هر یک دانه استوری و پستی که در راستای همراهی با فتنهی جریان «زن زندگی آزادی» منتشر میکنیم، سوخت و آتش و گلوله میشود و توان دشمن را برای سوزاندن کشور بیشتر میکند. گناه کمی نیست!
@sayedmeqdam
بوق..بوق..بوقبوقبوقبوق ایران!
✍سید مقدام حیدری: تیم ملی را باید تشویق و حمایت کرد، هر چند که بر بازی بازیکنانش در دو زمین فوتبال و سیاست خورده گرفته باشیم. اتفاقا بدک فرصتی برای بچههای انقلابی نیست که نشان دهند هر جا نمایندهی ایران کارزاری دارد، پشت او میایستند و حمایتش میکنند، هر چند آن نماینده آداب و رسوم نمایندگی را خوب بجا نیاورد. فعلا همین تیمی که داریم و میبینی، صرفا به خاطر پرچم و نام ایرانش، به اندازهی کافی خار چشم ضد انقلاب شده و به کمتر از حذف و نابودیاش راضی نبوده و نیستند. پس میتوان سرود نخواندنشان را ندید گرفت و این چند روز را با همهی توان پشتشان درآمد.
تا چند وقت پیش حتی رضا پهلوی هم از تیم ملی حمایت میکرد و اگر میبرد، پیام تشکری از خود در میکرد، با این که نه پرچم تیم ملی را قبول داشت، نه سرود ملی را. با این حال بیخیال این اختلافات سیاسی میشد تا ملیگرایی و وطندوستیاش را نشان دهد. حال که دشمن دیگر چندان اعصابی برایش نمانده که رواداری کند و ظاهری حفظ کند، بچههای انقلابی فرصت را غنیمت بشمارند و در حمایت تمامقد از تیم ملی میدانداری کنند. تا معلوم شود کدام جریان، پای منافع ملی پایبندتر است و سر منافع ملی پشت هر که لازم شد میایستد، حتی اگر از او دلخور باشد.
اگر سازندهی خوشذوقی تحویل بگیرد این ایده را، پیشنهاد میدهم تا یکی دو روز دیگر، کلیپی صددرصد حمایتی از تیم ملی، با محوریت سرود ملی بسازد. ترکیبی باشد از تصویر بازیکنان گذشتهی تیم ملی در هنگام خواندن سرود ملی، و جمله جمله خواندن سرود ملی به صورت تصویرهای تکهتکه توسط اقشار مختلف مردم ایران، مرد و زن، کودک و بزرگ، پیر و جوان و باحجاب و بدحجاب! و آن را با احترام و تشویق و دعای خیر، تقدیم تیم ملی فوتبالمان کند. این کارها بهتر از لیچار بار کردن و بیغیرت خواندنشان جواب میدهد. در خود اعضای تیم ملی اثر نکند، در جامعه اثر خوب میگذارد.
کانال سید مقدام حیدری👇
@sayedmeqdam
✍سید مقدام حیدری:لابد هر نَفَس امیرالمؤمنین(ع) از عبادت جن و انس بیشتر میارزید. ولی رسول خدا(ص) ضربت علی(ع) را در جنگ خندق گفت که چنین است. شاید به این خاطر که همهی احزاب و قوا علیه اسلام جمع شده بودند. امروز هم همهی جبهههای کفر و نفاق بر سر نظام ما ریختند. بعید نیست که دفاع از انقلاب در این روزها از همهی کارهای خوب دیگرمان باارزشتر باشد.
@sayedmeqdam
✍سید مقدام حیدری: قیمتها که بالا برود معلوم نیست چه اتفاقی برای هر کدام از ما بیفتد. شاید روزی ما کم شود شاید بیشتر شود و شاید تغییری نکند. یعنی تصمیم خدا برای اندازهگیری روزی ما لزوما تابع تورم در جامعه نیست. چه این که موجودی حسابمان چندان شاخص دقیقی برای محاسبهی رزق روزهای آینده نیست.
@sayedmeqdam
✍سید مقدام حیدری: جنسِ بیحجابیِ این روزها از کثیفترین کارها است. بیحجابی در این روزها، همصدایی و همراهی با جلادترین، وحشیترین و سفاکترین رژیمها و گروهکهای تروریستی است. برای همین است که بیش از نود درصد خانمهای شلحجاب، این روزها روسری را برنمیدارند.
