ꨄیک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
ꨄعشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
ꨄسجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
ꨄگفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
ꨄجام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
ꨄنشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
ꨄخسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
ꨄمرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
ꨄگفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
ꨄسال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
ꨄعشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
ꨄکردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
ꨄسوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
ꨄروز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
ꨄمطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
ꨄحال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
ღمرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
#خواندنی_جالب
#عشق
ꨄ @schools1 | مـکاتبꨄ⏤͟͟͞͞