eitaa logo
کانال سید مقدام حیدری
283 دنبال‌کننده
664 عکس
80 ویدیو
22 فایل
مدیر و نویسنده‌ی کانال @meqdam
مشاهده در ایتا
دانلود
✍️ سید مقدام حیدری: گیرم اصل گشت امنیت اخلاقی و اجتماعی، ظلم باشد و بازداشت خانم مهسا امینی هم ظلمی بیشتر، آن وقت کسی که برنمی‌تابد یک ذره آزادی زن خدشه‌دار شود، یا تحمل این را ندارد که پلیس با دخترخانمی تند برخورد کند، چطور می‌شود که جمع می‌کند می‌رود آمریکا؛ کشوری که هفته‌ای یک بار پلیسش با تیرِ مستقیم، زنی را می‌کشد؟! چطور با حزب کومله یا منافقین هم‌صدا می‌شود؟! اینها مگر به چیزی به نام کرامت و جان و مال انسان، چه زن باشد چه مرد، اعتقاد دارند؟! چطور کسی رویش می‌شود در شبکه‌ی سعودی درباره‌ی آزادی زن صحبت کند؟! با این تناقض‌های آشکار و وحشت‌ناک آیا ما باور کنیم که اینها واقعا دلشان برای یک دخترخانم سوخته؟! https://eitaa.com/sayedmeqdam
خرجشان نکنید برایتان خرج می‌تراشند! ✍ سید مقدام حیدری: لیدرها و نیروهای سازماندهی‌شده‌ی فتنه‌‌ی اخیر که هیچ، ولی نوجوان‌های از همه‌جابی‌خبری که صرفا هیجان زیادی آورده‌اند را باید دریابیم. این فتنه‌های پی‌درپی زنگ خطر است. بر منکرش لعنت که دشمنان کثیف و بی‌آبروی ما همه به خط شدند و این فتنه را برنامه‌ریزی کرده و کلید زدند و الآن در آتشش می‌دمند. ولی ما هم وظیفه داریم که نگذاریم از آدم‌های خنثی و خاکستری یارگیری کنند، بلکه کاری کنیم که هر کس در خیابان به این نظام فحش و ناسزا می‌دهد یا اموالی را آتش می‌زند و شیشه می‌شکند، واقعا ضد انقلاب باشد، نه این که بیچاره از سر کمبود هیجان آمده باشد. موبایل و تبلت، کم نوجوان‌های امروزی را گوشه‌ی خانه انداخته بود؛ دو ـ سه سال کرونا هم قوز بالای قوز؛ خب دل نوجوان و جوان می‌پوسد به خدا. فکری برای تفریح و هیجانشان نکنیم، همین جوری که می‌بینید بالا می‌زند. در حد پیشنهاد است؛ ولی به نظرم همه‌ی نهادها و وزارت‌ها و سازمان‌ها در کشور باید کارگروهی تشکیل بدهند و ببینند چه ظرفیت‌هایی در سازمان و نهاد خود برای تخلیه‌ی هیجان و انرژی نوجوان‌ها و جوان‌ها وجود دارد. مثلا نیروی انتظامی اگر مواد مخدر و قاچاق کشف کرد، شرترین بچه‌های مدارس شهر را دعوت کند که آنها آتش بزنند. یا مثلا شهرداری اگر خواست بنایی را خراب کند، با رعایت مسائل ایمنی بخشی از کار را به بچه‌های مدرسه بدهد. یا این که هر کدام از نیروهای مسلح اگر خواستند رزمایشی تشکیل بدهند، گروهی از دانش‌آموزان را برای مشارکت یا حداقل تماشا دعوت کنند. باید کاری کرد که همه‌ی دانش‌آموزان حداقل یک بار در عمرشان قدرت رزمایشی سپاه و ارتش ما را از نزدیک ببینند؛ پرتاپ موشک و فرود آن را از نزدیک ببینند؛ مانور و شکست دیوار صوتی را توسط هواپیماهای جنگی از نزدیک تجربه کنند. ای بسا بعضی از بچه‌های دور از فضای انقلاب با دیدن قدرت نظامی انقلاب از نزدیک، جذب انقلاب بشوند. معتقدم نه فقط بچه‌های بسیج را، بلکه‌ی همه‌ی دانش‌آموزان را باید زیاد به میدان تیر برد. حالا که دشمن ما جگر حمله کردن و جنگیدن ندارد، بخش عظیمی از ظرفیت قوای مسلح ما باید خرج تخلیه‌ی هیجان بچه‌های خودمان بشود. باور کنید این بچه‌ها با همین کارها نمک‌گیر انقلاب می‌شوند. با این همه طبیعتی که در کشور ما هست، با دریای شمال و جنوب، با رشته‌کوه البرز و زاگرس، با این همه دشت و کویر، جفا است که آموزش و پرورش، مجبور نیست بچه‌های ما را به طبیعت‌گردی ببرد! باید مقرر می‌شد که فلان درس در ساحل دریا داده شود و فلان درس در کویر. می‌دانم خرج دارد؛ ولی چاره‌ای نیست؛ باید برای فرزندانمان خرج کنیم، وگرنه برایمان خرج می‌تراشند. وزارت امر به معروف و نهی از منکر پیش‌کش؛ وزارت تفریح و تخلیه‌ی هیجان بزنید که همه را به خط کند جگر بچه‌هایمان را حال بیاورد. 👈 منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت: http://paper.resalat-news.com/?nid=10417&pid=8&type=0#pagedetails https://eitaa.com/sayedmeqdam
✍ سید مقدام حیدری: اختیار فحش و لیچار بار کردنشان را هم ندارند بنده‌های خدا. صوت بد و بی‌راه گفتنش به مصی که بر ملا شد، حالا مجبور شده توییت بزند که غلط خوردم و ما خیلی هم با هم خوبیم. خدا نکند آدم این‌قدر بدبخت شود که شغل و دست‌مزدش با یک کصافت گفتن به خطر بیفتد. آن وقت این یارو غصه‌ی آزادی بیان ما را می‌خورد. هلا بيكم👇 @sayedmeqdam
