خستگی پا چه اثری بر صفای معنوی و نشاط و حال خوب انسان دارد که بسیاری از آداب عبادی، با پیوست پادرد طراحی شده است؟!
پیادهروی به مسجد، بیت الحرام، کربلا، طواف، سعی، زیارت جامعهی کبیره، قنوت وتر، و تلاوت قرآن در نماز... همه کم و بیش خستگی پا میآورند. البته آخری را به یاد دیگر عبادتهای خاطرهانگیز هم میشود انجام داد. انگار درد پا، پای ثابت عبادتهای لذتبخش و خاطرهانگیز است. حتی شاید اگر رزمندهای نمازِ با پیوست درد پا بخواند، به یاد درد پای دوران جنگ و جبهه هم بیفتد.
✍ سید مقدام
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله هر کسی تیر به سمت این نظام انداخت آواره شد.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻بخشی از حمایتهایی که مرد از همسرش میکند، برخاسته از غیرت اوست نه لزوما از جوشش حس عشق و محبت او. زنی که جرعهی کمتری از غیرت معقول و لازم را میپسندد و به فراخور سبک زندگیاش شوهری با درصد غیرت ضعیفتر خواستگارش میشود، از آن بخش از حمایتهای غیرتبنیانِ مرد، محروم خواهد ماند. 🔗پیوند این ویراست
✍سید مقدام
🔻جهلی به نام علم!
✍️سید مقدام حیدری: علم، گزارههایی است که حکایت از واقعیت میکند؛ چه در حوزه و دانشگاه تدریس شود چه نشود. علم، نگاه واقعبینانه به جهان و انسان است و شناخت غیر متوهمانهی قواعد عالم است. علم اگر علم باشد، باید مسائل بشر را درست بشناسد و نسخههای واقعبینانه و کارراهبینداز برایشان بپیچد. دربارهی اقتصاد خیلیها حرف زدهاند، اما کدامش عالمانه است؟ بر چه اساسی حرف یک دانشمند، علم میشود و حرف دانشمند دیگری غیر علم؟ همین که حرفهای فلان دانشمند در دانشگاههای دنیا تدریس میشود، این شد علم؟! یعنی خودمان ملاکی نداریم برایش؟ دیگران باید برای ما مشخص کنند کدام حرف علم است و کدام حرف نه؟! گیرم اگر دانشگاه و مدرکی نبود، آن وقت هیچ راهی برای تمییز علم از غیر علم و شبه علم نبود آیا؟!
ناموس عالم و دانشمند، واقعیت و واقعبینی است. او هر مکتب و نظریهای را که با واقعیت در تعارض باشد یا در عرصهی واقع غلط از آب دربیاید به دیوار میزند؛ صاحب آن هر که میخواهد باشد. مرام یک دانشمند، همین سخن امیر المؤمنین(ع) است که فرمود: کاری به صاحب سخن نداشته باش، خود حرف را ببین؛ «لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَالَ وَ انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ» [غرر الحکم/ص517]
اقتصاد لیبرال، دقیقا چه گندی باید در عالم بزند که هوادارانش دست از آن بشویند و دیگر به آن علم نگویند؟ آمار فقر، بیعدالتی، فحشا، بیخانمانی، فساد، افسردگی و خودکشی در کشورهای لیبرالسرمایهداری دقیقا به کجا باید برسد که لیبرالها، بیخیالِ این مکتب بشوند و بفهمند جنس بنجل این مکتب دیگر قابل عرضه نیست و دیگر نمیشود به آن علم گفت؟ علم اقتصاد اگر متکفل نیازهای مادی جامعه باید باشد، اگر ضامن رفاه اقتصادی مردم باید باشد، اگر باید بلد باشد عدالت را برای مردم جهان به ارمغان بیاورد، اگر چنین نقشی بر عهدهی اوست، پس هیچ کدام از این مکاتب بنجل، علم نیست. چون به اندازهی کافی و زیادی اجرا شدهاند و هیچ غلطی نکردهاند. لا جرم باید گفت حرفهایشان واقعبینانه نیست. و در خوشبینانهترین حالت باید گفت، نظریهپردازان این علمنما، بلد نیستند چگونه رفاه مردم را تأمین کنند و عدالت را برقرار کنند. اگر قرار باشد وفادار به واقعیت باشیم، همین را باید بگوییم دیگر. چسبیدن به یک مشت جزوه و کتابی که غلط از آب درآمدهاند، چه لطفی دارد؟! لیبرالسرمایهداری هیچ گلی به سر عالم نزد. اگر قرار بر رسم واقعبینی و منش عالمانه باشد، خیلی پیشتر باید استادان این مکتب، اعتراف میکردند که ما فکر میکردیم این حرفها علم است؛ نگو حرف مفت بود. علمورزی، کار هر کس نیست، جگر شیر میخواهد که مثل شهید آوینی، یک دفعه بفهمد تا حالا هر چه نوشته باطل بود و به همهاش کبریت بکشد!
قرآن، چون سخن خدای علیم است، پس از هر متن دیگری واقعبینانهتر است. و لابد کسی که زیاد در قرآن غور میکند، از کسی که به جای قرآن، کتابهای باطله را زیاد ورق میزند، حرفش حسابیتر و علمیتر است.