@sayedmeqdam
✍️سید مقدام حیدری: حامیها، بوقچیها و مادرخرجهای این به اصطلاح جنبش «زن زندگی آزادی»، کسانیاند که در این منطقه هر کجا کاری کردند، جز سلب آزادی، کشتار کلان مردم، تجاوز به زنان و ویرانی نبود. همراهی با این صحنهگردانان کثیف، یعنی تلاش برای همسرنوشت شدن با افغانستان، عراق، سوریه و یمن!
@sayedmeqdam
🔻بر طبل شادانه بکوب!
✍سید مقدام حیدری: باید یاد بگیرم سرود شادی بخوانم، اگر چه استخوان در گلو داشته باشم. و رعدآسا فریاد خوشبختی سر دهم، اگر چه با برقِ اشک چشمانم همراهش کنم. «آیا من خوشبختم یا نه؟» سؤال غلطی است. در پی هر غمی باید بپرسم: این بار چرا و چگونه خوشبختم؟ و چرا باید حالم خوب باشد؟ و اگر حالم خوب نیست، از چه غافل شدم و کدام واقعیتِ حالخوبکن را فراموش کردهام. نکند یادم رفته شاهنامه آخرش قشنگ است! و یوسف گمگشته عاقبت به کنعان برمیگردد! و شب هجرانکشیدههای یوسف، چه یعقوب باشند و چه زلیخا، سحر میشود! و آتشِ ابراهیم، گلستان میشود و اسماعیلِ گلو خراشیده، سالم و قبراق به آغوش پدر پیرش برمیگردد.
نه، اینها افسانه نیست؛ الگوی داستان زندگی من است لابد. لابد خدا با من هم همین جور تا میکند. لابد آخرش به خوبی و خوشی تمام میشود. لابد موسای من هم به آغوش مادرش برمیگردد. لابد اسماعیل من هم از تشنگی نخواهد مرد و چشمههای امید از زیر پایش خواهد جوشید.
پس بر طبل شادانه بکوب که ابر هر چه سیاه و قطور باشد، آخرش باید کنار برود و عرصه را برای آفتاب خالی کند.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻انصافتان را خوش!
✍️ سید مقدام حیدری: چندان عدل و انصافی نمیبینم در جماعت مثلا انقلابیای که عدل این روزها که نظام مقدس اسلامی ما از عالم و آدم دارد میخورد، خودشان هم فاز منتقد گرفته و گاهی محکمتر و گاهی کاریتر و غالبا دردآورتر به جان نظام افتادند. یکی به جان صدا و سیما افتاده، یکی به جان پلیس، یکی به جان فلان امام جمعه، یکی به جان سپاه و بسیج و همین طور هلمّ جرّا! که چه؟ که حضرات فاز حرّیت و آزادگی گرفتند و هوس کردند رژهی صراحت و عدم مصلحت بروند. و خدا را چه دیدی شاید لایک آن وریها دلچسبتر باشد. چه میدانم! و جالب است که هر چه انتقاد و گاهی فحش بار نظام کردند، همه را هم به نام دلسوزی برای نظام فاکتور میکنند!
باشد؛ شما راست میگویی. من هم موافقم که نظام، جای کار دارد؛ بر منکرش هم لعنت! قبول که صداوسیما گیر و گور دارد. سلمنا، که فلان امام جمعه نباید آن جور حرف میزد. اصلا هر چه شما میگویی! ولی انصافتان را خوش که در اوج مظلومیت نظام که فعلا نیاز به تیمار و حمایت و دفاع دارد، فقط انتقادتان میآید! مرحبا به وجدانتان که مدار قلم تند و تیزتان این روزها فقط بر مدار نظام میچرخد و آن ور را بیخیال شدهاید! مثل این که در سالهای دفاع مقدس و اوج مظلومیت و تنهایی نظام، یکی بردارد فقط انتقاد بنویسد و از این و آن اشکال بگیرد؛ گیرم همه هم درست!