خوی داعشی، پیامد شوم جنگ با حق! ✍ سید مقدام حیدری: در برابر حکومت اسلامی که جبهه‌ی حق را تشکیل داده، هر جریانی که پرچم دشمنی بلند کند جنایت‌کار می‌شود؛چندان فرقی هم نمی‌کند که این جریان، اساسا وحشی‌گری و جنایت، جزء ذاتش باشد یا نباشد. حالا شاید بعضی‌ها چنان ناز و لطیف باشند که از مرگ دختری در اداره‌ی پلیس به خشم آمده باشند، همین‌ها که ماهیت اعتراضشان قاعدتا باید اوج لطافت و انسانیت باشد، اگر کارشان به براندازی و دشمنی با اصل حکومت اسلامی و اصل جبهه‌ی حق و اصل ولایت فقیه کشید، وحشی و جنایت‌کار می‌شوند. همین‌ها می‌ریزند کف خیابان آدم می‌کشند و اتوبوس و آمبولانس می‌سوزانند و به جان و ناموس مردم تعرض می‌کنند و جوان مردم را زنده زنده می‌سوزانند که چه؟! که چرا به دختری گفتید: بالای چشمت ابروست؟!؟! می‌بینید اوضاع را؟ منافقین، قبل از انقلاب داشتند کمی تا قسمتی مثل آدم با طاغوت مبارزه می‌کردند، حالا فوقش مبانی‌شان گیر و گور داشت. ولی این‌قدر آبرو داشتند که حتی بعضی از شخصیت‌های انقلاب واسطه شده بودند امام تأییدشان کند، ولی نکرد! بعد از پیروزی انقلاب دیدند که با این نظام هم مثل قبلی آبشان در یک جوب نمی‌رود. بنا بر ناسازگاری و دشمنی کردند، ولی این بار مبارزه‌شان با طاغوت نبود، با جبهه‌ی اسلام بود و جبهه‌ی حق. همان آدم‌ها با همان تشکیلات و اصول و ایدئولوژی، این بار جنایت‌کار شده بودند. منافقین هیچ وقت در زمان شاه این‌قدر وحشی نبودند که راحت سر ببرند و آدم بسوزانند و پوست بکنند و هزاران فرد از مردم بی‌گناه را به قتل برسانند. هیچ وقت هم فکر نمی‌کردند کارشان به بمب‌گذاری در حرم امام رضا(ع) در ظهر روز عاشورا بکشد. ولی این سرنوشت سیاه، نتیجه‌ی حتمی مبارزه با جبهه‌ی حق است. این یکی از نشانه‌های جبهه‌ی حق است که هر که با آن درافتاد، ناگزیر و به ناچار، انسانیت را فراموش کرد و جنایت‌کار شد. لیدری که علیه اصل جمهوری اسلامی علم بلند می‌کند و فریاد هل من ناصر سر می‌دهد طاغوت است. طاغوت شاخ و دم ندارد؛ هر آن کس که حق امر و نهی ندارد و سزاوار تبعیت و اطاعت نیست طاغوت است. حالا اگر این طاغوت، در جزیره‌ی دور افتاده‌ای سرش به کار خودش گرم باشد و کاری به کسی نداشته باشد، باز قابل تحمل است. اما هم‌چین که نگاه چپ به جبهه و نظام حق انداخت و با آن سر جنگ پیدا کرد، با شیب بسیار تندی جنایت‌کار می‌شود. هر کس که از او اطاعت کند، با هر طرز فکر و روحیه‌ای هم که باشد ممکن است به جنایت دست بزند یا لااقل جنایت و وحشی‌گری را تماشا کند و سوت و کف بزند و هورا بکشد. قرآن درباره‌ی قوم عاد می‌فرماید: دستور هر قلدر سرکشی را اطاعت کردند و این شد که در همین دنیا لعنت شدند (...وَ اتَّبَعُوا أَمْرَ كُلِّ جَبَّارٍ عَنيد * وَ أُتْبِعُوا في‏ هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَة...) [هود/ 59 ـ 60] خب آدم ملعونی که از رحمت خدا طرد شده قاعدتا رحمی دیگر نخواهد داشت! حالا ممکن است با شعار حقوق بشر، آزادی، حقوق زنان، عدالت یا هر چیز دیگری راه افتاده باشد؛ فرقی نمی‌کند. جریان اطاعت و هم‌راهی با طاغوت، آن هم علیه امام حق، نظام و حکومت حق، جریانی ملعون و مطرود از رحمت خدا است. نشانه‌های این لعنت را به وضوح در کنش‌هایش می‌شود دید. هیچ اشکالی ندارد آدم به فلان قانون و بهمان وزیر و فلان رئیس و فلان سیاست در جمهوری اسلامی اعتراض کند. نقد فلان سازمان و بهمان نهاد هم جایز؛ بل‌که گاهی لازم است. اینها مبارزه و تضعیف نیست؛ امر به معروف و نهی از منکر است. سخنم راجع به جریان براندازی و تجزیه‌طلب است؛ این جریان از سوی هر کسی که رهبری شود، اسپانسرش هر که باشد، محال است به خون‌ریزی و وحشی‌گری و جنایت نکشد. چون دارد با جبهه‌ی حق می‌جنگد نه جبهه‌ی باطل! با حکومت طاغوت و باطل می‌شود جنگید و سرنگونش کرد، بدون این که یک ذره از انسانیت دور شد. انقلاب امام عزیز ما همین بود. او در مسیر حق مبارزه کرد و مردم هم در مقیاس ده‌ها هزار و صدها هزار نفر در خیابان می‌ریختند و مبارزه می‌کردند، اما هیچ گاه مبارزه‌ی آنها به وحشی‌گری نکشید. ده‌ها هزار نفر از مردم را ارتش شاه و ساواکش به خاک و خون کشید، اما مردم هیچ گاه خرد و انسانسیتشان را از دست ندادند و مبارزه‌ی اسلامی‌شان تا روز پیروزی، در اوج انسانیت و مهربانی ماند. هیچ گاه خانواده‌های شهدا به خانواده‌های ارتشیان و ساواکیان تعرض نکردند و مثل دشمنان ما سر نبریدن و زنده زنده نسوزاندند و به دخترانشان تجاوز نکردند. مخالفان اصل نظام اما همین که به خیابان می‌ریزند، جنایت می‌کنند. فکر کن اگر این‌ها حکومت را به دست بگیرند چه خواهد شد؟! همین قرائن بسیار روشن و ممتد در طول تاریخ انقلاب، آیه و نشانه‌ای است بر این که این نظام بر حق است و دشمنانش بر باطل! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت 1401/7/9 http://paper.resalat-news.com/?nid=10418&pid=8&type=0#pagedetails هلا بیکم👇 @sayedmeqdam
✍️ سید مقدام حیدری: آدم اگر دلش را در برابر و نپاید، دچار و می‌شود. آن وقت دیگر محبت نظام اسلامی و رهبر جامعه‌ی اسلامی در دلش نمی‌رود؛ حتی اگر در سایه‌ی همین نظام اسلامی به شهرت و ثروت رسیده باشد. هلا بیکم 👇 @sayedmeqdam
