عربها به فلفل تند میگن فلفل گرم، و به فلفل شیرین میگن فلفل سرد. خب این منطقیه.
ولی به فارسی وقتی به فلفل تند میگن تند، قاعدتا به فلفل شیرین باس بگن: فلفل یواش!😄
✍️سید مقدام
@sayedmeqdam
زندگی رؤیا نیست
✍سید مقدام حیدری: اگر جوانی به دانشگاه، نگاه رؤیایی داشت، مثلا اگر فضای دانشگاه را رؤیایی فرض کرد یا رابطهی استاد و دانشجو و رابطهی دانشجوها با هم را رؤیایی فرض کرد یا فضای کلاس و درس و پژوهش و درسخواندن را رؤیایی فرض کرد یا فضای خوابگاه را رؤیایی فرض کرد، کلا اگر زندگی دانشجویی را رؤیایی فرض کرد، همچین آدمی شاید همان ترم اول انصراف دهد. حالا اگر انصراف هم ندهد، چندان با شور و نشاطی که باید و شاید، ادامه نخواهد داد.
یا مثلا اگر جوانی زندگی کارمندی در یک اداره را رؤیایی فرض کند باز همین میشود. مثلا بنشیند در عالم خیالاتش اتاقها را، میز و صندلیها را، روابط بین کارمندها را، پز و کلاس یک کارمند و همه چیز شغل کارمندی را رؤیایی فرض کند. این یکی هم لابد همان ماه اول، انصراف دهد. حداقلش این است که دیگر آن کارمند سرحال و قبراق سابق نخواهد بود.
آن چه ازدواج را سخت و ناپایدار کرده، همین تصویر رؤیایی از ازدواج است که بمباران رسانهای آن را در ذهن جوانان القا کرده است. ازدواج خوب، از نگاه ذهن جوانِ زخمی به دست این رسانهها، همه چیزش رؤیایی است. اخلاق همسر، شکل و قیاقه و تیپش، فضای خانه، رابطهها، اتاق خواب و هر آن چه فکرش را بکنی رؤیایی است.
رسانه با هزار جور ترفند و نور و صدا و تصویر و گرافیک، تصویر رؤیایی از ازدواج ساخته است. تصویری که ظاهر و نمایش را هم اگر زوجی در خانهی خود اجرا کنند، آن حس رؤیاییاش را هیچ وقت نمیتوانند بچشند. چون عالم واقع پیرایههای زمختی دارد که نمیگذارد آن حس خالص چشیده شود. جدای این که اساسا، زندگی در عالم واقع، اینقدر شیک و پیک نیست، اینقدر همه چیز مرتب نیست، همه آدمها اینقدر خوشتیپ نیستند، نورپردازی در زندگی معمولی اینقدر حرفهای نیست، اساسا زندگی دکور نیست و آدمها در واقع، گریمشده نیستند. زندگی که فیلم نیست؛ داستان و رمان هم نیست! زندگی یک واقعیت است که همهی ویژگیهای واقعیت را دارد؛ رنجهایش، مشکلاتش، تضادهایش، سوء تفاهمهایش، دلزدگیهایش، خستگیهایش، بیحوصلگیهایش و همهی سختیها و تلخیهایش را با هم دارد. فقیر و غنی هم ندارد. زندگی هیچ کسی رؤیایی نیست. حتی اگر بشود یک عکس رؤیایی از زندگی و خانه و ماشین بعضیها گرفت، زندگیشان حتی در آن خانه هم رؤیایی نیست.
وقتی دختر و پسر با همچین نگاه کج و معوج رؤیایی وارد زندگی مشترک میشوند، هی حس میکنند زندگیشان اینی نیست که باید باشد. هی فکر میکنند زندگیشان یک چیزی کم دارد. تند و تند انرژی و شور و نشاطشان را از دست میدهند و توی ذوقشان میخورد. هی فکر میکنند نکند اشتباهیاند و انتخاب درستی نکردهاند. و رفته رفته دعواهای ناتمام سر میگیرد و آخرش طلاق!
اگر اینقدر روایت رؤیایی از زندگی زناشویی به خوردمان نداده بودند، وضع زندگی مشترک جوانها این نبود و آمار طلاق سر به فلک نمیکشید. قدیم که اینقدر توقع رؤیایی از زندگی زناشویی نداشتند، زندگیها مثل حالا در معرض خطر نبود. کاش جریانی راه بیفتد و جمع کند این بساط رؤیاهای خانمانبرانداز را!