اگر چه حضرت امام و آقا، این علمِ اقتصادِ دانشگاهی موجود را نخواندهاند، یا به عبارت دقیقتر مدرکش را نگرفتهاند، ولی اگر لیبرالها بدشان نیاید، قاعدتا باید نظریههای اقتصادی این دو بزرگوار علمیتر، و به واقعیت نزدیکتر باشد. یادمان نرود که این دو بزرگوار، مدرک سیاست و مدیریت هم ندارند. اما مچ همهی متخصصان سیاست و مدیریت را هم در عرصهی عمل هم در عرصهی تحلیل خواباندهاند. به ما چه که امام مدرک دانشگاه نداشت؛ مهم واقعبینی این مرد است که از هر تحلیلگری دقیقتر به خال میزد. مهم واقعبینی این مرد است که وقتی گفت: سربازانم در گهوارهاند، 15 سال بعد کار تمام شد! هی مثل سیاستخواندههای اسگل غرب، هر سال، شمارشِ معکوسِ سقوطِ انقلاب را از نو کوک نکرد. مدرک اگر حکایت از واقعبینی نکند کیلو چند است؟ مهم قدرت تشخیص واقع است که علی رغم تشخیص و تحلیل همهی کارشناسان، آقا گفت: بشار اسد باید بماند. و ماند! این فقط دو نمونه از صدها نقطهزنی این دو امام است. با چنین نگاه واقعبین و نقطهزنی اگر این دو امام، دربارهی اقتصاد حرف زدند، حرفشان از نظریههای تاریخ مصرف گذشتهی صدمنیکغاز خیلی بیشتر میارزد.
#دکتر_درخشان
#دکتر_غنی_نژاد
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۶
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (2).pdf
426.8K
یادداشت جهلی به نام علم در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۶
✍سید مقدام حیدری
🔻جای شبکهی مناظره خالی!
مناظرات علمی، راهی به سوی نسخههای درست
✍️سید مقدام حیدری: شاید بشود گفت در نظام مردمسالار ما که با انتخاب مردم، مسئولین کشور بر سر کار میآیند، مهمترین مشکل، این است که گاهی مردم، دقیقا نمیدانند گره کار چیست و چگونه باید بازش کرد. مردم کوچه و بازار که سهل است، گاهی فرهیختگان جامعه هم دقیقا نمیدانند مشکل کجاست. وقتی مسائل خوب تببین نشود و رسانهها از روی عمد یا سهو، قضایا را ماستمالی کنند و مردم از داشتن تحلیل درست و نگاه دقیق محروم بمانند، آن وقت نسخههای غلط و آدمهای غلط را به راحتی میشود به این مردم غالب کرد. که خیلی وقتها غالب کردند!
الآن این تورم افسارگسیخته، زادهی چیست دقیقا؟ دزدی و رانت مسئولین؟! نقدینگی و چاپ و پول؟! دلارزدگی اقتصاد کشور؟ تحریم؟ دقیقا مشکل کجاست؟ این کدام غدهی سرطانی است که اگر ریشهکن شود، بقیهی مسائل اقتصادی کشور حل میشود یا دست کم دیگر چندان آزاردهنده نخواهد بود؟ مردم نمیدانند. نمیخواهم از شأن مردم، خدای نکرده بکاهم؛ این عدم آگاهی نتیجهی سردرگمی خود فرهیختگان و مسئولین و رسانهها است. تا حدودی هم طبیعی است. مگر چند نفر از اساتید حوزه و دانشگاه میتوانند دقیقا مشکل را تشخیص دهند و نسخهی نقطهزن برایش بپیچند؟! زیاد که نیستند.
آن وقت چه میشود؟ آن وقت مدیران کشور مطالبهی مشخصی از مردم دریافت نمیکنند. آحاد مردم که سهل است، از فرهیختگان کشور هم مطالبهی معین و مشخصی دریافت نمیکنند و زیر فشار افکار عمومی، برای اجرای یک سیاست مشخص و یک طرح معین قرار نمیگیرند.
امروز همهی مردم از دولت میخواهند تورم را مهار کند. ولی این کافی نیست. باید همهی مردم بدانند که دقیقا مشکل تورم از کجاست، و دولت برای مهار تورم دقیقا چه کاری باید بکند. هر وزیری که بین مردم میآید، باید این مطالبهی واحد را بشنود و تحت فشار قرار بگیرد که: پس کو فلان طرح و بهمان برنامه؟ چرا انجامش نمیدهید؟ ائمهی جمعه و جماعت، سخنرانان و تریبونداران، نویسندگان و گویندگان اینقدر باید آن حرف واحد را تکرار کنند که تبدیل به ادبیات شایع و مطالبهی ملی شود.
