ضربت خوردن حضرت علی علیه السلام
ضربت ویریلوبدور شهِ مردانه الهی!
محراب عبادت بویانوب قانه الهی!
.
شمشیر جفادن سر حیدر یارالاندی
حتّی دل خونین پیمبر یارالاندی
سانکی تئزَدن سینهی کوثر یارالاندی
قان آخدی گئنه صفحهی قرآنه الهی!
.
تا زهریلی شمشیر، باشا ائتدی اصابت
یئر گؤی آراسیندا دئدی جبریل او ساعت
سیندی قسَم آللّهیمه ارکان هدایت
حتّی ائشیدوب اُول سسی بیگانه الهی!
.
یئر تیترهدی گؤی تیترهدی اسدی قئره یئللر
قان آغلادی داشلاردا، آخوب قؤرخولی سئللر
یوز مسجده ساری گتیروب غصّهلی ائللر
ووردیلا باشا گلدیله افغانه الهی!
.
جان و دیلیلن ایلیورم محنتی احساس
القصّه حسین و حسن و حضرت عباس
گَتدیله ائوه حضرتی اُول لحظهی حسّاس
غم رنگی دوتوب خانه و کاشانه الهی!
.
قیز خَلقی مصیبتلی زمانی دؤزَه بیلمز
خاصّه آناسیز قیز غمه، آنی دؤزهبیلمز
گؤرسه آتا باشینده یارانی دؤزهبیلمز
صبر ایله عطا زینب نالانه الهی!
.
آچدی قاپونی گؤردی آتاسین قانا غلطان
بیردن ایکی الّی باشینا ووردی هراسان
سسلندی بابا! زینبون اولسون سنه قربان
اُول صحنه وورار اؤد دل انسانه الهی!
.
#گریز
.
دوزدور بو گئجه عترته بیر غملی ماجالدی
بیر غم گونی وار اوندا فغان عرشه اوجالدی
زینب یارالی قارداشینی گوردی قوجالدی
عرض ائتدی: نظر ایله بو قربانه الهی!
.
اوغلانلاری قارداشلاری القانه باتوبلار
بو چولده باتار کَن قانا، آماله چاتوبلار
چوخ گورمَلیدی یارهلی یان یانه یاتوبلار
قان سو تک آخور غصّهلی میدانه الهی!
.
گوزیاشیم آخور یارهسینه، سیلمورم آلله!
من باغلیوم هانسی یاراسین بیلمورم آلله
هئچ بیلمورم آخر نیه من ئولمورم آلله!
دردیم وار الیم چاتموری درمانه الهی!
.
درده دؤزَرم سن کیمی چون دادرسیم وار
دوزدور او قوشام کی غم و محنت قفسیم وار
عهد ایلیورم تا نقَدر کی نفسیم وار
قان آغلیارام شاه شهیدانه الهی!
.
یارب! سنی آندا وئریرم “یاربَ”ه خاطر
خوار ائتمه “بشیر”ی بو گوزل مطلبه خاطر
عفو ایله حسین و حسن و زینبه خاطر
شایسته ائله روضهی رضوانه الهی!
.
سید بشیر حسینی میانجی
✍️کانال ادبی فرهنگی سید بشیر
@sbh110
نوحه شهادت مولای متقیان علیه السلام
امشب شده ارض و سما يكسر سيه پوش
زيرا چراغ عمر حيدر گشته خاموش
جان داده حيدر، جان پيمبر، اللّهُ اكبر
امشب به اهل آسمان مهمان علي است
شام غريبان شهِ مردان علي است
بعد از پيمبر حامي قرآن علي است
شد در نجف با خاكِ پاكِ غم هم آغوش
جان داده حيدر، جان پيمبر، اللّهُ اكبر
اي ني نوا كن اي دلِ من باش گريان
راحت شد از دست رعيّت شاه مردان
بر مصطفي و فاطمه گرديد، مهمان
از عطر ماتم گشته عالم جمله مدهوش
جان داده حيدر، جان پيمبر، اللّهُ اكبر
اين اشك و آه و ناله احسان علي باد
جانم فداي قبر پنهان علي باد
شاهان عالم جمله قربان علي باد
شب¬ها يتيمان را غذا ميبُرد بر دوش
جان داده حيدر، جان پيمبر، اللّهُ اكبر
امشب حسين و زينب و كلثوم مضطر
با مجتبي گريند بر هجران حيدر
ياران! عزدارند اولاد پيمبر
آيد صداي نالهي عبّاس بر گوش
جان داده حيدر، جان پيمبر، اللّهُ اكبر
اي دل بيا امشب علي را يار باشيم
بر آن طبيب عاشقان، بيمار باشيم
بر قبر پاكش در نجف زوّار باشيم
لرزد تنِ «سيّد بشير» از بانگ چاووش
جان داده حيدر، جان پيمبر، اللّهُ اكبر
بر مصطفی و فاطمه گردید، مهمان
از عطر ماتم گشته عالم جمله مدهوش
جان داده حیدر، جان پیمبر
اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر
.
این اشک و آه و ناله احسان علی باد
جانم فدای قبر پنهان علی باد
شاهان عالم جمله قربان علی باد
شب ها یتیمان را غذا می بُرد بر دوش
جان داده حیدر، جان پیمبر
اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر
.
