزویش برای داشتن شانسی دیگر برای زندگی در ایران گفت.
برایم عجیب بود. معمولا آنها که به هر دلیلی خاطره ای بد از کشوری دارند، لااقل بازگشت به آنجا را آرزوی خود نمی دانند.
در جواب اینکه چرا هیچ موضعی در قبال سریال گاندو نگرفت، پاسخ داد که داغ بودن بحثش در ایران دلیل نمیشود که من هم به آن در این برهه زمانی دامن بزنم. ولی کتابم را به فارسی ترجمه کرده ام و موارد انتقادی ام به سریال را نیز به عنوان الحاقیه به آن افزوده و برنامه دارم تا آن را در چند روز آتی به صورت رایگان! در اختیار مخاطبین ایرانی قرار دهم.
با خنده گفت: البته احتمالا یکی دو روزه سایتش را فیلتر میکنند!
گفتم: به عنوان یک فرد بی طرف برایم سوال است که مگر یک خبرنگار چند بار در سال میتواند با کمک هزینه رسانه اش بین ایالات متحده و ایران در سفر باشد؟ اصلا چرا باید این همه سفر کند؟ مگر شغل تو مستقر در ایران نبوده؟ مگر در آن زمان با ایمیل نمیتوانستی ارتباط بگیری؟ مگر خبرنگاران ما در اینجا میتوانند در طول چند سال ماموریتشان، حتی یکی از این سفرها را به ایران داشته باشند؟ حتی توجیه اقتصادی سفرهایت آنهم توسط یک رسانه سخت است مگر اینکه نهادی جز یک رسانه حمایتت کرده باشد، چه برسد به توجیه امنیتی اش. ممکن هم هست که برخی موارد را نمیتوانستی از طریق اینترنت منتقل کنی و نیاز به ملاقات حضوری بوده باشد.
احتمالا بدلیل لحن صریح من که کاملا هم ناخواسته بود، ترمزم را کشید و با همان لهجه آمریکایی-فارسی اش، گفت: مثل اینکه واقعا سریال را باور کرده ای؟ ببین جناب وکیل، من جاسوس نبودم، به دوستانت هم این را بگو! اقتضای شغل خبرنگاری ام ارتباط گرفتن با مسئولین و مخابره نگاهشان به رسانه ای بود که برایش کار میکردم. آنها هم در آن نهاد امنیتی در ایران، چند جوان بودند که تفنگ به کمر بسته و بدلیل تبحرشان در هک کردن ایمیل، به ایمیلهای انگلیسی ام شک کرده بودند. ولی آن ایمیل ها صرفا همان اخبار و گزارش جلسات بود.
گفتم بر فرض هم که منِنوعی، کاملا سخنان تو را قبول کنم، به نظرت اگر بنده ی دانشجوی حقوق و یا حتی خبرنگاران وابسته به رسانه ای ایرانی در اینجا، با چند مسئول و مدیر دولتی در آمریکا حتی فقط هم کلام شویم، نهادهای امنیتی شما چه برخوردی میکنند؟
شما طبق همین چند دقیقه مکالمه مان اذعان کردی که رسما و در بهترین حالت با پوشش خبرنگار با مسئولین کشوری با تعارض منافع آشکار و در ایام مذاکرات تاریخی بینشان صحبت، و بعد هم گزارش جلسات را نه در مطبوعات، بلکه به صورت خصوصی به کشورت مخابره میکرده ای. در قاموس تمام دنیا، نام این کار چیزی جز جاسوسی است؟
گفت عجله دارم، باید اوبر بگیرم. گفتم سوال آخر: مگر جیسون رضاییان چه داشته که حاضر شدند این چنین بهایی را برایش بپردازند، آزادی هفت زندانی و قریب به دو میلیارد دلار پول نقد؟!
گفت شهروندشان هستم!
دوباره خندیدم! باورم نمیشد چنین جواب سطحی ای را.
گفتم: چند شهروند مشابه تو و دو تابعیتیِ ایرانی-آمریکایی در زندانهای ایران هستند؟ چند نفر قبل از تو بودند و چند نفر همزمان با تو؟ چرا آمریکا سر هیچکدامشان معامله نکرد جز تو؟
پاسخی نگرفتم.
مایکل خداحافظی کرد و رفت. این عکس را گرفتم. نمیدانم او به چه فکر میکند ولی من هنوز دارم به دلیل اتفاقی بودن این دیدار فکر میکنم.