سخت است ولی کار نشد ندارد. راه چارهاش برگزاری مناظرههای متعدد ملی است. از بین هزاران استاد و متخصص، کماند کسانی که حرف جدید میزنند و نسخهی نو ارائه میدهند. تعداد اندکی پیدا میشوند که علاج واضح و مشخص ارائه میدهند و چند ساختار را از بیخ و بن به چالش میکشند. طبیعتا مخالفینی پیدا میشوند که حرفهای نوبرشان را برنمیتابند. و معمولا شروع میکنند به هو کردن و از دور لنگ کفش پرت کردن. خصوصا اگر از وضع خراب موجود، سودی به جیب بزنند.
باید فرهنگ مناظره باب شود؛ آن هم خیلی بیشتر و وسیعتر از امروزِ جامعه. نظریهپردازان باید اینقدر پنجه در پنجهی هم کشتی بگیرند تا معلوم شود، حرف محکمتر را چه کسی میزند. با کُری خواندن و از دور جواب دادن و لنگ کفش پرت کردن کاری از پیش نمیرود. کسی که حرف حساب جدید دارد، باید بتواند از پس دهها مناظره بربیاید. همچنین اگر کسی نسخهی باطلی ارائه داد، یا ادعای باطلی کرد، باید از همه جا به مناظره دعوت شود و پاسخگوی حرفش باشد. باید از دل هر مناظرهی مهم و سرنوشتسازی چند مناظرهی دیگر زاده شود. بالأخره باید دوران بزندررو را در ساحت علم و نظر هم به پایان رساند.
با گسترش و تقویت فرهنگ مناظرهی درست و علمی، آرام آرام جامعهی فرهیختهی بیطرف و باانصاف کشور، به حرف حق و نسخهی درست گرایش پیدا میکند و آن حرف و نسخه را در سطح ملی گسترش خواهد داد. و از دل همین فعالیت علمی تمیز، مطالبهی ملی شکل خواهد گرفت و نسخههای غلط و آدمهای غلط به حاشیه و محاق خواهند رفت. خود مسئولین هم آنگاه بهتر میفهمند چه باید بکنند. آنگاه مسیر اجرای سیاست مطالبه شده از سوی مردم هم هموارتر خواهد بود.
اگر جهاد تبیین یک واجب فوری است، پس صداوسیما قاعدتا باید سرمایهگذاری بیشتری برای اجرای مناظرههای وزین و سطح بالا بکند. اصلا چطور است یک شبکهی مستقل برای مناظرات افتتاح کنند؟! پیشنهاد پربیراهی نیست.
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۷
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8(2).pdf
359.4K
یادداشت مناظرات علمی، راهی به سوی نسخههای درست
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۲/۷
✍سید مقدام حیدری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻درد دل پیرزن یزدی با امام رضا
چقد حال این شعر امام رضایی خوب بود!
هم لبخند داره هم اشک☺️
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻نذری کشف نشده
این همه که اسلام بر علم و علمآموزی تأکید میکند و این همه که معرفت و بصیرت و شناخت و آگاهی در منظومهی دینی ما مهم است و در فتنهها و مسائل گوناگون مورد نیاز است، و این همه که حضرت آقا بر کتابخوانی و مطالعه تأکید میکند، لابد کتابخواندن یا به عبارت دقیقتر، خواندن کتابِ خوب یک عمل صالح مأجور و مشکور و مورد پسند خدا است.
پس قاعدتا بایستی بشود چنین نذری کرد که اگر فلان حاجت را گرفتیم، فلان کتاب خوب را بخوانیم. و فکر میکنم از بس که خدا و امام زمان(عج) بعضی از کتابها را دوست دارند، چنین نذری زود میگیرد و مراد میدهد. اگر همچین چیزی بین ما رواج میداشت و نذرهایمان فقط در حد توزیع نان و پنیر نبود، آن وقت رفته رفته مثل امام زادهها و شهدا که شناساییشان کردهایم و لو رفتهاند که بعضیها راحتتر و بیشتر و سریعتر حاجت میدهند، همچنین بعضی از کتابها هم به تجربه بین مردم معروف میشد که نذر مطالعهی اینها مراد میدهد.
✍️سید مقدام حیدری
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻بیش از آن چه فکر میکنیم!
ما همه چیز خودمان را دست کم میگیریم. ما بیش از آن چه فکر میکنیم میتوانیم کار کنیم. بیش از آن چه فکر میکنیم میتوانیم چیز یاد بگیریم. بیش از آن چه فکر میکنیم میتوانیم رشد کنیم و پیشرفت کنیم. ما در هر روز بیش از آن چه فکر میکنیم، میتوانیم کار مفید انجام بدهیم. ما بیش از آن چه فکر میکنیم میتوانیم کسب درآمد کنیم. ما بیش از آن چه فکر میکنیم، میتوانیم تأثیرگذار باشیم و اتفاقهای بزرگی را رقم بزنیم. استعدادهای ما بیشتر از آن چیزی است که فکر میکنیم. انرژی نهفته در بدن ما هم بیش از چیزی است که فکر میکنیم. ما خیلی بیشتر از چیزی که فکر میکنیم میتوانیم عبادت کنیم و به خدا مقرب بشویم. و خیلی بیش از آن چه فکر میکنیم، میتوانیم گناه کنیم و سقوط کنیم. ما چندان قابل پیشبینی نیستیم چون ظرفیتهایمان خیلی بیش از آن چیزی است که فکر میکنیم.