🔻قاعده‌ی رابطه‌ی حق با قلوب 🔻به شهدا نگاه کن؛ همین قدر خدا سخت‌پسند است ✍ سید مقدام حیدری: جانم به فدای امیرالمؤمنین(ع) که فرمود: اگر بینی مؤمن را با این شمشیرم بزنم که مرا دوست نداشته باشد، نخواهد شد. و اگر همه‌ی دنیا را پای منافقی بریزم که مرا دوست داشته باشد، نخواهد شد. چرا که قضای خدا چنین بود و این‌چنین هم بر زبان پیامبر(ص) جاری شد که: یا علی! هیچ مؤمنی از تو بدش نخواهد آمد و هیچ منافقی تو را دوست نخواهد داشت. [نهج البلاغة/ حكمت45] این، قاعده‌ی رابطه‌ی حق با قلب‌ها است. مصداق برجسته‌اش خود امیرالمؤمنین(ع) است که در حقش پیامبر(ص) فرمود: «عَلِيٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِي‏» [كفاية الأثر/ ص20] و در مقیاس کوچک‌تر، جبهه‌ی حق و علم‌دار و یاران برجسته‌اش در طول تاریخ همه مشمول این قاعده‌اند. جبهه‌ی حق، دوست‌داشتنی است؛ علم‌دارش محبوب دل‌هاست، و سردارش هم ناگزیر، سردار دل‌ها. شخصیت‌ها متفاوتند و مقام و درجاتشان بسی مختلف؛ ای بسا این سردار، خاک پای آن علم‌دار هم نشود، ولی هم عباس(ع) دل از ما برده و هم حاج قاسم. این، داستانِ رابطه‌ی خیمه‌ی حق با قلب‌هاست، که نه مرز جغرافیایی جلودارش می‌شود و نه قوم و نژاد؛ مثل آب و آفتاب، همه جا نفوذ می‌کند و کشورگشایی که نه؛ دل‌گشایی می‌کند. این جنس محبوبیتی که امام و آقا دارد، یا حاج قاسم و سید حسن نصرالله دارد، و اساسا محبوبیتی که انقلاب اسلامی ما و جبهه‌ی مقاومت ما دارد از جنس محبوبیتِ حق است؛ این، جلوه‌ای کوچک از محبوبیت امیرالمؤمنین(ع) است. علی(ع) اگر دست مؤمن سارقی را قطع می‌کرد، او هم‌چنان زبان به مدح علی(ع) می‌گشود و حرص منافقان و خناسان را درمی‌آورد. از میان عاشقان و جان‌برکفان رسول الله(ص) و امیرالمؤمنین(ع) کم نبودند کسانی که در مسیر اسلام، رنج‌ها دیدند و آوراگی و بی‌خانمانی و گرسنگی و برهنگی کشیدند، اهل و تبارشان بیرونشان کردند و از این و آن فحش و ناسزا شنیدند، ولی هرگز عشق اسلام و پیامبر و وصیش از دلشان رخت برنبست. این‌ چیزها را منافقان و دنیاپرستان می‌بینند، ولی نمی‌فهمند؛ نمی‌فهمند که دقیقا اسلام به مؤمنین واقعی چه داده که هر چه می‌گیرد، هم‌چنان خود را بده‌کار و ممنون اسلام می‌دانند. نمی‌فهمند که جذابیت رهبر و علم‌دار جبهه‌ی حق چیست که هر چه یارانش در راه اطاعت از او آسیب ببینند، عشقشان زیاد می‌شود که کم نمی‌شود. امروز هم این قاعده جاری است. هزاری هم نظام اسلامی ما، در آمارهای جهانی و شاخص‌های بین المللیِ خدمت، توسعه، پیشرفت، آزادی، عدالت، آموزش و بهداشت و نمی‌دانم چه، خوش بدرخشد و بترکاند، این شاخص‌ها به چه درد مادری می‌خورد که نظام، از او سه ـ چهار شهید گرفته؟! تو بگو این آمار و ارقامِ افتخارآور جای کدام یک از بچه‌هایش را می‌گیرد؟ او دیگر چرا هنوز عاشق امام و آقا است؟ او دیگر چرا هم‌چنان پای کار نظام ایستاده؟! راستی این چه جنس محبوبیتی است که نظام اسلامی ما در قلوب مؤمنین دارد؟! از آن طرف، چه محبت‌ها که پیامبر(ص) و وصیش امیرالمؤمنین(ع) به بعضی‌ها نکردند، ولی چه فایده؟! که گفت: نرود میخ آهنین در سنگ! رابطه‌ی رهبران حق ـ در طول تاریخ ـ با قلوب، مثل رابطه‌ی آدم‌های معمولی با هم نیست که به هر که خوبی کنی خوبی ببینی. دست حق برای بعضی‌ها نمک ندارد؛ هزاری هم که علم‌دار حق یا نظام حق تحویل‌شان بگیرد و به آن‌ها حال بدهد، هم‌چنان دلشان ناصاف می‌ماند. آدم‌های صاف و ساده را نمی‌گویم که شاید فلان نهادِ نظام در حقشان ظلمی کرده باشد و دل‌خور باشند. آنها دچار سوء تفاهمند؛ باید ازشان دل‌جویی کرد و برایشان جبران کرد. باید خدمتِ به این مردم را هر چه بیشتر کرد که کم‌تر کسی از سر اشتباه و سوءتفاهم، از این نظام ناراحت باشد. ولی شما بفرما که نظام چند میلیاردِ دیگر به فلان فوتبالیست و بهمان بازیگر و مجری تلویزیونی بدهد که به دفاع از این نظام برخیزد؟! دفاعش پیش‌کش؛ بگو نظام چند ده‌میلیاردِ دیگر با او قرارداد بنویسد که لااقل لگد نزند؟! تعارف که نداریم؛ عشقِ جبهه‌ی حق در دلِ ناپاک راه ندارد؛ هر چه به پایش بریزی هم فایده‌ای ندارد. قانون خداست! لابد این نظام هم حق است که بعضی از عاشقانش، پابرهنه‌اند و بعضی از دشمنانش، برخوردار از شهرت و ثروتی سرشار، که همین نظام به آنها داده است. البته شاید این نمک‌نشناسان، با دیگران خیلی هم بامعرفت و نمک‌شناس باشند؛ ولی وفاداری به این نظام و این انقلاب، دیگر کار هر خوش‌اخلاق و بامعرفتی نیست. بیچاره‌ای که دلش پذیرای نور و صفای حق نباشد، نمی‌تواند این نظام را دوست داشته باشد. می‌فهمی؟! نمی‌تواند! خدا شرحِ صدر و توفیق عشق به حق و نصرتش را به هر کسی نمی‌دهد. شهدای این انقلاب را نگاه کن؛ دقیقا همین قدر خدا سخت‌پسند است! منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۱ به کانالم خوش آمدید👇 @sayedmeqdam
