فرض کن اگه یه نفر، کار و کاسبی یا استخدام توی اداره، و به هر حال شغل پیدا کردن رو به صورت خیلی رؤیایی تصور کنه. مثلا اگه اتاق کار و میز و صندلی رو خیلی خیلی قشنگ تصور کنه، یا رابطهی بین همکارها و بین کارگر و کارفرما و بین مدیر و کارمندان رو خیلی خیلی صمیمی و زیبا تصور کنه... اگه جوونی دائم همچین رؤیاپردازیهایی کنه چه اتفاقی میفته؟ اون وقت اگه یه جا استخدام میشد، هفتهی اول افسرده میشد و تا یه ماه نشده دیگه میبُرّید. چون فضای هیچ کاری، اینقدر رؤیایی نمیشه.
دانشگاه رو هم اگه یه نوجوون دبیرستانی برای خودش خیلی رؤیایی تصور کنه باز همین اتفاق میفته. یعنی همون ترم اول افسرده میشه و حتی ممکنه انصراف بده.
یکی از مهمترین آسیبهای ازدواج، تصور رؤیایی از رابطهی زن و شوهره! در حالی که یه رابطهایه مثل بقیهی رابطهها. همان طور که هر رابطهای ویژگیهای خودش رو داره، این هم ویژگیهای اختصاصی خودش رو داره دیگه. زندگی زناشویی مثل زندگی خانوادگی، مثل رابطهی پدرفرزندی یا مادر فرزندی یا رابطهی خواهربرادری یه رابطهی واقعیه نه رؤیایی!
تازه هر رؤیایی که داریم، گیرم اگه همون هم در عالم واقع محقق بشه، مثل اونی نمیشه که توی رؤیاست. زمختی عالم واقع نمیذاره همون حسی رو اتفاقی بگیریم که از رؤیاش میگیریم! هر چی بیشتر کسی دربارهی دوران ازدواج رؤیاپردازی کنه، احتمال طلاقِ زودهنگامش بیشتره.
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از علیرضا پناهیان
11.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 آیا فتنه ۱۴۰۱ عقوبت اشتباهات ستاد اربعین بود؟
🔻هشدار مکرر علیرضا پناهیان به دولت محترم
🔻بر اساس آیه ۶۲ سوره نور
👈 ۹۰ روز تا اربعین حسینی
#تصویری
@Panahian_ir
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻فتحالمبین، مرد جنگ میخواهد!
✍️سید مقدام حیدری: چند سال پیش، حضرت آقا یکی از آن کلماتِ قصارشان را رو کردند که خوش درخشید و در یادها ماند؛ «خرمشهرها در پیش است!» جنگِ نظامی که ناظر به یکی دیگر از کلماتِ قصار رعدآسایشان به کار نیست؛ «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد!» ولی در همان سخنرانیِ مرداد 97 فرمود: «جنگ نظامی نیست و نخواهد شد امّا جنگ اقتصادی هست!»
لابد در کارزار اقتصاد، دشمن آمده خرمشهرهایی را از سفرهی مردم اشغال کرده که جز با جهاد و نگاهِ جهانآرایی و بچههای الی بیت المقدس نمیشود آنها را از سفرهی مردم بیرون انداخت. کشور آدمی میخواهد که بازار و سفرهی مردم، مثل خرمشهر، ناموسش باشد؛ آدمِ سمجی که تا خرمشهر را دوباره پس نگیرد، ولکنِ ماجرا نباشد.
بچههای دافوسندیدهی بیامکانات، به غمزه مسئلهآموزِ ژنرالهای دنیا شدند. اگر میخواستند مثل آدم بجنگند، یا همان نظریههای دانشگاههای افسری دنیا را بخوانند و کنفرانس بدهند، یا طبق امکانات نداشتهی خود و امکانات داشتهی دشمن هدفگذاری کنند، امروز تقویمِ ما نه سوم خرداد داشت نه حتی دوم خرداد! خرمشهر را خدا آزاد کرد، ولی با یک مشت بر و بچهی مؤمنِ انقلابیِ سمجِ تخسِ سرتق که هیچ جوره توی کتشان «نمیشود» نمیرفت! مثل بچههای کم سن و سال «نمیشود» نمیفهمیدند و باز مثل بچهها، اینقدر درِ خانهی خدا گریه کردند تا گرفتند آن چه میخواستند را!