✍️سید مقدام حیدری
https://eitaa.com/sayedmeqdam
باید قرآن را جوری بخوانیم که انگار آیه به آیهاش توئیتهای سیاسی برای امروز دنیاست؛ که انگار موضعگیریهای سیاسی خدا راجع به جریانهای سیاسی روز است، اما از قصد اسماء و عناوین قدیمی استفاده کرده است. آن وقت بهتر تیکه و کنایههای قرآن را خواهیم فهمید. و بیشتر با قرآن انس خواهیم گرفت.
✍سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
فرض کن اگه یه نفر، کار و کاسبی یا استخدام توی اداره، و به هر حال شغل پیدا کردن رو به صورت خیلی رؤیایی تصور کنه. مثلا اگه اتاق کار و میز و صندلی رو خیلی خیلی قشنگ تصور کنه، یا رابطهی بین همکارها و بین کارگر و کارفرما و بین مدیر و کارمندان رو خیلی خیلی صمیمی و زیبا تصور کنه... اگه جوونی دائم همچین رؤیاپردازیهایی کنه چه اتفاقی میفته؟ اون وقت اگه یه جا استخدام میشد، هفتهی اول افسرده میشد و تا یه ماه نشده دیگه میبُرّید. چون فضای هیچ کاری، اینقدر رؤیایی نمیشه.
دانشگاه رو هم اگه یه نوجوون دبیرستانی برای خودش خیلی رؤیایی تصور کنه باز همین اتفاق میفته. یعنی همون ترم اول افسرده میشه و حتی ممکنه انصراف بده.
یکی از مهمترین آسیبهای ازدواج، تصور رؤیایی از رابطهی زن و شوهره! در حالی که یه رابطهایه مثل بقیهی رابطهها. همان طور که هر رابطهای ویژگیهای خودش رو داره، این هم ویژگیهای اختصاصی خودش رو داره دیگه. زندگی زناشویی مثل زندگی خانوادگی، مثل رابطهی پدرفرزندی یا مادر فرزندی یا رابطهی خواهربرادری یه رابطهی واقعیه نه رؤیایی!
تازه هر رؤیایی که داریم، گیرم اگه همون هم در عالم واقع محقق بشه، مثل اونی نمیشه که توی رؤیاست. زمختی عالم واقع نمیذاره همون حسی رو اتفاقی بگیریم که از رؤیاش میگیریم! هر چی بیشتر کسی دربارهی دوران ازدواج رؤیاپردازی کنه، احتمال طلاقِ زودهنگامش بیشتره.
✍️سید مقدام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 آیا فتنه ۱۴۰۱ عقوبت اشتباهات ستاد اربعین بود؟
🔻هشدار مکرر علیرضا پناهیان به دولت محترم
🔻بر اساس آیه ۶۲ سوره نور
👈 ۹۰ روز تا اربعین حسینی
#تصویری
@Panahian_ir
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻فتحالمبین، مرد جنگ میخواهد!
✍️سید مقدام حیدری: چند سال پیش، حضرت آقا یکی از آن کلماتِ قصارشان را رو کردند که خوش درخشید و در یادها ماند؛ «خرمشهرها در پیش است!» جنگِ نظامی که ناظر به یکی دیگر از کلماتِ قصار رعدآسایشان به کار نیست؛ «جنگ نخواهد شد و مذاکره نخواهیم کرد!» ولی در همان سخنرانیِ مرداد 97 فرمود: «جنگ نظامی نیست و نخواهد شد امّا جنگ اقتصادی هست!»
لابد در کارزار اقتصاد، دشمن آمده خرمشهرهایی را از سفرهی مردم اشغال کرده که جز با جهاد و نگاهِ جهانآرایی و بچههای الی بیت المقدس نمیشود آنها را از سفرهی مردم بیرون انداخت. کشور آدمی میخواهد که بازار و سفرهی مردم، مثل خرمشهر، ناموسش باشد؛ آدمِ سمجی که تا خرمشهر را دوباره پس نگیرد، ولکنِ ماجرا نباشد.
بچههای دافوسندیدهی بیامکانات، به غمزه مسئلهآموزِ ژنرالهای دنیا شدند. اگر میخواستند مثل آدم بجنگند، یا همان نظریههای دانشگاههای افسری دنیا را بخوانند و کنفرانس بدهند، یا طبق امکانات نداشتهی خود و امکانات داشتهی دشمن هدفگذاری کنند، امروز تقویمِ ما نه سوم خرداد داشت نه حتی دوم خرداد! خرمشهر را خدا آزاد کرد، ولی با یک مشت بر و بچهی مؤمنِ انقلابیِ سمجِ تخسِ سرتق که هیچ جوره توی کتشان «نمیشود» نمیرفت! مثل بچههای کم سن و سال «نمیشود» نمیفهمیدند و باز مثل بچهها، اینقدر درِ خانهی خدا گریه کردند تا گرفتند آن چه میخواستند را!
