eitaa logo
جاماندگان از قافله عشق 🦋
270 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
596 ویدیو
1 فایل
#نشر_آثار_شهدا #روایت_دفاع_مقدس و پستها و محتوای ارزشی #جاماندگان_ازقافله_عشق جهاد تبین و بصیرت افزایی
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 دیگر «رضا» را صدا نزنید! رضا رفته موقعیت «کربلا»!... 🔹«سپاه چهارم بعثی‌ها، پاتک سختی را روی خط دفاعی ما انجام داده. برادر چراغی رفت جلو. چند ساعت بعد، بی‌سیم را برداشتم و شروع کردم به صدا زدن: «رضا، رضا، همت، رضا، رضا، همت» ناگهان یک نفر از آن‌طرف خط گفت «حاجی جان دیگر رضا را صدا نزنید، رضا رفته موقعیت کربلا!... فهمیدم شهید شده.» 🖌این روایت ، از شهادت سردار فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسوالله(ص) است.
اند محمد تقی بهار . معروف به ملک الشعرای بهار 1 اردیبهشت سالروز در گذشت این شاعر .ادیب. نویسنده ممتاز معاصر 🇮🇷ای خطه ایران ای وطن من 🍃ای گشته به مهر تو عجین جان وتن من 🍃دور از تو گل و لاله و سرو و سمنم نیست 🍃ای باغ و گل و سرو و سمن من ✅ای خطه ایران وطن من 🇮🇷 ملک الشعرای بهار
🍃 رفیققانم سفر کردند هر یاری به اقصایی 🍂خلاف من . که بگرفته است دامن در مغیلانم 🍂فراقم سخت می آید ولیکن صبر می باید 🍂که .بگریزم زسختی.رفیق سست پیمانم 🍂شبان آهسته می نالم مگر دردم نهان ماند! 🍂بگوش هر که در عالم رسد. آواز پنهانم ((مشرف الدین مصلح بن سعدی شیرازی )) بماناسبت بزرگداشت روز سعدی
🥀🌴🌹🕊🌹🌴🥀 برپا ماندن ما ... به قیمت جا ماندن پای بزرگ مردان و از جان گذشتگی چه خوبانی است ... پ ن دست ما به دامانتان لایق رفاقت نبودیم؟ ما هم بند پوتین هایتان
به معنی واقعی حتی عکسها و تصایراشان به راستی چرا این عکس ها، این روزها این لحظات و این مردها هیچوقت کهنه نمی شوند؟ 🥀
دوم اردیبهشت سالروز تاسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بر صاحب الامر عج ،رهبر معظم انقلاب ، آزادگان جهان ، ملت سر افراز ایران ، خانواده های محترم پاسداران و سبز پوشان سر افراز و بسیجیان لشگر مخلص خدا وخانواده های معظم شهدا مبارک باد 🌹 ""سیداخلاص موسوی ""
یکی از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابری» هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند. کلافه شده بودیم. شهیدی پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم. ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی عباس بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم. درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی عباس بریزیم تا به شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک شهید پیدا کردیم. بچه ها در حالی که می خندیدند به عباس صابری گفتند: بیچاره شهیده تا دید می خواهیم تو رو کنارش خاک کنیم، گفت: فکه دیگه جای من نیست، باید برم جایی دیگه برای خودم پیدا کنم و مجبور شد خودشو نشون بده...  . عباس در روز ۷ محرم مصادف با 5/3/1375 همچون مولایش ابوالفضل العباس(علیه السلام) با دست و پاهای قطع شده و صورتی در داغ شقایق سوخته بر اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی والفجر یک (فكه) در حین تفحص شهدا به شهادت رسید. پ ن بی دلیل نیست که فکه را کرب و بلا نام نهادند