🔻کوتاه آمدن از قانون حجاب، چه فایده‌ای دارد؟ ✍ سید مقدام حیدری: گشت امنیت اخلاقی، هرازگاهی مایه‌ی دردسر می‌شود. هرازگاهی کلیپی از برخورد پلیسی لابد زمخت با دختری لابد لطیف درز می‌رود و معلوم است دل همه برای آن دختر لطیف می‌سوزد که پلیسِ نظام، کشان‌کشان سوار وَنَش می‌کند. کسی در آن صحنه هوادار پلیس نمی‌شود که! بعد، بیا و درستش کن؛ فضای مجازی می‌ترکد از فحش و لیچار به سر تا پای نظام! اوضاع، جوری شده که خودِ انقلابی‌ها هم کم شاکی نشده‌اند از این گشت، از بس به خاطرش سرکوفت خورده‌اند و فحش شنیده‌اند. خب آدمی طاقتش حدی دارد؛ زیاد از حد که فحش به خودش و نظامش بشنود، یا تحت تأثیر قرار می‌گیرد و باورش می‌شود آن حرف‌ها را، یا لااقل می‌بُرّد و می‌گوید: آخر می‌ارزد این همه نفرت، که به خاطر یک روسری برای نظام می‌خریم؟ وانگهی؛ این گشت چه گلی به سر حجابِ جامعه زده که مسئولین، دودستی به آن چسبیده و بی‌خیالش نمی‌شوند؟! کاری به ضدانقلاب‌ها ندارم؛ روی سخنم با خودی‌ها است. چه پیشنهادی به نظام بدهیم خوب است؟ یا باید گفت: کلا از بیخ، قانون حجاب اجباری برداشته شود. یا بگوییم: بگذار قانونِ حجاب باشد، ولی بی‌خیال اجرایش باشیم. و من فکر می‌کنم نتیجه‌ی هر دو پیشنهاد، هم ناگوار است و هم بی‌هوده! قانون حجاب را حکومت اسلامی بر اساس کدام مجوز بردارد؟! حکومت اسلامی موظف به اجرای حکم خدا است و این که جلوی تجاهر به فسق را بگیرد. اصلا فرق حکومت اسلامی با حکومت غیر اسلامی همین است دیگر! وانگهی؛ جمهوری اسلامی اگر از قانون حجاب دست کشید، هم به سلامت و معنویت فضای عمومی جامعه کبریت کشیده، هم به اعتبار و وجاهتش بین دوست و دشمن! اگر چنین خبطی بکند، از یاران و سربازان واقعی‌اش در ایران و جهان ملامت‌ها خواهد شنید و از دشمنانش، تیکه و طعنه تحویل خواهد گرفت. کسی به خاطر این کار، احسنت و آفرین به نظام نمی‌گوید! دوستان ـ حتی خیلی‌هایی که امروز دل خوشی از گشت امنیت ندارند ـ سرخرده می‌شوند و دشمنانش در بوق و کرنا می‌کنند که: ما که می‌گفتیم «جمهوری اسلامی» دروغی بزرگ و شاخ‌دار است که نه جمهوری است نه اسلامی، تحویل بگیرید! مقدس‌نماهای احمقی که به اسم دین و اهل بیت(ع) مخالف این نظام بوده‌اند و اتفاقا میلیارد میلیارد خرج رسانه‌هایش می‌شوند هم زبانشان درازتر خواهد شد. فرداروزی هر وقت خواستی از یک اقدامِ نظام دفاع کنی که مطابق با شرع است و قرآن تأییدش می‌کند، درجا قانون حجاب اختیاری را بر سرت می‌کوبند! آن یکی پیشنهاد که متعادل‌تر است طرف‌دارهای بیشتری دارد. حرف حسابشان این است که «بی‌خیالِ این گشت شوید لطفا و کاری به دختر مردم نداشته باشید، تا این‌قدر با نظام کار نداشته باشند.» خب کمی فکر کنیم. اگر گشت امنیت دیگر به بی‌حجابی گیر ندهد، برهنگی را چه کند؟! برای هر سطحی از برهنگی که خط قرمز قائل بشویم و بگوییم: «این جوری‌اش دیگر ممنوع است» سرِ همان سطح، دشمنی که با راه‌برد حجاب قصد سرنگونی نظام را دارد، می‌تواند جر و بحث و دعوا و اصطکاک ایجاد کند و داستان مهسا امینی را تکرار کند. خط قرمزهایت را که به عقب بکشانی، او هم سطح دعوا را جلو می‌برد. آن وقت بعد از چند سال بمباران رسانه‌ای، فیلم برخورد پلیس با دختری برهنه بر لب ساحل می‌تواند جرقه‌ی اعتراض و ناآرامی و اغتشاش باشد. یعنی همین هزینه‌ای که امروز می‌دهیم، آن روز سر مطالبه‌ی ساختگی و تلقینی حق برهنگی خواهیم داد. با این تفاوت که مقاومت آن روزِ ما چندان ثمر و افتخاری نخواهد داشت و مثل دومینویی به سرعت خواهد شکست. امروز حاکمیت بر سر حفظ پوشش و عفاف زنان و دخترانش، در سنگر اول با دشمن می‌جنگد، اما آن روز که به فضل الهی نخواهد آمد، سر حفظ حداقل‌ها باید بجنگد و فحش و ناسزا بنشود. خب اگر قرار بر جنگیدن و هزینه دادن و فحش شنیدن است، پس مثل آدم در همان سنگر اول این هزینه‌ها را بدهیم. آن روز که گشت امنیت رسما تعطیل شود و خیابان‌های شهر، نه با هوسِ طبیعی دختران سرزمین ما، که با پول سعودی و رسانه‌های یهودی به سرعت برهنه شود، حتی زنان شل‌حجاب یا بی‌حجاب این سرزمین، از دیدن زنی بی‌حیا و برهنه و شاید اجیر، که روبروی همسرشان در خیابان رژه می‌رود آه از اعماق دل خواهند کشید، که این‌جوری‌اش را دیگر نمی‌خواستیم. این که الآن این جور نیست به لطف همین گشت نمادین و کم‌حضورِ امنیت است. حق و انصاف این است که در میان بارها تقدیر و تشکر از نیروهای گشت امنیت، گاهی نصحیت و انتقادی تقدیمشان کنیم که کارشان متین‌تر و کم‌نقص‌تر شود. این مجاهدانِ مظلوم و غریبِ جبهه‌ی پیچیده و غبارآلود حجاب، کم از دشمن طعنه و کنایه نشنیده‌اند. ما چه می‌گوییم این وسط؟! به کانالم خوش آمدید👇 @sayedmeqdam
🔻بار ما بر دوش دشمن ✍ سید مقدام حیدری: کار خدا را می‌بینی؟ هر از گاهی چیزی می‌شود که آدم فکر می‌کند گند خورده به زندگی‌اش! ولی بعدش می‌بیند هم‌چین هم بد نشد. و بعدترش می‌فهمد خیلی هم خوب شد. در وقت بدی یک‌باره بدحال می‌شود و برنامه‌هایش به هم می‌ریزد. بعد که چکاپ می‌دهد، تازه شستش خبردار می‌شود که این بدحالی وسیله بود برای چکاپ دادن و خبردار شدن از بیماری فوری‌فوتی دیگری، که اگر دیرتر فهمیده بود، کارش تمام بود. یک‌باره میانه‌اش با مدیر اداره‌اش به هم می‌خورد و کم‌کم می‌فهمد دیگر آنجا، جایش نیست. می‌زند بیرون و بی‌کار می‌شود. نگو شغل بهتری در انتظارش بود که تا شغل اول را از دست نمی‌داد، آن دیگری را پیدا نمی‌کرد. بین زن و شوهر دعوای اساسی پیش می‌آید، که مجبور می‌شوند سنگ‌های هم را وا بکنند و همین باعث آشتیِ عمیق و رابطه‌ی بهتر می‌شود. طرف ورشکسته می‌شود، آن وقت مجبور می‌شود کلی مطالعه کند و چیز یادبگیرد و فحص و تحقیق کند و در نتیجه کاروبارش را از نو، و این بار خیلی اساسی‌تر از