البته که هیچ جای جنگ، بچهها بیگدار به آب نمیزدند. ولی امان از آدمِ علمزدهی متحجّری که تا غربیها راهی برای مسئلهای کشف نکنند، محکم میگوید راهی ندارد! بنیصدر چرتکه میانداخت و باور نمیکرد میشود خرمشهر را آزاد کرد. میگفت: زمین میدهیم و زمان میگیریم! نظریهپردازان ترس و جهل و ضعف، کلا همین طوری حرف میزنند. زود تسلیم میشوند و جا میزنند! کار اگر دست اینها میماند، خرمشهر که هیچ، کل نقشهی غرب آسیا میریخت به هم! بچههای جنگ نگذاشتند.
خرمشهرِ جنگ نظامی را به دست خوب بچههایی دادیم که پسش گرفتند. اما خرمشهرِ جنگ اقتصادی را هرازگاهی دادیم دست بنیصدرهای ناتوان! کسانی که پیشرفت را همان جوری میفهمند که غرب میفهمد. و عدالت را همان قدر، موی دماغِ پیشرفت میدانند که غرب میداند. و تنها راه برخورداری فقرا را سرریز ثروتِ اغنیا میدانند؛ همان گونه که سرمایهدارهای غرب میدانند! بعضی وقتها کار به دست این جماعتِ بیابتکارِ نابلد افتاد که همچنان خرمشهرِ اقتصاد آزاد نشده است. آدمهای سوسولِ ترسوی کیسهدوخته را چه به جنگ؟! جنگ، مردِ جنگی میخواهد و جنگ اقتصادی هم مرد جنگیِ خودش را میطلبد! جای بنیصدرها موزهی پاریس است؛ نه میدانِ جنگِ خرمشهر!
آقا به مجلسیها توصیه کرد کتابهای قصهی عملیات آزادسازی خرمشهر را بخوانند. [03/03/1402] لابد لازم است با همان رویکرد و نگاه، و با همان دل و جگر در میدان جنگ اقتصادی بجنگند. لابد در این کارزار هم علی رغم نظریههای عقیمِ غربی، راه میانه وجود دارد. لابد اینجا هم میشود دشمن را زمینگیر، بلکه حتی محاصرهاش کرد.لابد اینجا هم میشود در مقابل مشکل کمبودهای انسانی و تسلیحاتی ایستاد. لابد اینجا هم میشود دشمن را غافلگیر کرد. لابد اینجا هم گاهی میطلبد فرماندهی میدان، خطر کند و درست روی خاکریز بایستد و به نیروهای کپ کرده و بریده روحیه بدهد. لابد اینجا هم با کار ساعتی و ساختار کارمندی، کار پیش نمیرود. لابد اینجا هم خدا میخواهد گریه و زاری مجلسیها و دولتیها و کلا همهی رزمندگان جنگ اقتصادی را ببیند. لابد این جنگ هم زیارت عاشورا میخواهد. لابد باز عملیات باید کرد و شب عملیاتش روضه میچسبد. لابد کار، معطّل یک مشت مدیرِ جهادیِ جنگیِ فرهیختهی اندیشمندِ بچه سینهزنِ امام حسین(ع) است که تا مطمئن نشوند همهی مردم ایران سیر شدهاند لقمهی خوش از گلویشان پایین نرود. لابد کار، معطل مدیرانی است که پشت میدان مینِ اقتصادی، مثل عبدالحسین برونسی اینقدر به حضرت زهرا(س) توسل کنند و گیر بدهند، که خود حضرت درگوشی به آنها بگوید: فلانی مسیر این است؛ بیست تا به چب ده تا به راست!
خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ ولی با بچههایی که غیرتشان اجازه نمیداد، بر سر دروازهی خرمشهر، تابلوی «أهلا بكم في جمهورية العراق» بخورد. خرمشهرِ اقتصادی را هم همان خدا آزاد خواهد کرد؛ ولی با کسانی که چشم دیدن ردّ چکمههای دولار آمریکایی را بر تنِ مردم ما نداشته باشند؛ با کسانی که تا دولار آمریکایی را به خاک سیاه ننشانند، همچنان شبها به گریه و زاری خود، و روزها به کار و جهادشان ادامه میدهند. در این جنگ هم مرام شهید هادی بکار میآید، نه هایک!
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۳/۷
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (3).pdf
470.4K
🔻فتحالمبین، مرد جنگ میخواهد!
✍یادداشتم در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۳/۷
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🛎یه کار نیم ساعته با سود زیاد👇
1️⃣ توبه حساب میشود.
2️⃣ آن که انجام دهد از آسمان صدایش میزنند که از نو کار و عمل انجام بده که توبهات قبول شد و گناهانت بخشیده شد.
3️⃣ فرشتهای از زیر عرش صدایش میزند که به تو و خانواده و نسلت برکت دادیم.
