eitaa logo
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
463 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
572 ویدیو
49 فایل
أَحْبِـبْ مَـنْ شِئْـتَ فَإِنَّـڪَ مُفـٰارِقُہُ |²💚 °°° •| اینجا دین رو شیرین یاد می‌گیریم و از اون لذت می‌بریم |• ارتباط با مدیر کانال: 🆔 @shahid_e_shahadat69 بین‌خودمون‌میمونه👇🏻👇🏻 https://harfeto.timefriend.net/16314756982702
مشاهده در ایتا
دانلود
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
📚 هر روز یڪ نڪتہ‌ ناب تفسیرے #تفسیر| ↫صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ ع
📚 هر روز یڪ نکتہ ناب تفسیرے | ↫صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلاَ الضَّآلِّينَ۷🌿♥️   ↺مغضـُوبیـن در قُـرآن؛ . •.∇ بنے اسرائیل ڪه داستان زندگے و تمدّن آنھا در قرآن بیان شده است، زمانى بر مردم روزگار خویش برترى داشتند؛ لكن بعد از این فضیلت و برترى، بہ خاطر رفتار خودشاݧ، دچار قھر و غضب خداوند شدند.. . •.∇ لڪن بعد از این فضیلت و برترے، به خاطر رفتار خودشاݧ، دچار قھر و غضب خداوند شدند..  . •.∇ ایݧ تغییر سرنوشت؛ به علّت تغییر در رفتار و ڪردار آنان بوده است؛ دانشمندان یھود، دستورات وقوانین آسمانے تورات را تحریف ڪردند.. . •.∇ وتجّار وثروتمنداݧ آنان نیز بہ ربا وحرام‏خواري و رفاھ طلبے روى آوردند، وعامّہ مردم نیز در برابر دعوت به جھاد و مبارزه، از روى تن ‏پرورى و ترس، از رفتݧ به جبھه نبرد و ورود بہ سرزمینِ مقدّس، سر باز زدند. . •.∇ بہ خاطر این انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضیلت، به نھایت ذلّت و سرافكندگے مبتلا ساخت. . •.∇ما در هر نماز، از خداوند مى‏خواهیم ڪه مانند غضب‏شدگان نباشیم.  یعنى نہ اهل تحریف آیات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جھاد در راه حقّ، و همچنین از گمراهان نباشیم؛ . •.∇ آنان ڪه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مى‏روند و در دین و باور خود غلوّ و افراط ڪردھ و یا از هوى و هوس خود و یا دیگران پیروى مى‏كنند.. . . .↷♡ #ʝσɨŋ ┄•●❥ @sayyedghorabati
حجـت الاسـلام غُـراباتـی
#Story | #استوری :::تومعشـوق‌خدای‌ی‌رفیــق^^💜🙃 #استادپناهیان #کمی‌خودمونی . . .↷♡ #ʝσɨŋ ┄•●❥ @say
"رَبَّنَآ لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا" +حالا کـــه اومدی تو قلبم بزار قلبم بــــرایِ خودت بمونه...🍃 °[آل‌عمران٨] ڪہ خداے من شدے❤
📚 « جــــ❤️ــــانـم میـرود » 📝 مهیا که از حاضر جوابی آن عصبانی بود شروع کرد به داد و بیداد ــــ تو با خودت چه فڪری کردی ها ?? من هر تیپی میخوام میزنم به تو چه تو وامثال تو نمیتونن چشاشونو کنترل کنن به من چه تاپسره می خواست جوابش را بدهد یکی از دوستانش از ماشین پیاده شد و اورا صدا زد ــــ بیا بریم سید دیر میشه پسره که حاال مهیا دانست سید هست به طرف دوستانش رفت و سوار ماشین شد و از کنارش با سرعت گذشت مهیا که عصبانی بود بلند فریاد زد ــــ عقده ای بدبخت به طرف خانه رفت بی توجه به مادرش و پدرش که در پذیرایی مشغول تماشای تلویزیون بودن به اتاقش رفت دو روز بعد مهیا درحالی که