قشنگ معلوم است که بعضیها دیگر چشم دیدن زیبایی نظام را ندارند؛ بلکه اوج پستی و رذالت تیم دشمنِ آمریکایی سعودی انگلیسی داعشی مجاهدی را هم نمیبینند؛ وگرنه لابهلای انتقادهایشان به نظام، هرازگاهی برای دشمن پست و حقیر و نامرد ایران اسلامی ما هم رجزی میخواندند. یا لااقل به همین نحوی که برای خودیها مو را از ماست میکشند، دشمنان را رسوا میکردند. انگار زیادی که به این نظام گیر بدهی، خدا قهرش میگیرد و خیلی از توفیقها را از آدم میگیرد. حاجی گفت جمهوری اسلامی را حرم بدانید؛ والله اگر کسی حرم رفت و زیادی به خدامش گیر داد، نه عجب که خود صاحب حرم ادبش کند؛ گیرم همهی گیرهایش وجهی داشته باشد. بالأخره صحبت کردن از حرم آدابی دارد. بعضی از انقلابیهای شناسنامهای چنان شورش را درآوردند که باید زیر پستشان یادآور شد: ولی جمهوری اسلامی خوبیهایی هم دارد!
https://eitaa.com/sayedmeqdam
تهیهی سوخت حقیقی با ماست
✍سید مقدام حیدری: حضرت آقا در نماز جمعهی اخیرشان بعد از شهادت حاج قاسم فرمودند: «این فریاد انتقامی که از مردم شنیده شد در سرتاسر کشور، در واقع این فریاد انتقام، سوخت حقیقی موشکهایی بود که پایگاه آمریکایی را زیر و رو کرد.» شاید «سوخت حقیقی» یعنی آن چیزی است که شلیک انتقام، فعلا متوقف بر آن است. و شاید یعنی این که سرداران ارتش و سپاه ما تا فریاد تر و تمیز انتقامخواهی ملت، پشتشان را گرم نکند، ماشه را فشار نمیدهند.
انتقام خون حاج قاسم که حد اقلش بیرون انداختن کل نیروهای آمریکایی از منطقه و نابودی اسرائیل است، قطعا از مقدمات ظهور امام زمان(عج) خواهد بود. پس «فریاد انتقامخواهی» از آن کارهای به شدت منتظرانه و زمینهساز است. این یک قلم جنس جدید را به سبد کارهای منتظرانه باید اضافه کرد.
زمینهها و مقدمات ظهور امام زمان(عج) به صورت تدریجی و طبیعی محقق خواهند شد. یعنی هر چه امام زمان(عج) بعد از ظهور میخواهد انجام دهد، باید زمینههایش را یارانش در زمان غیبت فراهم کنند. اگر امام زمان(عج)، خود را با جدش حسین(ع) معرفی خواهد کرد، پس قبل از ظهور باید منتظرانش امام حسین(ع) را به اهل عالم شناسانده باشند. اگر امام زمان(عج) عدالت اجتماعی را محقق خواهد ساخت، پس یارانش باید پویشهای خدمترسانی در حد وسیع راه انداخته باشند. اگر در حکومت امام زمان(ع) کار جهادی گسترده خواهد شد، پس فرهنگ کار جهادی را یارانش در زمان غیبت باید جا انداخته باشند. و اگر امام زمان(عج) منتقم خواهد بود، پس فریاد انتقامخواهی در زمان غیبت باید راه افتاده باشد!
راستی کدام شهید انقلاب را سراغ داریم که اینقدر رهبر انقلاب بر انتقام خونش تأکید کرده باشد؛ آن هم با چند جور عبارت؟! آیا میشود باور کرد که هیچ خبری نیست؟! چرا هیچ شهیدی را سراغ نداریم که هر هفته در لحظهی شهادتش دلها را تکان بدهد و یاد و نامش دوباره بر سر زبانها و پستها و استوریها بیاید؛ جز حاج قاسم؟! لابد یک خبری هست دیگر!
انگار خدا طراحی کرده یک قطعه از جدول ظهور، فریاد انتقامخواهی باشد. و شاید طراحی کرده هر شب جمعه همزمان با لحظهی شهادت حاج قاسم این فریاد تکرار شود، تا یک صبحِ جمعه خودِ منتقم بیاید. بعید نیست چنین طراحی و تقدیری در کار باشد!