4️⃣ دشمنانِ شخصی و طلبکارهایش روز قیامت از او راضی میشوند.
5️⃣ با ایمان میمیرد و هیچ وقت بیدین نمیشود.
6️⃣ قبرش فراخ و نورانی میشود.
7️⃣ پدر و مادرش از او راضی میشوند، حتی اگر ناراضی بوده باشند.
8️⃣ پدر و مادر و نسل و دودمانش آمرزیده میشوند.
9️⃣ در دنیا و آخرت روزیاش زیاد میشود.
0️⃣1️⃣ جبرئیل به او میگوید خودم با ملک الموت میآیم و مواظبم که هوایت را داشته باشد و مرگ اذیتت نکند و راحت روحت از جسمت خارج شود.
✅ این همان نمازی است که به نماز یکشنبهی ماه ذیالقعده معروف است، که رسول خدا(ص) به اصحابشان یاد داد.
اگر این پیام در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده، باز تا آخرش بخوان؛ میفهمی چرا☺️👇
🕌 دستور عمل این نماز👇
1️⃣ غسل
2️⃣ وضو
3️⃣ خواندن ۴ رکعت نماز (دوتا دو رکعتی) به این صورت: حمد + ۳ بار سوره قل هو الله + یک بار سوره فلق + یک بار سوره ناس
4️⃣ بعد از تمام شدن نماز ۷۰ بار «استغفر الله» یا «استغفر الله ربي وأتوب إليه»
5️⃣ یک بار «لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم»
6️⃣ خواندن این دعا: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»
و تمام😊
☝️راستی شاید این پیام، در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده باشد. هیچ عیبی ندارد😊 چون از پیامبر(ص) پرسیدند، اگر کسی وقت دیگری بخواند چی؟ فرمود: همان میشود که گفتم.
📚إقبال الأعمال، ج١، ص٣٠٨
✅ پس نوش جان کسی که در طول سال هر بار که حمام رفت، به نیت این نماز، غسل کرد و سپس در ده دقیقه این نماز را خواند.☺️
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻به تو از ایران سلام
✍سید مقدام حیدری: این بار دوست دارم به جای امام حسین(ع)، به امام رضا(ع) بگویم: به تو از دور سلام. به نیابت از مردمِ شهرها و آبادیهای دوردست، و از گوشه گوشهی سرزمینمان ایران. میخواهم برایش زیارتنامه بنویسم. چه این که هر بار، وقتی دعوتمان کرده و روبرویش ایستادیم، اول به خوش و بش گذراند آن دقایق اول را؛ انگار خودش هم مشتاق بود حرف دل ما را بشنود؛ این که چطور شد آمدیم و با کی همسفر شدیم و چقدر دلتنگش بودیم و این همه وقت، چه شد که نتوانستیم بیاییم و الآن چه حسی داریم و ممنون که باز دعوتمان کرد و کلی دردِ دل دیگر. چندان خبری از کلمه و جمله نیست. روبهرویش که میایستی کلمات دیگر نه با حرف که با اشک ادا میشوند. اخلاقش بعد از این همه وقت، دستمان آمده است؛ گاهی یک ساعت تمام، فقط از ما حرف کشید و نگذاشت زیارتنامه را شروع کنیم. مذهبی و غیر مذهبی ندارد؛ همه انگار به حرم سلطان طوس اعتیاد دارند. حق هم دارند؛ انگار آجر به آجر، حرم رضا جانمان از جنس مهربانی است. گنبدش حس پدر میدهد و پنجرهی فولادش بوی آغوش مادر. تقصیر ما که نیست؛ خودش فرمود: «امام، مونسی همدم، پدری دلسوز، برادری تنی و مادری مهربان است». [کافی/ج1/ص200]
بعد از چندین ماه دوری و دلتنگی، بار اول که از مسافرخانه راه میافتیم به سمت حرم، آخ چه لذتی دارد آن لحظهی اولی که گنبد طلای امام رضا(ع)، رخ نشان میدهد! همچین که از بهجت، به شیرازی میرسی، یا نزدیکای فلکهی آب، که گنبد را میبینی، یکدفعه همه چیز عوض میشود. انگار، از آن لحظه به بعد، تازه باور میکنی که راستی راستی مهمان امام رضا(ع) شدهای. چه میدانم؛ شاید آن لحظه را خود امام(ع) هم دوست میدارد و از همان جا خصوصیتر و ویژهتر زائرش را تحویل میگیرد. گنبد را که میبینی، دیگر حواست از همه چیز پرت میشود؛ حتی چراغ قرمز چهارراه شهدا هم انگار، چشمک سبز به تو میزند. در آن حوالی، کاسبان و رهگذران همه عادت کردهاند و کسی تعجب نمیکند؛ میتوانی از همان جا سر به زیر بیندازی و اشک بریزی و قدم قدم تا حرم، با امام رضا(ع) حرف بزنی. هر جای دیگر اگر بود، چند نفر سراغت میآمدند که مشکلی هست؟ کمکی میخواهی؟ اما در آن حوالی همه حسابِ کار دستشان است. میدانند جریان چیست؛ لابد زائری دلتنگ و عجول؛ مثل بقیه!