البته که هیچ جای جنگ، بچهها بیگدار به آب نمیزدند. ولی امان از آدمِ علمزدهی متحجّری که تا غربیها راهی برای مسئلهای کشف نکنند، محکم میگوید راهی ندارد! بنیصدر چرتکه میانداخت و باور نمیکرد میشود خرمشهر را آزاد کرد. میگفت: زمین میدهیم و زمان میگیریم! نظریهپردازان ترس و جهل و ضعف، کلا همین طوری حرف میزنند. زود تسلیم میشوند و جا میزنند! کار اگر دست اینها میماند، خرمشهر که هیچ، کل نقشهی غرب آسیا میریخت به هم! بچههای جنگ نگذاشتند.
خرمشهرِ جنگ نظامی را به دست خوب بچههایی دادیم که پسش گرفتند. اما خرمشهرِ جنگ اقتصادی را هرازگاهی دادیم دست بنیصدرهای ناتوان! کسانی که پیشرفت را همان جوری میفهمند که غرب میفهمد. و عدالت را همان قدر، موی دماغِ پیشرفت میدانند که غرب میداند. و تنها راه برخورداری فقرا را سرریز ثروتِ اغنیا میدانند؛ همان گونه که سرمایهدارهای غرب میدانند! بعضی وقتها کار به دست این جماعتِ بیابتکارِ نابلد افتاد که همچنان خرمشهرِ اقتصاد آزاد نشده است. آدمهای سوسولِ ترسوی کیسهدوخته را چه به جنگ؟! جنگ، مردِ جنگی میخواهد و جنگ اقتصادی هم مرد جنگیِ خودش را میطلبد! جای بنیصدرها موزهی پاریس است؛ نه میدانِ جنگِ خرمشهر!
آقا به مجلسیها توصیه کرد کتابهای قصهی عملیات آزادسازی خرمشهر را بخوانند. [03/03/1402] لابد لازم است با همان رویکرد و نگاه، و با همان دل و جگر در میدان جنگ اقتصادی بجنگند. لابد در این کارزار هم علی رغم نظریههای عقیمِ غربی، راه میانه وجود دارد. لابد اینجا هم میشود دشمن را زمینگیر، بلکه حتی محاصرهاش کرد.لابد اینجا هم میشود در مقابل مشکل کمبودهای انسانی و تسلیحاتی ایستاد. لابد اینجا هم میشود دشمن را غافلگیر کرد. لابد اینجا هم گاهی میطلبد فرماندهی میدان، خطر کند و درست روی خاکریز بایستد و به نیروهای کپ کرده و بریده روحیه بدهد. لابد اینجا هم با کار ساعتی و ساختار کارمندی، کار پیش نمیرود. لابد اینجا هم خدا میخواهد گریه و زاری مجلسیها و دولتیها و کلا همهی رزمندگان جنگ اقتصادی را ببیند. لابد این جنگ هم زیارت عاشورا میخواهد. لابد باز عملیات باید کرد و شب عملیاتش روضه میچسبد. لابد کار، معطّل یک مشت مدیرِ جهادیِ جنگیِ فرهیختهی اندیشمندِ بچه سینهزنِ امام حسین(ع) است که تا مطمئن نشوند همهی مردم ایران سیر شدهاند لقمهی خوش از گلویشان پایین نرود. لابد کار، معطل مدیرانی است که پشت میدان مینِ اقتصادی، مثل عبدالحسین برونسی اینقدر به حضرت زهرا(س) توسل کنند و گیر بدهند، که خود حضرت درگوشی به آنها بگوید: فلانی مسیر این است؛ بیست تا به چب ده تا به راست!
خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ ولی با بچههایی که غیرتشان اجازه نمیداد، بر سر دروازهی خرمشهر، تابلوی «أهلا بكم في جمهورية العراق» بخورد. خرمشهرِ اقتصادی را هم همان خدا آزاد خواهد کرد؛ ولی با کسانی که چشم دیدن ردّ چکمههای دولار آمریکایی را بر تنِ مردم ما نداشته باشند؛ با کسانی که تا دولار آمریکایی را به خاک سیاه ننشانند، همچنان شبها به گریه و زاری خود، و روزها به کار و جهادشان ادامه میدهند. در این جنگ هم مرام شهید هادی بکار میآید، نه هایک!
منتشر شده در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۳/۷
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (3).pdf
470.4K
🔻فتحالمبین، مرد جنگ میخواهد!
✍یادداشتم در روزنامهی رسالت ۱۴۰۲/۳/۷
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🛎یه کار نیم ساعته با سود زیاد👇
1️⃣ توبه حساب میشود.
2️⃣ آن که انجام دهد از آسمان صدایش میزنند که از نو کار و عمل انجام بده که توبهات قبول شد و گناهانت بخشیده شد.
3️⃣ فرشتهای از زیر عرش صدایش میزند که به تو و خانواده و نسلت برکت دادیم.
4️⃣ دشمنانِ شخصی و طلبکارهایش روز قیامت از او راضی میشوند.
5️⃣ با ایمان میمیرد و هیچ وقت بیدین نمیشود.
6️⃣ قبرش فراخ و نورانی میشود.
7️⃣ پدر و مادرش از او راضی میشوند، حتی اگر ناراضی بوده باشند.
8️⃣ پدر و مادر و نسل و دودمانش آمرزیده میشوند.