_ازحضرت_یار فرزند حیدر کررار 🍃دلا؛ زمعرکه ی سخت بلا مگریز چو گرد باد به هم بپیچ و چون صبامگریز🍃 🍃توراست معجزه دردست؛ ز ساحران مهراس عصا بیفکن و از بیم اژدها مگریز🍃 🍃تو موج غیرت و عزمی؛ زبحر بیم مدار حذر ز غرش طوفان مکن زجا مگریز🍃 🍃زسست عهدی ایام ،دلشکسته مشو نشانه باش چو پرچم ؛ زبادها مگریز🍃 🍃چو سخره باش مکن تکیه به جز دامن کوه بحق بسپار دل خویش از دعا مگریز🍃 🍃تو از تبار دلیران خیبر و بدری چو ذوالفغار و چو حیدر بزن صلا مگریز🍃 🍂به نوشخند منافق ز ره کناره مگیر به زهر خند معاند به انزوا مگریز🍂 🍃چو ره به قبله ی امن است پایمردی کن خطا مکن؛ زتوهم به نا کجا مگریز 🍃 🍃چو تیر راه هدف گیرو بر هدف بنشین ز کجروی حذر باش و از خدا مگریز🍃 🍃"امین"خلق و گزار یزدان باش به صدق کوش و خطر کن .زمدعا مگریز 🍃 پ ن چه دلبری می کند این یار مه لقا وعده صادق بنمود ! صهیون را . نشاید بقا
جاماندگان از قافله عشق 🦋
#غزل_حماسی _ازحضرت_یار فرزند حیدر کررار 🍃دلا؛ زمعرکه ی سخت بلا مگریز چو گرد باد به هم بپیچ و
‌ سرودۀ افشین علا دربارۀ عملیات تنبیهی علیه رژیم صهیونیستی با تضمین مصرعی از رهبر انقلاب 🔸رسید مژده به یاران ز پیر باده‌شناس که گاه مستی و عیش است شکر و حمد و سپاس 🔸چمن به مشک بیامیز و لاله روشن کن به مژده‌ای که رسید از سلاله‌ی گل یاس 🔸که انتقام شهیدان گرفت لشکر عشق به شیوه‌ای که نمی‌یابمش مثال و قیاس 🔸که کرد رخنه ز هر سو به سقف گنبد خصم که بر فلاخن داوود ضربه زد ز اساس 🔸چنان به گرز گران زد به کاسۀ سر دیو که شد ز مغز تل‌آویو و غرب، هوش و حواس 🔸که سوخت خرمن اهریمنان به آتش خشم که دوخت بر تن ناپاک‌شان ز لرزه، لباس نشست مرهم از این مژده بر جراحت قدس رسید روشنی دیده بر یلان حماس 🔸حدیث دولت صهیون و ملک ایران است حکایت علف هرزه و حکایت داس 🔸دلا عنان به ده که قبل واقعه گفت: «توراست معجزه در کف، ز ساحران مهراس!»
ساغی و 🌴 ساغر و🌱 مستان می ناب همه یکجا جمعند فرزندانِ شهیدِ روح الله🍃🍃🍃💦💧
نه تویت بازی👇 را عملی میکنند دنیایِ استکبار مبهوت و حیران می شود گر فرمان دهد حضرت آقا. تلاویو ویران می شود یعنی همه ملت همه ملت یعنی سپاه یعنی مدافع مظلومان تنها نهاد وارگانیست که پرسنل آن شغل ثابت ندارد 🔹بوقتش پزشک میشوند داشمند هسته ای میشوند مشاور ومستشار میشوند سیاست مدار با دیانت میشوند 🔹مجاهدان محور مقاومت را یاری میرسانند کارگری میکنند ♦️موازنه قدر را در منطقه وجهان تغییر می دهند هایپرسونیک تولید می کنند و...... در هنگامه سیل و باران بیل و جارو بدست میگیرند برای کمک به ملت 🔹وزمانی هم جانشان را در کف دست میگیرند برای دفاع حق و حقیت در مقابل دشمنان فراتر از آن گمنام هجرت میکنند تا با داعش و اسرائیل بجنگند موشک انداز میشوند مدافع حرم میشوند ساعت کار ندارند 🔹شب روز برایشان یکسان است بازنشسگی ندارند ؛مگر روی کاغذ باز نشستگیشان با شروع شروع را سراغ دارید چنین لشگریانی داشته باشد ؟ ♦️در شرایط سخت بخش مهم اقتصاد را هم بعهده میگیرند پالایشگاه می سازند آبرسانی به مناطق محروم می کنند برای محرومان خانه می سازند و امنیت مسولان ارشد را هم بعهده میگیرند فاسدین فراری را کت بسته برای مجازات به کشور برمیگردانند بر حکام خائن نهیب می زنند امنیت هواپیماهای مسافربری را تامین می کنند 🔹با همه اینها خود را سرباز حضرت آقا میداند و فدایی و مقتدر و مظلوم حضرت امام خمینی :ر ض 🔹حقیقت این فرمایش امام ره امروز تجلی یافته 2. اردیبهشت 1403 🖌سید اخلاص موسوی