بار آخر که آمدم مشهد، دیدم قسمتی از ضریح امام رضا(ع) را اختصاص داده بودند به زیارت صفی؛ زائرها به صف میایستادند و خیلی آرام و سنگینرنگین، شیک و مجلسی و بدون فشار، میآمدند از نزدیک زیارت میکردند و ضریح را میبوسیدند و برمیگشتند. ولی من به لحاظ روحی دوست داشتم ضریح را از آنجایی ببوسم که شلوغ است. قشنگ باید یکی دوتا هُل و فشار بخورم، چندتا موج هم مرا عقب و جلو ببرد، چندتا بچه هم در آن گیر و دار لایی بکشند، چندتا جوان هیکلی هم آن طرفتر برای یک پیرمرد مرام بگذارند، یک بچه هم از سر و کول مردم بالا برود، دو نفر مو پریشان و پیراهنچروک و احیانا یقهبازشده به زور از لای جمعیت خودشان را بیرون بکشند و دوباره مرا به همان نقطهی اول باز گردانند... بعد، یکباره مسیر برایم باز شود و بروم ضریح آقا امام رضا(ع) را ببوسم و باز به زور بیایم بیرون. همهی اینها باید با هم باشند، آن وقت در آن شلوغی به امام رضا(ع) بگویم: امام رضا جان! من هم مثل همهی زائرانت دوستت دارم! آخ که چقدر دلم تنگ شد باز!
منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۳/۹
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (4).pdf
388.6K
یادداشت به تو از ایران سلام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻آن سه نفر
✍️سید مقدام حیدری: در شأن نزول آیهی 117 و 118 سورهی توبه آمده است که در جنگ تبوک، که شرایط بر مسلمانان سخت شد، غیر از منافقینِ نام و نشاندار، سه نفر، مؤمنِ بدون سوء سابقه که خط و ربطی با جریان نفاق در مدینه نداشتند هم از حضور در جنگ شانه خالی کردند. رسول خدا(ص) از دستشان ناراحت شد و تصمیم گرفت به آنها بیمحلی کند، بقیهی اصحاب رسول خدا(ص) هم موظف شدند بیمحلی کنند.
رسول خدا(ص) که از جنگ برگشتند، برخی از پیرمردها و زن و بچهها و ناتوانها که معذور بودند، به استقبال رسول خدا آمدند. این سه نفر هم، به نام کعب بن مالک، مرادة بن ربيع و هلال بن أمية به استقبال رسول خدا(ص) آمدند و به او سلام گفتند. اما رسول خدا(ص) قهرش گرفته بود و جوابشان را نداد. بناچار و به رسم عادت همیشگی به بقیهی نیروهای مسلمانِ بازگشته از جبهه سلام کردند. ولی با کمال ناباوری هیچ کس پاسخشان را نمیداد. چند روزی طبق عادتشان، به هنگام نماز به مسجد میآمدند، اما برنخوردند با کسی که تحویلشان بگیرد؛ نه کسی با آنها همصحبت میشد، نه به آنها سلام میکرد و نه جواب سلامشان را میداد. بازار که میرفتند هم همین طور؛ کسی به آنها چیزی نمیفروخت. همسرانشان نزد پیامبر(ص) آمدند و درخواست طلاق دادند. پیامبر(ص) نپذیرفت ولی دستور داد با شوهرانشان رابطه نداشته باشند. و آنها نیز امتثال کردند.