اگر درست داریم فکر میکنیم و پربیراه نمیگوییم، پس «فریاد انتقام» نباید مقطعی و گذرا باشد، نباید موجی راه بیفتد و بخوابد؛ باید هر چند آهسته، ولی پیوسته باشد. شبهای جمعه را باید «قرار هفتگی» فریادِ انتقام بدانیم. در آن شب خیلی کارها میشود کرد؛ مثلا:
پستهای «کجایی حاجی که یادت به خیر» جای خود را به پستهای انتقامخواهی بدهند. کارهای خیری و محرومیتزدایی به عنوان «نذر انتقام خون حاج قاسم» انجام بگیرد. شبهای جمعه جوانها تیشرتی با عبارتی انتقامخواهانه بپوشند و در شهر راه بروند. ایستگاههای صلواتی با عنوان «نذر انتقام خون حاج قاسم» فعالیت کنند. در میدانهای شهر، ایستگاههای صلواتی از مردم پذیرایی کنند و پشت ماشینِ علاقهمندان، عبارتی انتقامخواهانه بنویسند. در شبهای جمعه حتی روی حلیم و شلهزردِ نذری هم میتوان با دارچین فریاد انتقام سر داد. مغازهدارها و کاسبها هم میتوانند شبهای جمعه، نذرِ انتقام خون حاج قاسم کمی تخفیف بدهند. هزار جور کار خیر و بذل و انفاق را میتوان با این عنوان انجام داد، تا اجر جهاد و انتظار هم بگیرد. بگذارید عالم و آدم بفهمند خونخواهان حاج قاسم چقدر مهربانند.
یادمان باشد انتقام گرفتن از آمریکا و اسرائیل، فقط بر عهدهی سرداران نظامی کشورمان نیست، تهیهی سوخت حقیقیاش با ماست.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
خدا بلد است منظورش را برساند!
✍ سید مقدام حیدری: هیچ وقت خدا مستقیم با انسان حرف نزد، ولی از اولش خوب بلد بود چگونه منظورش را به انسان برساند. آن که باید بگیرد میگرفت و آن که دوست نداشت بگیرد، خودِ خدا بهانهی انکار و فرار را برایش جور میکرد. خدا الآن هم دارد پیام خود را میرساند و با ما حرف میزند؛ که 40 سال بلکه بیشتر روی حاج قاسم سرمایهگذاری کرد تا از او یک شهید ویژه برای کل جهان اسلام بسازد. شوخی نیست؛ سه سال از شهادت حاجی گذشته و 700 کتاب دربارهاش چاپ شد. نمیشود خدا پشت سر این ماجرا نباشد و منظور نداشته باشد.
این همه شهید، انقلاب داده و میدهد، ولی حضرت آقا فقط از «مکتب سلیمانی» گفت و بس. لابد این شهید، عیار دیگری داشت که آمارهای همهی شهدا را جابهجا کرد. لابد شخصیتش کاملتر بود. لابد تجربهاش بیشتر بود. لابد ابعاد وجودیاش بیشتر و نابتر بود. چه میدانم؛ لابد از همهی شهدا شهیدتر زندگی کرد و شهیدتر شهید شد. و گر نه معنی نداشت سخن از «مکتب سلیمانی» گفتن.
گویا خدا با این همه احساس کار دارد. خدا این همه امکانات، بیخود و بیجهت نمیریزد. شهید سلیمانی و این همه کتاب و خاطره و کلیپ و صدا و تصویر از او و دربارهی او، مهمات جنگ ما با شیاطین جن و انس است. او امکانات معنوی دهههشتادیها و نودیهاست. در برابر این همه جذابیت پوشالی و الکی و خباثت و توطئههای پیدرپیِ دشمنان، باید گوهر جذابی باشد که دل جوانهای جهان اسلام را گرم کند و خاطرشان را جمع! کار جهان اسلام در آستانهی سقوطِ همهی تمدنها بسی دشوار است. باید سفت بایستد و نگذارد دشمنی که دارد میافتد آن را با خود به قعر هلاکت ببرد. جهان اسلام باید قهرمان واقعی داشته باشد تا سوپرمنهای شرق و غرب دنیا را ریز ببیند.
جهان اسلام در این جنگ ترکیبی آخر الزمانی، به همچین شهیدی نیاز داشت؛ شهیدی که همهی خاکریزها و سنگرهای جهان اسلام با او خاطره داشته باشند. شهیدی که همهی شخصیتهای جهان اسلام از نزدیک او را دیدهاند. شهیدی که روزی با پوتین جلسه میگیرد و روزی در کنار بچههای مدافع حرم، تا احساس خستگی میکند همانجا کفشش را زیر سرش میگذارد و میخوابد؛ شهیدی که با تکتک علمای جهان اسلام رفت و آمد داشت؛ شهیدی که یک دنیا او را میشناخت و برایش احترام قائل بود یا ازش حساب میبرد. خدا این سرمایه را در اختیار جهان اسلام قرار داد، چون فعلا به چنین سرمایهای نیاز دارد.