چیزی که از اول می‌خواست، راه می‌اندازد و می‌ترکاند. بچه استعداد درس خواندن ندارد و هر چه پدر و مادر خرجِ درسش می‌کنند بی‌هوده از آب درمی‌آید. آخر اخراج می‌شود و همین باعث می‌شود یک اوستاکار فنی کاربلدی شود که کم‌تر دکتر و مهندسی درآمدش را داشته باشد. ادیسون اگر از مدرسه‌اش اخراج نمی‌شد، فوقش کارمند می‌شد؛ نه مخترع برق. یوسفِ نبی(ع) اگر هجران نمی‌کشید، عزیز مصر نمی‌شد. رسول ترک اگر آن شب از هیئت دک نشده بود و دندان روی جگر نمی‌گذاشت، رسول ترک نمی‌شد. سید علی خامنه‌ای اگر پدرش نابینا نمی‌شد و با همه‌ی تعلقی که به قم داشت، به مشهد برنمی‌گشت تا عصای دست پدر باشد، مقام معظم رهبری نمی‌شد. مراحل تربیت حضرت موسی(ع) را ببین؛ از لحظه‌ی تولدش، با چالش و تعقیب و گریز شروع شد تا آن آخر. انگار بدون آن سختی‌ها و دربه‌دری‌ها و آوارگی‌ها، نمی‌توانست پیامبر شود. حتا درست قبل از لحظه‌ی باشکوه بعثتش باید با خانواده راه را گم می‌کرد و دربه‌در می‌شد. به صورت کلان هم که ببینی همین است. سکوی پرشِ جامعه، چالش‌ها است؛ خواه در عرصه‌ی علم و بهداشت و فن‌آوری و صنعت و امنیت باشد، خواه در بصیرت و هدایت و تعالی. یا بهتر بگویم گاهی مسیر رسیدن به اهداف، غیر مستقیم است. هدفی را که جامعه دنبال می‌کند، به خودی خودش که باشد حالاحالاها نمی‌رسد. اما کافی است دشمن همان هدف را ناجوان‌مردانه و وحشیانه بزند؛ درجا پادزهری در جامعه تولید می‌شود که به سرعت به همان هدفی که سال‌ها بل‌که قرن‌ها دنبالش بودند، می‌رسانَدشان. قانون پیچیده‌ای است که بازی را همیشه سه - هیچ به نفع جبهه‌ی حق تمام می‌کند. به صنعت‌های کشورمان نگاه کن؛ در همان‌هایی که دشمن بیشتر حرص و جوش خورده که نابودشان کند پیشرفته‌تریم. امنیت‌مان تقریبا از همه‌ی دنیا به‌تر است، شاید چون به امنیتِ هیچ کشوری به اندازه‌ی ایران حمله نشد. سطح مقبولیت مردمی حکومت ایران هم واقعا بالا است. البته که اعتراض‌ها را حاشا نمی‌کنم، ولی با وجود همین اعتراض‌ها باز سطح مقبولیت بالاست. این هم لابد به خاطر این است که برای هیچ کشوری دشمن، هم‌چین آشی برای شکاف بین مردم و حاکمیت نپخته است. این بار هم حدس می‌زنم هم امنیت و آرامش‌مان، و هم اقتدار و محبوبیت پلیس‌مان، و حتا حجاب زنان و دختران‌مان چند پله به‌تر شود. تا یک جایی هر گلی به سرمان زدیم، زدیم. از آن به بعدش لابد کار دشمن است. زحمات مادر موسی(ع) در حفظ فرزندش مأجور و مشکور، الباقی‌اش با خود فرعون! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۶ به کانال خوش آمدید 👇 eitaa.com/sayedmeqdam
🔻اعتدال امام جامعه! سید مقدام حیدری: زیادی که دل‌رحم و احساسی باشی، اقدامات بجای پلیس را خشونت می‌بینی. زیادی که متین و باکلاس باشی، شاید با بسیج و هیئت و اربعین حال نکنی. اگر در عمرت دعوا نکرده باشی و همه جا با لبخند و سیاست کارت را پیش برده‌ای، آن وقت شاید فکر کنی هر جا به گیر و گوری خوردیم، تنها راه، گفتگو است؛ حتی با آمریکا! اگر اهل رودربایستی باشی، با هیچ قاطعیتی نمی‌توانی کنار بیایی. اگر خوش‌اخلاق و خوش‌مشرب و اهل روابط اجتماعی بالا باشی، ای بسا با هر کافر و منافقی هم نشست و برخاست کنی؛ حتی آنها که مطرودند و باید کسی تحویلشان نگیرد. اگر روی حجاب زیادی حساس بودی، شاید کارت به این بکشد که به جای مرگ بر آمریکا و اسرائیل فریاد بزنی: مرگ بر بی‌حجاب! اگر خیلی مذهبی باشی شاید با دیدن بدحجابان سینما و تلویزیون، جامعه‌ی هنری را ام‌الفساد بپنداری! کلا هر ویژگی خوبی داشته باشی، با کمی بی‌احتیاطی یا از این ور بام میفتی یا از آن ورش. اما رهبر جامعه‌ی دینی را خدا معتدل نگه می‌دارد؛ جدای اعتدال ذاتی که دارد که آن هم لابد از خداست برای عهده‌داری چنین مسئولیتی! رهبر، امام جامعه است و از بالا به جامعه نگاه می‌کند. بهتر از همه می‌فهمد الآن از کی باید دفاع کرد و کی را باید زد! قطعا او از خیلی‌ها بیش‌تر دلش برای مهسا امینی سوخت. ولی رهبر است دیگر؛ احساساتش مدیریت شده است. این نیست که تا دلش برای دختری سوخت، به فحش بکشد سرتاپای نیروی انتظامی را؛ مثل بعضی‌ها. و این نیست که تا چندتا بازیگر و ورزشکار حرف مفتی زدند، به فحش بکشد همه‌ی جامعه‌ی هنر و ورزش را! و این نیست که تا عده‌ای به خیابان ریختند و علیه نظام شعار دادند، همه را با یک چوب براند و مزدور دشمن و کافر و منافقشان بخواند. این که در بین چند اتفاق ناگوار یا در میان چند ظلم؛ کدام اصلی و کدام فرعی است، این که از میان چند مسئله‌ی حرف و حدیث‌دار، هر کدام چه ضریبی دارد، این که در جنگ و بمباران روایت‌ها و رقابت بین زوایه‌های دید، کدام زاویه‌ی دید بهترین و درست‌ترین نتیجه را به ما می‌دهد، این که از بین این همه حرف و ادعا، راست و دروغ کدام است، همه را امام جامعه بهتر از دیگران تشخیص می‌دهد. از این روست که می‌بینی به صورت اعجاب‌برانگیزی منصفانه و دقیق سخن می‌گوید. این میزان از بصیرت و دقت و عدل و انصاف را فقط حضرت آقا دارد که رهبر جامعه است. یا بهتر بگویم این میزان از عدل و انصاف را خدا فقط به نائب امام زمان(عج) می‌دهد که وظیفه‌ی رهبری امت را بر عهده دارد. الباقی به اندازه‌ای که پای سخنان آقا، بصیرت و دقت و عدل و انصاف آموخته‌اند بهره‌ای دارند. اصل منبعش نزد آقاست! خواص اگر زیادی اعتماد به نفس داشته باشند و بدون شاگردی در مکتب خامنه‌ای بخواهند اظهار نظر کنند، یکی در میان تقّ سستی نظر و موضعشان درمی‌آید. باز هر جور صلاح است! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۷ به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