آهنگی زیر لب زمزمہ می ڪرد،در خانه را باز ڪرد واز پلہ ها بالا آمد وبا ریتم آهنگ بشڪڹ مے زد خم شد تا بوت هایش را از پا دربیاورد که در خانه باز شد با تعجب به دو مردی که با برانکارد و لباس های پزشکی تند تند از پله ها بالا می آمدن و وارد خانه شدند کم کم صداها بالا گرفت مهیابا شنیدن ضجه های مادرش نگران شد ـــ نفس بڪش احمد توروخدا نفس بڪش احمد پاهای مهیا بی حس شدند نمیتوانست از جایش تکان بخورد مے دانست در خانہ چه خبر است بار اول ڪہ نبود. جرأت مواجه شدن با جسم بی جان پدرش را نداشت آن دو مرد با سرعت برانکارد که احمد آقا روی آن دراز کشیده بود بلند کرده بودند مهلا خانم بی توجه به مهیا به آن تنه ای زد و پشت سر آن ها دویددیگر پاهایش نای ایستادن نداشت سرجایش نشست با اینکه این اتفاق برایشان تکراری شده است اما مهیا نمی توانست آن را هضم ڪند اینبار هم حال پدرش وخیم تر شده بود و نفس کشیدن براش سخت تر نمیتوانست هوای خفه ی خانه را تحمل ڪند با کمک دیوار سرپا ایستاد آرام آرام از پله ها پایین رفت با رسیدن به کوچہ نفس عمیقے ڪشید. بوی چایے دارچین واسپند تو ڪل محلہ پیچیده بود ڪه آرامشی در وجود مهیا جریان داد. با شنیدن صدای مداحے یادش آمد که امروز اول محرم هستش تو دانشگاه هم مراسم بود دوست داشت به طرف هیئت برود ولی جرأت نداشت به دیوار تڪیه داد زیر لب زمزمه ڪرد ــــ خدایا چیڪار ڪنم صدای زیبای مداح دلش را به بازے گرفتہ بود بغضش اذیتش مے ڪرد آرام آرام خودش را به خیابان بن بستی که ته آن مسجد و هیئت بود رساند با دیدن آن جا به وجد آمد پرچم هاے مشڪی و قرمز دود و بوی چایے کہ اینجا بیشتر احساس مے شد نگاهی به پسرهایی که همه مشکی پوش بودند و هماهنگ سینه میزدند و صدای مداحی که اشڪ همهحاضرین را درآورده بود باز دارم قدم قدم میام تو حرمت حرم کرب و بلاست یا توی هیئتت وسط جمعیت بود و سرگرون دوروبرش را نگاه می کرد همه چیز برایش جدید بود دومین بارش بود که به اینجا می آید اولین بار هم به اصرار. مادرش آن هم چند سال پیش بود عوض نمیکنم آقا تو رابا هیچڪسی عڪس حرم توے قاب منو ودلواپسی. √•ادامہ دارد... . . .↷♡ #ʝσɨŋ ┄•●❥ @sayyedghorabati
💔•^میشینم روبـروی عکسات ساعت‌ها باهاشون حرف‌میزنم فرقش باقبلااینکـه الاجواب‌میدی ولی گوش‌های من نمیشنوه..."! . . . .↷♡ #ʝσɨŋ ┄•●❥ @sayyedghorabati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بۍگمان روزِ قشنگۍ بشود امروزم .. چون سرِ صبح، سلامَم بہ تو خیلے چسبید! ♥️ . . .↷♡ #ʝσɨŋ ┄•●❥ @sayyedghorabati
🍃 دُنیـا برای عشـ ـق کمی بی لیاقت استـ|♥️🕊 . . .↷♡ #ʝσɨŋ ┄•●❥ @sayyedghorabati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزتـون رو با امام زمان شرون کنید با امام زمان تمام کنید هر جا هستید،روش زندگیتون رو این قرار بدید.... اگه فرصت کردید دعای عهد بخونید،اگه مدل زندگیتون طوریه که فرصت نمیکنید به یک سلام اکتفا کنید،ولی سلام.... {..السلام علیک یا اباصالح المهدی..} حیفه که زندگیمون در هر روز در اون رنگ مهدی نداشته باشه...💔🥀✨ . . •|💌|• ____ @sayyedghorabati •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•