◾️#خاطره_شهید 🎙🕊
بعد از اینکه فاطمه به دنیا آمد، من تحصیلات حوزوی را کنار گذاشتم و دیگر ادامه ندادم...
مصطفے از همان زمان تاکید میکرد که باید در دانشگاه یا حوزه ادامه تحصیل دهم.✨
یک بار مصطفے گفت که دانشگاه آزاد بدون کنکور دانشجو میگیرد، از من خواست که بروم و ادامه تحصیل دهم.📚
به او گفتم: "تو دیگر آخرشی! بعضی از آقایان اجازه نمیدهند که خانمهایشان به دانشگاه بروند،
ولے تو به اصرار میخواهی من را به دانشگاه بفرستی؟ اصلا از محیط دانشگاه آزاد خبر داری؟"
مصطفے هم جواب داد: "از محیط دانشگاه خبر دارم ولی از تو هم خبر دارم و میدانم که میتوانی و باید ادامه تحصیل دهی🖐🏻»
میدانست که به رشته تجربی علاقه دارم. همیشه میگفت: "تو دکتر خودمی!💉♥️."
#شهید_مصطفے_صدرزاده
راوی: همسرشهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب میخوام همتون اسدالله باشید
یعنی شیر خدا ....♥️🖐🏽
#کلیپ
🕊
🌿#کݪام_شهید💌
🔸بعضیا میگن:
🔸اصن رفاقت با "شُهــــــدا"چه معنـی میده؟!
🔸چرا بایـد رفیق شهـــید انتخاب ڪنیـم؟!
🔸باید عرض ڪنم خدمتشون ڪه..
🔸زغالهای خاموشرو ڪنار زغالهاۍ روشن مۍگذارند تا روشن بشه؛چون همنشینۍ اثر داره
🔸پس رفیقۍرو انتخاب ڪنید ڪه به شما انرژی و معنویت ببخشه👌
🔸وچه رفیقۍ بهتـراز "شُهــــــــــدا"
#شهید_محمدرضا_الوانی
شهید مهدی زینالدین:
هر گاه در شب جمعہ شُهدا را یاد ڪنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد میکنند!
#ڪلامشهید🕊️♥
🌹دنبال خانه ای بودیم برای شروع زندگی مشترک. با پس اندازی که حمید داشت می شد یک خانه بزرگ در جای خوب قزوین اجاره کرد. اولین خانه را دیدیم. ۱۲۰ متری بود. پسندیدیم. از خانه که بیرون آمدیم هنوز سوار موتور نشده بودیم که یکی از دوستان حمید زنگ زد. برای اجاره خانه پول لازم داشت.
🌹حمید گفت: اگر راضی باشی نصف پول مان را بدهیم به این رفیقم و با نصف دیگر خانه ای کوچک تر رهن کنیم. بعدا پول که دستمان آمد خانه ای بزرگ تر اجاره می کنیم.
از پیشنهادش جا خوردم. اما پس از من و منی قبول کردم. دیدم می شود با خانه ای کوچک در محله های پایین شهر هم خوش بود. بالاخره منزلی پیدا کردیم حدود ۵۰ متر با حیاط مشترک. همان روز خانه را قول نامه کردیم. این، آخرین خانه زندگی مشترک مان بود.
❤️شهید حمید سیاهکالی❤️
📚 #بخشۍازڪتابیادت باشد
#تلنگر 🍃
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه عڪس شهدا رو بہ دیوار اتاقم چسبوندم ،
ولی بہ دیوار دلم نہ !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اتیڪت خادم الشهدا و ... رو بہ سینہ م میچسبونم ،
اما " خادم پدر و مادر " خودم نیستم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه اسمم توی لیست تمام اردو های جهادی هست ،
ولی توی خونہ خودمون هیچ ڪاری انجام نمیدم !
🔹#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه برای مادرای شهدا اشڪ میریزم ،
اما " حرمت مادر " خودم رو حفظ نمیڪنم !
🔸#میترسم_از_خودم ...
•زمانی ڪه فقط رفتن شهدا رو میبینم ،
ولی " شهیدانہ زیستنشون " رو نہ !
🔺شهدا شرمندهایم ڪه مدام شرمنده ایم ...
💠 #شهید محمد حسن فایده
🔅 همسر شهید میگوید:
🍃یک روز عصر جمعه، که به خانه برگشتم، دیدم حسن کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را در دست گرفته است، چشمانش سرخ شده بود. پرسیدم: «گریه کردی؟ » گفت: «اگر خداوند طوری که در این کتاب نوشته، با ما بندگان معامله کند، عاقبتمان چه میشود؟ خدا کند که با عدلش با من رفتار نکند و با
نظر لطفش به ما عنایت کند. »
🔺چندی بعد، برای دوستانش و آن جمعی که بودند، صندوقی نصب کرده بود و گفته بود: «هر کس غیبت کند، باید پنجاه تومان در این صندوق بیندازد. » آن زمان، پنجاه تومان پول کمی نبود. هر کس غیبت میکرد، از دست حسن گریزی نداشت. باید این پول را میداد تا این کار، مانعی باشد برای تکرار مجدد گناه».
📚افلاکیان
#روی_موج_صداقت ۲
🎓 مطالعه کافی نیست!
شنیدنِ مباحثِ اخلاقی و انسانی کافی نیست!
تو باید، زندگی کردن رو تمرین کنی؛
تا بتونی یادِش بگیری!
محکم ایستادن؛ تمرین میخواد!