صحبتمان در عین فضای پرسش و
پاسخیِ حاکم بر آن، بسیار محترمانه بود. از آنجا که احتمالا این مطالب به دست خودِ او هم می رسد، بایستی خاطر نشان شوم که ممکن است انعکاس برخی موارد بدلیل عدم امکان ضبط یا نوت نویسی از یادم رفته باشد.
متاسفانه مجالی برای پرسش از سوال اصلی ام دست نداد.
@mohsenrowhani
هدایت شده از تحولات جهان اسلام
#یادداشت #عراق
🔸 استعفای عبدالمهدی؛ عراق در مسیری مبهم!
امروز که با پایان کابینه ناپایدار عبدالمهدی مواجهیم، لازم است نحوه انتخاب او را یادآوری کنیم. عادل عبدالمهدی برخلاف نخستوزیران پیشین خود، خود را برای این پست دواطلب نکرد، بلکه به سراغ او رفتند. مشخصا عبدالمهدی را باید دستپخت توافق مقتدی صدر و محمدرضا سیستانی (فرزند آیتالله سیستانی) دانست.
امروز باید از افرادی که انتخاب عادل عبدالمهدی را رقم زدند پرسید که به چه دلیل حالا به خط مقدم برای سقوط دولت عبدالمهدی تبدیل شدهاند. آیا مشکلات اقتصادی و معیشتی و زیرساختی و فساد در عراق را حاصل عملکرد عبدالمهدی میدانند؟! یا اینکه انتظار داشتند دولت عبدالمهدی در کمتر از یکسال چه معجزهای انجام دهد که حالا مسئول وضعیت فعلی عراق شناخته شود و مجبور به استعفا شود؟! و سؤال مهمتر آنکه اگر به دلیل فشار و خونریزی در خیابان، قرار باشد حکومتها ساقط شوند، این رویه تا کجا پیش خواهد رفت؟ و همین ظاهر نظام سیاسی که در عراق کار میکند، باقی خواهد ماند؟
🔹 یادداشت: جهاد_رضا
مشاهده یادداشت کامل:
✅ https://iswnews.com/24037
✅ @iswnews
هدایت شده از مدرسه اقتصاد
🔴 انتقاد یغما گلرویی ترانه سرا از بیانیه سلبریتی ها: با این بیانیهها گَندِ گذشته را میپوشانند
🔹 جهان نیوز نوشت: «چند سالی است با خود عهد کردهام پای هیچ بیانیه و نامه سرگشادهای امضا نگذارم. به این خاطر که آموختهام رفتار سیاسی اغلب اهل فرهنگ و هنر این سرزمین از سرِ #منفعت_طلبی است و #اکثریت در جوامعی مثل جامعه ما #اشتباه میکند، یا بهتر است بنویسم ساده به اشتباه میافتد.
🔹از تکرارِ "تَکرار میکنم"های آن زبان به کامِ عافیت کشیده امروز، تا "تا هزار و چهارصد با روحانی" و از نیمه راه برنگشتگان راهّ غلط که بسیاری هوادارانشان را پای صندوق رای بردند و حالا زیر فشار مخاطب میکوشند با انتشار همآهنگ یک متن شعاری فاقد مخاطب که پیدا نیست به چه کسی و با توقع چه پاسخی نوشته شده گندِ آن را بپوشانند و بعید نیست مدتی بعد مثل پستهای انتخابات دلیت کنند و یک اسکرین شات از اقدام متهورانه اجتماعیشان برای خود نگه دارند غافل از این که روزگار اسکرینشاتهای خودش را میگیرد و عام اگر فراموشکار باشد، باز عدهای از خاطر نمیبرند.
🔹وقتی چند سال پیش که بازار سیاسیکاری و #حسن_روحانی_پرستی داغ بود به آن واکنش نشان دادم از طرف بسیاری از #اهل_هنر_بنفش پوش مورد ناسزا قرار گرفتم و بایکوت شدم. همانها که تا دیروز رفیق مینمودند به دشمن بدل شدند.
♦️حالا که رییس جمهور منتخبشان فرمایش کرده تا صبح گران شدن #بنزین از آن خبر نداشته واکنشی نشان نمیدهند؛ چون نمیتوانند پستهای انتخاباتی خود را توجیه کنند. اگر بگویند کاندیدای اصلحمان را نمیشناختیم مخاطب میپرسد پس چرا ما را به رای تشویق میکردید، اگر بگویند رییس جمهور کارهای نیست باز مخاطبِ به هوایشان رای داده یقهشان را میگیرد. پس همان بِه که یک متن جانگدازِ در باب این که "فریادهای در گلو مانده در تاریخ ماندگار می شوند" منتشر کنند و بروند پی همان عکس سلفی با همبرگر و دورهمی با ناناز و جی جی...