9️⃣ در دنیا و آخرت روزیاش زیاد میشود.
0️⃣1️⃣ جبرئیل به او میگوید خودم با ملک الموت میآیم و مواظبم که هوایت را داشته باشد و مرگ اذیتت نکند و راحت روحت از جسمت خارج شود.
✅ این همان نمازی است که به نماز یکشنبهی ماه ذیالقعده معروف است، که رسول خدا(ص) به اصحابشان یاد داد.
اگر این پیام در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده، باز تا آخرش بخوان؛ میفهمی چرا☺️👇
🕌 دستور عمل این نماز👇
1️⃣ غسل
2️⃣ وضو
3️⃣ خواندن ۴ رکعت نماز (دوتا دو رکعتی) به این صورت: حمد + ۳ بار سوره قل هو الله + یک بار سوره فلق + یک بار سوره ناس
4️⃣ بعد از تمام شدن نماز ۷۰ بار «استغفر الله» یا «استغفر الله ربي وأتوب إليه»
5️⃣ یک بار «لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم»
6️⃣ خواندن این دعا: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»
و تمام😊
☝️راستی شاید این پیام، در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده باشد. هیچ عیبی ندارد😊 چون از پیامبر(ص) پرسیدند، اگر کسی وقت دیگری بخواند چی؟ فرمود: همان میشود که گفتم.
📚إقبال الأعمال، ج١، ص٣٠٨
✅ پس نوش جان کسی که در طول سال هر بار که حمام رفت، به نیت این نماز، غسل کرد و سپس در ده دقیقه این نماز را خواند.☺️
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻به تو از ایران سلام
✍سید مقدام حیدری: این بار دوست دارم به جای امام حسین(ع)، به امام رضا(ع) بگویم: به تو از دور سلام. به نیابت از مردمِ شهرها و آبادیهای دوردست، و از گوشه گوشهی سرزمینمان ایران. میخواهم برایش زیارتنامه بنویسم. چه این که هر بار، وقتی دعوتمان کرده و روبرویش ایستادیم، اول به خوش و بش گذراند آن دقایق اول را؛ انگار خودش هم مشتاق بود حرف دل ما را بشنود؛ این که چطور شد آمدیم و با کی همسفر شدیم و چقدر دلتنگش بودیم و این همه وقت، چه شد که نتوانستیم بیاییم و الآن چه حسی داریم و ممنون که باز دعوتمان کرد و کلی دردِ دل دیگر. چندان خبری از کلمه و جمله نیست. روبهرویش که میایستی کلمات دیگر نه با حرف که با اشک ادا میشوند. اخلاقش بعد از این همه وقت، دستمان آمده است؛ گاهی یک ساعت تمام، فقط از ما حرف کشید و نگذاشت زیارتنامه را شروع کنیم. مذهبی و غیر مذهبی ندارد؛ همه انگار به حرم سلطان طوس اعتیاد دارند. حق هم دارند؛ انگار آجر به آجر، حرم رضا جانمان از جنس مهربانی است. گنبدش حس پدر میدهد و پنجرهی فولادش بوی آغوش مادر. تقصیر ما که نیست؛ خودش فرمود: «امام، مونسی همدم، پدری دلسوز، برادری تنی و مادری مهربان است». [کافی/ج1/ص200]
بعد از چندین ماه دوری و دلتنگی، بار اول که از مسافرخانه راه میافتیم به سمت حرم، آخ چه لذتی دارد آن لحظهی اولی که گنبد طلای امام رضا(ع)، رخ نشان میدهد! همچین که از بهجت، به شیرازی میرسی، یا نزدیکای فلکهی آب، که گنبد را میبینی، یکدفعه همه چیز عوض میشود. انگار، از آن لحظه به بعد، تازه باور میکنی که راستی راستی مهمان امام رضا(ع) شدهای. چه میدانم؛ شاید آن لحظه را خود امام(ع) هم دوست میدارد و از همان جا خصوصیتر و ویژهتر زائرش را تحویل میگیرد. گنبد را که میبینی، دیگر حواست از همه چیز پرت میشود؛ حتی چراغ قرمز چهارراه شهدا هم انگار، چشمک سبز به تو میزند. در آن حوالی، کاسبان و رهگذران همه عادت کردهاند و کسی تعجب نمیکند؛ میتوانی از همان جا سر به زیر بیندازی و اشک بریزی و قدم قدم تا حرم، با امام رضا(ع) حرف بزنی. هر جای دیگر اگر بود، چند نفر سراغت میآمدند که مشکلی هست؟ کمکی میخواهی؟ اما در آن حوالی همه حسابِ کار دستشان است. میدانند جریان چیست؛ لابد زائری دلتنگ و عجول؛ مثل بقیه!
