eitaa logo
میرمریم
10 دنبال‌کننده
755 عکس
628 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه زیاد چشم میخوری 👀 اینکارو انجام بده☝️🏻 به ثانیه نکشیده ازت برطرف میشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهید علی عرب شهیدی که جزغاله شد و دم نزد! 🍃🌹 🔹ـــــــــــــــــــــــــ شادی روح مطهر شهید صلوات🌹
7.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درود بر شرف شما خانم‌ فلاح که همیشه با صلابت و محکم صحبت میکنی آنهم بدون رونوشت درود بر شما بانوی محترمه
[🍁🍂] ‌همچون درخت باش . . که در تهاجم پاییز و زمستان هر چقدر برگهایش را از دست بدهد باز روح زندگی را برای بهار نگه میدارد... 📸کاوه
ﯾﺎﺩﻣﻪ ﺑﭽـﮕﯽﻫﺎﻡ، ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺭﻓﺘﻢ ﻣـــﺰﺍﺭ... ﺳﻌﯽ ﻣﯽ کرﺩﻡ ﭘﺎﻡ ﺭﻭﯼ ﻗﺒﺮﺍ ﻧﺮﻩ...! ﺗﺎ ﺭﻭ یکیشون ﻣﯽﺭﻓﺘﻢ، ﺟﯿﮕﺮﻡ ﺁﺗﯿﺶ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ!! ﭼﺸـﺎﻣﻮ ﻣﯽﺑﺴﺘﻢ، ﺗﻮ ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﺵ ﺻـﻠﻮﺍﺕ ﻣﯽﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ... ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﮔﺬﺷﺖ، ﻣﻦ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ... ﻣﺮﺩﻩﻫﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ... ﻗﺪﯾﻤﯽﻫﺎ ﭘﻮﺳﯿﺪﻩﺗﺮ... ﺟﺪﯾﺪﯼﻫﺎ ﺑﺎ ﺳﻨﮓ ﺷَڪﯿﻞﺗﺮ... نمیﺩﻭﻧﻢ...!!!! ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺭﻭﯼ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻗﺒﺮ ﭘﺎﻡ ﺭﻓﺖ... ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﯾﺎﺩﻡ ﺭﻓﺖ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺘﻢ...! ﺍﻣﺎ ﺭﺍﺳﺘﺶ... ﺍﻣﺮﻭﺯ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ... ﻣﺎ که ﺩﻟﻤﻮﻥ ﻧﻤﯽﺍﻭﻣﺪ ﺣﺘﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺮﺩﻩﻫﺎ ﭘﺎ ﺑﺬﺍﺭﯾﻢ... ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﺍﺣﺖ ﺭﻭﯼ ﺯﻧﺪﻩﻫﺎ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺸﻮﻥ ﭘﺎ ﻣﯿﺰﺍﺭﯾﻢ...! کاﺵ ﻫﻤﻮﻥ ﺑﭽﻪ ﻣﯽﻣﻮﻧﺪﯾﻢ... ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻥ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺧﻮﺑﯽ ﻧﺒﻮﺩ...!  
6.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با این تصاویر جگرم سوخت... می‌خواستم از خون عزیزی ننویسم می‌خواستم از داغِ تو چیزی ننویسم گفتم قلم از گفتنِ اسرار نسوزد گفتم جگرِ دفتر و خودکار نسوزد می‌خواستم این شعر در این‌باره نباشد تا هیچکس از خواندنش آواره نباشد گفتم نظرم را بنویسم که بخوانند سوزِ جگرم را بنویسم که بخوانند می‌خواستم از عشق بگویم، جگرم سوخت آتش که نوشتم همهٔ بال و پرم سوخت گفتم ننویسم که همین درد مرا کُشت تا دم نزدم طعنهٔ نامرد مرا کشت تقویم ورق خورد و جهان غم به سرم ریخت خاکستری از داغ محرّم به سرم ریخت پیراهنِ مشکی من از داغ ورق خورد فصلی که مرا سوخت در این باغ ورق خورد فریاد زدم باز غمی مرثیه‌خوان شد در هر نفَسَم محتشمی مرثیه‌خوان شد
✨ـ﷽✨ 📖 « السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ...»[۱] « سلام بر تو ای تنها جانشین شایسته امامان معصوم؛ پاک سرشت ...» ▪️یا صاحب الزمان! گمان می‌کنم آن روزهای آخر، میان وصیت‌های پنهانی مادر، آن زمان که علی گوشش را کنار بستر فاطمه می‌گذاشته، یا آن هنگام که فاطمه زیر لب با مولایش نجوا می‌کرده... صحبت از تو بوده است. شاید از آرزوی دیدار تو می‌گفته یا از اینکه چقدر چشم انتظارِ توست! یا از آن‌که تنها با آمدن تو دلش شاد می‌شود هرچه بوده من فکر می‌کنم ذکر لب‌های مادر در واپسین روزها تنها تو بودی... تو که آخرین امیدش در این دنیایی! تو که عزیزکرده‌ی زهرایی! مهدی جان! مادر مگر غیر از ظهورِ تو چه می‌خواهد؟! __________________________📚 ۱. صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
🏴 7️⃣4️⃣تشدید گریه های سیاسی در فراق حضرت رسول اکرم(ص) با انگیزه اثبات حقانیت و مظلومیت 📌 https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3786 🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄﷽🍃⃟🌸᭄•🍃⃟🌸᭄• 📚ܐܡܝܕ @edmolavand 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─