🔹نه دوستان عزیز! تاریخ [غربزده] و تاریخ نویسانش کثیفتر از آن است که این چیزها را ماندگار کند و اصلا این ماندگاری چه دردی از کسی دوا می کند. من موافق آتش زدن بانکها و تخریب اموال عمومی نیستم و باور دارم نوجوانان بیگناهانی در این اتفاقات جان خود را از دست دادهاند که نه قصد و نه توان اعمال خشونت آمیز را داشتهاند. گوش کسی هم بدهکار این "به کدامین گناهها" نیست. فهمیدن و فهماندن همین کمترین کاری است که میتوانیم انجام داد البته اگر پیکسپارتیها و اکران فلان تیاتر و فیلم مجالی بدهد. اینها را نوشتم تا جواب دوستانی که مرا به امضای آن نامه دعوت میکنند را داده باشم و بگویم اینجا کسی است که میترسد و میلرزد و می داند ما همه با هم نیستیم.»
🔻💥مدرسه اقتصاد را از دست ندهید!
eitaa.com/joinchat/3142254611C50a304a13b
چند روز پیش اتفاقا توییتی با مضمونی مشابه درباره تضاد در سیاستهای کلان کشور نوشته بودم که شاید بد نباشد اینجا بیاورم:
از یک انقلاب با گرایش کاملا چپگرایانه در اقتصاد به ساختاری راستگرا در اقتصاد رسیدهایم که میخواهد در روابط بینالملل چپ بماند و مقاومت کند، این ناهماهنگی بحران میسازد و وقتی دولتی سر کار میآید که در سیاست خارجی راستگرا و اهل سازش است کشمکش درونی هم به اصل چالش اضافه میشود.
یکی از دوستان
@satliyat
هدایت شده از بیداری ملت
اوج حقارت یک رئیس جمهور در کشور خودش
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
هدایت شده از تیمورا
📸پست اینستاگرامی #کارن_همایونفر حذف شد/ مدعیانی که حرف حق را برنمیتابند
🔹بعد از انتشار پست جدید اینستاگرامی از کارن همایونفر در اعتراض و انتقاد به امضای برخی از هنرمندان و #سلبریتی ها در بیانیه سیاسی این پست توســــط اینستاگرام حذف شد!
🚨 #اینستاگرام رسما به سانسورچیِ مطالب همسو با صدای مردم تبدیل شده است...
💠گروه رسانهای تیمورا
🆔 @timoora
هدایت شده از خبرگزاری فارس
منیژه حکمت: بخشودن مالیات هنرمندان در این شرایط نهایت بدسلیقگی است
«منیژه حکمت» کارگردان سینما خطاب به نوبخت:
🔹بخشودن مالیات هنرمندان اگر باج انتخاباتى به یکى از گروه هاى مرجع جامعه نباشد مسلما نشانه سردرگمى و عدم شناخت از هدف و کارکرد مالیات است.
🔹ظاهرا جناب نوبخت مثل بقیه همفکرانشان در دولت وقت و حوصله فکر کردن به عواقب راه حل هاى خلق الساعه و نبوغ آمیزشان را ندارند و ساده ترین راه را برگزیده اند.
🔹بعید میدانم درک این موضوع نیاز به هوش زیادى داشته باشد مگر آنکه نیت دیگرى پشت ماجرا باشد که قرار است هنرمندان وجه المصالحه آن قرار گیرند.
🔹آقاى نوبخت همه ما شرایط سختى را میگذرانیم آن را با این تصمیم هاى ناپخته دشوارتر نکنید مثل همه ممالک دنیا مالیاتتان را درست بگیرید و با تدبیر به کار زنید البته اگر هنوز تدبیرى باقى مانده باشد.
fna.ir/ddq9fm
@Farsna
هدایت شده از اخبار سوریه
ناو هواپیمابر آبراهام لینکلن که بیش از شش ماه در آبهای دریای عرب لنگر انداخته بود، هفته گذشته پس از بالارفتن بهای بنزین وارد خلیج فارس شد! جانشین فرمانده سپاه این اقدام امریکاییها را ارسال پیام حمایت به آشوبطلبان دانسته و گفته که البته این مساله هیچ تاثیری در اصل ماجرا نداشت...
@syriankhabar
هدایت شده از تاریخ ایران و جهان باستان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سال ۱۳۵۴ شهر طهران آلوده ترین شهر جهان بوده است.
ویدئویی کوتاه از گزارش تلویزیون ملی ایران پیرامون آلودگی هوای طهران
دهه ۴۰ خورشیدی
🗞 @ancients