سالروز شکست تاریخی آمریکا در طبس عملیات پنجه عقاب در ایران معروف به عملیات طبس؛ نام عملیاتی نظامی بود که توسط نیروی دلتا ارتش ایالات متحده در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ برای آزادسازی آمریکایی‌های گروگان گرفته‌شده در سفارت ایالات متحده در تهران انجام شد. این عملیات نخستین تجربه عملیاتی نیروی دلتا بود. فرمان اجرای این عملیات از سوی کارتر، رییس جمهور وقت آمریکا با اعلام کلمه رمز «بروید» صادر و در غروب روز پنجشنبه، چهارم اردیبهشت ۱۳۵۸ این عملیات آغاز شد. طی این عملیات ۶ هواپیما و ۸ بالگرد آمریکایی برای آزادی ۵۳ گروگان آمریکایی در تهران وارد حریم هوایی ایران می‌شوند، در حین این عملیات ۳ بالگرد دچار نقص فنی شده و در نهایت عملیات با کشته شدن ۸ نفر به علت وقوع طوفان شن در منطقه طبس و برخورد یک هواپیمای سی۱۳۰ و یک بالگرد سی‌اچ ۵۳ با یکدیگر کشته می‌شوند و ۵ بالگرد هم روی زمین باقی می‌ماند و بقیه نیروها با ۵ هواپیما خود را به ناو هواپیمابر نیمیتز می‌رسانند و عملیات به‌طور کامل شکست می‌خورد. امام خمینی (ره) پس از این واقعه فرمودند: «نباید بیدار شوند آنهایی که به معنویات توجه ندارند و به این غیب ایمان نیاوردند، (چه کسی) این هلیکوپترهای آقای کارتر را که می‏‌خواستند به ایران بیایند، ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شن‌ها ساقط کردند، شن‌ها مامور خدا بودند، باد مامور خداست». ایشان گفتند: «تجربه کنند باز لیکن ما نباید مغرور شویم، من به ملت ایران عرض می‌کنم مغرور نشوید، تمام قدرت قدرت خداست و باید به او اتکال کنید.»
من کارگرم شغل شریفم این است گاهی سبک است گاه هم سنگین است راضی به رضای حضرت دادارم هرچند که مزد کم ولی شیرین است 👤
خلیفة الله👆 یعنی همین ها سفره که پُرواضح است سفره دل وا کنید رمز و رموزش بگید اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
السلام علیک یا اباصالح المهدی حسرت دیدار یوسفا از غم هجران تو تا کی سوزیم ؟ تا به کی دیده ی بی سو شده بر در دوزیم ؟ تا به کی حسرت دیدار بماند در دل ؟ تا به کی باغ امل باد چنین بی حاصل ؟ تا به کی عاشق شیدای تو دلخون گردد ؟ تا به کی دیده ی لیلای تو مجنون گردد ؟ تا به کی سهم زلیخای تو هجران باشد ؟ تا به کی قسمت عذرای تو حرمان باشد ؟ تا به کی اهل جفا اسب تبختر تازند ؟ تا به کی اهل وفا با غم هجرت سازند ؟ تا به کی زاغ و زغن صدر چمن بنشینند ؟ بلبلان چمنت خوشه ی حرمان چینند ؟ تا به کی شب پره ها ماه شبستان باشند ؟ شیرها شاهد جولان شغالان باشند ؟ تا به کی چشم محبان تو باشد گریان ؟ تا به کی قسمت ما باد فقط آه و فغان ؟ تا به کی شیعه خورد خون دل و زخم زبان ؟ تا به کی فخر فروشند به ما اهرمنان ؟ تا کی این کشتی طوفان زده در گل ماند ؟ قمری دلشده ات نوحه ی هجران خواند ؟ تا به کی صحن سرای دل ما ویران باد ؟ سینه ی منتظران چند چنین سوزان باد ؟ آخر این قافله را قافله سالار تویی ؟ آخرین حجت موعود علمدار تویی ؟ کی شود قامت سرو تو نمایان . آفا ؟ کی شود مهر جمال تو فروزان . آقا ؟ کی به اعجاز نگاهت دل ما شاد شود ؟ کی " حمید " از قفس تنگ تن آزاد شود ؟ 🖌جانباز دفاع مقدس حاج حمید مصطفی زاده