بار آخر که آمدم مشهد، دیدم قسمتی از ضریح امام رضا(ع) را اختصاص داده بودند به زیارت صفی؛ زائرها به صف میایستادند و خیلی آرام و سنگینرنگین، شیک و مجلسی و بدون فشار، میآمدند از نزدیک زیارت میکردند و ضریح را میبوسیدند و برمیگشتند. ولی من به لحاظ روحی دوست داشتم ضریح را از آنجایی ببوسم که شلوغ است. قشنگ باید یکی دوتا هُل و فشار بخورم، چندتا موج هم مرا عقب و جلو ببرد، چندتا بچه هم در آن گیر و دار لایی بکشند، چندتا جوان هیکلی هم آن طرفتر برای یک پیرمرد مرام بگذارند، یک بچه هم از سر و کول مردم بالا برود، دو نفر مو پریشان و پیراهنچروک و احیانا یقهبازشده به زور از لای جمعیت خودشان را بیرون بکشند و دوباره مرا به همان نقطهی اول باز گردانند... بعد، یکباره مسیر برایم باز شود و بروم ضریح آقا امام رضا(ع) را ببوسم و باز به زور بیایم بیرون. همهی اینها باید با هم باشند، آن وقت در آن شلوغی به امام رضا(ع) بگویم: امام رضا جان! من هم مثل همهی زائرانت دوستت دارم! آخ که چقدر دلم تنگ شد باز!
منتشر شده در روزنامه رسالت ۱۴۰۲/۳/۹
https://eitaa.com/sayedmeqdam
8 (4).pdf
388.6K
یادداشت به تو از ایران سلام
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻آن سه نفر
✍️سید مقدام حیدری: در شأن نزول آیهی 117 و 118 سورهی توبه آمده است که در جنگ تبوک، که شرایط بر مسلمانان سخت شد، غیر از منافقینِ نام و نشاندار، سه نفر، مؤمنِ بدون سوء سابقه که خط و ربطی با جریان نفاق در مدینه نداشتند هم از حضور در جنگ شانه خالی کردند. رسول خدا(ص) از دستشان ناراحت شد و تصمیم گرفت به آنها بیمحلی کند، بقیهی اصحاب رسول خدا(ص) هم موظف شدند بیمحلی کنند.
رسول خدا(ص) که از جنگ برگشتند، برخی از پیرمردها و زن و بچهها و ناتوانها که معذور بودند، به استقبال رسول خدا آمدند. این سه نفر هم، به نام کعب بن مالک، مرادة بن ربيع و هلال بن أمية به استقبال رسول خدا(ص) آمدند و به او سلام گفتند. اما رسول خدا(ص) قهرش گرفته بود و جوابشان را نداد. بناچار و به رسم عادت همیشگی به بقیهی نیروهای مسلمانِ بازگشته از جبهه سلام کردند. ولی با کمال ناباوری هیچ کس پاسخشان را نمیداد. چند روزی طبق عادتشان، به هنگام نماز به مسجد میآمدند، اما برنخوردند با کسی که تحویلشان بگیرد؛ نه کسی با آنها همصحبت میشد، نه به آنها سلام میکرد و نه جواب سلامشان را میداد. بازار که میرفتند هم همین طور؛ کسی به آنها چیزی نمیفروخت. همسرانشان نزد پیامبر(ص) آمدند و درخواست طلاق دادند. پیامبر(ص) نپذیرفت ولی دستور داد با شوهرانشان رابطه نداشته باشند. و آنها نیز امتثال کردند.
کمکم، کوچهخیابانِ شهر بر آنها تنگ آمد و دیگر هوایش را هم نمیشد نفس کشید. صد البته پشیمان شده بودند، ولی همهی درها به رویشان بسته شده بود؛ حتی درِ خانهی پیامبر(ص)! گویا این گناه، جنس متفاوتی داشت و توبه از آن، مراحل سخت اداری خودش را میطلبید. تصمیم گرفتند به کوه بزنند و همان جا اینقدر گریه و زاری کنند تا ندایی صدایی وحیی چیزی بیاید و تکلیفشان را یکسره کند، یا این که همان جا بمیرند. چون این زندگی را هم نمیشد ادامه داد. مدتها شب و روزشان را به روزه و عبادت و گریه و زاری گذراندند. اهل و عیالشان میآمدند و برایشان فقط غذا میگذاشتند، بدون این که با آنها حرفی بزنند. روزها و شبها میگذشت و اتفاقی نمیافتاد. آخر یک شب به هم گفتند: خدا و رسولش از دست ما ناراحتند، رفقا و اهل و عیالمان هم همین طور. خب پس ما چرا همدیگر را تحویل بگیریم و با هم حرف بزنیم؟! این حرفها را شبهنگام داشتند میزدند و همان شب هم از همدیگر جدا شدند و قسم خوردند که دیگر هیچ کسی با آن یکی حرف نزند تا وقتی که خدا توبهشان را بپذیرد، یا مرگ به سراغشان آید. کل این پروسه بیش از چهل شب طول کشید. شاید خود پیامبر(ص) هم بیش از این سه نفر، چشم انتظار وحی خدا بود. و بالأخره وحی خدا سررسید و توبهی آنها قبول شد.