✍ سید مقدام حیدری: هر جا که اسلام آزادی ما را محدود کرد، برای این بود که بی‌قیدی در این مورد، باعث گرفتاری و دردسر می‌شود. نپذیرفتن این محدودیت‌ها زندگی فردی و جمعی ما را شیرین نمی‌کند؛ بدتر از جایی که فکر نمی‌کنیم، خواهیم خورد. 1401/7/17 به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
✍ سید مقدام حیدری: ما انسان‌ها مطلبی را که دوست داشته باشیم، هر چند بی‌سند و مدرک باشد می‌پذیریم. و چیزی را که دوست نداشته باشیم، هزاری هم که مدرک و سند داشته باشد، فوقش به زور می‌پذیریم. تقریبا چاره‌ای نیست؛ باید دل را تنظیم کرد. کسی که دلش با بدان عالم صاف باشد و با خوبان عالم ناصاف، هر چه تحقیق و تفحص کند باز آخر به نتیجه‌ی غلط می‌رسد. انسان است دیگر؛ از دل خود که نمی‌تواند بگذرد. 1401/7/17 به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻کمی از قواعد آزادی! ✍ سید مقدام حیدری: از آزادی مهم‌تر قدرت است. حالا گیرم دست آدم را نبسته باشند، چه فایده اگر دستش فلج باشد؟ گیرم چشمش را نبسته باشند، چه فایده اگر کور باشد؟ گیرم دهانش را نبسته باشند، چه فایده اگر لال باشد؟ گیرم آدم آزاد باشد هر چه دلش خواست بخرد، اگر قدرت خرید نداشته باشد چه؟ آدمِ ضعیف، آزادی‌اش را نفله می‌کند. وقت و عمر کافی خدا به او می‌دهد به اضافه‌ی آزادی که هر جوری خواست از وقتش استفاده کند. ولی چه فایده؟ ضعیف است. نمی‌تواند درست برنامه‌ریزی کند. قدرت تمرکز ندارد. در نتیجه هیچ چیزی نمی‌شود. آدم ضعیف و بی‌اراده را به کتاب‌خانه ببر و آزادش بگذار هر کتابی را که خواست، و هر چه دلش خواست بخواند. فوقش یکی ـ دو صفحه می‌خواند و بعدش هیچ. این آزادی به چه کارش آمد؟ هیچ! آزادی که کفایت نمی‌کند؛ باید قدرت و اراده هم کنارش باشد. ارث کلان به طرف می‌رسد و حالا آزاد است با این سرمایه هر پروژه‌ای را که خواست راه بیندازد. ولی دقیقا چه کار کند وقتی قدرت کسب ثروت ندارد؛ وقتی مهارتش را ندارد؛ وقتی مدیریت اقتصادی بلد نیست؛ وقتی جگر ریسک کردن ندارد؟! او با این سرمایه و آزادیِ استفاده از آن چه می‌کند؟ نابودش می‌کند! برای جامعه هم قدرت، مهم‌تر از آزادی است. جامعه‌ی مقتدر، خودش مرزهای محدودیت‌هایش را جابه‌جا می‌کند. یعنی هر چه قوی‌تر شود، آزادانه‌تر فعالیت خواهد کرد. یک ملت قوی هر چیزی را که خواست می‌تواند بگوید. هر چه نیاز داشت می‌تواند بسازد. با هر کشوری که مصلحت دید می‌تواند رابطه برقرار کند. و با هر کشوری که تشخیص داد، می‌تواند قطع رابطه کند. اگر ملتی مقتدر بود، می‌تواند سیاست‌های کشورش را خودش مقرر کند. می‌تواند علیه ظلم فریاد بکشد، هر چند این ظلم را یک ابرقدرت جهانی مرتکب شده باشد. می‌تواند زیر بار یک عرف یا هنجار بین‌المللی نرود و بر اساس ارزش‌ها و منافع خودش رفتار کند؛ چون زورش را دارد. چنین ملتی نمی‌ترسد و از آزادانه رفتار کردن و آزادانه موضع گرفتن و آزادانه زندگی کردن لذت می‌برد، و همه‌ی اینها از لطف قدرتی است که دارد. در مقابل اگر ملتی ضعیف باشد، حتی اختیار ثروت‌ها و منابع خود را ندارد؛ دیگر اختیارات و آزادی‌ها پیش‌کش. امّا رابطه‌ی بین قدرت و آزادی از این قرار است که برای کسب قدرت، اتفاقا باید از خیر آزادی‌های دم دستی و سطح پایین گذشت. انسان هر چه بی‌قیدتر، ولنگ‌وبازتر، رهاتر و ول‌تر باشد، رفته‌رفته ضعیف‌تر می‌شود. بچه‌ای که در دوران مدرسه، آزاد و بی‌قید باشد، در بزرگ‌سالی حسرت قدرت علمی و اقتصادی و اجتماعی دیگران را خواهد خورد. بی‌قیدی در خورد و خوراک، تن آدمی را ضعیف می‌کند. تن که ضعیف شد نایی برای حرکت و فعالیت نمی‌ماند. دیگر چندان هم فرقی نمی‌کند انسان خودش نتواند راه برود یا با غل و زنجیر دست و پایش را بسته باشند. هر دو، محرومیت از آزادی است. آزادی‌هایی که اسلام با احکام واجب و حرامش محدود می‌کند، همه از جنس آزادی‌های دم دستی و سطح پایین است که اگر انسان در مرحله‌ی همین آزادی‌ها گیر کرد، دیگر به آزادی‌های سطح بالاتر و لذت‌بخش‌تر که پیش‌نیازشان قدرت است نمی‌رسد. حجاب محدودیت است قبول! ولی محدودیتی که برای قدرت فرد و جامعه، و آزادی‌های جوشیده از این قدرت، لازم است. خانواده در جامعه‌ی باحجاب، مستحکم‌تر است. درس خواندن در یک فضای باحجاب آسان‌تر است. تمرکز ذهن و هم‌چنین ابتکار و نوآوری در فضای کاری باحجاب راحت‌تر است. قطعا چنین جامعه‌ای که در فضای پوشیده نفس می‌کشد، کارهایی می‌تواند بکند که دیگران نمی‌توانند. معلوم است که همه‌ی پیشرفت‌ها و قدرت‌ها