امشب حسین و زینب و کلثوم مضطر
با مجتبی گریند بر هجران حیدر
یاران! عزدارند اولاد پیمبر
آید صدای ناله ی عبّاس بر گوش
جان داده حیدر، جان پیمبر
اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر
.
ای دل بیا امشب علی را یار باشیم
بر آن طبیب عاشقان، بیمار باشیم
بر قبر پاکش در نجف زوّار باشیم
لرزد تنِ «سید بشیر» از بانگ چاووش
جان داده حیدر، جان پیمبر
اللّهُ اکبر اللّهُ اکبر
✍️کانال ادبی فرهنگی سید بشیر
@sbh110
آه و ماه و چاه
به نخلستان پُر غم، چاه هستم
تهي از آبم و پُر آه هستم
دليل اشك مشك چشمم اين است
كه از درد علي آگاه هستم
علي را تا قيامت غمگسارم
شبي بعد از بتول آمد كنارم
بگفت: اي چاه! رفت از دست، يارم
پس از او مونس و همدم ندارم
پس از زهرا شكرها زهر گشتند
ز من شاديّ و خرّم قهر گشتند
من آن شاهم كه در خانه نشستم
رعيّت در ميان شهر گشتند
پس از او برگ احساسات، زرد است
و فصلِ وصلِ مهر و ماه سرد است
چه گويم بر تو اي چاهِ پُر از آه
دلم لبريز از آلام و درد است
پس از زهرا صفا در خانهام نيست
چراغي بر شب كاشانهام نيست
همه شب تا سحر ميسوزم از غم
من آن شمعم يكي پروانهام نيست
به چشمانم نيايد خواب، يك شب
خبر دارد ز آهم ماه و كوكب
پس از زهرا انيس خلوت من
حسين است و حسن، كلثوم و زينب
پس از طاها همه بي مهر هستند
كه بيعت با اميري پست بستند
به ياد فاطمه بايد بنالم
دلم را همچو پهلويش شكستند
پس از زهرا هميشه اشكبارم
خزان گرديده گلزار بهارم
اسيرم بر غم و سيرم ز دنيا
همه دم آرزوي مرگ دارم
پس از او امّت طاها عوض شد
همه بي ننگ و بي پروا عوض شد
چو زهرا چشم بست از دار دنيا
به چشمانِ علي دنيا عوض شد
پس از زهراي خود محزونم اي چاه
به لطف و اُنسِ تو مرهونم اي چاه
شنيدي درد دلهاي علي را
من از اين دوستي ممنونم اي چاه
سید بشیر حسینی میانجی
✍️کانال ادبی فرهنگی سید بشیر
@sbh110
لیلة القدر اولدی قلب عالمه غم وُردولار
اهل غم کؤینکلرینه رنگ ماتم وُردولار
یاسی باشلاندی امیرالمومنینون، شیعهلر
گنبدی اوسته نجفده قاره پرچم وُردولار
سید بشیر حسینی میانجی
@sbh110
"دعا"
دعا یعنی سخن آغاز کردن
درِ دل را به جانان باز کردن
دعا یعنی سخن با یار گفتن
ز دل "یاربّ" را ده بار گفتن
دعا یعنی به کوی عشق رو کن
سحرها با خدایت گفتگو کن
دعا یعنی الهی! عاشقم کن
برای عشق بازی لایقم کن
دعا حسّ زلال و ذکر ناب است
دعا در خلوت شب مستجاب است
دعا یعنی محبّت یعنی امّید
دلت را پُر کنی از نور توحید
"بشیر"ا نیست بسته بر تو این راه
بخوان: "لا تقنطوا من رحمه الله"
بگو یک جمله که تعبیر عشق است
دعا زیباترین تصویر عشق است
به این ابیات، بانی "اشرفی" شد
مددکارت خداوند وفی شد
تقدیم به استاد حاج آقا اشرفی خطاط معروف قرآن
به صورت بداهه سروده شد.
دعاگوی خوبان:
سید بشیر حسینی میانجی
روزه و روضه
چنانکه بهرِ بلبل، سیر در گلزار میچسبد
به هر دلداده دیدارِ رُخ دلدار میچسبد
به حکمِ "یُسر" بعد از "عُسر" دانستیم بر عاشق
پس از هجران و دوری موسم دیدار میچسبد
کنار سفرهی ساده که لبریز است از رحمت
نشستن، ذکر گفتن، در کنار یار میچسبد
برای ما حسینیها مهِ روزه، مهِ روضهست
در این مه "یاحسین" گفتن هزاران بار میچسبد
غروب و غم عجین گشته در احساس زلالیها
به جان، گر جامِ دل گردد ز غم سرشار، میچسبد
در این هنگام عرفانی به یاد کربلا بودن
خدا داند چه اندازه به هر هشیار میچسبد
بخوان ای روضهخوان! روضه در این دم با لب روزه
که گریه بر شهِ عطشان دم افطار میچسبد
چه خوش باشد که با آب دو چشم افطار بنمایم
که این افطار با یاد لبش بسیار میچسبد
بشیرا! کن دعا بهرِ ظهورِ نور و آمین گو
که آمین و دعا با دیدهی خونبار میچسبد
۱۴ ماه رمضان ۱۴۴۱ ه.ق
سید بشیر حسینی میانجی