حاج قاسم یک تنه، یک شهر را میتواند زیارتی کند. خیلی حرف است؛ کم داشتیم از این شهدا. قشنگ معلوم است که خدا این شهید را برای آخر الزمان کنار گذاشته بود. این همه امکانات لابد مقدمهی امتحانی بزرگ است. چه میدانم؛ شاید امتحانات هولناک آخر الزمان و فتنههای آخر الزمان را فقط با مکتب سلیمانی میشود رد کرد. و صد البته این مکتب، بروز شدهی همان مکتب خمینی است. نمیدانم؛ شاید فردای قیامت خدا از هیچ جوانی نپذیرد اگر کم کار کرده باشد و زیادی خوابیده باشد. هر بهانهای اگر بیاورد، خدا میتواند بگوید: یک شهید فوق جذاب در اختیارت گذاشتم که بعد از سه سال 700 جلد کتاب دربارهاش نوشته شد! چرا کنجکاو نشدی که ببینی کیست این آدم؟! روزی چند صفحه اگر کتابهای حاجی را میخواندی بمب انرژی میشدی مثل خودش، نترس میشدی مثل خودش، پرکار میشدی مثل خودش، متواضع و خاکی میشدی مثل خودش، باتقوا و باخدا میشدی مثل خودش، مبتکر و خلاق میشدی مثل خودش، روابط عمومیات بالا میرفت مثل خودش، عاشق رهبر میشدی مثل خودش، توفیقاتت زیاد میشد مثل خودش، در فتنههای آخر الزمان سربلند میشدی مثل خودش و شاید شهید میشدی مثل خودش! حالا مثل خودش نه؛ ولی چیزی شبیه خودش!
اگر کارهای بودم میدادم 40 ـ 50 کتاب، به عنوان اصول مکتب سلیمانی معرفی یا تألیف شود. و آنگاه تصویب میکردم که هر که بخواهد در این نظام پست و مسئولیتی بگیرد باید این کتابها را مطالعه کرده باشد و حداقل با مکتب سلیمانی آشنا باشد.
خدا وقتی امکاناتِ زیاد ریخت و پاش کند، بدان که بعدش امتحانهای سختی در کار است. قاعدتا در روزها و سالهای پیش رو حملههای فوق سنگینی به شخص رهبر انقلاب خواهد شد. بعید نیست آدمهای خیلی مهم و سابقهداری یکی یکی به شخص رهبر انقلاب حمله کنند و خیلیها را به شک بیندازند. خدا از این امتحانها باکی ندارد، چون قبلش محکمکاریها را کرده و حجت را تمام کرده است. بروید وصیتنامهی شهید سلیمانی را بخوانید. این آدم باسابقه و باتجربه و پراطلاع و خبره و فوق نورانی که سینهاش آکنده از حکمت شده بود، این شهید استثنایی در وصیتنامهاش، تقریبا فقط از امام خامنهای گفت و رفت. دیگر خدا چگونه منظورش را برساند؟!
#جان_فدا
https://eitaa.com/sayedmeqdam
لینک یادداشت بالا در روزنامهی رسالت تاریخ 1401/10/14
http://paper.resalat-news.com/?nid=10495&pid=8&type=0
✍ ما معمولا بدون آرامش نماز میخوانیم؛ نماز میخوانیم تا بعدش به کارمان برسیم، نماز میخوانیم تا بعدش استراحت کنیم، نماز میخوانیم تا بعدش به کار مورد علاقهمان بپردازیم. و همیشه در حال نماز عجله داریم. اگر بتوانیم قبل از نماز کار بعدی را برانداز کنیم که چقدر مهم و جذاب است، میتوانیم حداقل گهگداری بدون عجله برای رسیدن به کار بعدی نماز بخوانیم. با چنین نمازهای بیعجله و آرامی کمکم تازه با مزهی نماز آشنا میشویم. البته انسان میتواند به مقامی برسد که حتی اگر مهمترین کار دنیا را داشته باشد، آرام و بدون عجله نماز بخواند، انگار که کار خاصی بعدش ندارد. ولی ما حداقل وقتی واقعا بعدش کاری نداریم، نماز آرام و بیعجله را از دست ندهیم. این کار تمرین میخواهد ولی شدنی است.
https://eitaa.com/sayedmeqdam