بسته به حجاب نیست و هر مشکل و ضعفی که داریم، از بدحجابی و بی‌حجابی نیست. ولی به حکم عقل و تجربه و دین باید فهمید که آزادی بی‌حجابی از آن آزادی‌های نابجا و مضری است که قطعا از قدرت جامعه می‌کاهد. آدم‌های موفق برای رشدشان با خورد و خواب و استراحت و تفریح و خیلی چیزهای دیگر، آزادانه برخورد نمی‌کنند. ذهن یک آدمِ دنبال رشد، کاملا با محدودیت و سلب آزادی‌های سطح پایین سازگار است. یک جامعه‌ی دنبال رشد و پیشرفت هم چنین ذهنیتی دارد. می‌بینیم کشورها و ملت‌ها را که در مسیر رشد و پیشرفت، چه محدودیت‌های سخت‌گیرانه‌ای را تحمل می‌کنند تا بلکه حظی از توسعه و پیشرفت ببرند. قطعا پذیرش محدودیت‌هایی که اسلام پیشنهاد داده، کارسازتر است؛ بلکه در مسیر پیشرفت، نقش میان‌بر دارد. دشمن خوب می‌داند که آزادی‌های دم‌ دستی و هوس‌آلود، چه می‌کند با قدرت و اراده‌ی ملت. وگرنه اگر واقعا برای آزادی ما دلشان سوخته، بگذارند هر چه می‌خواهیم غنی‌سازی هسته‌ای بکنیم و هر چه دلمان خواست موشک بسازیم. اگر راست می‌گویند آزادمان بگذارند با کل جهان مبادلات تجاری داشته باشیم. آنها از ایران قوی می‌ترسند! منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴.۱/۷/۱۸ به کانال خوش آمدید👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻جای سلبریتی‌ها خالی! ✍ سید مقدام حیدری: در سیره‌ی پیامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) زیاد می‌بینیم که به بزرگان و اشراف و سران قبائل احترام می‌گذاشتند و به قول ما دمشان را می‌دیدند؛ هر چند آن آدم، آدمشان نبود. این حکم عقل و ادب و سیاست با هم است. حتی اگر پشیزی احترام برای طرف قائل نباشند، به حکم عقل، و به پاس جاه و آبرو و حوزه‌ی تأثیری که داشت، به او بی‌اعتنایی نمی‌کردند. اگر کم‌محلی می‌کردند، بی‌خود و بی‌جهت، دشمن درست کرده‌اند برای خودشان. خب چه کاری است؟ نظام این سبک مدیریت اسلامی را کمی تا قسمتی با سیاسیون قدیمی و برخی چهره‌های علمی و دینی که الآن دیگر، چندان هم‌فکر نیستند اعمال می‌کند. اما به سلبریتی‌ها که پدیده‌ی نوظهوری در عصر دیجیتال و دنیای شبکه‌های اجتماعی هستند، گویا نظام فقط حال داده و تقریبا چندان کاری به کارشان نداشته است. خب این خوب نیست. نقش سلبریتی‌ها چه بخواهیم چه نخواهیم جدی است، پس باید جدی گرفت‌شان! تحویل گرفتن یک سلبریتی، شرط احترام به میلیون‌ها جوان و نوجوانی است که او را دوستش می‌دارند و از او تأثیر می‌پذیرند. گاهی بعضی از این سلبریتی‌ها حرف‌هایی می‌زنند که آدم دهنش وا می‌ماند که مگر این حد از بی‌اطلاعی هم وجود دارد! اصلا گاهی جدی سؤال پیش می‌آید که این‌ها مگر کجا زندگی می‌کنند! همین است که هست و نمی‌شود فقط آنها را ملامت کرد. باید بپذیریم که این نیست که همه‌ی این بی‌اطلاعی و در نتیجه هم‌دل نبودن‌شان با نظام و انقلاب، تقصیر خودشان باشد؛ شاید خود نظام هم می‌توانست کارهایی بکند و نکرد. باورم این است که آزادیِ کار دادن به سلبریتی‌ها و بستن قرارادادهای میلیاردی با آنها کافی نیست؛ در کنار این باید نمک‌گیرشان کرد. توضیح می‌دهم چه جوری. مثلا روز راه‌پیمایی 22 بهمن که می‌شود، می‌طلبد که مسئولین با نامه‌ای رسمی از چند سلبریتی شاخص دعوت کنند و برای امنیت و آمد و شدشان هم برنامه‌ریزی کنند. کلا جایگاه خاص سلبریتی‌ها در مراسم رحلت حضرت امام(ره)، روضه‌ها و مراسم بیت، سخنرانی‌ها و مراسم رسمی مثل نماز جمعه، بلکه برخی از مراسم خصوصی حرم امام رضا(ع) و خیلی جاهای دیگر خالی است. خب چرا؟ آیا همه جا دعوت می‌شوند و نمی‌آیند؟ فکر نمی‌کنم. ادامه‌ در پست بعدی 👇👇 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
ادامه‌ی پست قبلی 👇👇 از آن مهم‌تر، هر جا انقلاب ما شاه‌کاری می‌کند، هر جا خدمت عظیمی ارئه می‌دهد، هر جا دانشمندان ما قله‌ای از قله‌های علم را فتح می‌کنند، هر جا قوای مسلح ما رزمایش، بلکه حتی عملیات باشکوهی را انجام می‌دهند، هر جا میدانی از میدان‌های فداکاری و ایثار و شجاعت و حماسه‌آفرینی جوانان انقلابی این مرز و بوم است، سلبریتی‌ها را هم باید دعوت کرد، تا از نزدیک حاضر و شاهد باشند و طعم انقلاب را بچشند. آن لحظه‌ای که سپاه یا ارتش، موشک نقطه‌زن جدیدی را آزمایش می‌کند، در همان لحظه و در همان جا در کنار مرآتی، خبرنگار صدا و سیما، چند سلبریتی کشور ما هم باید باشند. آسمان که به زمین نمی‌افتد! چه عیبی دارد هم مسائل امنیتی را رعایت کرد، هم یکی دوتا سلبریتی را چند هفته با مراحل نهائی پروژه‌ی ساخت مثلا یک ماهواره همراه کرد، تا وقتی با موفقیت به آسمان شلیک می‌شود، بچه‌ی من در کنار فریاد «الله اکبر» مرآتی، اشک خوش‌حالی سلبریتی محبوبش را هم ببیند؟! سلبریتی مملکت کم از خبرنگار ندارد که؛ باید این دستاوردها و حماسه‌ها را از نزدیک ببینند نه از بولتن‌های خبری روزنامه و تلویزیون؛ تازه اگر ببینند. نظام که میلیارد میلیارد خرج این سلبریتی‌ها می‌کند؛ این هم روش! اتفاقا این یکی جای دوری نمی‌رود. می‌طبد نظام سلبریتی‌هایش را به تور انقلاب‌گردی ببرد. یکی