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۳/۳۱
https://eitaa.com/sayedmeqdam
12 (1).pdf
385.2K
یادداشت خطر خانمانسوز نگاه رؤیازده به ازدواج
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻کاش همچنان در محاصره بودیم
✍️سید مقدام حیدری 18 بهمن ۱۳۹۷
دیشب با سه جوان سوری دورهمیِ شبانهای داشتم. از همه چیز هم گفتیم و حرف زدیم و تعریف کردیم. از انـقلاب و امام و آقا و دولت روحانی گرفته تا اصطلاح دیـوث سیاسی که آیـت الله جوادی آملی وارد ادبیات کرد، تا قضیه محاکمه کرباسچی و ماجرای عبدالملک ریگی و سرنوشت رؤسای جمهور ایران و خیلی صحبتهای دیگر. در میان صحبت از خاطرات محاصرهی نبّل گفتند که چه کشیدیم و چه جور در نبود نان و غذا خودمان را سیر نگه میداشتیم. و این که یک هفته فقط بادام زمینی خوردیم تا زنده بمانیم... ولی خیلی برایم جالب بود که با حسرت حرف میزدند و این خاطرات را به عنوان یکی از شیرینترین روزهای عمرشان که از دست رفت تعریف میکردند! پرسیدم: چرا اینقدر آن روزها را دوست دارید و یادش بخیر میگویید؟ گفتند: چون خیلی به خدا نزدیک بودیم. پرسیدم: یعنی چون مرگ را نزدیک خودتان میدیدید؟ گفتند: نخیر! حس خوب دیگری بود. گفتند: اصلا اگر میخواهی گروهی را متحول کنی، باید محاصرهشان کنی. آن وقت خود به خود آدم میشوند! دوست داشتم بیشتر توضیح دهند آثار روحی محاصره را، ولی نمیتوانستند. فقط کمی از آثار حالاتشان گفتند. مثلا نماز اول وقت و نماز شب خیلی راحت شده بود. هیچ یک از ظواهر دنیا دیگر چشممان را نمیگرفت. هیچ اختلاف و دعوایی دیگر بین ما نبود. اینقدر برایشان شیرین بود که گفتند: بعضیها واقعا آرزو میکنند کاش محاصره نمیشکست و ما همچنان در محاصره بودیم! اینها را که میگفتند برایم سؤال شد که واقعا این انسان چه موجودی است و او چگونه لذت می برد؟! آیا واقعیت دارد که انسان فقط با نزدیک شدن به خدا احساس خوشبختی می کند؟! آیا این درست است که اگر کسی خود را نزدیک به خدا دید، دیگر هیچ یک از لذتهای دنیا برایش مهم نیست؟!
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻عیار حقیقی مسلمانی!
✍سید مقدام حیدری: دین صرفا مجموعهای از آیینهای معنوی نیست. حتی صرفا یک برنامهی زندگی نیست. دین حزب است؛ یا بگو تیم است. و دیندار، ذهنیت و زیست حزبی دارد. دین نیامده صرفا اخلاق را درست کند، و گر نه این همه دشمن برای خود نمیتراشید. دین نیامده صرفا کانون خانواده را گرم نگه دارد، و گر نه این همه با ابرقدرتها در نمیافتاد. دین صرفا یک برنامهی عبادی نیست، و گر نه در کنار عبادت خدا، درگیری با طاغوت، پای ثابت رسالت انبیا نبود. این گزارش قرآن است دیگر، که در میان هر امتی رسولی فرستادیم که بگوید: خدا را عبادت کنید و با طاغوت مرزبندی کنید؛ (وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت).
حکایت دین، حکایت یک درس اخلاق و مجموعهای از آداب فردی و حالا کمی تا قسمتی اجتماعی نیست؛ حکایت جریانی است که سر جنگ و درگیری دارد؛ چشمانداز دارد و کمر به ریشهکن کردن ابرقدرتهای طاغوت بسته است. جنس ادبیات قرآن هیچ ربطی به ادبیات یک کتاب معنوی و اخلاقی و خانوادگی؛ یا کتابی از جنس توسعهی فردی ندارد. قرآن منشور یک حزب سیاسی است انگار؛ دشمنانی از جنس منافقین و اهل کتاب و کفار دارد و چشماندازش، برتری و غلبهی امت اسلام بر همهی این دشمنان و عقبهی تمدنی آنها است. مسلمان، صرفا نمازخوان نیست، صرفا روزهدار نیست، صرفا خوشاخلاق نیست. او یک چریک یا عضوی در حزب سیاسی است که باید برای آرمان حزبی و جریانیِ دینِ خود بکوشد و نقش خود را در نقشهی راه قرآن به سوی تحقق آن آرمان پیدا کند.