کمکم، کوچهخیابانِ شهر بر آنها تنگ آمد و دیگر هوایش را هم نمیشد نفس کشید. صد البته پشیمان شده بودند، ولی همهی درها به رویشان بسته شده بود؛ حتی درِ خانهی پیامبر(ص)! گویا این گناه، جنس متفاوتی داشت و توبه از آن، مراحل سخت اداری خودش را میطلبید. تصمیم گرفتند به کوه بزنند و همان جا اینقدر گریه و زاری کنند تا ندایی صدایی وحیی چیزی بیاید و تکلیفشان را یکسره کند، یا این که همان جا بمیرند. چون این زندگی را هم نمیشد ادامه داد. مدتها شب و روزشان را به روزه و عبادت و گریه و زاری گذراندند. اهل و عیالشان میآمدند و برایشان فقط غذا میگذاشتند، بدون این که با آنها حرفی بزنند. روزها و شبها میگذشت و اتفاقی نمیافتاد. آخر یک شب به هم گفتند: خدا و رسولش از دست ما ناراحتند، رفقا و اهل و عیالمان هم همین طور. خب پس ما چرا همدیگر را تحویل بگیریم و با هم حرف بزنیم؟! این حرفها را شبهنگام داشتند میزدند و همان شب هم از همدیگر جدا شدند و قسم خوردند که دیگر هیچ کسی با آن یکی حرف نزند تا وقتی که خدا توبهشان را بپذیرد، یا مرگ به سراغشان آید. کل این پروسه بیش از چهل شب طول کشید. شاید خود پیامبر(ص) هم بیش از این سه نفر، چشم انتظار وحی خدا بود. و بالأخره وحی خدا سررسید و توبهی آنها قبول شد.
حالا خودمانیم؛ خدایی اگر بعضی از مسئولین و شخصیتهای نظام، آن روز بودند، آن قدر به بهانهی فوت مادر و فوت خواهر و سالگرد فلان و یادبود بهمان، با پیامِ تسلیت و دست دادن و روبوسی و لبخند زدن و احوالپرسی و انواع تحویلگرفتنها، قهرِ پیامبر(ص) را ضایع میکردند که آن سه نفر، هیچ وقت توفیق توبه پیدا نکنند. اساسا ولیّ جامعه اگر با کسی قهر کند لابد راهی برای مهربانی با او نیست. معنی ندارد او کسی را طرد کند و دیگران تحویلش بگیرند. باز هر جور صلاح است.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🛎یه کار نیم ساعته با سود زیاد👇
1️⃣ توبه حساب میشود.
2️⃣ آن که انجام دهد از آسمان صدایش میزنند که از نو کار و عمل انجام بده که توبهات قبول شد و گناهانت بخشیده شد.
3️⃣ فرشتهای از زیر عرش صدایش میزند که به تو و خانواده و نسلت برکت دادیم.
4️⃣ دشمنانِ شخصی و طلبکارهایش روز قیامت از او راضی میشوند.
5️⃣ با ایمان میمیرد و هیچ وقت بیدین نمیشود.
6️⃣ قبرش فراخ و نورانی میشود.
7️⃣ پدر و مادرش از او راضی میشوند، حتی اگر ناراضی بوده باشند.
8️⃣ پدر و مادر و نسل و دودمانش آمرزیده میشوند.
9️⃣ در دنیا و آخرت روزیاش زیاد میشود.
0️⃣1️⃣ جبرئیل به او میگوید خودم با ملک الموت میآیم و مواظبم که هوایت را داشته باشد و مرگ اذیتت نکند و راحت روحت از جسمت خارج شود.
✅ این همان نمازی است که به نماز یکشنبهی ماه ذیالقعده معروف است، که رسول خدا(ص) به اصحابشان یاد داد.
اگر این پیام در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده، باز تا آخرش بخوان؛ میفهمی چرا☺️👇
🕌 دستور عمل این نماز👇
1️⃣ غسل
2️⃣ وضو
3️⃣ خواندن ۴ رکعت نماز (دوتا دو رکعتی) به این صورت: حمد + ۳ بار سوره قل هو الله + یک بار سوره فلق + یک بار سوره ناس
4️⃣ بعد از تمام شدن نماز ۷۰ بار «استغفر الله» یا «استغفر الله ربي وأتوب إليه»
5️⃣ یک بار «لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم»
6️⃣ خواندن این دعا: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»
و تمام😊
☝️راستی شاید این پیام، در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده باشد. هیچ عیبی ندارد😊 چون از پیامبر(ص) پرسیدند، اگر کسی وقت دیگری بخواند چی؟ فرمود: همان میشود که گفتم.
📚إقبال الأعمال، ج١، ص٣٠٨
✅ پس نوش جان کسی که در طول سال هر بار که حمام رفت، به نیت این نماز، غسل کرد و سپس در ده دقیقه این نماز را خواند.☺️
https://eitaa.com/sayedmeqdam
#اگر_امام_خمینی_نبود امروز ما از اسلام، فقط نسخهی اسلام آمریکایی را میدانستیم نه اسلام ناب محمدی را.