راهیان نور است، یکی هم اربعین. هزارتا تور دیگر هم می‌شود تعریف کرد. سلبریتی‌ها فرزند همین آب و خاکند و آدم خوب و باشرف و ایران‌دوست و مردم‌دوست، در میانشان کم نیست؛ ولی باید دستششان را گرفت. به پاسِ شهرت و محبوبیت‌شان باید توان دفاعی، صنعتی، پزشکی و امنیتی نظام را و خیلی چیزهای دیگر را از نزدیک ببینند و لمس کنند. نباید گذاشت نظام را فقط از زاویه‌ی بروکراسی‌های اداری‌اش ببییند. سلبریتی‌ها را به سوریه ببرید تا از نزدیک ببینند همدانی‌ها و سلیمانی‌ها آنجا چه کردند و چرا باید ایران دخالت می‌کرد. باید از نزدیک دعوت بشوند و بشنوند مسئولین برای اتمام فلان پروژه چقدر زحمت کشیدند. باید از نزدیک بشنوند مسئولین برای شکستن فلان تحریم، چه کردند. هر جا نیروهای انقلابی دارند کار مهمی انجام می‌دهند ـ به جز محرمانه‌ها و فوق سری‌ها ـ در مرزها، در ناوهای خلیج فارس، در وسط آب‌های آزاد دنیا، در میان گروه‌های جهادی بسیجی، به همراه نیروهای اکتشاف مواد مخدر، در وسط عملیات آزاد کردن یک گروگان یا کشف مواد مخدر، کلا هر جا که انقلاب حضور دارد و دارد با قدرت کار می‌کند، جای یک تیم مستندساز هنری کاربلد با یکی دوتا سلبریتی مشهور و محبوب، آنجا خالی است. نگذارید سلبریتی در خانه‌اش بنشیند پای گوش‌اش. او باید یک پایش در ناوهای خلیج فارس باشد و یک پایش در بیت. باور کنید بسیاری از سلبریتی‌ها پایه‌اند. هر چه هم نظام، خرج این پروژه‌ها و مستندها بکند، نوش جان سلبریتی‌ها باشد. ما هم راضی هستیم. منتشر شده در روزنامه‌ی رسالت ۱۴۰۱/۷/۱۹ 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
وقتی یه عمر شهادت‌طلبی رو خشونت می‌دونستن و قهرمان‌های شهید ملت رو مسخره می‌کردن و به عزاداری امام حسین(ع) که الهام‌بخش شجاعت و شهادته گیر می‌دادند. باید فکر الآن رو می‌کردن که دربه‌در دنبال شهید می‌گردن ولی نیست😂 دیگه با زنده‌ها چی‌کار دارید آخه؟🤦🏻‍♂ 👇 http://eitaa.com/sayedmeqdam
اول خبر کشته شدن رو می‌ندازن جلو، بعد میفتن دنبال پیدا کردن اسم و تصویر و حقیقت ماجرا. یارو چو انداخته بود فلان جا آش میدن، بعد خودش هم باورش شد.😂 http://eitaa.com/sayedmeqdam
تو یه گروهی نوشتن👇 چرا کُشتی؟ ناراحتی قلبی داشت. +چرا کُشتی؟ خودکشی کرد. +چرا کُشتی؟ ضدانقلاب شلیک کرد بهش +چرا کُشتی؟ دچار خفگی ناشی از دود شد. +چرا کُشتی؟ سگ گازش گرفته بود. +چرا کُشتی؟ سکته کرد. +چرا تجاوز کردی؟ بزن روی دور تند، تجاوز نیست. جمهوری اسلامی وقیح‌ترین و بزدل‌ترین حکومت تاریخ است. جواب دادم👇 سکته کرد؟ فعلا بگید با ضرب و جرح کشتنش. +عه خودکشی کرده؟ فعلا بگید جزء معترضین بوده و گرفتن کشتنش. +عه مادرش تکذیب کرد؟ فعلا بگید این مادرش نیست +تو اردبیل یه دختر فوت کرده؟ آخ جون سوژه؛ فعلا بگید تو مدرسه پنجشنبه اینقدر زدنش تا مرد. +پنجشنبه تعطیله؟ خب بگید تو اردبیل هیچوم تعطیل نیست. +آتش‌سوزی شد؟ فعلا بگید ۴۰ کشته و ده‌ها زخمی + کشته‌ها خیلی کمتر از این حرفا بودن؟ گوه خوردن نمردند، عجب جون‌سختی‌ان پوفیوزا براندازان جمهوری اسلامی بدشانس‌ترین اپوزسیون تاریخ‌اند.😄 http://eitaa.com/sayedmeqdam
تو یه گروهی یکی گفت👇 شما یک روز امان بدهید بگویید ملت را نمی‌کشید و البته پای قولتان هم بیایستید ☺️ یک روز راهپیمایی مردم با علاقمندان به حاکمیت را مقایسه کنید . بعد هرچی گفتید قبول. گفتم👇 راهپیمایی سلبی کنید خب، با راه‌پیمایی سلبی که کسی کاریتون نداره. بگید مردم راه‌پیمایی ۲۲ بهمن و قدس نیان. بگید مردم انتخابات شرکت نکنن. به مردم می‌گفتید تشییع حاج قاسم نیان. به مردم می‌گفتید نه دی نیان. راه‌پیمایی سلبی که هزینه نداره. داره؟ این دیگه مشکلش چیه نمی‌کنید؟ http://eitaa.com/sayedmeqdam
تو یه گروهی یکی این متنُ فرستاد👇 . فکر کن دکتر بهت میگه این توده خطرناک رو باید از بدنت خارج کنیم، تو برگردی بگی خوب جاش چی میزاری؟! جواب دادم 👇 فکر کن یه کانکس تو بیابون داشته باشی. اون وقت تو بدون این که پول و نقشه و امکانات ساخت خونه داشته باشی، به هوای ساخت خونه بزنی کانکس رو خراب کنی! http://eitaa.com/sayedmeqdam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سید مقدام حیدری: این که می‌بینید جریان اپوزیسیون دارن هم‌دیگه رو لت و پار می‌کنن، فقط مربوط به دوران انقلابه. اگه حکومت بیاد دستشون، آن‌چونان آرامش و صلح و صفایی بین همه برقرار بشه که نگو و نپرس! یک حکومتی میاد که همه رو راضی می‌کنه و نه جایی قتل میشه نه جایی دزدی میشه نه آتش‌سوزی میشه نه هیچی!😉 http://eitaa.com/sayedmeqdam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍ سید مقدام حیدری: ما وارد دوران جدیدی شده‌ایم؛ در این دوران، بر خلاف گذشته، انقلابیونِ به‌پا‌خاسته کم‌تعداد و پرپرچم و خوددرگیر نمود پیدا می‌کنند، ولی آن‌گاه که حکومت تشکیل می‌دهند، پرتعداد، متحد و منسجم می‌شوند. به این‌ها باید اعتماد کرد. نباید شلختگی دوران انقلابشان را دید، در عوض حکومت را خوب اداره خواهند کرد.😉 http://eitaa.com/sayedmeqdam