🌹تواضع:👇 ❣️برای سخنرانی به یکی از نهادها اومده بود. وقتِ نماز برا تجدیدِ وضو رفتم دستشویی. درِتوالتِ اول رو باز کردم دیدم کثیفه ، برا همین رفتم توالت دوم و.... 🍁همزمان با من حاج آقا شاه آبادی هم وارد دستشویی شد، در ِتوالت اول که کثیف بود رو باز کرد ، اما به جای اینکه بره سراغ توالتِ بعدی، عبا و قبایش رو بیرون آورد، آستینِ لباسش رو بالا زد و توالت رو حسابی‌تمیز‌ کرد. حاج آقا شاه آبادی اون موقع نمایندۀ مجلس بود...😇👌 خاطره ای از روحانی شهید مهدی شاه آبادی منبع: سالنامه یاران ناب 1389 دعوتید به کانال شهدا 🔴 هر چه شما نفرمایید!* 🌹 زمانی که ایشان(شهید حجه الاسلام مهدی شاه آبادی ) را گرفته بودند، با مأموران ساواک خوب مبارزه می‌کرد. به برادرم گفته بودند: «آقا عمامه‌تان را بردارید.» پاسخ داده بود: «عمامه را برنمی‌دارم.» هر چه اصرار می‌کنند که عمامه را بردارید، می‌گوید: «نه، خودتان بیایید و بردارید.» افرادی که در آنجا بودند، جرأت این کار را پیدا نمی‌کنند. ♦️ زمانِ سرلشکر علوی‌مقدم بود. رئیس کمیته آن موقع کشیک بوده و با سرلشکر تماس می‌گیرد. می‌گوید: «فلانی را گرفته‌ایم و می‌خواهیم او را به زندان ببریم، اما عمامه‌شان را بر نمی‌دارند. تکلیف ما چیست؟» علوی مقدم می‌گوید: «مشکلی ندارد، با عمامه داخل زندان بروند.» بلافاصله شهید شاه‌آبادی عمامه را برمی‌دارد و روی زمین می‌گذارد. یعنی برای مبارزه، اگر او اجازه داد من با عمامه بروم، بر خلاف دستورش، عمامه را خودم برمی‌دارم. خاطره ای از روحانی شهید مهدی شاه آبادی راوی: برادر شهید – حسن شاه‌آبادی 🌹بمناسبت سالروز شهادت 🕊شادی روحشان صلوات شهید حجت الاسلام مهدی شاه ‏آبادی، روحانی مبارز و نماینده مردم تهران در دوره دوم مجلس شورای اسلامی که سرانجام در تاریخ ششم اردیبهشت ۱۳۶۳ هنگام بازدید از جبهه‏‌های جنگ تحمیلی در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ متجاوزان بعثی به شهادت رسید... ره آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی ره: 🔻 از دورانی که در نجف در خدمت حضرت امام قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ایران، آشوب و جنگ است، مخصوصا در خوزستان. سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شهید شده بود -و التبه بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شهید شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی ایران تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. 🔻 در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. 🔻 این حرف امام تا وقوع انقلاب و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان جنگ فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. 🔻 اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به شهادت رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰.