سه برداشت از مفهوم قانون.pdf
167.1K
سه برداشت از مفهوم قانون؛
تقریر درس داود فیرحی در تاریخ اندیشه سیاسی ایران معاصر
(قسمت دوم)،
تقریر: سیدنوید کلهرودی،
هفته نامه سازندگی.
احبائی ! احبائی !
استمعت الی رسالتکم
و فیها العز و الایمان
فانتم مثلما قلتم :
رجال الله فی المیدان
و وعد صادق انتم
و انتم نصرنا الآتی
و انتم من جبال الشمس
عاتیه علی العاتی
احبائی ! احبائی !
بکم یتحرر الاسری
بکم تتحرر الارض
بقبضتکم ، بغضبتکم
یصان البیت و العرض
بنات حضاره انتم
و انتم نهضه القیم
و انتم خالدون کما
خلود الارض فی القمم
و انتم مجد امتنا
و انتم ، انتم القاده
و تاج رووسنا انتم
و انتم ، انتم الساده
احبائی ! احبائی !
اقبل نبل اقدام
بها یتشرف الشرف
بعزه ارضنا انغرست
فلا تکبو و ترتجف
بکم سنغیر الدنیا
و یسمع صوتنا القدر
(و یحنی راسه القدر)
بکم نبنی الغد الاحلی
بکم نمضی و ننتصر ...
ترجمه :
دوستانم ! دوستانم !
پیامتان را شنیدم
که نشاندهنده سرافرازی و ایمان است
و شما همان گونه که گفته اید
مردان خدا در میدان جنگید
و شما "وعده صادق"
و پیروزی قریب الوقوع مایید
و شما چون قله های سربلند خورشید
در برابر یاغیان ، سرکش و نافرمانید
دوستانم ! دوستانم !
اسیران با همت شما آزاد می شوند
و سرزمینهای اشغالی را شما باز پس می گیرید
با مشتهای گره کرده تان
و با خشم مقدستان
خانه هامان
و آبرومان محفوظ می ماند
شما سازندگان تمدن
و خیزش ارزشهایید
و مانند کاج – نماد جاودانگی لبنان
تا همیشه خواهید ماند
شما رمز مجد وعظمت امت ما
و رهبران مایید
و تاج سرهامان
و سروری تنها سزاوار شماست .
دوستانم ! دوستانم !
بر گامهای نجیب شما بوسه می زنم
گامهایی که به شرف ، شرافت می دهند
و صنوبرهای سرزمینمان از آب عزت آن آبیاری می شوند
نهراسید و استوار بمانید
با مقاومت شما ، دنیا تغییر می کند
و صدای ما به گوش سرنوشت خواهد رسید
(و سرنوشت سر تسلیم فرو خواهد آورد)
به دست شما فردای بهتر و دلپذیرتری می آفرینیم
با شما همراه می شویم و به پیروزی می رسیم .
✔️آیتالله گرامی در گفتگو با مباحثات:
ممکن است طلاب به حوزه نجف مهاجرت کنند. طلبهی قم آزاد نیست که نزد کدام استاد درس بخواند؛ آزاد نیست هر کتابی را بخواند و هر حرفی را بزند.
🔸من مدتی پیش یک بیانیه هم دادم که ممکن است طلاب به حوزه نجف مهاجرت کنند. طلبهی قم آزاد نیست که نزد کدام استاد درس بخواند؛ آزاد نیست هر کتابی را بخواند و هر حرفی را بزند. در سه جهت در نجف آزادی است و فطرت بشر هم متمایل به آزادی است؛ بنابراین به نظر میرسد قوت حوزه در آینده در نجف باشد. اتفاقاً پس از همان ایامی که آن بحث را مطرح کردم، افراد متعددی جهت تدریس به نجف رفتند. این یک بعد است که خود حوزه در این جهت گرفتاری دارد.
🔸میرزای شیرازی گفته بود سه نفر هستند که اصرار دارند حکومت را خود من بگیرم؛ یکی خود ناصرالدین شاه که هوسش به قدری غالب است که از جمع بین اختین در ازدواج نگذشت؛ یعنی دو خواهر را با هم عقد کرده بود؛ چنین کسی چطور حکومت را به من میدهد؟ بنابراین او میخواهد آبروی ما را ببرد. دوم میرزا ملکمخان، متولد جلفا و متمایل به انگلستان است. او نیز اصرار دارد که من حکومت را بگیرم؛ او هم به این علت است که میخواهد آبروی من برود. سوم هم سید جمالالدین اسدآبادی است که او هم دوست دارد من حکومت را بگیرم که این هم از سادگی ایشان است. ادارهی حکومت به این راحتی نیست. اکنون ما در بین مردم وجهه و آبرو داریم. اگر بخواهیم حکومت کنیم کجا اینهمه گروه متدین داریم که کل مملکت را در اختیار بگیریم؟ اینها میروند و کارهای نادرستی انجام میدهند که به نام ما نوشته میشود. بعدها هم بسیاری به این حرف معتقد بودند؛ میگفتند هنگامی که حکومت در دست غیرروحانیت است، روحانیت حالت انتقادی دارد و مردم هم میپذیرند و به نفع دین تمام میشود؛ اما زمانی که حکومت در دست خود روحانیت باشد، مردم انتقاد از حکومت ـ یعنی خود روحانیت ـ دارند و بنابراین به خود دین انتقاد پیدا میکنند و دین تضعیف میشود.
🔸پیرمردها و حتی بزرگانی بودند که خود ما در دورهی جوانی که داغ و انقلابی بودیم با آنها درگیر میشدیم؛ آنها مکرراً به ما میگفتند به نتیجه نمیرسد؛ تعبیرشان این بود که جوجه را آخر پاییز میشمارند. الآن در هر جمعی که مینشینیم معمولاً به غیر از ۴-۳ نفر ـ که معمولاچهرههای رسانهای هستند ـ بقیهی افراد از اوضاع اقتصادی و مسائل دیگر گلمهمندند. البته مخالفت عملی هم انجام نمیشود؛ چون بههرحال نظام اسلامی است و بسیاری زحمت کشیدند آن را به اینجا رساندند. حتی المقدور باید همکاری کرد. اما در عمل همه ناراحت هستند و شرایط اقتصادی را میبینند.
🔸هنگامی که مرحوم امام از زندان آزاد شد، یک سخنرانی مفصلی در مسجد اعظم کردند و در آن گفته بودند لااقل آموزش و پرورش را به ما بدهید، ما اداره کنیم. این طرحی بود که در لبنان هم مرحوم آسید شرف الدین و آسید محسن امین با حکومت مطرح کرده بودند. یکی از دوستان ما ـ که فوت کرده است ـ با ما همزندانی بود؛ میگفت شب نزد امام رفتم و گفتم آقا این مقدار دبیر متدیّن برای کل مملکت دارید؟ ایشان هم جوابی به این تعبیر داده بود: «میگویی که ما بلوف هم نزنیم؟». منظور ایشان این بود که یعنی تبلیغ هم نکنیم؟ به هر حال این نگرشها وجود داشت.
🔸علما یا باید از اوضاع تعریف کنند که دروغ است؛ یا باید انتقاد کنند که بیشتر به درد مردم افزوده خواهد شد و تلقی مخالفت با حاکمیت میشود که آن هم مصلحت نیست. افراد فهمیده متوجه میشوند که معنای این سکوت موافقت با بلا نیست؛ دیگران هم باید به مرور متوجه شوند. در هرحال بیان آن، تضعیف نظام است که آن هم درست نیست.
🔸عامهی مردم از اوضاع سیاسی زدگی پیدا کردهاند؛ چون نتیجهای که میخواستند را نگرفتهاند. این زدگی از اوضاع سیاسی آنها را به سمت و سوی کسانی که مخالفت وضع موجود هستند متمایل میکند. برخی از مقامات اطلاعاتی به خود بنده گفتند که در شهر مشهد بیش از ۳۰ کلیسای خانگی وجود دارد. تصور اینها بر این است که مسیحیت دعوی به صلح و آرامش میکند؛ و برعکس؛ حاکمیتی مثل حاکمیت ما اینطور نیست. اشتباه هم میکنند؛ مسیحیت ظلمها و قتل و غارتهای خود را کرده است.
🔸برخی وقتی میخواهند از کوچه عبور کنند، از مدتی قبل از آن، مأمورین میایستند تا ماشینها عبور نکنند؛ همه کنار بروند تا این آقا رد شود. زمانی هم که به آنها تذکر داده میشود میگویند در اختیار ما نیست؛ در اختیار محافظین ماست!
🔸آقای مهدوی کنی به خود من گفت که زمانی آقای خمینی به ما گفت اگر شخص شما را ترور کنند بهتر از این وضع تشریفات است؛ چون این ترور شخصیت است. خود امام به آقای مهدوی کنی گفته بود. آقای مهدوی کنی گفته بود که ما را میکشند و… امام گفته بودند که اگر بکشند بهتر از این وضع است.
http://mobahesat.ir/15449
[Forwarded from فرزاد جهان بین]
موسیقی در نگاه رهبر انقلاب
«هیچ ویژگی غرب، مرا مبهوت و مجذوب نمیکند . در عین حال، ویژگیهای مثبت غرب را از روی محاسبه، تأیید میکنم. یکی از آن ویژگیها، مقوله موسیقی است. درست است که در غرب، موسیقیهای منحط وجود دارد. اما در همان نقطه از جهان، از دیر باز موسیقیهای آموزنده و معنادار هم بوده است؛ موسیقیی که برای گوش سپردن به آن، انسانِ عارفِ واقفِ خردمند، میتواند بلیط تهیه کند، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی، از آن لذت ببرد.
در غرب موسیقیهایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده، کم نبوده است. غرب برخوردار از چنین ویژگیی نیز بوده و هست.
در شرق که راجع به آن گفتم (یعنی در محدوده جغرافیایی مورد اشاره) متأسفانه موسیقی از چنین اعتبار و جایگاهی برخوردار نبوده است. موسیقی در این جا عبارت از آهنگها و آلات و ادوات لهو بوده؛ که فقها از آن به موسیقی لهوی حرام تعبیر کردهاند. فرض بفرمایید فلان خلیفه، شب دچار بیخوابی میشده است. موسیقیدانها همراه با کنیزکان مُغنی، بایستی میآمدند تا اسباب طرب او را فراهم کنند.»
مقام معظم رهبری، بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی، ٩ مرداد ۱۳۷۵
[Forwarded from ساخت داخل (حسین بیاتانی(مهدیزاده))]
✅تحریم های جدیدی در راه است؟
🖍حسین مهدیزاده
🔺اتفاقات چند روز اخیر در ایران به طور قطع، به یک بحران فراگیر بدل نخواهد شد، چه اینکه در کلانشهرها، محل تجمعات در جاهایی است که طبقات ناراضی متوسط به بالا را هدف قرار داده است و بازیگوشی و شوخی بودن رفتار غالب شرکت کنندگان پیداست.
🔻مثلا در قم تجمعات در جایی که به «فلکه بستی» معروف است و شبها جمعیت فراوانی برای تفریح های دوستانه و خانوادگی در آنجا تجمع دارند برگذار میشود. یا در کرج، دو شبه است که خیابان رجائی شهر که محل تجمع مراکز خرید لوکس و مدرن است و آنقدر شلوغ است که تاکنون چندبار شهرداری کرج تصمیم گرفته است آنجا را سنگفرش کند و عبور خودرو ممنوع کند برگزار می شود نه در محله های کارگری و پایین شهری.
🔆خلاصه در کلان شهرها ماجرا کمی «فان» شده است.
🔺اما از طرف دیگر مناطق غرب کشور که فرهنگهای عشیره ای و غیر مدرن دارند هم ماجرا جدی شده است و البته بنظرم تحولات این مناطق بسیار جدی تر از کلانشهر هاست. اتفاقات ملایر، درود، کرمانشاه و... همه حکایت از این دارد که اتفاقات اخیر ایران شبیه 88 نیست، بلکه شبیه اتفاقاتی مثل سوریه است که از حاشیه شروع شد و با ایجاد هرج و مرج در مرزها و شهرهای مرزی، تنها ضریب نفوذ ناامنی و هرج و مرج را به مرکز صادر کرد چرا که در شهرهای حاشیه ای، کسانی که بتوانند یک جنبش مدنی را رهبری کنند و مطالبات آن را به گوش مرکز نشینان برسانند غالبا وجود خارجی ندارد.
به همین دلیل حاکمیت هم بیشتر سعی خود را بر مدیریت حاشیه کرده است و مرکز را رها کرده است تا خود مردم متوجه شوند که ماجرا چقدر غیر جدی و بچگانه است.
اما نکته مهم تر این است که بعد ازاین اشوبها که غرب هم اصلا امید ندارد که آن را فراگیر کند، یک 🔑«بسته تحریمی جدید»🔑 در پیش خواهد بود. آمریکا و اروپا به دنبال بهانه ای برای درگیری بیشتر با ایران هستند که این بهانه را هرج و مرجهای جدید براحتی بدست آنها داد.
به یاد داریم که زمینه اصلی روانی برای مشروعیت تحریمهای فلج کننده سال 90 به بعد را به افکار عمومی جهان داد. اگرچه بدنه مردم مطالباتشان را چیز دیگری می دانستند، اما عملا 88 به ضرر خود مردم ناراضی هم تمام شد.
حتی تصویر «دیکتاتوری» که از رئیس جمهور وقت در جهان معرفی شد تا تحریم فلج کننده ایران معنا دار باشد، حتی از این زوایا مورد نظر اعضای میدانی جنبش سبز نبود، اما غرب به معنایی از دیکتاتور نیاز داشت که در آن بتوان حتی ورود دارو را هم به ایران محدود کند.
🔆هدف فعال شدن گسلهای اجتماعی در حوزه عمومی بود. هدف این بود که حوزه عمومی ایران از طریق گسلهایی که فعال شده بود و بعد از تحریم قرار بود فعال تر شود، چنان متلاشی بشود که دیگر باره قدرت بازسازی و ترمیم نداشته باشد.
🔻تحریم های بعدی می خواهد نهادهای مردم و رابطه مردم ایران با هم را باز هم تیره تر کند به همین دلیل اثرش را بیش از همه در نهادهای عمومی خواهد گذاشت و مردم را بیشتر و بیشتر تحریم خواهد کرد اما بهانه سرکوب جنبش های مردمی خواهد بود.
🔑اهرم اصلی هم به نظرم همان تحریم های معروف «کاتسا» است که می خواهد ایرانی ها را به تحریم یکدیگر وادار کند. کاتسا یک شبکه تحریمی هوشمند و در حال گسترش است و اگر ایرانی ها حاضر باشند همدیگر را تحریم کنند، فایده خواهد داشت. لذا اگر گسل های اجتماعی درون ایران بیشتر و بیشتر فعال شود، حالا وقت دادن لیست های تحریمی است که به سرعت مثلا به بدنه مردم سرایت کند و مردم برای اینکه پول به حساب هم کارت به کارت هم بکنند، بپرسند، ایا فلانی عضو سپاه و خانواده سپاه و رفیق سپاهی دارد یا نه!!!
⛳️فقط یک نکته: مردم اگر نتوانند مبارزه برای اصلاح را یاد بگیرند، می شوند مرغ عروسی و عزا. ما باید یاد بگیریم که مطالباتمان را چطور دنبال کنیم. ما باید مبارزه مدنی و از پایگاه حوزه عمومی را یاد بگیریم تا خودمان له نشویم.
الان دیگر وقت سرکوب یا پایان دادن اغتشاشات نیست، باید مردم با شادی از این ماجرا خارج شوند و الا خطرناک ترین قسمت این هرج و مرجها چیزی است که بعد از پایان آن تازه شروع خواهد شد
⭕️❗️
سال 49 که پیکان 18 هزارتومان بود حقوق یک کارمند در ماه 200 تک تومانی یعنی دو هزار ریال بود اگر میخواست پیکان بخرد باید حقوق 90 ماه یعنی 7 سال و نیمش را پرداخت میکرد و یا یک معلم که حقوقش 500 تک تومانی بود باید حقوق 36 ماهش را بابت خرید پیکانی که نه کولر داشت نه هیدرولیک بود و نه ترمزش ضد قفل بود پرداخت میکرد در حالی که امروز اگر کارمندی حقوقش حداقل 1 و نیم میلیون تومان باشد بخواهد پراید بخرد با پرداخت 13 ماه و نیم حقوقش صاحب پراید میشود.
- سال 1350 دلار آزاد امریکا 105 ریال فروخته میشد کارمندی که حقوق ماهیانهاش 200 تک تومانی بود میتوانست با حقوقش تقریباً 20 دلار بخرد در حالیکه کارمندی که امروزه حداقل 1 و نیم میلیون تومان در ماه حقوق میگیرد میتواند با حقوقش 400دلار خریداری کند.
- در همان سالِ 50 دستمزد روزانهی یک کارگر در شهری مثل فردوس در خراسان جنوبی 25 تا 30 ریال بود یعنی یک کارگر اگر سه روز و نیم کار میکرد میتوانست یک دلار بخرد در حالیکه امروزه مزد کارگر در همین فردوس بین 35 تا 40 هزارتومان است و یک کارگر با مزد روزانهاش قادرست 10 دلار خریداری کند.
- زمان شاه یک حلب 4 و نیم کیلویی روغن نباتی 29 تک تومانی قیمت داشت و کارگری که مزد روزانه اش درسال ۵۴ ، 60 ریال بود تقریبا مزد 5 روزش را میبایست بابت یک حلب روغن 4 و نیم کیلویی پرداخت میکرد اما امروزه همان روغن 23 هزار تومان فروخته میشود و یک کارگر با کمتر از مزد یکروزش یک حلب روغن میخرد و با مزد 5 روزش قادرست 7 و نیم حلب روغن خریداری کند.
- سال 54 مرغ منجمد کیلویی 105 ریال فروخته میشد و مزد کارگر در همین فردوس 60 تا 70 ریال بود یعنی اگر یک کارگر تمام مزد روزش را میپرداخت نهایتاً 670 گرم مرغ خریداری میکرد در حالیکه امروزه یک کارگر با مزد روزانهاش حداقل 5 کیلو مرغ میخرد.
- سال 54 قیمت یک موتور یاماها 100 خارجی 5600 تومان بود و کارمندی که حقوقش 500 تک تومانی بود میخواست موتور بخرد میبایست تقریبا حقوق یکسالش را پرداخت میکرد و اگر یک کارگر با مزد 6 تک تومانیش میخواست موتور بخرد میبایست مزد934 روز یعنی 2 سال و نیمش را پرداخت میکرد این در حالیست که امروزه یک کارمند با یک ماه و نیم حقوق 2 میلیونیش و یا یک کارگر با مزد 90 روزش یعنی کمتر از یک دهم زمان شاه صاحب یکدستگاه موتور سیکلت میشود.
- نان سنگک درزمان شاه 5 ریال بود و کارگری که در روز 6 تک تومانی مزد میگرفت میتوانست 12 نان سنگک بخرد ولی امروزه یک کارگر بامزد 35 هزارتومانیش قادرست 54 عدد نان سنگک بخرد.
- در طول 52 سال حکومت پهلوی کل شهر فردوس 320 شماره تلفن هندلیِ غیر خودکار داشت و بجز دو بخش سرایان و بشرویه که هر کدام 3 یا 4 خط تلفن هندلی داشتند غیر از یک روستا که فقط یک خط تلفن هندلی داشت هیچ روستای دیگری تلفن نداشت و در کل روستاهای استان خراسانِ بزرگ فقط 31 روستا دارای یک خط تلفن برای تماس عموم بودند در حالیکه از ابتدای #انقلاب تا سال 64 یعنی در عرض 6 سال همین فردوس به برکت انقلاب اسلامی دارای 2 هزار شماره تلفن خودکار گردید و در سال 74 بالغ بر95 درصد روستاهای فردوس دارای تلفن خودکار خانگی شدند.
کل شهر مشهد در52 سال حکومت پهلوی 41000 شماره تلفن داشت که درسال 74 یعنی در عرض 16 سال 194000 شمارهی جدید بمردم واگذار شد.
- در زمان شاه از برق سراسری و آب لوله کشی و راه آسفالته در روستاها خبری نبود.
- در زمان شاه کل #ایران فقط یک شبکهی تلویزیونی داشت که آنهم ساعت 4 بعد از ظهر روشن و 11 و نیم شب خاموش میشد.
- در زمان شاه دانشگاه فقط در مراکز استانها بود و در هیچ شهر کوچکی دانشگاه وجود نداشت.
- در زمان شاه اگر رژیم می فهمید فکر اختراع و نوآوری در سر جوانی وجود دارد سر به نیست میشد و دختران حق نداشتند با #حجاب وارد مدارس شوند و خیلی از دختران بهمین دلیل از تحصیل محروم گردیدند.
- زمان شاه #آمریکا بقدری بر ایران تسلط داشت که مادر شاه در خاطراتش میگوید:
روزی پسرم محمدرضا بمن گفت که مردهشور این سلطنت را ببرد که امریکاییها هواپیماهای جنگی ما را بردهاند ویتنام و از من