دین حزب و جریانی توحیدی است که به مصاف همهی جلوهها و تمدنها و قدرتهای شرک میرود. و مسلمان کسی است که در این درگیری و رویارویی، پای کار است. مرتدّان در قاموس و نگاه قرآن نه آنهاییاند که ایمان به خدا و رسول و معاد را کنار نهادهاند، بلکه کسانیاند که مرزبندیها، موضعها و درگیریهای حزبی دین را بیخیال شدهاند و دیگر کاری به چیزی ندارند و مزاحم کسی نیستند. مرتد، در زبان قرآن کسی است که دیگر نمیشود آن را یار خواند و در تیم و حزب دین به آن نقش داد. و خدا فرمود: اگر مرتد شوید، خیالی نیست؛ جایگزین میشوید. یاران جایگزین، صرفا به خاطر یار بودن و پای کار بودن انتخاب میشوند؛ نه به خاطر اخلاق و حسن معاشرتشان. که از این اخلاقها منافقان هم کم نداشتند. ویژگی اینها این است که خدا دوستشان دارد و آنها نیز خدا را؛ نسبت به مؤمنان ذلیل و فروتن، و نسبت به کافران عزیز و متکبراند؛ و در راه خدا جهاد میکنند و از تیکه و طعنهی کسی نمیهراسند؛ (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم).
مبلّغ دین اگر سالیان سال، آیه و روایت برای مردم خواند و صرفا خوش اخلاقشان کرد و مشکلات خانوادگیشان را علاج کرد، در واقع تبلیغ دین نکرده است؛ فوقش مشاور خانواده و درمانگر رفتار فردی بوده است و بس. تبلیغ دین عملیات عضوگیری در حزب الله است و از بیعت با امام و رسول و رهبر شروع میشود. دین تشکیلات است؛ و از این روست که امت اسلام هیچ وقت بدون رهبر نبوده و نخواهد بود. تبلیغ دین عملیات یارگیری برای رهبر امت اسلام است. و گر نه چندان به درد نمیخورد و مقبول نمیافتد! مثل این است که در اوج درگیریهای جبههی اسلام در زمان حضرت رسول و حضرت امیر علیهما السلام، سخنوری به منبر رود و صرفا مردم را به خوشاخلاقی دعوت کند. چنین کسی را ما چشمبسته منافقش میخوانیم؛ هر که میخواهد باشد!
منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۵
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (5).pdf
563.7K
یادداشت عیار حقیقی مسلمانی
https://eitaa.com/sayedmeqdam
این روزها کارنامهی بچههاتون رو که میبینید مواظب دل و روح و شخصیتشون باشید.😊🌹
https://eitaa.com/sayedmeqdam
فرزند شما شاید محصل موفقی نباشد اما میتواند در کارهای دیگری موفق باشد.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
رفتار اقتصادی ما مردم هم میتواند در کم یا زیاد شدن عدالت تأثیرگذار باشد.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
وقتی طاقت امام طاق شد
✍سید مقدام حیدری: حتما کنجکاو میشویم اگر بشنویم که حضرت امام که کوه صبر و تحمل بود و هرگز هیچ دوربینی نتوانسته چهرهی مضطرب و ناآرامی از او ضبط کند، راجع به یک مسئلهی دردناکی فرمود: «من واقعاً در مسائل خيلى تحمل داشتم؛ در مسائل جنگ، در همه اينها تحمل داشتم. اما اين بىتحمل كرده من را!» به سختی میشود و شاید نشود سراغ گرفت جای دیگری را که حضرت امام(ره) چنین عکسالعملی نشان داده باشد!