حالا خودمانیم؛ خدایی اگر بعضی از مسئولین و شخصیتهای نظام، آن روز بودند، آن قدر به بهانهی فوت مادر و فوت خواهر و سالگرد فلان و یادبود بهمان، با پیامِ تسلیت و دست دادن و روبوسی و لبخند زدن و احوالپرسی و انواع تحویلگرفتنها، قهرِ پیامبر(ص) را ضایع میکردند که آن سه نفر، هیچ وقت توفیق توبه پیدا نکنند. اساسا ولیّ جامعه اگر با کسی قهر کند لابد راهی برای مهربانی با او نیست. معنی ندارد او کسی را طرد کند و دیگران تحویلش بگیرند. باز هر جور صلاح است.
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🔻راهکاری برای زیاد شدن روزی و کلی اتفاق خوب دیگه!
👈امام صادق(ع) فرمودند: کسی که سورهی صافات رو هر جمعه بخونه، از همهی آفتها حفظ میشه، همهی بلاهای دنیا ازش دور میشه، و بیشترین حد ممکن از روزی در دنیا نصیبش میشه، و خدا مال و فرزندان و بدنش رو گرفتار شر شیطان و ستمگران نمیکنه. و اگر اون روز یا شب بمیره، خدا شهید محشورش میکنه و شهید از دنیا میبردش و تو بهشت با شهدا و همدرجهی اونها قرارش میده.
👌 عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ قَالَ: مَنْ قَرَأَ سُورَةَ اَلصَّافَّاتِ فِي كُلِّ يَوْمِ جُمُعَةٍ ، لَمْ يَزَلْ مَحْفُوظاً مِنْ كُلِّ آفَةٍ مَدْفُوعاً عَنْهُ كُلُّ بَلِيَّةٍ فِي اَلْحَيَاةِ اَلدُّنْيَا مَرْزُوقاً فِي اَلدُّنْيَا بِأَوْسَعِ مَا يَكُونُ مِنَ اَلرِّزْقِ وَ لَمْ يُصِبْهُ اَللَّهُ فِي مَالِهِ وَ لاَ وَلَدِهِ وَ لاَ بَدَنِهِ بِسُوءٍ مِنْ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ وَ لاَ مِنْ جَبَّارٍ عَنِيدٍ وَ إِنْ مَاتَ فِي يَوْمِهِ أَوْ لَيْلَتِهِ بَعَثَهُ اَللَّهُ شَهِيداً وَ أَمَاتَهُ شَهِيداً وَ أَدْخَلَهُ اَلْجَنَّةَ مَعَ اَلشُّهَدَاءِ فِي دَرَجَةٍ مِنَ اَلْجَنَّةِ.
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج۱، ص۱۱۲
https://eitaa.com/sayedmeqdam
🛎یه کار نیم ساعته با سود زیاد👇
1️⃣ توبه حساب میشود.
2️⃣ آن که انجام دهد از آسمان صدایش میزنند که از نو کار و عمل انجام بده که توبهات قبول شد و گناهانت بخشیده شد.
3️⃣ فرشتهای از زیر عرش صدایش میزند که به تو و خانواده و نسلت برکت دادیم.
4️⃣ دشمنانِ شخصی و طلبکارهایش روز قیامت از او راضی میشوند.
5️⃣ با ایمان میمیرد و هیچ وقت بیدین نمیشود.
6️⃣ قبرش فراخ و نورانی میشود.
7️⃣ پدر و مادرش از او راضی میشوند، حتی اگر ناراضی بوده باشند.
8️⃣ پدر و مادر و نسل و دودمانش آمرزیده میشوند.
9️⃣ در دنیا و آخرت روزیاش زیاد میشود.
0️⃣1️⃣ جبرئیل به او میگوید خودم با ملک الموت میآیم و مواظبم که هوایت را داشته باشد و مرگ اذیتت نکند و راحت روحت از جسمت خارج شود.
✅ این همان نمازی است که به نماز یکشنبهی ماه ذیالقعده معروف است، که رسول خدا(ص) به اصحابشان یاد داد.
اگر این پیام در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده، باز تا آخرش بخوان؛ میفهمی چرا☺️👇
🕌 دستور عمل این نماز👇
1️⃣ غسل
2️⃣ وضو
3️⃣ خواندن ۴ رکعت نماز (دوتا دو رکعتی) به این صورت: حمد + ۳ بار سوره قل هو الله + یک بار سوره فلق + یک بار سوره ناس
4️⃣ بعد از تمام شدن نماز ۷۰ بار «استغفر الله» یا «استغفر الله ربي وأتوب إليه»
5️⃣ یک بار «لا حول ولا قوة إلا بالله العلي العظيم»
6️⃣ خواندن این دعا: «يَا عَزِيزُ يَا غَفَّارُ اِغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فَإِنَّهُ لاَ يَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ إِلاَّ أَنْتَ»
و تمام😊
☝️راستی شاید این پیام، در ماه ذیالقعده به دستت نرسیده باشد. هیچ عیبی ندارد😊 چون از پیامبر(ص) پرسیدند، اگر کسی وقت دیگری بخواند چی؟ فرمود: همان میشود که گفتم.
📚إقبال الأعمال، ج١، ص٣٠٨
✅ پس نوش جان کسی که در طول سال هر بار که حمام رفت، به نیت این نماز، غسل کرد و سپس در ده دقیقه این نماز را خواند.☺️
https://eitaa.com/sayedmeqdam