این سخن امام، مربوط به جمعهی خونین مکه و جنایت کشتار حجاج بیت الله الحرام به دست پلید آل سعود است. جالب این که حضرت امام، وجه تمایز این جنایت و مصیبت را با دیگر حوادث انقلاب توضیح دادند که اینجا مسئلهی کشتار مطرح نیست؛ هتک حرمت کعبه شده است که جنایتی بالاتر از دیگر جنایتها است. و گر نه ما ملتی هستیم که از اول قیام و نهضت، تا کنون شهید زیاد داده و خواهیم داد. اما این بار اتفاق دیگری افتاده بود که مصیبتبارتر بود و تحملش دشوارتر. امام فرمود: «چه قبل از اينكه انقلاب واقع بشود- در زمان ستمشاهى- شهداى بزرگ داشتيم و چه بعدش كه مىبينيد شهداى بسيار ارزشمند داشتيم، لكن مسئله حجاز مسئله ديگرى است، غير مسائل است.» حضرت امام(ره) سنگینی حادثهی مکهی خونین را نه صرفا به خاطر کشتار حجاج، بلکه به خاطر هتک حرمت کعبه دانستهاند؛ «مسئله حجاز، مسئله بزرگترين مقامات قدس اسلامى و دنيايى [است كه] شكسته شد. كعبه احترامش پيش ما تنها نيست، پيش مسلمين تنها نيست؛ كعبه را همه ملل محترم مىشمرند؛ همه مللى كه به دين [اعتقاد] دارند. كعبه، كعبهاى است كه از زمان اول خلقت بوده است و همه انبيا در او خدمتگزار بودهاند. شكستن كعبه مسئلهاى نيست كه بشود ازش همين طورى گذشت. اگر ما از مسئله قدس بگذريم، اگر ما از صدام بگذريم، اگر ما از همه كسانى كه به ما بدى كردند بگذريم، نمىتوانيم [از] مسئله حجاز بگذريم.»
سپس حضرت امام(ره) وظیفهای بر عهدهی مسلمانان گذاشتند و آن زنده نگه داشتن این روز است؛ «مسئله حجاز يك باب ديگرى است، غير [مسائل] ديگر. و لازم است زنده نگه داشتن اين روز؛ روزى كه اين خيانت شد به اسلام.» اما متأسفانه سالهاست که این هتکِ حرمت سنگین که حکایت از مغصوب بودن مکه و مدینه، و نشان از عدم صلاحیت آل سعود، برای پذیرایی از حجاج مسلمین دارد، از یادها پنهان است و آن گونه که امام میخواست و امر فرمود، زنده نگه داشته نمیشود.
دولتها در طول این سالها به فراخور نیازهای روابط دیپلماسی، بجا یا نابجا، بعضی از سخنان امام را ندید گرفتهاند یا خود را مخاطب سخن امام ندانستهاند و وظیفهی خود را چیز دیگری دیدهاند که بر برخی از آنها شاید نتوان خرده گرفت. اما وظیفهی ما مردم و رسانههای غیر رسمی لابد همان است که امام فرمود. شاید اگر هر سال، مثل سالگرد پیروزی انقلاب، آغاز جنگ تحمیلی، آزادی آزادهها، آزادی خرمشهر و خیلی از مناسبتهای دیگر، صدا و سیما و رسانهها و تریبونها و نمازهای جمعه و مساجد به این حادثه میپرداختند و چندین مستند و کلیپ و مصاحبه و کتاب، به مناسبت این فاجعه در عرصهی ملی و جهان اسلام تولید میکردند، حادثهی منا پیش نمیآمد و مسلمانها با ده برابر آزادی بیشتر اعمال حجشان را انجام میدادند. اگر این اتفاق میافتاد و این خواستهی حضرت امام(ره) عملی میشد، آل سعود حالا حالاها برای جمع کردن لکهی ننگ خود در جهان اسلام، به تکاپو میافتادند و امتیار میدادند. بماند که شاید ورق تاریخ، زودتر برمیگشت و با گرم نگه داشتن خون شهدای مکه، وعدهی حضرت امام زودتر محقق میشد که فرمود: «ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه منشأ تحولات بزرگى در جهان اسلام و زمينه مناسبى براى ريشه كن شدن نظامهاى فاسد كشورهاى اسلامى و طرد روحانىنماها خواهد بود.»
نه؛ اشتباه نشود. این یادداشت هیچ طعنه و کنایهای به فعالیتها، بلکه پیروزیهای درخشانِ امروزِ دیپلماتهای دولت محترم کنونی نمیزند. وظیفهی دیپلمات همین است که تا جایی که راه دارد و اوضاع میطلبد، رابطهها را به نفع ملتها حفظ کند. اما قرار نیست این جنایت هولناک آل سعود در هتک حرمت مکه و حجاج بیت الله الحرام، به فراموشی سپرده شود. قرار نیست مردم و رسانهها هم دیپلمات شوند و از گل نازکتر به شجرهی خبیثهی آل سعود نگویند.
منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۴/۶
ادامه یادداشت👇
https://eitaa.com/sayedmeqdam